پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2 May 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۶ فروردين ۱۴۰۱ / ۰۸:۳۱
کد مطلب: 58202
۲
تفاوت کوچینگ با روان درمانی

کوچینگ و رواندرمانی یا مشاوره / پندارفاضل

تفاوت‌ها و حوزه فعالیت
کوچینگ و رواندرمانی یا مشاوره / پندارفاضل
پندار فاضل در یادداشتی اختصاصی برای میگنا نوشت بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO)، افسردگی و اختلالات اضطرابی، از جمله شرایط روانپزشکی مرتبط با استرس، تا سال 2020 به عنوان رقیب بیماری‌های قلبی عروقی، عمده‌ترین اختلالات سلامت در سطح جهان خواهند بود. این به این معنی است که کوچ‌ها به احتمال زیاد با مراجعانی با مشکل سلامت روان مواجه خواهند شد.

این مقاله به تفاوت‌ها و کاربرد هر یک از این خدمات یاری رسان می‌پردازد. هدف این است که. ارجاع به معنای دعوت از مراجع برای بحث در مورد مراجعه به متخصص دیگری که مناسب اوست در نظر گرفته شود، گزینه‌هایی پیدا کنیم که برای توانمندسازی مراجع برای انجام اقدامات لازم منابع دیگری را به مراجع معرفی نماییم. زمانی ضروری است که رهیار مراجعش را به کمک حرفه ای دیگری ارجاع دهد که مراجع به موضوعی بپردازد که فراتر از سطح شایستگی او است.
ملاحظات حرفه‌ای کوچ‌ها در کار با مراجع
در فرآیند کوچینگ، یک مراجع ممکن است موضوعی مرتبط با سلامت روان را مطرح کند. با سنجیدن درست، یک رهیار می‌تواند کوچینگ او را به تعویق بیندازد، ادامه دهد یا خاتمه دهد. برخی از مراجعینی که به دنبال خدمات رهیاری هستند ممکن است مشکلات سلامت روانی شدیدی را نشان دهند که باید از خدمات روان‌درمانی  کمک بگیرند. کوچ ها باید از محدودیت های خود آگاه باشند و تشخیص دهند چه زمانی مراجع به چیزی بیش از آنچه کوچینگ می تواند ارائه دهد نیاز دارد.
قرارداد رهیاری به عنوان ابزاری هم برای شما و هم برای مراجعتان  عمل می کند تا پارامترهای آنچه در کوچینگ به آن پرداخته می‌شود و چیزهایی که در نظر گرفته نمی‌شود را تعیین کنید.

رشته روانشناسی اغلب به کار با کل فرد اشاره دارد. یعنی تعامل با بسیاری از مؤلفه‌های تشکیل دهنده یک فرد (روان‌شناختی، بیولوژیکی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی). از این نظر، یک کوچ ممکن است با مسائلی مواجه شود که خارج از تخصص و حوزه کاری اوست - که از کار با او انتظار می‌رود.
ارجاع مراجع به درمان یا منبع دیگر بخشی از فرآیند کوچینگ است. منابع دیگر عبارتند از یک گروه پشتیبانی، یک منتور یا یک کوچ تخصصی در حوزه خاصی. داشتن فهرستی از متخصصان کمک کننده به عنوان مرجع، منبع مفیدی را برای شما و مراجعتان ارائه می‌دهد.
مهمترین شاخصی که هنگام تصمیم گیری در مورد ارجاع یا عدم ارجاع به درمانگر باید در نظر داشت، سطح عملکرد روزانه است. از خود بپرسید: «آیا مشکل مراجع عملکرد روزانه آنها را مختل کرده است؟» عملکرد روزانه به طیف گسترده‌ای از فعالیت ها برای مراقبت از خود، مانند تغذیه، نظافت، کار، رسیدگی به امور خانه و اوقات فراغت اشاره دارد. اگر مراجع ظرفیت (منابع داخلی و خارجی) برای انجام فعالیت‌های روزانه (حرفه ای یا شخصی) را نداشته باشد، احتمالاً زمان ارجاع فرا رسیده است. یک متخصص بهداشت روان مجهز به تشخیص و کمک به فرد در توسعه مهارت‌های مقابله‌ای برای مدیریت هیجانات عمیق مربوط به موقعیت‌های دشوار است.
یک مراجع ممکن است مسائلی را نشان دهد که مانع حرکت او رو به جلو می‌شود. اگر مراجع مسائلی را مطرح کند که مربوط به سابقه مسائل عاطفی حل‌نشده‌ای است که از پیشروی او جلوگیری می‌کند یا اگر شرایط فعلی زندگی مانعی برای پیشرفت در فرآیند رهیاری برای رشد ایجاد می‌کند، ممکن است از کار با یک متخصص سلامت روان سود بیشتری ببرد.
دیدگاه آسیب‌شناسانه در تشخیص اختلالات روانی
کوچینگ یکی از مشاغل کمک کننده است. سایر روش‌های حمایت شامل مشاوره و روان درمانی است. درک تفاوت بین کوچینگ و روان‌درمانی، که به آن درمان یا مشاوره نیز گفته می‌شود، برای ارائه بهترین نیازهای مراجع مهم است. می‌توانیم سلامت روان را مانند سلامت جسمانی در نظر بگیریم: وقتی فردی علائم فیزیکی مانند گلودرد یا سرفه‌های مداوم دارد که در زندگی روزمره اختلال ایجاد می‌کند، باید برای تشخیص و درمان مشکل به پزشک مراجعه کند.
به طور مشابه، هنگامی که یک مراجع مشکلات سلامت روانی را تجربه می کند (یعنی شرایطی که مانع از عملکرد طبیعی ذهن فرد می‌شود)، باید او را برای تشخیص و درمان به متخصص مناسب ارجاع دهیم.

دو رویکرد مدل پزشکی و رویکرد طیفی به سلامت روان وجود دارد که در ادامه هر یک را به‌طور مختصر توضیح خواهیم داد
الگوی پزشکی سلامت روان غالب در حوزه روان درمانی است. مدل پزشکی بر تشخیص و آسیب شناسی تاکید دارد. این بدان معناست که گرایش این رویکرد به سمت دیدگاه آسیب‌شناسانه است که در آن رفتار از نظر روان‌شناختی «غیر طبیعی» یا «ناسالم» در نظر گرفته
می‌شود.
مشکل مراجع در چارچوب مدل پزشکی به عنوان یک «اختلال» در نظر گرفته می شود. از این منظر، مراجع اساساً مشکل‌دار دیده شود. برخی از مدل پزشکی انتقاد کرده‌اند و پیشنهاد می‌کنند که برچسب زدن می‌تواند باعث شرم و نارسایی شود و باعث بدتر شدن احساس فرد شود. برچسب زدن به یک فرد به عنوان «غیر طبیعی» یا دارای «اختلال» موجب انگ زنی در هنگام درمان می‌شود.





رویکرد پزشکی اختلالات را بر اساس علائم خاص طبقه‌بندی می کند و درمان را بر اساس یک سیستم طبقه‌بندی تشخیص می‌دهد. در این رویکرد طبقه بندی شده آسیب شناسی روانی به معنی وجود یا عدم وجود سلامت روان است.
رویکرد بعدی یا روانی اجتماعی با جلب علاقه و حمایت بیشتر متخصصان در این زمینه، سلامت روان را در یک طیف می‌بیند. این رویکرد سلامت روان را با کمّی کردن علائم یک فرد طبقه‌بندی می‌کند، نه اینکه به سادگی عنوان شود که سلامت روان وجود دارد یا وجود ندارد. در فرآیند کمّی‌سازی به میزان یا درجه یک ویژگی خاص توجه می‌کند هنگامی که یک مراجع مشکلات سلامت روانی را تجربه می‌کند، باید آن‌ها را برای تشخیص و درمان به متخصص مناسب ارجاع دهیم. این رویکرد به جای تخصیص یک برچسب، نمایه‌ای از ویژگی‌ها را ایجاد می‌کند.

آسیب‌شناسی روانی با معیارهایی چون فراوانی و شدت به تشخیص می‌پردازد. از دیدگاه ابعادی به سلامت روان، عملکرد را می توان در یک طیف در مقابل یک دسته دوتایی (عملکرد یا اختلال) مشاهده کرد. یک فرد ممکن است در یک زمینه از زندگی به خوبی عمل کند و در زمینه دیگری عملکرد خوبی نداشته باشد - این ممکن است زمانی باشد که کوچینگ و مشاوره می توانند با هم کار کنند.
تفاوت کوچینگ با روان درمانی
می‌توانیم با بررسی تعاریف ارائه‌شده توسط انجمن‌های اصلی برای این حرفه‌ها، تفاوت‌های بین رهیاری و روان‌درمانی را شناسایی کنیم. به خاطر داشته باشید، این اصطلاحات دارای طیف وسیعی از تعاریف هستند و در فرهنگ های مختلف می‌توانند به معنای چیزهای مختلفی باشند.
فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) کوچینگ را اینگونه تعریف می کند: «همکاری با مراجع در یک فرآیند فکری و خلاقانه که برای به حداکثر رساندن پتانسیل شخصی و حرفه ای الهام بخش آنهاست.»
انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA) روان‌درمانی را اینگونه تعریف می‌کند: «کاربرد آگاهانه و عمدی روش‌های بالینی و موضع‌گیری‌های بین‌فردی برگرفته از اصول روان‌شناختی تثبیت‌شده به منظور کمک به افراد برای اصلاح رفتارها، شناخت‌ها، هیجانات و/یا سایر ویژگی‌های شخصی در جهتی که مراجعان آن را مطلوب بدانند.»
تمایز اصلی مربیگری و روان درمانی بر اساس تمرکز، هدف و جمعیت است. کوچینگ بر چشم انداز، موفقیت، حال و حرکت به سوی آینده تمرکز دارد. درمان بر آسیب شناسی روانی، هیجانات و گذشته برای درک حال تأکید دارد. هدف از کوچینگ اغلب بهبود عملکرد، یادگیری یا توسعه در برخی از زمینه‌های زندگی است، در حالی که درمان اغلب به مسائل هیجانی عمیق رسیدگی می‌کند تا بر بهبودی یا درمان آسیب روانی کار کند. کوچینگ با افراد با عملکرد خوب کار می‌کند در حالی که کار درمانی برای افرادی است که دارای سطحی از اختلال یا بیماری هستند.

نسبت به رهیاری، درمان بیشتر با توسعه مهارت‌ها برای مدیریت احساسات یا مسائل گذشته سر و کار دارد.
به عنوان یک قیاس، یک کوچ مانند یک مربی ورزشی است در حالی که یک درمانگر مانند یک پزشک متخصص در پزشکی ورزشی است. هر دو از مجموعه دانش مشترکی که شامل آناتومی، حرکت شناسی، تغذیه و مواردی از این قبیل نشأت می‌گیرند.
رهیار با این فرض کار می کند که ورزشکار اساساً از نظر بدنی سالم است و بر بهبود تناسب اندام و عملکرد متمرکز است. در صورت وجود دلیلی مبنی بر آسیب دیدگی، مربی ورزشکار را به پزشک تیم ارجاع می دهد. به طور مشابه، رهیاران و درمانگران با مواد مشابه اما با مجموعه مهارت‌های متفاوت و با اهداف متفاوتی کار می‌کنند. یک کوچ ممکن است گذشته، زندگی خانوادگی یا احساسات مراجع خود را در خدمت درک داستان های اصلی مراجع در مورد حال و آینده بررسی کند.
کلام آخر
آنچه مهم است این است که یک کوچ نه تشخیص دهد و نه درمان ارائه دهد. از طریق مشاهدات، یک رهیار می‌تواند نیازهای مراجع را فرمول‌بندی کند. اگر مراجع به کمکی خارج از صلاحیت، تجربه یا قرارداد شما با مراجع نیاز دارد. یک کوچ می تواند و باید در مواقع لزوم ارجاع دهد. در مقاله دیگری توضیح خواهیم داد که چرا، چه زمانی و چگونه باید یک مراجع را به یک متخصص بهداشت روان ارجاع داد.
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
طوری زندگی كن كه اسمت با جسمت زیر خاك نرود