جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵ / ۱۱:۳۹
کد مطلب: 39230
۱
۱

آموزش و پرورش شناختی؛ آموزش در خدمت زندگی

آموزش و پرورش شناختی؛ آموزش در خدمت زندگی
از اواخر دهه 50 قرن بیستم میلادی که دانشی به عنوان علوم شناختی پدید آمد و نگاه محققان به ذهن، معطوف به بررسی بازنمایی های ذهنی و نحوه پردازش آنها شد، این دانش میان رشته ای در بسیاری از ابعاد زندگی اجتماعی از جمله آموزش و پرورش ورود کرده است.

از گذشته نه چندان دور، آموزش و پرورش ما به صورت آموزش و پرورش رفتاری بوده است و در آن براساس خط تولید به دانش آموزان نگاه شده است، به گونه ای که در این رویکرد به افراد به شکل یک سیستم مبتنی بر محرک و پاسخ، ورودی و خروجی ، مشابه یک سیستم کارخانه برخورد شده است.
در این سیستم، ابتدا یک سری سرفصل ها و کتب درسی بدون توجه به استعداد و مهارت های هر فرد در مقاطع مختلف تحصیلی مشخص شده و همه دانش آموزان بر اساس آن سنجیده می شوند، در صورتی که در آموزش و پرورش شناختی که اکنون کم و بیش در بسیاری از کشورها به کار گرفته شده است، هدف اصلی به واقع تفاوت های فردی، پرورش و شکوفا کردن توانایی های درونی افراد است.
در حال حاضر، در کشور ما رویکرد شناختی با درصد کمی در مقطع ابتدایی در حال پیاده سازی است، در حالی که باید به تمامی بخش های آموزش و پرورش تسری داده شود.
بر این اساس، مقوله آموزش و پرورش شناختی و آشنایی با ویژگی ها و ضروریات آن دستمایه برپایی میزگردی تخصصی در ایرنا قرار گرفت که با حضور دکتر 'مهدی دوایی' عضو گروه ذهن، مغز و تربیت پژوهشکده علوم شناختی، دکتر' محسن میرمحمد صادقی' عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی و دکتر 'محمود تلخابی' عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی برگزار شد.

**علوم شناختی چیست
دکتر محمود تلخابی اساسا علوم شناختی را به عنوان واکنشی تعریف کرد که دانشمندان ذهن و رفتار در نیمه اول قرن بیستم به جهت گیری ها نشان دادند.
وی افزود: در نیمه قرن بیستم، انقلابی صورت می گیرد که از آن به عنوان 'انقلاب شناختی' یاد می کنند و در واقع، توافقی بین دانشمندان این حوزه اتفاق می افتد مبنی بر این که اگر بخواهیم رفتار انسان را به درستی تبیین کنیم باید بدانیم که در دنیای ذهن و مغز او چه می گذرد، بنابراین به شکل یک پروژه در دنیا آغاز می شود که در آن، بسیاری از نهادها و بنیادهای علمی، به سمت ابزارها و فناوری هایی جهت گیری پیدا می کنند تا برای بشر روشن کنند که ذهن و مغز انسان چگونه کار می کند.
تلخابی افزود: این دستاورد منجر به شکل گیری حوزه مطالعاتی جدیدی به نام علوم شناختی شد که حاصل پیوند رشته های متعددی از جمله روانشناسی شناختی، فلسفه ذهن، علوم اعصاب، زبان شناسی، هوش مصنوعی و انسان شناسی است؛ همه این رشته ها در پیوند با هم یک پرسش بنیادی دارند که وعده علوم شناختی است و آن، آشکار کردن نحوه عملکرد ذهن و مغز است و اینکه ما بفهمیم چگونه به آگاهی دست پیدا می کنیم.

**اهمیت علوم شناختی در تدریس و تربیت
تلخابی گفت: به تعبیر یکی از اساتید، گفت وگو درباره آموزش، بدون شناخت ذهن و مغز، مانند این است که شما بدون این که هیچ تصویر و مفهومی از 'دست' داشته باشید، بخواهید برای آن 'دستکش' تهیه کنید؛ قرار است در آموزش، فرصت هایی را ایجاد کنیم که برای رشد و توسعه شخصی بچه ها تدارک دیده شده باشند و این تدارک باید مبتنی بر طرحی باشد که از دنیای ذهن و مغز وجود دارد؛ بنابراین در هر آموزش شناختی عمدتا دو مفهموم اساسی و بنیادی داریم که باید به آن بپردازیم .
به گفته تلخابی، یک مفهوم کلیدی، مربوط به یادگیرنده است و به عبارت دیگر، فهم این است که انسان چگونه یاد می گیرد؛ می دانیم که یادگیری، یکی از عالی ترین کارهایی است که ذهن و مغز ما انجام می دهد، زیرا در فرآیند یادگیری، تقریبا کل مغز درگیر است .
وی با بیان این که یکی از مشکلات در سیستم های یادگیری دنیا، تغییر دادن و جابجا کردن مفهوم یادگیری نزد دست اندرکاران است، ادامه داد: در ساده ترین شکل، اگر یک متن را دراختیار من قرار دهید و من آن را بخوانم و بعد چند سوال را درباره آن به من بدهید و بتوانم به سوالات شما پاسخ دهم، شما تایید می کنید که من این مطلب را یاد گرفته ام در صورتی که یادگیری فراتر و متفاوت است. اگر به مفهوم نخست پی ببریم می توانیم راجع به مفهوم دوم هم صحبت کنیم مبنی بر این که مغز چگونه یاد می دهد و به عبارت دیگر، برای اینکه معلم بتواند وظیفه معلمی خود را به درستی انجام دهد باید از چه توانایی های شناختی برخوردار باشد.
وی ادامه داد: یک معلم وقتی وارد کلاس می شود در دو سطح به شناخت و آگاهی نیاز دارد، یک سطح مربوط به دانش آموزان می شود و یک سطح هم مربوط به شناخت حالات خود اوست که در دنیای ذهن خودش چه می گذرد؛ بنابراین اگر فردی وارد جمع ما شود و بلافاصله شروع به توضیح دادن کند، چون از دنیای ذهن و حالات ذهنی، نیازها، علائق و تجربیات ما بی خبر است، عملا کار تدریس انجام نمی دهد و بر این اساس تربیت معلمان حرفه ای و توانمند به لحاظ شناختی اهمیت دارد.

**عمق یادگیری، از مباحث آموزش شناختی
تلخابی ادامه داد: یادگیری می تواند در سطحی ترین شکل خود، صرفا براساس یکی از مولفه های شناختی اتفاق بیافتد و آن مولفه 'حافظه ' است. حافظه، یکی از مهم ترین کارکردهای شناختی است که می تواند تنها یک سامانه یادگیری تلقی شود و سه مولفه شامل 'درون داد' ،'فرآیند' و 'برون داد' دارد به این معنی که شما چیزهایی را درون آن می ریزید، که آن را می گیرد، پردازش و سپس ذخیره می کند و هرگاه شما خواستید آن را به شما منعکس می کند؛ ولی در نگاه شناختی، تمایز اصلی در این است که بتوانیم بقیه سامانه های شناختی مان مثل 'تفکر'، 'حل مساله' ، 'برنامه ریزی' و 'خلاقیت' را درگیر کنیم .
به گفته عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی، وقتی شما مسیر یادگیری را در دیگر سامانه های ذهنی مغز می چرخانید و به آن عمق می بخشید، یعنی جایی که ادراک اتفاق می افتد، مقایسه و مقابله و تجزیه و تحلیل اتفاق می افتد و افراد در مواجهه با ادعاها تا زمانی که استدلال نکنند، آن را نمی پذیرند و در جست و جوی شواهد بیشتر برمی آیند تا بفهمند آنچه مطرح می شود درست است یا نیست، خواهید دید که ماجرای یادگیری با چیزی که الان روی می دهد، کاملا متفاوت است.
وی ادامه داد: از اولین علائم آموزش شناختی، راهبردهای عمیق کردن یادگیری از طریق پیوند با دیگر مولفه های تفکری است که در ذهن و ضمیر انسان وجود دارد.

**ویژگی گروه های دخیل در آموزش و پرورش شناختی/ والدین، معلمان و دانش آموزان
دکتر محمود تلخابی در خصوص ویژگی های دانش آموزان، والدین و معلمان در آموزش و پرورش شناختی گفت: تصور اولیا از فراهم کردن فرصت تربیتی برای فرزندان این است که آنها علاوه بر حضور در مدرسه، بعد از ظهرها نیز در کلاس های کمک درسی مختلف شرکت کنند و والدین صرفا مشغول خدمت رسانی برای جابه جا کردن آنها از کلاس های مختلف باشند.
وی بیان کرد: این تفکر باید در اولیا تغییر کند، آنها باید بدانند که ما فرزندان را به دنیا نمی آوریم که کشان کشان از این کلاس به آن کلاس ببریم، بچه ها به دنیا آمده اند که زندگی کنند و والدین باید با خود فکر کنند آیا توانسته اند فرصت زندگی کردن را برای آنها فراهم کنند.
وی با بیان این که بچه ها انسان هستند و علایق، انگیزه و تمایلات و ترجیحات دارند، ادامه داد: والدین اولین و تاثیرگذارترین گروه برای تغییر آموزش و پرورش از رویکرد کنونی به آموزش و پرورش شناختی هستند، و در کنار آنها کتاب درسی و معلم تاثیرگذار هستند.
تلخابی تصریح کرد: تا زمانی که مطالبات جامعه از آموزش تغییر نکند، وضعیت آموزش در هیچ کشوری تغییر نمی کند، بنابراین تغییر مطالبات مردم به عهده آموزش و پرورش نیست و واقعا نمی تواند از عهده آن برآید، مطالعات نیز نشان می دهد در کشورهایی که آموزش توسعه یافته دارند، مطالبات دقیق مردم از آموزش و پرورش مشخص شده است.
وی گفت: در مورد نقش معلمان در آموزش و پرورش شناختی نیز، ما به معلمان یادگیرنده نیاز داریم؛ گزارش ها نشان داده است که یک معلم ژاپنی در طول سال تحصیلی، چیزی حدود 100 جلد کتاب می خواند، اما معلمان و استادان ما در طول سال تحصیلی تعداد محدودی کتاب می خوانند.
تلخابی بیان کرد: اولین و مهمترین خصوصیت معلم در آموزش و پرورش شناختی این است که به بچه ها نشان دهد که خود یک یادگیرنده دائمی است و دائما می خواند و یاد می گیرد، ما به چنین معلمانی نیاز داریم.
وی در رابطه با خصوصیات دانش آموزان در آموزش و پرورش شناختی افزود: در این آموزش و پرورش آدم های خود یادگیرنده، خود ارزیاب،خود راه بر، کسانی که می دانند دنبال چه هستند و برای به دست آوردن آن چه کارهایی باید انجام دهند، تربیت می شوند؛ در این صورت نقش معلمان زمینه سازی و زمینه چینی برای تحقق آن انگیزه ها و انتظاراتی است که بچه ها از زندگی شان دارند.
تلخابی گفت: باید دانش آموزان را از اسارت آزمون ها و معیارهای هنجاری که آدم ها را با هم مقایسه می کند، رها کنیم.
وی یادآور شد: اگر این اتفاق در این سه ضلع مثلث والدین، دانش آموزان و معلمان بیفتد، می توان گفت که معیارهایی از جنس آموزش شناختی در کشور می تواند محقق شود.
دکتر مهدی دوایی در خصوص ویژگی آموزش و پرورش شناختی افزود: در اصل در آموزش و پرورش شناختی معلم ها، دانش آموزان و والدین به رشد عقلانی، رشد فکر، تفکر و عقل ورزی اولویت می دهند، و اولویت دادن به نگرش نسبت به دانش، توجه به رابطه زبان و تفکر، توجه به باورها ( یکی از چیزهایی که بر باورها اثر می گذارد کلمه و زبان است ) تقویت واژه های مثبت اعم از انصاف ، ایثارگری، و گذشت صورت می گیرد.
دکتر محسن میرمحمدصادقی نیز در این خصوص گفت: در رویکرد شناختی دو مسئله یکی نگرش همه جانبه و دیگری نگرش طیفی مهم است، وقتی بحث آموزش و پرورش در خصوص بچه ها مطرح می شود، گفته می شود به توانایی های مختلفشان نگاه شود و همه جانبه باشد و بعد هم توانایی ها همه در یک طیف دیده شود، پس قبول و رد و درست و غلط را باید کنار بگذاریم و ببینیم در این طیف چگونه حرکت می کنند.
**ضرورت های آموزش و پرورش شناختی
میرمحمدصادفی توضیح داد: در آموزش و پرورش شناختی باید نگرشمان را همه جانبه کنیم و در همه ابعاد و جوانب جامعه آن را ببینیم و افراد مختلف که درگیر آن هستند باید با هم هماهنگ باشند، متاسفانه در کشورمان با این روش فاصله داریم، هنوز اولیا با این روش توجیه نیستند و با نگرشی که باید به این مفاهیم داشته باشیم، فاصله داریم؛ در کلینیک های روانشناسی متاسفانه دانش آموزان را بدون در نظر گرفتن نگرش و مهارت، به سمت رشته هایی به ضرب شرکت در آزمون ها و گرفتن معلم خصوصی سوق می دهند.
وی ادامه داد: برای دستیابی به آموزش و پرورش شناختی باید نگاه همه جانبه داشته باشیم، اگر بچه ها در آموزش و پرورش شناختی حضور پیدا می کنند، باید تربیت پدر و مادر نیز با آموزش و پرورش شناختی هماهنگی داشته باشد؛ اگر در آموزش و پرورش از علوم شناختی صحبت می شود، باید در خانه نیز رویکرد بر تغییر نگرش به شناختی باشد و نباید رویکرد رفتاری باشد.
میرمحمدصادقی گفت: در بسیاری از مدارس اگر بخواهیم رویکرد شناختی را مطرح و در قالب پروژه ای در مدارس انجام دهیم، بسیاری از اولیا با آن مخالفت می کنند، طبیعتا این تغییر در آموزش و پرورش، قدم به قدم انجام خواهد شد و نمی توان گفت که یک روزه همه چیز شناختی می شود؛ این تغییر نگرش است که باید اتفاق بیفتد، استفاده از تجربیات کشورها نیز می تواند یکی از گام های مثبت در این مسیر باشد.

**تقویت توانایی های شناختی، هدف آموزش و پرورش شناختی
دکتر دوایی بیان کرد: رویکرد شناختی به خصوص بحث های تربیتی آن، به جنس ذهن و مغز می پردازد و این که روی ظرفیت ذهن چطور می توانیم کار کنیم، چطور مغز می تواند برخی چیزها را در خود نگه دارد و برخی را نیز بیرون اندازد.
میرمحمد صادقی نیز با اشاره به این که توانایی های شناختی در واقع به آن توانایی های اصلی مغز بر می گردد، یعنی مواردی مثل توجه و ادراک، که در سطح پایین تری قرار دارد، حوزه هایی مثل حافظه که در سطوح میانی و مواردی همچون حل مسئله، استقلال و هوش که در سطوح بالاتر قرار می گیرد، افزود: در آموزش و پرورش شناختی در واقع هدف این نیست که افراد را الزاما به یک نقطه از پیش تعیین شده برسانیم بلکه با توجه به مفهوم تفاوت های فردی، هدف اصلی این است که توانایی های درونی فرد پرورش پیدا کند و شکوفا شود و بتواند از آن حداکثر استفاده را داشته باشد و آنچه یاد می گیرد تبدیل به یک دانش عمیق شود.
وی گفت: بنابراین در آموزش و پرورش شناختی، مسیر یادگیری تا حد زیادی یک مسیر شخصی سازی شده و فردی است و طبیعتا ارزشیابی ها نیز در این مسیر خواهد بود و طرح درس ها در کلاس به این سمت می رود که تا حد امکان فردی شود و این تفاوت ها در نظر گرفته شود.
وی ادامه داد: نکته اصلی نیز همین است؛ ما چون نگاهمان به دنیای درون ذهن فرد است و آنچه فرد یاد می گیرد، می تواند از آنچه ما می گوییم متفاوت باشد، بنابراین طبیعتا باید به تفاوت ذهن توجه داشته باشیم و یک نقطه افتراق جدی آموزش و پرورش شناختی با روش دستورالعمل گرا و روش رفتارگرا این است که به این تفاوت ها توجه می کند و در همه ابعاد، خودش را نشان می دهد.

اخلاق در آموزش و پرورش شناختی
به گفته دوایی، یکی از گزاره های مهم در رویکرد شناختی و آنچه برای بحث های تربیتی دنبال می کنیم، این است که رشد اخلاقی، تابعی از رشد عقلانی است؛ این که چه کسی بیشتر اخلاقی عمل می کند، کسی که بر اساس رشد عقلانی عمل کرده باشد، و رشد عقلانی همان رویکرد شناختی است .
وی بیان کرد: رویکرد شناختی در بحث های تربیتی و یادگیری عمدتا به دنبال آن است که رویکردی مشترک با حیوان نباشد و بتواند خود را متمایز کند. در بحث های تربیتی، قدرت شناخت و عقلانیت نقطه عطف این تفاوت است.
دکتر دوایی ادامه داد: در آموزش و پرورش شناختی، شناخت بالقوه دانش آموزان مهم است و کمک کردن به آن برای بالفعل شدن است؛ یکی از مواردی که در آموزش و پرورش شناختی مطرح و دنبال می شود، شناخت استعدادها و شناخت توانایی ها است.
وی گفت: در مدارس شناختی این امر دنبال می شود که یک مفهوم از چند طریق آموزش داده شود، چرا که هر فرد از طریقی یاد می گیرد، اگر برنامه های درسی ما به صورتی باشد که روش های مختلفی برای تدریس داشته باشیم، هر کدام با توجه به پازل ذهنی خودشان، پازل مناسب روش تدریس را می یابند و پازل ذهنی تنظیم می شود و یادگیری اتفاق می افتد.
وی تصریح کرد: آموزش و پرورش شناختی برخلاف آموزش وپرورش رفتارگرانه که با تنبیه و تشویق همراه است و آن را دنبال می کند و اولویت را دانش، مهارت و نگرش می داند، اولویت را از نگرش شروع کرده و بعد مهارت و دانش را مد نظر قرار می دهد ، یکی از کارهایی که می تواند نگرش را بالا ببرد همین توجه به تفاوت های فردی است.
دوایی افزود: این امر در تربیت دینی هم بسیار اهمیت دارد، به طوری که اصرار داریم اگر در ابتدا کاری کنیم که فرزندانمان از احکام دینی خوششان بیاید و بعد شروع به کار کردن کنند، خودشان خود به خود احکام را دنبال کرده و یاد می گیرند.

**دامنه رویکرد شناختی در آموزش و پرورش کشور
تلخابی در خصوص دامنه رویکرد شناختی در آموزش و پرورش در کشور گفت: تعیین درصد برای این کار بسیار دشوار است ، اما در چند سال اخیر وزارت آموزش و پرورش برای ورود به آموزه های رویکرد شناختی و هم در برنامه های درسی و هم در تغییر کتاب های درسی، هم در تنوع روش های آموزشی و هم در تغییر سیستم ارزشیابی در دوره ابتدایی پیشگام تر بوده است و اینها علامت هایی است که نشان می دهد کمی به آنچه در حوزه آموزش شناختی مطرح هست، نزدیک شده است.
وی گفت: اما متاسفانه در حال حاضر کیفیت اجرای آموزه های شناختی از یک مدرسه به مدرسه دیگر بسیار متفاوت است، یعنی مطالعه جامع ملی در این زمینه در کشور اتفاق نیفتاده است و نمی توان گزارش داد که مدارس ابتدایی ما در چه سطحی است، اما با تجربه شخصی می توانم بگوییم که دوره ابتدایی، آمادگی و ظرفیت بیشتری برای ورود به تحول آموزشی بر اساس معیارهای شناختی پیدا کرده است.

**نقش ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی در حوزه آموزش و پرورش شناختی
به گفته دبیر کارگروه آموزش و پرورش شناختی ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی معاونت علمی ریاست جمهوری، این ستاد می خواهد در دو بخش به توسعه علوم شناختی کمک کند، یک بخش مربوط به حوزه زیرساخت و پژوهش است که شامل کارهای پژوهشی و توسعه زیرساخت آزمایشگاهی کشور برای فناوری های علوم شناختی است؛ بنابراین بخشی از کاری که گروه آموزش و پرورش انجام می دهد، ذیل گروه پژوهش است و پروژه های پژوهشی از طریق فراخوان و اعلام نیاز از پژوهشگران دعوت به همکاری می کند تا ما فهم و دانش بومی از آموزش شناختی در کشور تولید کنیم و این پیامد علوم شناختی در حوزه تعلیم و تربیت برای جامعه ایران است.
دکتر تلخابی با بیان این که تاکنون چند پروژه در این زمینه تعریف شده که یک یا دوتای آن به اتمام رسیده و 5 پروژه پژوهشی در حال اجراست که تا پایان سال، بخشی از آنها کامل می شود، افزود: همچنین ما علاوه بر اعلام اولویت های سالانه، با دانشگاه های مختلف ارتباط برقرار می کنیم و با دانشجویان دکتری نشست برگزار می کنیم.
وی ادامه داد: کاری که در حوزه آموزش و ترویج اتفاق می افتد کمی متفاوت تر است و خودش دو مولفه دارد یکی اینکه مردم به طور عمومی چگونه با آگاهی از عملکرد ذهن و مغزشان می توانند بهتر و سالم تر زندگی کنند و به تعبیر ساده، این که چگونه یاد بگیریم از ذهن و مغزمان مراقبت کنیم؛ اخبار و گزارش هایی زیادی داریم که برای در امان ماندن چشم یا پوست چه کارهایی انجام دهیم ولی گویا خیالمان راحت است که جای مغزمان امن است و نمی شود به آن آسیبی زد، اما واقعیت این است که امروزه ابزارهای بسیار نرمی برای آسیب زدن به دنیای مغز و ذهن وجود دارد .
به گفته دکتر تلخابی، بخش دوم فعالیت های ترویجی علوم شناختی، کمی اختصاصی تر است و این که نهادهای آموزشی در کشور با آگاهی از علوم شناختی می توانند کار خودشان را بهتر انجام دهند.
این عضو پژوهشکده علوم شناختی ادامه داد: در حال حاضر سیاست ستاد علوم شناختی این نیست که برنامه ای برای تغییر سیستم وزارت آموزش و پرورش تهیه کند، چرا که نه در توان ستاد است و نه چنین ایده ای وجود دارد چون وزارت آموزش و پرورش، انواع مولفه ها و اجزا و سیستم ها را برای بهسازی خودش دارد؛ اما هرجا که گفت و گو امکان پذیر باشد، ستاد در حوزه آموزش، با برگزاری نشست، کنفرانس، انتشار کتاب و مشارکت با جامعه آموزش و پرورش، آشنایی با رویکردهای علوم شناختی را دنبال می کند.
وی خاطرنشان کرد: ستاد از سوی دیگر، اسناد و مستندات پژوهشی خود را به سمت و سویی می برد که با نیازهای واقعی آموزش و پرورش همسو شود؛
در همین راستا نشست های متعددی بین مدیران دستگاه آموزش و پرورش و ستاد علوم شناختی هماهنگ می شود، نیازهای آنها شنیده می شود و بخشی از کارهایی را که در این حوزه می توان انجام داد، ستاد انجام می دهد.
به گفته دکتر تلخابی، وعده ای که ستاد می تواند به آموزش و پرورش بدهد، تولید دانش آموزش شناختی و کمک به توسعه این آموزش در کشور است و از کتاب هایی که در این حوزه چاپ می شود و یا کنفرانس هایی که در این زمینه برگزار می شود، حمایت می کند، همچنین بازآموزی هایی که برای دست اندرکاران آموزش و پرورش اتفاق می افتد، در ستاد درحال انجام است. 
خبرگزاری ایرنا
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

محمد امین عظیم زادگان
Satellite Provider
واقعا دست مریزاد به شما و آن اساتید. لذت بردم. گرچه به حال وضع فعلیمان باید گریست
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
قلب فقط کارش خونرسانی نیست؛ رزق و روزیتون رو هم میرسونه! خوش قلب باشید