جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 3 May 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ / ۰۸:۰۴
کد مطلب: 63324
۱
پاسخ ناسازگار، پیش‌آگهی اختلال در عملکردهای فیزیولوژیکی و روانی می‌باشد

تغییر میتواند عامل ایجاد تنش باشد

دکتر زهرا محبوبی نیه
تغییر میتواند عامل ایجاد تنش باشد
نگاهی به الگوی متغیرهای روانشناختی و اختلالات جسمانی برگرفته از کتاب روانشناسی و مدیریت استرس این الگو در سال ۱۹۷۱ توسط لویی و کاگان ارائه گشت آن‌ها الگویی برای واسطه‌های روانی- اجتماعی بیماری‌ها ارائه کردند. هر تغییر روانی می‌تواند به عنوان عاملی تنش‌زا یا محرکی که بر انگیزاننده پاسخی بیولوژیک است، عمل نماید.
این محرک‌ها در فرد تمایل به عمل را ایجاد می‌کنند و این تمایل متأثر از عوامل محیطی و ژنتیکی هستند. این تمایل ارگانیسم را برای انواع فعالیت‌های جسمانی در موقعیت‌های مختلف آماده می‌سازد. بعضی از این فعالیت‌ها ناسازگار هستند و به ایجاد استرس منجر می‌گردند.
این پاسخ ناسازگار، پیش‌آگهی اختلال در عملکردهای فیزیولوژیکی و روانی می‌باشد و اگر محرک کماکان ادامه داشته باشد بیماری ایجاد می‌شود. بیماری عدم توانایی یا شکست سیستم جسمانی- روانی در انجام وظایف اصلی و اساسی خود می‌باشد. آن‌ها هم چنین فرض کردند که بین متغیرهای روانی، فیزیو لوژی، ژنتیکی و محیطی تعامل وجود دارد که قادر است جریان بیماری را ساده نماید.
پیرو کارهای سلیه و طرح نشانگان سازگاری، این ایده مطرح گردید که مهمترین عامل در چگونگی و نوع نشانگان استرس، تصورات شخصی و میزان ارزش و اهمیت موضوع ویژه در نظر فرد می‌باشد.
زیرا عامل تنش زایی که برای فردی منبع استرس و عوامل بروز نشانگان استرس است چه بسا برای شخص دیگری به هیچ وجه استرس ایجاد ننماید.
به همین علت از سال ۱۹۶۰ به بعد "لازاروس و فولکمن" مفهوم ارزیابی شناختی را به کار بستند. این واژه در باره ارزش گذاری مجدد و قضاوت‌های مداوم شخص از خواسته‌ها و محدودیت‌های خود در روند تعامل با محیط، توانایی‌های بالقوه و بالفعل خود مورد استفاده قرار گرفت.
در واقع لازاروس پایه گذار این فرضیه می‌باشد که دیدگاه‌ها، منجر به ایجاد پدیده‌ها می‌گردند. پدیده‌ها به خودی خود خنثی هستند، این دیدگاه‌ها هستند که به پدیده‌ها معنا و مفهوم می‌بخشند.
این الگو برای ارزیابی شناختی دارای مراحلی می‌باشد که از قرار زیر است:
۱. مرحله ارزیابی اولیه
 ارزیابی اولیه به فرایندهای شناختی ارزش‌گذاری مربوط می‌گردد. افراد به این پرسش که آیا در حالت مطلوب یا رنج به سر می‌برند، به گونه‌ای متفاوت پاسخگو هستند، این مواجهه می‌تواند سه نتیجه در بر داشته باشد.
الف) واکنش بی‌ارتباط و نامربوط
مواجه‌های است که برای فرد هیچ گونه معنای ویژه‌ای در بر ندارد. در نتیجه می‌تواند مورد غفلت و فراموشی واقع شود.
ب) واکنش مثبت و بی‌خطر
در بر گیرنده قضاوت‌هایی است که بیان کننده موضوع مطلوب و سود مندی است.
ج ) واکنش تنش زا
شامل قضاوت‌هایی است که صدمه و نیستی را به دنبال دارد، فرد را مورد تهدید قرار می‌دهد یا او را به نحوی در گیر می‌کند.
2. مرحله ارزیابی ثانویه
پس از اینکه فرد به این پرسش پاسخ داد که آیا من در حال مطلوب یا رنج به سر می‌برم، به ارزیابی ثانویه می‌رسد. حال این پرسش مطرح می‌شود که من در مورد آن، چه کار می‌توانم انجام دهم؟ ارزیابی ثانویه به فرآیند قضاوت‌ها، توانایی‌های بالقوه برای مقابله، امکانات و محدویت‌های فرد اطلاق می‌شود.
3. ارزیابی مجدد
ارزیابی شناختی، فرآیندی ایستا نیست و تغییر جهت پاسخ‌ها را نسبت به شرایط بیرونی و درونی موجب می‌شود. ارزیابی شناختی مجدد به تغییر در قضاوت‌های ارزش گذاری فرد از موقعیت منتهی می‌شود. در مجموع، لازاروس در پاسخ به این پرسش که چرا افراد در برابر یک عامل تنش‌زا یا استرس یکسان مانند مرگ والدین یا همسر، واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند، بیان می‌کند: رفتار فرد در هر لحظه از زندگی تابع و بر آیندی از عوامل زیر است:
الف) ساختار شخصیت فرد
ب) ارزیابی شناختی فرد از موقعیت
ج) توان بالقوه عامل تنش‌زا یا محرک

 
بنا بر همین گزارش از میگنا رسانه سلامت روان ایران در این الگو علاوه بر عامل تنش زا، ارزیابی شناختی فرد مورد توجه واقع شده است. نظریه لازاروس راهگشای سایر الگوهای شناختی شد. یکی از این الگوها توسط ریچاردسون و ولفک مطرح گردید. در این الگو پاسخ‌های استرس نتیجه مستقیم عوامل محیطی تلقی نمی‌شود زیرا عوامل محیطی به خودی خود خنثی هستند و نمی‌توانند واکنش‌های استرس را موجب شوند. استرس، حاصل ارزیابی، ادراک و تفسیر ارگانیسم از موقعیت‌ها و رویدادها می‌باشد.
 درخواست‌هایی که برای شخص اهمیت قابل توجهی ندارند، با احتمال کمتری موجب ایجاد استرس می‌شوند و بازتاب و واکنش جدی در بر نخواهند داشت و برعکس درخواست‌هایی که بنا به هر دلیلی برای شخص بسیار مهم و حائز اهمیت هستند، باعث بروز استرس می‌گردند.
در الگوی ارزیابی شناختی فرد زنجیره‌ای از مراحل را برای هدایت عمل سازش یافته پیش‌بینی می‌نماید که عبارتند از:
۱. مرحله تجسم
شامل ادراک و تفسیر اطلاعات برای تعریف خطر واقعی یا بالقوه است.
۲. مرحله طراحی عمل
عوامل برنامه ریزی برای حل مسئله یا مقابله است. این مرحله خود شامل گردآوری، انتخاب و تعیین روش اجرای راه‌حلی و طراحی راه‌حل‌های جایگزین می‌باشد.
۳. مرحله نظارت
شامل مجموعه‌ای از معیارها به منظور ارزیابی پاسخ‌ها و کوشش‌های مقابله شخص در قبال خطرها است.
 این الگو که حداقل دو نوع حلقه پسخوراندی در موقعیت‌های استرس‌زا در جهت خود نظم جویی فعال هستند، نظریه پردازش موازی را پیشنهاد کرد.
دکتر زهرا محبوبی نیه در خاتمه این مطلب اورده است یکی از این حلقه‌ها، برای مهار خطر و دیگری برای تنظیم هیجان می‌باشد. هر کدام از این سیستم‌ها محتویات جداگانه‌ای را دارا می‌باشند. سیستم مهار خطر شامل ادراک تهدید سلامتی و برنامه‌ریزی‌ها و واکنش‌های انجام شده برای تغییر تاثیرات تهدید بر شخص است. سیستم مهار هیجان شامل شناخت و ادراک حالت فاعلی و برنامه‌ریزی‌ها و واکنش‌ها به منظوراینکه در حالت هیجانی شخص تغییر ایجاد کند.
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
در نهان به آنان دل می بندیم ؛ که دوستمان ندارند و در آشکار از آنان که دوستمان دارند غافلیم شاید این است دلیل تنهایی ما... دکتر علی شریعتی