Obsessive Compulsive Personality Disorder
اختلال شخصیت وسواسی اجباری یا OCPD
شخصیت عبارت است از الگوهای رفتاری مشخص و ثابت که بهواسطه آن فرد دنیا، دیگران و خودش را از آن طریق درک کرده و ارتباط برقرار میکند. اختلالهای شخصیت الگوهای سخت، غیرقابل انعطاف و ناسازگاری هستند که باعث ایجاد مشکل در روابط اجتماعی و کارکردهای فرد شده و باعث استرس در فرد میشوند. این الگوها بر همه جنبههای زندگی تاثیر میگذارند و با انتظارات فرهنگی دیگران بهشدت متفاوت هستند.
اختلال شخصیت وسواسی اجباری (Obsessive Compulsive Personality Disorder) متعلق به گروه C اختلالات شخصیت است. وجه مشترک اختلالات این گروه، ترس و اضطراب میباشد.
کسانی که دچار این اختلال روانشناختی هستند با کمالگرایی بیش از اندازه شناخته میشوند. آنها کسانی هستند که بیش از اندازه به نظم و کنترل شرایط اهمیت میدهند و قوانین سخت، پیچیده و انعطاف ناپذیری برای کار و زندگیشان دارند. این کمالگرایی به حدی بالاست که حتی سرگرمی و خوشگذرانیهای فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. برخی از این افراد حتی برای دیدار با دوستانشان هم باید برنامهریزی قبلی داشته باشند. محال است که یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری برای دیدار با دوستش دیر کند.
کسانی که دچار این اختلال روانشناختی هستند با کمالگرایی بیش از اندازه شناخته میشوند. آنها کسانی هستند که بیش از اندازه به نظم و کنترل شرایط اهمیت میدهند و قوانین سخت، پیچیده و انعطاف ناپذیری برای کار و زندگیشان دارند. این کمالگرایی به حدی بالاست که حتی سرگرمی و خوشگذرانیهای فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. برخی از این افراد حتی برای دیدار با دوستانشان هم باید برنامهریزی قبلی داشته باشند. محال است که یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری برای دیدار با دوستش دیر کند.
بهجهت شباهت اسمی، اکثر افراد تمایزی بین اختلال شخصیت وسواسی اجباری با وسواس فکری و عملی قائل نمیباشند؛ در حالیکه وسواس قبلا یک اختلال اضطرابی بود (که در DSM.5 یک طبقه مستقل است) ولی شخصیت وسواسی یک اختلال شخصیت است.
بعضی از افراد دچار اختلال شخصیت، وسواس هم دارند؛ ولکن لزوما دچار وسواس نیستند. تفاوتهای آنها را میتوان اینگونه برشمرد:
1. شدت نشانهها و علائم وسواس در طول زمان تغییر میکند، در حالیکه نشانهها و علائم اختلال شخصیت ثابت است.
2.وسواس بهراحتی قابل تشخیص است، درحالیکه اختلال شخصیت را بهراحتی نمیتوان در فرد تشخیص داد و تنها پس از توضیحات فرد میتوان بهوجود چنین اختلالی پی برد.
3. انگیزه فرد وسواسی برای رفتارهای اجباری، جلوگیری از وقوع یک فاجعه و یا یک اتفاق ناگوار است که آنها تصور میکنند در صورت عدم انجام رفتار اجباری، پیش خواهد آمد؛ در حالیکه انگیزه فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری، کامل بودن و عملکرد عالی است.
4.دلیل فرد وسواسی برای مراجعه به دکتر، رنج و آزاری است که میبیند. آنها انگیزه زیادی برای رهایی از تنشها و استرسهای خود دارند. ولکن دلیل مراجعه فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری، آزاری است که دیگران از رفتارهای او میبینند. بههمین دلیل این افراد معمولاً انگیزه چندانی برای درمان نشان نمیدهند. آنها مشکلات ارتباطی زیادی بهخاطر ویژگیهای شخصیتیشان با دوستان و خانواده خود دارند.
5.فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری منظم، خسیس، دقیق در امور جزیی و پرتلاش است، ولکن فرد وسواسی لزوماً این ویژگیها را ندارد.
6.افراد وسواسی بهخاطر وسواسهای خود احساس پریشانی میکنند و میخواهند هرچه سریعتر از آنها رها شوند، ولکن فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری رفتارهای خود را هدفمند، مفید و باعث پیشرفت میداند.
آنها از نظر زمانبندی بسیار دقیق هستند و یا خیلی زودتر از زمان معمول در محل حاضر میشوند و صبر میکنند که طرف مقابل از راه برسد. اما اگر فرد مقابل ۲ دقیقه دیرتر از زمان مشخص برسد با برخوردهای پرخاشگرانه یا سرزنشگر شخص وسواسی اجباری روبرو خواهد شد.
افرادی که شخصیت وسواسی اجباری دارند به دلیل کمالگرایی و نظم بیش از اندازه و قواعد پیچیده، با دیگران دچار مشکل و کشمکش میشوند. بیشتر این افراد هیچ نکتهٔ منفی را در خود نمیبینند و بر این باورند که مشکل از دیگران است.
رفتار اجباری به این معناست که فرد احساس میکند مجبور است که آنها را انجام دهد و اگر انجام ندهد دچار مشکل میشود درحالیکه این رفتارها حتی اگر هم انجام نشود، فرد را با هیچ مشکلی روبهرو نمیکند. بهعنوان مثال، ممکن است افرادی وقتی در خیابان تردد میکنند احساس کنند که نباید پای خود را روی خطوط موزاییکها، سنگفرش و.. بگذارند. در بسیاری از این موارد ممکن است فرد برای فرار از فکر کردن به مسائل دیگر یا حتی بهعنوان بازی چنین رفتاری را ازخود نشان دهد که این مسئله ناشی از آمادگی فرد برای داشتن اختلال وسواسی اجباری است.
این نوع وسواس، دقت و نظم و عصا قورتدادگی و چارچوبهای اخلاقی را دارد و فرد حاضر نیست که قبول کند دچار بیماری اختلال شخصیت است و با فشاری که به دیگران میآورد خود و دیگران را آزار میدهد و میتوان زندگی را با مشکلات جدی روبهرو کند. این نکته را باید درنظر گرفت که همه افرادی که علایم پیش گفته را دارند نباید بیمار وسواسی بهشمارآورد.
فرد با اختلال شخصیت وسواس اجباری دائما به فکر جزئیات، قواعد، فهرست ها، نظم، سازمان یا جدول های زمانی است تا جایی که هدف اصلی فعالیت مورد نظر فراموش میشود. کمال گرایی در فرد وسواسی باعث میشود در به پایان رساندن پروژه ها اختلال ایجاد شود (چون استاندارد هایش رعایت نشده اند نمیتواند پروژه ها را کامل کند) به شدت خود را وقف کار میکند و شدیدا در تلاش است تا عملکرد خوبی در شغلش داشته باشد تا جایی که فعالیت های تفریحی و دوستی های خود را کنار میگذارد .(درصورت مضیقه مالی ،این معیار درنظر گرفته نمیشود)
اختلال شخصیت وسواس اجباری بیش از حد وجدان کاری دارد، مته به خشخاش میگذارد و درباره رعایت اخلاق، اصول یا ارزش ها انعطاف پذیری ندارد (آداب و رسوم مذهبی جزو این معیار محسوب نمیشود) فرد با شخصیت وسواسی نمیتواند اشیاء کهنه یا بی ارزش را دور بیندازد حتی اگر هیچ ارزش معنوی برایش نداشته باشند.
دوست ندارد قسمتی از کارش را به دیگران بسپارد یا با دیگران همکاری کند، مگر اینکه کارها را دقیقا همانطور که او میخواهد انجام دهند. اختلال شخصیت وسواس اجباری در خرج کردن پول هم برای خود هم برای دیگران خسیس است و اعتقاد دارد که پول را بایدبرای روز مبادا جمع کرد. فرد وسواس در افکار و عقایدش سرسخت است و اصلا حاضر نیست کوتاه بیاید.
ویژگیهای شخصیت وسواسی اجباری
اختلال شخصیت وسواس اجباری بیش از حد وجدان کاری دارد، مته به خشخاش میگذارد و درباره رعایت اخلاق، اصول یا ارزش ها انعطاف پذیری ندارد (آداب و رسوم مذهبی جزو این معیار محسوب نمیشود) فرد با شخصیت وسواسی نمیتواند اشیاء کهنه یا بی ارزش را دور بیندازد حتی اگر هیچ ارزش معنوی برایش نداشته باشند.
دوست ندارد قسمتی از کارش را به دیگران بسپارد یا با دیگران همکاری کند، مگر اینکه کارها را دقیقا همانطور که او میخواهد انجام دهند. اختلال شخصیت وسواس اجباری در خرج کردن پول هم برای خود هم برای دیگران خسیس است و اعتقاد دارد که پول را بایدبرای روز مبادا جمع کرد. فرد وسواس در افکار و عقایدش سرسخت است و اصلا حاضر نیست کوتاه بیاید.
ویژگیهای شخصیت وسواسی اجباری
از دیگران مستقل هستند
بیش از اندازه کمالگرا هستند تا جایی که در انجام کارها را دچار مشکل میشوند
رفتارهای رسمی، خشک و بسیار جدی دارد
به سختی احساساتشان را بروز میدهند
به جزئیات بیش از اندازه توجه میکند
قوانین سخت و پیچیده برای بخشهای گوناگون زندگی دارد و از این قوانین پیروی میکند
بیش از اندازه مسئولیتپذیر است
بیش از اندازه وظیفهشناس است به گونهای که خانواده و دوستان را فراموش میکند
کارها را به دیگر نمیسپارد چون بر این باور است که نمیتوانند کار را به درستی انجام دهند
همیشگی با دیگران کشمکش دارد و آنها را برای انجام نشدن کارها آن گونه که او میخواسته سرزنش میکند
بیش از اندازه اقتصادی فکر میکند و از نظر دیگران خسیس است
بیش از اندازه کمالگرا هستند تا جایی که در انجام کارها را دچار مشکل میشوند
رفتارهای رسمی، خشک و بسیار جدی دارد
به سختی احساساتشان را بروز میدهند
به جزئیات بیش از اندازه توجه میکند
قوانین سخت و پیچیده برای بخشهای گوناگون زندگی دارد و از این قوانین پیروی میکند
بیش از اندازه مسئولیتپذیر است
بیش از اندازه وظیفهشناس است به گونهای که خانواده و دوستان را فراموش میکند
کارها را به دیگر نمیسپارد چون بر این باور است که نمیتوانند کار را به درستی انجام دهند
همیشگی با دیگران کشمکش دارد و آنها را برای انجام نشدن کارها آن گونه که او میخواسته سرزنش میکند
بیش از اندازه اقتصادی فکر میکند و از نظر دیگران خسیس است
رابطه با افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری
افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری نیاز شدیدی به تحمیل استانداردهای خود به اطرافیانشان دارند و بههمین دلیل اکثراً با خانواده و دوستان خود دچار مناقشه و تنش میشوند. رابطه آنها با مَراجع قدرتی که به آنها احترام میگذارند، همراه با احترام بوده و در قبال آنها بدون توجه به نتیجهای که ممکن است بهبار آورد، کاملاً مطیع هستند و در برابر مَراجع قدرتی که برای آنها احترام قائل نیستند، بسیار مقاومت و سرسختی بهخرج میدهند.
افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری در ابراز عواطف بسیار ضعیف هستند و ابراز عاطفه در آنها بسیار کنترل شده است و بیان احساسات در حضور دیگران برای آنها بسار سخت است. روابطشان با دیگران جدی و رسمی است و در موقعیتهایی که دیگران میخندند، خوشحال میشوند و ابراز احساسات میکنند، آنها شق و رق هستند. زندگی با آنها دشوار است، زیرا برای فرد دچار این اختلال هیچ کار و رفتاری به اندازه کافی خوب و راضی کننده نیست.
دقیق بودن بیش از حد آنها، استانداردهای سطح بالا، مشخص بودن راه و روش انجام هر کار در ذهن آنها و انعطافناپذیری حتی در باره امور جزئی، زندگی با آنها را بسیار سخت میکند. از نظر آنها، یا چیزی عالی است و یا اصلاً بهدرد نمیخورد. همه چیز سیاه یا سفید است.
ذهن سیاه و سفید آنها باعث میشود باور داشته باشند که تنها یک روش برای انجام درست کارها وجود دارد و باقی روشها کاملاً غلط است. بههمین دلیل آنها در عقاید خود بسیار سرسخت، لجباز و سلطهجو هستند و این نوع تفکر در آنها باعث میشود روابطشان با دیگران همواره دچار مشکل شود. آنها در ارتباط با دیگران تا زمانی که اطمینان نداشته باشند چیزی که می گویند درست و کامل است، از ترس قضاوت دیگران چیزی نمیگویند.
تفاوت اختلال شخصیت وسواسی اجباری با اختلال وسواسی اجباری چیست؟
اختلال وسواسی اجباری (OCD) نباید با اختلال شخصیت وسواسی اجباری (OCPD) اشتباه گرفته شود. اختلال OCPD یکی از اختلالات شخصیت است اما اختلال OCD شاخهای از اختلالات روانشناختی است که شامل چند اختلال به عنوان زیرمجموعه میشود. میزان کمالگرایی در کسانی که دچار OCPD هستند نسبت به کسانی که به OCD دچارند بیشتر است. اختلال وسواسی اجباری یکی از شاخههای اختلالات روانشناختی است. افرادی که دچار OCD هستند از افکار مزاحم رنج میبرند و تلاش میکنند با انجام کارهایی از شر این افکار رها شوند. با این وجود این افکار مزاحم فرد را رها نمیکند. این افکار فرد را دچار پریشانی و رنج شدیدی میکند و برای همین در زمینههای گوناگون زندگی دچار نابسامانی میشوند. اما مبتلایان به OCPD از این رنج میبرند که دیگران آنگونه که باید به نظم و ترتیب اهمیت نمیدهند و کارها را به خوبی به انجام نمیرسانند.
کسانی که دچار OCD هستند نسبت به مشکل خود بینش دارند و میپذیرند که به دلیل افکار مزاحم و رفتارهای اجباری دچار پریشانی شدهاند و به همین خاطر پیش روانشناس میروند. اما در OCPD فرد معمولاً نسبت به مشکل خود بینش ندارد و بر این باور است که او مشکلی ندارد و مشکل از دیگران است. این افراد بیشتر به خاطر کشمکشهایی که با خانواده، دوستان یا همکارانشان داشتهاند پیش روانشناس میروند.
دلیل ایجاد اختلال شخصیت وسواسی اجباری چیست؟
بهطور قطعی نمیتوان دلیلی را برای اختلال شخصیت وسواسی اجباری ذکر کرد، اما تئوریهایی را در این زمینه مطرح میکنند از جمله:
1. افراد دچار این اختلال دارای والدین بیمحبت و سرد و کنترلگر و بهشدت محافظت کننده میباشند. (والد محافظت کننده بهجهت نگرانیهای درونی خود از کودک بهشدت محافظت میکند و نباید آن را با محبت بدون شرط یکی دانست).
2. افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری دارای والدین تنبیهگر بودند و این کودکان براب انکه تنبیه نشوند یاد گرفته اند تا کامل، بدون نقص و مطیع باشند.
3.بعضی تئوریها عامل ژنتیک را نیز موثر میدانند، ولی هنوز این موضوع کاملاً اثبات نشده است. فرهنگ و دینی که شخص از آن پیروی میکند نیز نقش موثری ایفا میکند.
4. فرهنگها و ادیانی که بسیار سختگیر و اقتدارگرا هستند و تاکید زیادی بر روی کامل بودن دارند نیز در بروز این اختلال موثر هستند. بعضی ادیان کمالگرایی را مورد تشویق قرار میدهند.
علت بروز اختلال شخصیت وسواسی اجباری چیست؟
عوامل ژنتیک و وراثت در بروز این اختلال شخصیت موثر هستند. این اختلال میتواند یک رفتار آموخته شده باشد. احتمال بروز این اختلال روانی در کودکانی که والدینی سختگیر و قانونمدار دارند بیش از دیگران است. تجربهٔ تروما نیز میتواند زمینه را برای بروز اختلال OCPD فراهم کند. افرادی که قربانی آسیب جسمانی، روانی یا عاطفی میشوند ممکن است برای گذر از این شرایط برای زندگیشان قواعد و برنامههای سخت تعریف کنند تا با این کار رنج و پریشانی رویداد آسیبزایی که تجربه کردهاند را فراموش کنند. اما این روند باعث دچار شدن به OCPD میشود.
معیاری برای این داریم که فرد را در گروه عادی یا وسواسی قرار دهیم. مثلا ممکن است کار مالی یک شرکت را بتوان در یک یا 2ساعت اجرا کرد اما بهدلیل وسواس زیاد این کاررا در حد 5ساعت ادامه داد که این موضوع میتواند منجر به بروز اختلال و مشکل شود. زندگی با این افراد قطعا کار سختی است و نیازمند مهارتهایی است که باید آن را کسب کرد. ممکن است فرد از شما کاری را در طول روز برای چندبار بخواهد. باید بهگونهای عمل کنید که استرس و اضطراب فرد دچار اختلال وسواسی اجباری را به حداقل برسانید. برای کاهش این استرس باید به فرد بگویید که قرار است این کار را به این شکل انجام دهید و از او نیز نظرخواهی کنید. یا ممکن است فرد از شما بخواهد کاری را انجام بدهید و شما نیز باید بگویید که کاری را که بهعهده شما گذاشتهاند به شکل و با چه کیفیتی انجام میدهید. این روند میتواند به کاهش استرس و وسواس در فرد مبتلا به این نوع اختلال شخصیتی کمک کند تا مسئله را زودتر بپذیرد.
مردان مبتلا به این اختلال حتی در همسرگزینی دچار مشکل میشوند. این افراد لیستی را تهیه میکنند وبراساس آن اقدام میکنند و بهدلیل کمالگرایی همه گزینهها را مینویسند که گاها با هم متضاد هستند. این دسته از افراد فازی عمل میکنند و درابتدا دنبال تحصیلات، پس از آن ماشین و خودرو، کار و... میروند و با این روند ممکن است زمان ازدواج آنها بگذرد. بنابراین اگر دختران جوانی با افرادی که از اروپا آمدهاند، تحصیلکردهاند، مقالهها نوشتهاند و خانه و زندگی درست کردهاند روبهرو شدند یقین بدانند که خواستگار آنها دارای چنین شخصیتی است. آنها باید با استفاده از کمکهای روانشناسی بهگونهای عمل کنند که بتوانند زندگی خود را بهخوبی مدیریت کرده و از بروز چالشهایی که میتواند آنها را با مشکلات پیچیده و لاینحلی روبهرو کند به سلامت عبور کنند.
همایندی اختلال شخصیت وسواسی اجباری با دیگر اختلالات روانشناختی
اختلال شخصیت وسواسی اجباری با اختلال وسواسی اجباری، پنیک اتک، PTSD، اختلال خورد و خوراک ، همایندی یا Comorbidity دارد. این همایندی با اختلال وسواسی اجباری بسیار بالاست.
نشانهها و معیارهای DSM 5 برای اختلال شخصیت وسواسی اجباری
در کتاب DSM 5 نشانهها و معیارهای شاسایی اختلال OCPD یاد شده است. به یاد بسپارید تنها با دانستن این نشانهها نمیتوانید وجود اختلال روانشناختی را در خودتان یا دیگران شناسایی کنید. چون برخی از اختلالات روانشناختی نشانههای یکسان یا نزدیک به هم دارند. پس فرآیند شناسایی و درمان اختلالات روانی کاری است که یک روانشناس انجام میدهد. نشانهها و معیارهای این اختلال روانی چنین است:
فرد تقریباً همیشه و در همهٔ زمینههای زندگی دچار کمالگرایی است و به نظم، ترتیب، کنترل شخصی و کنترل میانفردی اهمیت میدهد. در این راستا انعطافپذیری، باز بودن و صرفهجویی در زمان و انرژی قربانی میشود. این وضعیت پیش از آغاز بزرگسالی پدید آمده و در شرایط گوناگون دیده میشود و با ۴ مورد (یا بیش از ۴ مورد) زیر نشان داده میشود:
۱- فرد همیشه به جزئیات، فهرستها، قواعد، نظم، سازمان یا جدولهای زمانی فکر میکند تا جایی که هدف اصلی کارهایش را فراموش میکند.
۲- کمالگرایی باعث میشود که در به پایان رساندن کارها مشکل پدید آید. چون استانداردهای فرد رعایت نشده است نمیتواند کار را به پایان برساند.
۳- خودش را بیش از اندازه وقف کار میکند و به شدت در تلاش است که عملکرد خوبی در شغلش داشته باشد. تا جایی که فعالیتهای شادیبخش، تفریح و دوستیهای خود را کنار میگذارد. (در صورتی که فرد مشکل مالی داشته باشد باید از این مورد چشمپوشی کنیم).
۴- بیش از اندازه وجدان کاری دارد و دربارهٔ رعایت اصول، اخلاق یا ارزشها سختگیر و انعطاف ناپذیر است. (آداب و رسوم مذهبی و آیینی در این مورد در نظر گرفته نمیشود).
۵- نمیتواند چیزهای کهنه یا بیارزش را دور بیاندازد حتی اگر هیچ ارزش معنوی برایش نداشته باشد.
۶- دوست ندارد بخشی از کارش را به دیگران واگذار کند یا با دیگران همکاری نماید. مگر اینکه کارها را دقیقاً آن گونه که او میخواهد انجام دهند.
۷- در خرج کردن پول چه برای خودش و چه دیگران خسیس است و بر این باور است که پول را باید برای روز مبادا پسانداز کرد.
۸- در افکار و باورهای خود سرسخت است و از باورهای خود عقبنشینی نمیکند.
میزان شیوع اختلال شخصیت وسواسی اجباری
تخمین زده میشود که حدود ۲ تا ۷ درصد از افراد جامعه به اختلال شخصیت وسواسی اجباری مبتلا هستند. درصد زیادی از افراد نیز با وجود آنکه نشانهها و ویژگیهای اختلال شخصیت وسواسی اجباری را بروز میدهند، ولی تشخیص اختلال شخصیت وسواسی اجباری نمیگیرند. مردان دو برابر زنان تشخیص اختلال شخصیت وسواسی اجباری دریافت میکنند. تشخیص این اختلال در بزرگسالی داده میشود و تشخیص این اختلال در نوجوانی و کودکی متداول نیست، زیرا شخصیت کودک و نوجوان هنوز قوام خود را نیافته است و امکان تغییر دارد. اما اگر این تشخیص در کودک یا نوجوان داده شود، باید این ویژگیها حداقل تا یکسال در فرد پایدار بماند. مانند سایر اختلالات شخصیت، این اختلال نیز با افزایش سن از شدت علائم و نشانههای آن کم میشود.
درمان اختلال شخصیت وسواسی اجباری
درمان اختلالات شخصیتی بسیار دشوار است، زیرا آنها انگیزهای برای درمان ندارند. آنها مشکل را از دیگران میدانند و معتقد هستند دیگران بیفکر، بینظم و برنامه و بدون هدف هستند. اکثر آنها به اصرار همسر و یا اطرافیان به جلسات درمان میآیند. بنابراین صحبت درباره مشکلات و الگوهای غلط رفتاری آنها بسیار دشوار است، زیرا واکنش سخت آنها را باعث میشود. گفتگو درمانی، از جمله شناخت درمانی، درمان موثر اختلال شخصیت وسواسی اجباری میباشد.
هیچ درمان دارویی برای اختلالات شخصیت موثر و مفید نمیباشد، زیرا اختلال شخصیت، الگو و سبک نگرش به خود، دیگران و دنیا میباشد و از طریق دارو نمیتوان آنها را تغییر داد. دارو تنها میتواند اثرات جانبی اختلالات شخصیت از جمله اضطراب و افسردگی را کنترل کند. از آنجایی که افراد دچار اختلال شخصیت در جذب و فراگیری تغییرات جدید و بهکارگیری آن در زندگی مشکل دارند و در برابر هر تغییری در الگوی فکری خود و نوع نگرش به دنیا مقاومت میورزند، درمان آنها بهسختی و تنها با صرف زمان زیاد صورت میگیرد. بنابراین لازم است در ابتدا ویژگیهای این اختلال برای فرد توضیح داده شود و از او خواسته شود تا نمونههای آن را در زندگی خود پیدا کند. درباره مزایا و معایب اختلال شخصیت وسواسی اجباری با مراجع گفتگو میشود و از مراجع خواسته میشود تا آسیبهایی که این اختلال به کار، روابط و دیگر حوزههای زندگی او وارد آورده است را برشمارد.
به بیمار کمک میشود تا احساسات مختلف را در خود هر چند اندک شناسایی کند، زیرا ازجمله مشکلات اختلال شخصیت وسواسی اجباری، نامانوسی با عواطف و عدم ابراز عاطفه میباشد.
به او کمک میشود تا به جنبههای دیگر زندگی از جمله خانواده، تفریح و روابط بینفردی نیز توجه کند و برای آنها وقت بگذارد و تمام زندگی خود را معطوف کار و پیشرفت نکند. او باید درک کند زندگی دارای جنبههای متنوعی است و توجه کردن تنها به یک وجه باعث عدم هارمونی در فرد میشود. مانند آنکه سر یک کودک بزرگ شود، ولی دستها و پاهای او همچنان رشد نیافته باقی بماند.
او باید عمیقاً به حق خود برای اشتباه کردن باور کند و بداند او نیز مانند هر انسان دیگری نه تنها ممکن است، بلکه از جمله حقوق او است که اشتباه کند. پس از آن، این حق را برای دیگران نیز قائل شود. او باید یاد بگیرد چگونه بهجای آنکه از طریق کنترل کردن دیگران و اتفاقات، اضطراب خود را کاهش دهد؛ مهارتهای دیگری کسب کند تا اضطراب درون خود را کم کند. او باید اعتماد کردن به دیگران را در انجام کار یاد بگیرد و مهارت تقسیم وظایف را تمرین کند. MIGNA.ir او باید درک کند که یک اشتباه توسط دیگران فاجعه درست نمیکند و بهتر از آن است که از ترس ناقص انجام دادن امور، همه وظایف را خود عهدهدار شود. از روشهای آرمیدگی و ریلکسیشن نیز میتوان برای کاهش استرس و اضطراب افراد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری استفاده کرد. زیرا اضطراب باعث تشدید ویژگیهای شخصیتی در افراد دچار این اختلال میشود. در مجموع، چشمانداز اختلال شخصیت وسواسی اجباری امیدوارکنندهتر از سایر اختلالات شخصیتی است.
درمان به آنها کمک میکند تا آگاهی بیشتری درباره خود و تاثیر ویژگیهای آنها بر روابطشان بهدست بیاورند. فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی اجباری در مقایسه با سایر اختلالهای شخصیت، احتمال کمتری دارد تا به اعتیاد الکل یا مواد دچار شود. در شناخت درمانی بیمار فرا میگیرد که دست از کنترل دیگران و موقعیتها بردارد. برای درمان OCPD رواندرمانی به کار برده میشود اما در برخی از شرایط به منظور کاهش نشانههای اضطرابی دارو درمانی نیز به کار برده میشود. داروها به تنهایی درمان را کامل نمیکنند و تنها نقش کنترلکننده و بهبودبخش دارند. پس برای درمان این اختلال شخصیتی باید پیش روانشناس رفت و فرآیند رواندرمانی آغاز شود و در صورت که فرد نیازمند دارودرمانی باشد به روانپزشک ارجاع داده میشود تا داروهای مورد نیاز برای فرد تجویز شود.
دارو درمانی اختلال شخصیت وسواسی اجباری
همانگونه که گفته شد داروها نقش اصلی درمان OCPD را بر عهده ندارند. یکی از مشکلات اساسی کسانی که دچار این اختلال شخصیت هستند این است که از اضطراب ناشی از کمالگرایی رنج میبرند. در این شرایط ممکن است. داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی مانند داروهای مهارکنندهٔ بازجذب سروتونین (SSRI) برای فرد تجویز شود. نکتهٔ مهم این است که دارو درمانی این اختلال شخصیت باید کوتاه مدت باشد و درمان بلندمدت با دارو توصیه نمیشود.
رواندرمانی اختلال شخصیت وسواسی اجباری
روشهای رواندرمانی گوناگون مانند رفتاردرمانی شناختی یا CBT، روانکاوی، طرحواره درمانی برای درمان OCPD کاربرد دارد. رواندرمانی OCPD یک فرآیند بلندمدت است و ممکن است به ماهها زمان نیاز باشد تا فرد درمان شود. این مورد به شدت و مدت زمانی که به این سمپتومها دچار است بستگی دارد. روانشناس در فرآیند رواندرمانی این اختلال شخصیت تلاش میکند که باورهای نادرست و ناکارآمدی که فرد دربارهٔ خود، توانمندیها، انجام کار و روابط میانفردی دارد را تغییر دهد و باورها و رفتارهای درست و کارآمد را جایگزین این موارد نماید. در فرآیند رواندرمانی فرد میپذیرد که کمالگرایی اگر به اندازه باشد به رشد و پیشرفت در کارها کمک میکند و هنگامی که این کمالگرایی بیش از اندازه باشد زندگی دچار نابسامانی میشود.
روشهای مختلف رفتار درمانی شامل:
- حساسیت زدایی تدریجی
- غرقه سازی
- شرطی سازی آزارنده (انزجار درمانی)
- غرقه سازی تجسمی
- بازداشتن فکر
درمان شناختی رفتاری (CBT):
درمان شناختی رفتاری نوع رایجی از گفتگودرمانی در زمینه بهداشت روانی است. در طول درمان شناختی رفتاری، طبق برنامهی منظم با روانشناس خود ملاقات خواهید کرد. این جلسات منظم شامل همکاری با روانشناس و صحبت در مورد اضطراب، استرس یا افسردگی است. روانشناس به شما توصیه خواهد کرد که تاکید کمتری بر کار داشته باشید و در عوض بر تفریح و سرگرمی، خانواده و دیگر روابط میان فردی تاکید بیشتری داشته باشید.
فرآیند روانکاوی تحلیلی و عمیقتر است و نسبت به CBT جلسات بیشتری را شامل میشود. در روانکاوی برای درمان فرد به ریشهٔ مشکلات او در کودکی و نوجوانی توجه ویژهای میشود. در این رویکرد درمانی تلاش بر این است که به ترسها و اضطرابهای پشت پردهٔ این نیاز به نظم و کمالگرایی شدید تمرکز شود. این حالت کمالگرایی میتواند ناشی از تجربهٔ رویدادهای تروماتیک و آسیبزا باشد. ممکن است فرد برای فرار از ترس و پریشانی ناشی از تجارب تلخ، به کمک مکانیزمهای دفاعی تلاش کند اضطراب و پریشانی را کنترل کند. در نتیجه فرد رفتارهای کمالگرایانه پیدا میکند و در کارهایش به طور افراطی دست به نظم و ترتیب و قواعد سختگیرانه میزند. روانکاو تلاش میکند این موارد را از ناهشیار بیرون بکشد و به درمان فرد بپردازد.