پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2 May 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۶ خرداد ۱۳۹۰ / ۰۴:۴۷
کد مطلب: 3251
۰

جنبش علمی ایران پس از اسلام با تأکید بر لغت و اصطلاح سازی


از نیمه اول قرن دوم هجری که مردم ایران در بیشتر استان‌های سرزمین ایران به دین اسلام گرویده بودند، دانشمندان ایران از بیم اینکه مبادا بقایای ادب ‌‌‌‌و ‌‌‌‌‌‌آیین و دانش و تاریخ این کشور از دست برود، بر آن شدند که این یادگارهای بزرگ ملی خویش را به زبان تازی برگردانند، و نخستین بار روزبه پارسی/ ابن مقفع (متوفی 143 ق) «خدای‌نامه» و «کلیله و دمنه» و بسیاری از کتاب‌های علمی و ادبی ایرانی و به قولی برخی از دانش‌های یونانی را از پهلوی به تازی برگرداند و از همین روزگار زبان تازی زبان علم و ادب تمام ملت‌های اسلامی گردید. ‌ تدوین ادبیات عرب‌ گذشته از عاملی که یاد شد، از آنجایی که ایرانیان با داشتن سابقه تاریخی درخشان، خویش را برتر از قوم غالب می‌دیدند، به منظور نشان دادن نبوغ ملی خویش و راه‌یافتن به دستگاه خلافت و امور سیاسی حکومت پهناور اسلامی و سرانجام فراهم ساختن زمینه استقلال ایران در جنبش علمی و ادبی ـ اسلامی با اهتمام فراوان شرکت جستند و در همه رشته‌های علمی و ادبی خصوصاً در ابداع دانش‌های لغت و صرف و نحو و دیگر رشته‌های ادبیات زبان عرب سهم به‌سزایی یافتند؛ چنان که مقارن دورانی که دانش‌های ملت‌های دیگر را به زبان تازی ترجمه می‌کردند، خلیل‌بن‌احمد فراهیدی (100 - 174) با شیوه ابتکاری خویش نخستین‌بار به تدوین کتاب لغتی به نام «کتاب العین» پرداخت و دانش عروض را وضع کرد. در این میان دو دانشمند نیشابوری از لحاظ تألیف کتاب لغت دستگاهی یا اصطلاح‌های فنون اهمیتی به سزا دارند: 1. ابومنصور عبدالملک ثعالبی (350 ‌ـ‌ 429) مؤلف معروف «فقه اللغه» در 29 باب و فصول بسیار از قبیل گیاه و درخت، امکنه، جامه‌ها، خوراکی‌ها، عطرها، حیوانات و صدها موضوع دیگر از این قبیل که شرح آنها در این مقال نمی‌گنجد و از این رو تازیان وی را از بنیان‌گذاران لغت و ادب عرب می‌شمرند. 2. ابوالفضل احمدبن محمد میدانی،ادیب نیشابوری (متوفی 518) صاحب تألیفاتی به زبان عرب چون «مجمع‌الامثال»، «انموذج» در نحو و کتاب «الهادی» و شرح مفضلیات و جز اینها. اما شاهکار گرانبهای وی کتاب معروف «السامی فی‌الاسامی» است که بسیاری از شاعران و ادیبان گذشته آن را به نظم و نثر ستوده‌اند، و اهمیت آنها به ویژه از این روست که وی لغت‌های دستگاهی را از زبان عرب به فارسی برگردانده و گنجینه‌ای گران مایه در دسترس دوستداران زبان پارسی گذارده است. وی کتاب را به اقسام و ابواب و فصول گوناگونی تقسیم کرده و در ذیل آنها درباره کلیه اصطلاح‌های مربوط به دین‌ها و شریعت‌‌ها و حیوان و اعضای آنها و گیاهان مختلف و جامه‌ها و فرش و صنایع و پیشه‌ها و صوتها و مقیاس‌ها و دیگر اصطلاحهای مربوط به زندگی اجتماعی گفتگو کرده و برای هر کلمه تازی معادلی از پارسی اصیل آورده است. این کتاب و تألیفاتی چون «تاج المصادر» بیهقی و «مصادر» زوزنی و «مهذب‌الاسماء» و «مقدمه‌‌الادب» زمخشری و جز آنها که عربی به فارسی است، پس از جنبش بزرگ دیگری است که هدف آن زنده کردن زبان پارسی از راه نظم و نثر و تشویق شاعران و مؤلفان به زبان پارسی بود، و خاندان‌های ایرانی نژاد چون صفاریان، سامانیان و اسپهبدان طبرستان و جز آنان فرمانروایی بر این سرزمین را به دست آورده بودند. لغت و اصطلاح
لغت کلمه‌‌ای است که در یک زبان در میان همه مردم (صرف نظر از تغییرات لهجه‌ای) متداول باشد؛ هرگاه لغتی را از معنی متداول آن به معنی دیگری نقل کنند که گروه خاصی این معنی نوین را دریابند، چنین لغتی را اصطلاح نامند. مانند جنبش و آرامش به جای حرکت و سکون در اصطلاح حکمت. اصطلاح ممکن است در میان اهل فن جنبه جهانی پیدا کند و در بیشتر زبان‌ها با تغییری اندک متداول باشد.www.migna.ir پیداست که نقل کلمه به معنی دیگر از راه تقیید مطلق یا اطلاق مفید به منظور مصطلح کردن آن در میان گروهی خاص از نوع مجاز نیست، بلکه باید آن را به نام لغت مصطلح خواند. به همین سبب لغت‌های عامیانه را هم از‌این‌رو که در میان گروه خاصی به کار می‌روند، اصطلاح می‌نامند نه مجاز، و شاعر مفهوم متداول‌بودن اصطلاح را در میان گروهی خاص بدین سان یاد کرده است:‌ اصطلاحاتی است مر ابدال را         که از آن نبود خبر جُهّال را در اصطلاح به هیچ رو شرطِ بودن علاقه یا وابستگی میان لغت اصلی و کلمه مصطلح ضرورت ندارد. در صورتی که در مَجاز این شرط لازم است، چنان که میان معنی حقیقی کلمه «سر» و معانی مجازی آن «رئیس» یا سرِ دیگ و سرِ کوه این وابستگی که «بلندی» و «بالا بودن» است وجود دارد. یک کلمه ممکن است علاوه بر معنای حقیقی در چند دانش مصطلح باشد. مانند «نور» که هم در دانش فیزیک و هم در دانش حکمت اشراق مصطلح است، و «صوت» که در فیزیک و موسیقی و تجوید و نحو به معنی اصطلاحیِ خاصِ آن به کار می‌رود. چگونگی برگزیدن اصطلا‌حها
1. نقل کلمه‌ای از معنای حقیقی به مفهوم علمی. 2. گرفتن اصطلاح از ملت‌های قدیم و تصرف کردن در آن. 3. مصطلح کردن لغت از یاد رفته (مرده) در دانش به شرط نزدیکی آن با مفهوم علمی. 4. متداول ساختن لغت بیگانه آنگاه که در فارسی معادلی برای آن به دست نیاید. 5. گرفتن اصطلاح از لغت‌های عامیانه. 6. ساختن اصطلاح نوین از راه ترکیب کلمه با پساوندها و پیشاوندها و دیگر ابزار و کلمه‌ها. و این شیوه در زبان فارسی بسیار آسان است، از این رو که برخلاف لغت عرب، یک ریشه را می‌توان به گونه‌های مختلف ترکیب کرد و از‌‌ آن صدها کلمه‌ مرکب به معانی گوناگون به دست آورد. چنان که با افزودن «ی» به آخر کلمه، لغت جدید به دست می‌آید؛ مانند: خود، خودی؛ بودن، بودنی؛ چنانکه ابن‌سینا «کجایی» را به جای «اَین» و ‌«کیی» را به جای «متی» وضع کرده (دانشنامه‌ علایی، ص85)؛ و «جدایی» و «جزاویی» را به جای «غیریت» تازی برگزیده است. (همان، ص96) ‌ مرز لغت و اصطلاح‌
همچنان که دانشمندان لغت‌های عمومی را در دانش‌ها به معنای اصطلاحی نقل می‌کنند و در آن هنگام کلمه مزبور یا معنای اصطلاحی آن از لغت عمومی جدا می‌شود، مانند کلمه «ترازو» به جای منطق، و «اندر رسیدن» به جای تصور (رجوع به دانشنامه علایی، ص2 و 3 شود)، بسیاری از اصطلاح‌ها نیز در نتیجه‌ گسترش یافتنِ دانشی که در آن به کار می‌روند، جزو لغت‌های عمومی قرار می‌گیرند؛ مانند برخی از اصطلاح‌های فقهی: نماز، روزه، حج، زکات و جز اینها. و می‌‌توان گفت هر اندازه سطح تمدن ملتی بالاتر رود و دانش و ادب و هنر در میان آن قوم گسترش یابد، به همان میزان نیز اصطلاح‌های علمی رفته رفته در میان آنان تعمیم می‌یابد و جزو لغت‌های عمومی می‌شود. چنان که امروزه بسیاری از مصطلحات پزشکی و شیمی و دیگر دانش‌ها، جنبه‌ لغوی نیز به خود گرفته است؛ مانند: میکرب، تنتوریُد، مرکورکروم، آمپول، کربن، اکسیژن، هیدروژن، هرمون، ویتامین و جز اینها. شیوه‌ کار متقدمان‌
از آنجایی که در گذشته توسعه دانش‌ها به مرحله امروز نرسیده بود، بسیاری از عالمان با ادب هم سر و کار داشتند و قادر بودند اصطلاح‌های علمی را با روشی که منطبق بر اصول صحیح لغوی و صرف و نحو باشد، برگزینند و به کار برند. گذشتگان هنگامی که دریافتند به دانش‌های یونان و هند و دیگران نیاز دارند، کار ترجمه کتب علمی را به بهانه اینکه اصطلاح‌های مدونی در دسترس آنان نیست، متوقف نساختند، و نیز از این امر که مبادا اصطلاح‌هایی را که وضع می‌کند، رکیک یا نارسا باشد یا از لغت عامیانه گرفته شده باشد نهراسیدند؛ و با شتاب دانش‌های یونانیان را به زبان‌های عربی و سپس فارسی ترجمه کردند، و هرجا دسترس به کلمه‌ عربی یا فارسی نداشتند، لغت بیگانه را برگزیدند و مصطلح کردند. علت اینکه دانشمندان ایرانی تألیفات خود را به عربی می‌نوشتند، این بود که از آغاز زبان عرب زبان علمی ملت‌های اسلامی شده و کلمه‌های عربی با مفهوم علمی سازگارتر گشته و رنگ علمی به خود گرفته بود. به همین سبب ابوریحان بیرونی با همه‌ دلبستگی شدیدی که به ایران داشت، معتقد بود زبان عرب برای دانش سازگارتر از پارسی است. امروز چه باید کرد؟
وضع امروز ملت ما درست مشابه با روزگاری است که در عصر مأمون دانش‌های یونان را به سرعت به تازی برمی‌گرداندند و هرچند مترجمان تا حدی به ادب آشنا بودند، به مصطلحات مدون جامعی دسترسی نداشتند. اما امروز همه‌ دانش‌ها بیش از حد توسعه یافته و به ویژه میان دانش و ادب ـ در نتیجه‌ پیشرفت روز افزونِ تمدن ـ فاصله‌ دوری پدید آمده است، و دانشمندان و مترجمان امروز هم مانند گذشتگان از دسترسی به لغت‌های دستگاهی و اصطلاح‌های مدون جامع محروم‌اند. با این همه از آنجایی که امروز نیاز ملت به دانش، بیش از هر دورانی است، نمی‌توان کار تحقیق و ترجمه را متوقف ساخت تا روزی وسایل صحیح آن یعنی لغت دستگاهی فراهم گردد، بلکه سزاست که به موازات پی‌جویی و تحقیق مداوم در راه دانش‌ها، دانشمندان و ادیبان دلسوز یا دستگاهِ صلاحیت‌داری چون دانشگاه یا وزارت فرهنگ به امور ذیل اهتمام ورزند: 1. گردآوری لغت‌های محلیِ سرتاسری ایران که سرچشمه‌ پهناوری است برای اصطلاح‌های کشاورزی و دامداری و برخی از صنایع دستی و دیگر مسائل مورد نیاز به ویژه که آقای جمالزاده و برخی از دوستداران زبان پارسی راه را باز کرده و تألیفات سودمندی در دسترس گذارده‌اند. ‌ ‌2. جمع‌آوری لغت‌ها و اصطلاح‌های متن‌های متقدمان از قبیل: الابنیه‌ عن حقایق الادویه‌، دانشنامه علایی، ذخیره خوارزمشاهی و... 3. چون متقدمان اصطلاح‌ها را از لغت جدا نمی‌ساختند و به جز تألیفات معدودی از قبیل تعریفات جرجانی (به تازی) و السامی فی الاسامی (به‌فارسی) در دسترس نیست، از این رو بسیاری از اصطلاح‌های مختلف را در ضمنِ فرهنگ‌ها از قبیل برهان قاطع و آنندراج و دیگر کتب لغت آورده‌اند و می‌توان آنها را از لغت جدا کرد و در رساله‌های جداگانه منتشر ساخت. 4. گردآوری مصطلحات علمی از کتب معاصر، یعنی از برخی از آثار دوره‌ ناصرالدین شاه (چون تشریح میرزاعلی و جز آن) تا امروز و این کار را خانلری آغاز کرد و چند رساله هم منتشر شد، ولی بعدها متوقف گردید. 5. فراهم آوردن تألیفاتی درباره‌ اصلاح‌های کلیه‌ دانش‌ها و هنرها و رشته‌های ادبی از مأخذ مذکور نظیر «فرهنگ علوم عقلی» دکتر سیدجعفر سجادی و برخی از تألیفات دیگر. 6. تأسیس سازمان صلاحیت‌داری چون فرهنگستان که پیوسته این‌گونه تألیفات را مورد بررسی دقیق قرار دهد و اهل فن آنها را پس از جرح و تعدیل و انتقاد صحیح تصویب کنند و در موارد لزوم به وضع اصطلاح پردازند. منبع: رجانیوز   و حوزه نت
 
پدیدآورنده: دکتر محمد پروین ‌گنابادی
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
از آدمهای حسود؛ متنفر نباشید، دلیل حسادت آنها این است که فکر می کنند شما از آنها بهتر هستید... پائولو کوئلیو