جاي خالي "نگاه توحيدي " در آموزش درس فيزيك؛ از نگاه دبير نخبه فيزيك
معلم نخبه و جوان از دغدغهها و موانع پيشِروي فرهنگيان براي ابتكار علمي و ادامه تحصيل سخن گفت و بر اين نكته تأكيد كرد كه وضعيت رفاهي نسبتاً متوسط، فرصتي براي ادامه تحصيل معلمان باقي نميگذارد و در اين ميان از "نگاه توحيدي به درس " بهعنوان يك ضرورت براي معلمان و دانشآموزان ياد كرد.
به گزارش فارس ، دنياي معلمي دنياي ابتكار و خلاقيت، تلاش براي تغيير شرايط، خسته نشدن از سختيها و موانع، عشق به دانستن و فهماندن و در يك كلام، وادي «ممكن كردن» غيرممكنهاست؛ معلمان اين مرز و بوم، همواره ثابت كردهاند كه ميتوان با حداقلها كار كرد و زكات دانستههاي خود را به فرزندان اين آب و خاك و آيندهسازان فرداي ايران اسلامي پرداخت كرد.
ميان خيل عظيم معلمان بيمثال اين ميهن، افرادي هستند كه قدري متفاوتتر از ديگران به خرق عادتها و شكستن مرزهاي دانش ميپردازند و تلاش ميكنند تا در همان راهي قدم بگذارند كه رهبر حكيم انقلاب سالها پيش از آن با عنوان «جنبش نرمافزاري و توليد علم» ياد كرد.
«حميد رحماني» يكي از اين معلمان است كه به حداقلها در تحصيل علم قناعت نكرده است؛ وي كه 36 سال از عمرش ميگذرد، از حدود 17 سال پيش وارد آموزش و پرورش شده است و پس از اخذ مدرك كارداني خود در رشته «علوم تجربي» مركز تربيت معلم شهيد دستغيب و كارشناسي همان رشته از دانشگاه آزاد اسلامي، قدم به راه تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد و دكتراي «فيزيك دريا و اقيانوسشناسي» گذاشته است تا به قول خودش، با شناخت عجايب درياها، خداي خود را بهتر بشناسد.
آنچه بهانه گفتوگوي ما با اين معلم جوان شد، اختراعي است كه همزمان با دنبال كردن موضوع پاياننامهاش در مقطع كارشناسي ارشد داشته و با تحقق آن، خلاف ايده يكي از دانشمندان آمريكايي را اثبات كرده است؛ وي در اين گفتوگو از دغدغههايش براي ترويج "نگاه توحيدي " ميان معلمان و دانشآموزان در جريان يادگيري و ياددهي سخن گفت و از بيمهريها و پيچ و خمهاي اداري در توجه به نخبگان حتي در داخل آموزش و پرورش گلايه كرد.
***
رحماني در گفـتوگو با فارس در رابطه با زمينه اوليه اختراع خود ميگويد: در سال 84 در آزمون كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد اسلامي شركت كردم و در رشته "فيزيك دريا " پذيرفته شدم و در سال 86 نيز فارغالتحصيل شدم.
وي ادامه ميدهد: عنوان پاياننامه كارشناسي ارشد من «استحصال انرژي از جزر و مد دريا» بود كه براي انتخاب اين موضوع با استاد راهنماي خود مشورت كردم و بعدها اين موضوع منجر به ساخت دستگاهي با عنوان «توربين حلزوني شكل» شد.
رحماني با اشاره به جزئيات اين دستگاه و ويژگيهاي آن ادامه ميدهد: مشابه خارجي اين توربين حلزوني با سرعت جريان سه متر بر ثانيه حركت ميكند اما دستگاهي كه من به دنبال طراحي آن بودم، سرعت حركت آن را يك الي 1.5متر بر ثانيه هدفگذاري كردم.
وي ميافزايد: در حين ساخت اين دستگاه با پروفسور «الكساندر گرولوف» از طريق ايميل مشورت و تبادل نظر ميكردم؛ وي از اساتيد دانشگاههاي آمريكا و مبدع اوليه اين دستگاه در دنيا بوده است كه بر همين اساس، اين دستگاه با نام «توربين حلزوني گرولوف» معروف شده است.
* اطمينان پروفسور آمريكايي از غيرممكن بودن ايده معلم جوان
اين فرهنگي نخبه با اشاره به برخي از جزئيات مشورت خود با پروفسور گرولوف در جريان ساخت توربين حلزوني بيان ميكند: يادم ميآيد كه در يكي از مكاتباتي كه با ايشان داشتم از من سرعت دستگاه را پرسيد و وقتي سرعت يك الي 1.5متر برثانيه را به عنوان سرعت هدفگذاري شده اعلام كردم، وي با صراحت گفت كه «تنها با سرعت حداقل سه متر بر ثانيه ميتواني چنين دستگاهي بسازي بنابراين با سرعت كمتر از اين اصلاً به فكر ساخت چنين دستگاهي نباش».
رحماني ادامه ميدهد: به طور خلاصه از راهنماييهاي اين استاد استفاده كردم و تحقيقاتم را نيز در مركز تحقيقات آب وزارت نيرو ادامه دادم كه در مجموع يك سال طول كشيد و در اين مدت، اين دستگاه در تستهايي كه در كانال آب انجام ميشد، حتي با سرعت دو متر بر ثانيه نيز به حركت در نميآمد و البته در اين مدت حتي همكاران پروفسور گرولوف نيز با اطمينان به من ميگفتند كه با سرعت كمتر از سه متر برثانيه نميتواني چنين توربيني را به طور نهايي اختراع كني.
وي با بيان اينكه در آن مقطع در دانشگاه آزاد واحد تهران شمال درس ميخواندم و تحقيقات و آزمايشهايم را نيز با جديت ادامه ميدادم، اظهار ميدارد: در نهايت پس از چندين مرتبه آزمون و خطا و نيز با راهنماييهاي مرحوم برادرم و اساتيدم در دانشگاه، كار را پيش بردم و در نهايت پس از يك سال فعاليت مداوم موفق شدم توربين حلزوني را كه پروفسور گرولوف با اطمينان ميگفت با سرعت كمتر از سه متر برثانيه نميتوان آن را اختراع كرد، توانستم با سرعت 7دهم متر بر ثانيه بسازم.
اين مخترع جوان با اشاره به شرايط فني دستگاه اختراع شده خاطرنشان ميكند: با به حركت درآمدن توربين، يك دستگاه ژنراتور به آن متصل كرديم و قدرت توربين آنقدر بالا بود كه هم ژنراتور را به حركت درآورد و هم لامپ متصل به آن را روشن كرد و ما نيز اثبات كرديم كه چنين موضوعي شدني است.
* 3 ميليون تومان پاداش "غيرمستقيم " در ازاي 4 ميليون تومان هزينه شخصي براي اختراع
وي درباره وضعيت ثبت اختراع خود ميگويد: اين دستگاه در اداره ثبت شركتها از لحاظ «حقوقي» ثبت شد و پس از آن نيز بعد از حدود 7 الي 8 ماه بررسي كارشناسي و داوري، در سازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي نيز از نظر «فني در حد نمونه آزمايشگاهي» ثبت شد و براي آن گواهينامه صادر كردند.
اين معلم مخترع و مبتكر به عضويت خود در «بنياد ملي نخبگان» با «سطح 3» بعد از دريافت گواهينامه مذكور اشاره كرده و بيان ميدارد: وقتي عضو بنياد ملي نخبگان شدم از اينكه براي پيشبرد كارهايم به عضويت اين سازمان دولتي درآمدهام خيلي خوشحال شدم، اما متوجه شدم سياستگذاريهاي اين بنياد به اين صورت است كه اختراعات نخبگان را در سطح "يك تا سه " قرار ميدهند.
رحماني ادامه ميدهد: بر اين اساس در سطح يك كه براي اختراعات تجاريسازي شده در سطح بينالمللي است، 50 ميليون تومان، درسطح دو ويژه اختراعات تجاريسازي شده در داخل كشور 20 ميليون تومان و در سطح سه براي كساني كه اختراع آنها در وزارت علوم ثبت فني شده باشد يا رتبههاي زير 200 را در كنكور به دست آورده باشند، سه ميليون تومان كمك بلاعوض به طور غيرمستقيم پرداخت ميشود كه در اين حالت اين كمك به يك مركز رشد يا دانشگاه داده ميشود تا در آنجا به فعاليت بپردازند.
اين مخترع جوان با يادآوري مقرون به صرفه نبودن اين كمكها براي صاحبان اختراعات گفت: 50 ميليون تومان براي كسي كه اختراعي را در سطح جهاني تجاريسازي كرده است، به اندازه حقوق يك ماه كارمندان آن شخص است يا سه ميليون تومان براي شخصي مانند من كه براي اختراع و ثبت دستگاهم 3.5 الي 4 ميليون تومان هزينه شخصي كردهام، قطعاً فايدهاي ندارد البته در رابطه با ناچيز بودن اين كمكها نميتوان ايراد چنداني به بنياد ملي نخبگان گرفت چون اين بنياد يك نهاد نوپا است و در گير و دار جا افتادن قرار دارد و قوانين مرتبط با آن هم مدام تغيير مييابد و موانعي ايجاد ميكند.
وي البته به برخي از تسهيلات اعطايي از سوي بنياد ملي نخبگان به صاحبان اختراعات اشاره كرده و تصريح ميكند: اين تسهيلات از سطح يك شروع شده است و تا الان به سطح سه رسيده است، اما در همين بخش نيز اقساط تسهيلات به ويژه در رابطه با وام مسكن به 700 الي 800 هزار تومان در ماه ميرسد كه براي نخبگان سنگين است.
* عدم برخورداري از مزاياي در نظرگرفته شده براي نخبگان در آموزش و پرورش
اين معلم مبتكر در ادامه با اشاره به برخي از مشكلات و موانع براي نخبگان در داخل وزارت آموزش و پرورش اظهار ميدارد: شنيده بوديم كه اگر كسي ثبت اختراع يا نوآوري داشته باشد، يك گروه تشويقي از سوي وزير آموزش و پرورش به آن شخص اعطا ميشود اما هر بار كه در زمان وزراي مختلف آموزش و پرورش نامهنگاري كرديم پاسخي داده نشد.
رحماني ميافزايد: حتي بعدها كه به عنوان مدير پژوهشي وارد سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان شدم، مشخص شد كه براساس مصوبات هيئت امناي اين سازمان كساني كه رتبه زير 200 در كنكور سراسري يا ثبت اختراع دارند ميتوانند از مزايايي مانند حق تأليف يا شناور بودن ساعت كار اداري براي تسهيل در امور علمي خود برخوردار باشند كه در خواست داديم كه از اين مزايا برخوردار شويم باز هم پاسخ منفي داده شد با اينكه راه و امكان قانوني براي بهرهمندي از اين مزايا فراهم بود؛ البته اين مشكلات و موانع همچنان نيز ادامه دارد.
* پيگيري "تجاريسازي اختراع "، شخصي را ميخواهد كه از بيمهريهاي مسئولان خسته نشود
اين فرهنگي تهراني درباره دليل عدم پيگيري تجاريسازي اختراع خود در سطح «ملي يا جهاني» عنوان ميكند: به خاطر مشكلات كاري و كمبود وقت نتوانستهام اين موضوع را پيگيري كنم چرا كه غير از كار در آموزش و پرورش كه كار اصلي من است، مسئله تأليف نيز يكي ديگر از اشتغالاتم بوده است؛ به گونهاي كه يك مقاله پژوهشي در سال 86 به مجلات معتبر پژوهشي ارائه كردم كه پذيرفته شد و يك مقاله ISI نيز در دست تدوين دارم كه در طول يك سال و نيم داوري شده و برگشته است و اكنون درحال رفع ايرادات آن هستم.
رحماني اضافه ميكند: در كنار اين دو كار، پيگيري ادامه تحصيل در دوره دكترا نيز يكي ديگر از دغدغههايم طي سالهاي اخير بوده است، بنابراين با وجود اين سه مشغله دنبال كردن تجاريسازي اختراع، شخصي را ميخواهد كه به طور تمام وقت آزاد باشد و از كاغذبازيهاي اداري و بيمهريها و «نه» گفتنهاي مسئولان خسته نشود، هرچند مسئولان ارشد معمولاً با اين كارها موافقند اما وقتي طرح پژوهشي زير دست كارشناسها ميرود، برخوردهايي ميكنند كه در شأن پژوهشگر نيست و رغبتي براي دنبال كردن كارها باقي نميگذارد.
* پاياننامههاي "دريايي "؛ نمره 19،93 در كارشناسي ارشد و 18،50 در دكترا
وي در ادامه درباره پذيرش و ادامه تحصيل خود در مقطع دكترا ميگويد: دكتراي خود را به صورت "غيرحضوري " از يك كشور ديگر گرفتم، اما واحدهاي درسي و نمرات من از سوي دانشگاه تهران و دانشگاه اميركبير گواهي شده است و اعتبار دانشگاه محل تحصيلم را نيز وزارت امور خارجه تأييد كرده است.
اين فرهنگي مبتكر ميافزايد: در سال 86 مدارك خود را به اين دانشگاه فرستادم و پذيرش گرفتم و پس از 2.5 سال و همزمان با اواخر سال 88 در مقطع دكترا فارغالتحصيل شدم؛ عنوان رساله دكتراي من نيز «استحصال انرژي از امواج دريا در بندر انزلي» بوده است كه با نمره 18،50 دفاع كردم؛ استاد راهنماي من در اين رساله، «پروفسور سيد عبدالعظيم شاهكرمي» و استاد مشاورم نيز «دكتر كامران لاري» بودهاند.
رحماني ادامه ميدهد: عنوان پاياننامه كارشناسي ارشد من نيز «استحصال انرژي از جزر و مد در خليج چابهار» بوده است كه با نمره 19.93 از آن دفاع كردم.
وي در توضيح دليل انتخاب اين دو موضوع براي اين دو پاياننامه تصريح ميكند: خليج فارس جزر و مد شديدي دارد اما درياي شمال چون به "درياي آزاد " راه ندارد جزر و مد نيز ندارد، در عوض به جاي آن امواج بسيار قوي و بلندي دارد؛ به همين دليل در پاياننامه كارشناسي ارشد موضوع جذب انرژي از امواج درياي شمال و در دكترا موضوع جذب انرژي از جزر و مد درياي جنوب را بررسي كردم.
* وضعيت رفاهي متوسط، فرصتي براي ادامه تحصيل فرهنگيان باقي نميگذارد
اين فرهنگي نخبه هدف خود را از ادامه تحصيل در دوره دكترا اينگونه بيان ميكند: هدف من از ادامه تحصيل مدرك گرفتن نبود و بيشتر خواهان اين بودم كه از فضاي علمي و خلاقيت ذهني دور نشوم و الان هم با اينكه فارغالتحصيل شده و دكتراي خود را گرفتهام، بازهم درس را رها نكردهام و هفتهاي يكبار به سراغ استادم «پروفسور شاهكرمي» ميروم كه يكي از اساتيد مسلم و وارسته در علم فيزيك است.
موضوع ادامه تحصيل فرهنگيان و اينكه چرا عمدتاً فرهنگيان رغبت چنداني به ادامه تحصيل نشان نميدهند، مسئله ديگري است كه از اين فرهنگي نخبه جويا شديم.
وي در اين رابطه تصريح ميكند كه بسياري از فرهنگيان علاقمند به ادامه تحصيل هستند اما شرايط كاري آنها ايجاب نميكند؛ رحماني اظهار ميدارد: خود من از سال 76 تا 84 با اينكه در فضاي مدرسه و كار آموزشي بودم اما به دنبال ادامه تحصيل نرفتم، الان هم بايد بگويم كه معلمان بسياري داريم كه علاقمند به ادامه تحصيل هستند ولي شرايط آنها ايجاب نميكند چراكه به دليل وضعيت رفاهي نسبتاً متوسطي كه دارند، مجبورند وقت خود را به طور كامل براي كار كردن بگذارند.
رحماني تأكيد ميكند: اين شرايط را بايد دولت و آموزش و پرورش حاصل كند تا معلم بتواند ادامه تحصيل بدهد و اين فرصت براي معلمان باز شود؛ در اين رابطه در حال حاضر وزير فعلي آموزش و پرورش در حال برنامهريزي است تا با ايجاد «دانشگاه ويژه فرهنگيان»، معلمان فرصت كافي داشته باشند تا ادامه تحصيل دهند.
وي ادامه ميدهد: در حال حاضر وقتي معلمي وارد كلاس ميشود با دانشآموزاني مواجه ميشود كه با رايانه و اينترنت سر و كار دارند و از علم روز نيز خبر دارند بنابراين معلم حتي اگر علاقه نيز نداشته باشد مجبور است كه چند پله از شاگردان خود جلوتر باشد اما به نظر من علت اصلي عدم رغبت آنها به ادامه تحصيل اين است كه وقتشان آزاد نيست و علت اصلي آزاد نبودن وقت آنها نيز همان سطح متوسط مالي است كه باعث ميشود وقت خود را صرف اضافهكاري و مسائلي از اين قبيل كنند.
* بايد جلوي ورود افراد بيهنر و غيرمتخصص به آموزش و پرورش گرفته شود
اين فرهنگي جوان در خصوص رابطه «قدرت و مهارت تدريس» و «بالا بودن مدرك تحصيلي معلم» تصريح ميكند: ارتباط برقرار كردن با دانشآموز شرط اول كار معلمي است، به گونهاي كه اگر معلم حتي با مدرك كارداني يا كارشناسي بتواند با بچهها خوب ارتباط برقرار كند، از جهت كيفي چند برابر بهتر از معلمي كار ميكند كه شايد مدرك بالاتري داشته باشد اما توانايي ارتباط برقرار كردن با دانشآموزان را ندارد.
رحماني با بيان اينكه معلمي هنر است و كسي كه با بچهها ارتباط خوبي برقرار ميكند متخصص تعليم و تربيت است، اظهار ميدارد: در حال حاضر ميبينيد كه در جامعه شخصي كه هيچ هنر و تخصصي ندارد، مدام تلاش ميكند كه در آموزش و پرورش استخدام شود و سر كلاس برود، در حالي كه بايد جلوي اين رويه گرفته شود چرا كه اينگونه نيست كه هركسي بتواند درس بدهد.
وي خاطرنشان ميكند: در عين حال كه هنر معلمي و تدريس و ارتباط برقرار كردن با دانشآموز شرط اول كار معلمي است، اما در صورتي كه معلم مدرك خود را نيز بالاتر ببرد مطالب را در حدي كه شايسته است، به دانشآموز ارائه ميدهد و ميزان تأثيرگذاري او در حد عالي قرار ميگيرد.
* از خدا خواستم كمكم كند تا با "فيزيك خواندن " او را بهتر بشناسم
رحماني در ادامه روزنهاي ديگر از ادامه تحصيل خود را باز ميكند و با اشاره به هدف اصلي خود از درس خواندن ميگويد: وقتي كه تحصيل در رشته فيزيك با گرايش "اقيانوسشناسي " را آغاز كردم، از خدا خواستم كه كمكم كند تا با درس خواندن در اين رشته او را بهتر بشناسم.
وي سخن ظريف يكي از اساتيد خود را درباره عظمت درياها يادآوري كرده و ميگويد: اين استاد ميگفت كه 75درصد كُره زمين را آب تشكيل ميدهد، اما بشر "از خود راضي " اسم آن را «زمين» به معني «خشكي» گذاشته است در حالي كه بايد ميگفت «اقيانوس»؛ البته من اين را در قرآن نيز تحقيق كردهام و ديدهام كه به همين نسبت كه 75 درصد كره زمين آب و 25 درصد آن خشكي است، آيات مربوط به «برّ و بحر» نيز به همين نسبت «يكسوم و دوسوم» است؛ يعني سهم آيات دريا در قرآن بيش از آيات خشكي است، بنابراين از خدا خواستم كه طوري درس بخوانم تا او را بهتر بشناسم.
رحماني ادامه ميدهد: وقتي در رشته "فيزيك دريا " درس ميخواندم، ديدم عجايبي در اعماق درياهاست كه هنوز هم ناشناخته است، مثلاً پائينترين عمق اقيانوسها در جهان 11 كيلومتر و ميانگين اين عمق نيز 4 كيلومتر است اما انسان تاكنون نتوانسته است همين 4 هزار متر را نيز به طور كامل بشناسد و بفهمد در آنجا چه خبر است؛ از سوي ديگر شايد يكدهم موجوداتي كه در دريا هستند نيز بر روي خشكي نباشد.
* حرف اول و آخر آقا معلم؛ ضرورت "نگاه توحيدي " دانشآموزان به درس
وي ميگويد: حرف اول و آخر من در رشته فيزيك اين بوده است كه معلم و دانشآموز هر دو بايد باور كنند كه اين علم فقط و فقط براي رسيدن به خدا و شناخت اوست و لاغير؛ در حالي كه الان نه معلمان و نه دانشآموزان ما كمتر به اين هدف توجه ميكنند، چراكه معلم به فكر اين است كه فقط درس بدهد و دانشآموز هم فقط به فكر امتحانات پايان سال و نمره گرفتن است؛ در صورتي كه اگر «هدف» تغيير كند، تأثيرگذاري كار آنها نيز بيشتر ميشود و ازسويي حركت آموزش و پرورش نيز هدفمندتر ميشود و به دنبال آن جامعه نيز هدفمندتر حركت ميكند و به تعالي ميرسد.
رحماني ميافزايد: ميتوانم به جرأت بگويم كه اكثر دانشآموزان تنها مطالب درسي را حفظ ميكنند و اندك دانشآموزاني هم كه مطالب را ميفهمند، هدف از فهميدن را درك نميكنند در حالي كه اگر بچهها اين را بفهمند كه درس خواندن براي چيست و «نگاه توحيدي» به درس داشته باشند، شرايط تغيير ميكند.
* حرف آخر؛ تلاش براي عميقتر شدن نگاه به جاي مدرك گرفتن
اين فرهنگي نخبه در پايان اين گفتوگو خاطرنشان ميكند: از سال 86 به بعد كه با همين ديد به دنبال كارشناسي ارشد و دكترا رفتم، اصلاً كاري به مدرك گرفتن و اضافه شدن حقوق و مزايا نداشتهام بلكه هدف اصلي من دنبال كردن اين نكته بوده است كه نگاهم نسبت به مسايل عميقتر شود.