جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ / ۰۱:۴۴
کد مطلب: 24288
۱

چرا وقتی مشت می خوریم دور سرمان ستاره می آید؟

این منظر ستاره شناسانه در زندگی واقعی هم می تواند اتفاق بیافتد. خیلی هم خارق العاده است. برای لحظه ای مشت سخاوتمندانه محمدعلی کلی را جلوی صورت تان می بینید، و ثانیه ای بعد همه چیز تار و پر از خال های روشن می شود. انگار که کهکشان راه شیری از مقابل چشمان تان در حال عبور است. چرا یک چک یا کشیده حسابی وسط میدان مسابقه، باعث چنان عکس العمل غریب و مرموزی در برابر چشمان ما می شود؟ اینجا می توانید داستان جالب این ستاره ها را بخوانید. به شکل طبیعی، همه چیز از مغز شما آغاز می شود.

مشت بصورت
 occipital lobe نام بخشی از مغز است کار مدیریت و کنترل آنچه را که می بینیم، برعهده دارد. این قسمت در پشت سر واقع شده است. شغل شریف این لوب مغز، این است که اطلاعات دریافتی از سلول های بینایی چشم را دریافت کرده و آنها را تبدیل به چیزی کند که حس دیدن را در ما ایجاد می کند. در حقیقت قبل از آنکه بدانید یک گرگ وحشی روبروی شما ایستاده و آماده حمله است، رتینا نور قابل مشاهده را گرفته و آن را تبدیل به سیگنال های شیمیایی می کند. آنگاه این سیگنال ها قبل از ارسال به مغز برای تجزیه و تحلیل، تبدیل به پالس های الکتریکی می شوند. حال لوب اکسیپیتال مغز بر اساس اطلاعات دریافتی به شما می گوید که: فراااار، یک گرگ اینجا ایستاده! پس کل مسئله این است: چشم ها و مغز شما با یکدیگر کار می کنند تا شما بدانید چه چیزی جلوی روی تان است.

موضوع اینجا است که پاسخ های مغز به هیچ چیز خاصی وابسته نیستند. پس ممکن است هنگامی که ضربه سختی به این لوب مغزتان که در قسمت پشت سر واقع شده وارد می آید، به جای پرندگان شناور یا ستاره ها، شما تنها نور درخشانی را ببینید. البته این مسئله همیشه اتفاق نمی افتد.
وقتی برای بستن بند کفش تان خم می شوید و سرتان را به گوشه دیوار یا در می زنید، کله شما به صورت ناگهانی متوقف می شود. در حالی که مغزتان هنوز در حال حرکت است. اما به دلیل اینکه مغزتان با مایع مغزی نخاعی احاطه شده، یک لایه نازک «مایع مغزی نخاعی» مانع برخورد مغزتان به استخوان جمجمه می شود. این مایع همان چیزی است که باعث می شود هدبنگ (سر تکان دادن های شدید روی سن) و یا فوتبال آمریکایی بدون آسیب فوری به مغز، امکان پذیر باشند. اما هنگامی که چیزی با شتاب بسیار زیاد به سر و صورت شما برخورد می کند، اوضاع مقداری متفاوت است.

چنین ضربه ای چنان محکم است که سیستم مایع مغزی نخاعی توانایی خود برای حفاظت از مغز را از دست می دهد. مثلا توپ بیس بالی که برای فرود در دست شما تنظیم شده، اما با تمام شدت به پیشانی شما برخورد می کند، جمجمه شما را به عقب فشار می دهد و حتی ممکن است باعث برخورد جمجمه با قسمت جلویی مغز شود. وقتی هم که به زمین می افتید و بخش عقبی سرتان به شدت با زمین برخورد می کند، ممکن است بخش عقب مغز (لوپ اکسیپیتال) هم به پایین فشار داده شده و به استخوان جمجمه برخورد کند و اوه...

ستاره ها
 البته زیاد نگران نباشید، راه های کم خطر تر و کم هیجان تری هم برای احساس این اثر وجود دارد. اگر دقت کرده باشید، صبح ها هنگام مالیدن چشم ها هم این ستاره ها را دیده اید. شما می توانید رتینا را درست شبیه هنگامی که نور را می بیند، تحریک کنید. زیرا رتینا تنها یک کار را به خوبی بلد است انجام دهد، اینکه نور وجود دارد یا اینکه نیست.
در نتیجه وقتی بر روی چشمان تان فشار وارد می کنید، رتینا گاهی فکر می کند باید ببیند و در نتیجه سویچ را روشن می کند. (البته این کار را بدون ضرر تلقی نکنید) رتینای ساده لوح به سرعت ایمیلی برای مغزتان ارسال می کند که در سابجکت یا موضوع نوشته شده: نور! اما قسمت متن این ایمیل خالی است. و این همان چیزی است که شما دریافت می کنید: رگه هایی از نور ناشناخته در بالای چشم اندازی که مغز قرار است حس دیدن را در آن ایجاد کند. یک دوست
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
ز باغ رعيت، گر مَلك خورد سيبي / برآرند غلامان، درخت از بيخ