دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 6 May 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ / ۱۱:۲۲
کد مطلب: 28550
۱

آغوش خالي از فرزند نخبگان / بي اقبالي نخبگان به فرزندآوري، چرا؟

آغوش خالي از فرزند نخبگان / بي اقبالي نخبگان به فرزندآوري، چرا؟
رمضاني - اغراق نيست اگر بگوييم که بزرگ ترين سرمايه هر کشور جمعيت آن است. همان طور که قديم ترها مي گفتند بچه هاي هر خانواده خود سرمايه هاي زندگي محسوب مي شوند. پدر و مادرهاي ما اعتقاد داشتند که «هر آن کس که دندان دهد، نان دهد» و اين خداوند است که به زندگي ما خير و برکت مي دهد؛ فقط وظيفه ماست که روزي حلال فراهم و فرزندانمان را درست تربيت کنيم، نتيجه به دست اوست.

اما امروزه با تغيير برخي باورها، از تعداد فرزندان خانواده کم و بر توقعات از زندگي افزوده شده است. هر جواني آرزو مي کند که در زمينه تحصيل و امکانات زندگي در حد عالي باشد، آن وقت بتواند همسر ايده آلش را پيدا کند و با هم زير يک سقف زندگي شاد و خوبي داشته باشند و بعد از چند سال که خستگي اين همه سعي و تلاش کم شد، به فکر بيفتند که فرزندي هم داشته باشند.

اما در اين مقطع، ديگر آن جوان نه شور و حال سال هاي گذشته را دارد و نه حوصله اي که صرف پرورش فرزندان کند. در کنار اين مشکلات، ازدواج ديرهنگام نيز احتمال ناباروري را بيشتر مي کند و چند سالي هم به دنبال درمان ناباروري هستند و ...

عده اي در اين ميان تصميم مي گيرند که قيد فرزندآوري را بزنند و دلايلي را براي اين تصميم بر مي شمارند که اگرچه بخشي از آن درست است، اما بخشي از آن بهانه اي بيش نيست. صرف نظر از پيش بيني هاي قشر نخبه در زمينه هاي اقتصادي، فرهنگي و ...، مي توان يکي از دلايل کم توجهي اين قشر به تشکيل خانواده و فرزندآوري را نگاه موشکافانه و وسواسي و به قولي ايده آل گرايي آنان دانست. آوردن بهانه هايي مانند اين که تا سر و سامان نگيرم، تا نتوانم امکانات کافي را فراهم کنم و تا ... تنها کار را مشکل تر مي کند. به اين دسته از افراد بايد گفت هيچ کدام از اين شرايط ايده آل تضمين کننده خوشبختي در زندگي نيست اگرچه لازم است و جزو مزيت هاي يک انتخاب مي باشد اما صد درصد خوشبختي را تضمين نمي کند.

کودک ما تنها آغوش باز و محيط گرم خانه را مي خواهد نه وسعت منزل و تعداد اتاق ها و امکانات فراوان را. نخبگان با اين طرز تفکر تنها بهترين سال هاي عمر خود را از دست مي دهند، سال هايي که مي توانند در کنار همسر و فرزندان مدارج ترقي و پيشرفت را چه بسا با تلاش و انگيزه بيشتر پشت سر بگذارند.

آيا به اين نکته توجه کرده ايد که زندگي را بايد ساخت و تا شاکله يک زندگي شکل نگرفته باشد، نمي توان صد در صد براي آينده آن تصميم گرفت؟ آيا تا به حال با خود فکر کرده ايد که اگر همه امکانات را فراهم کنيد و در اختيار فرزند يا فرزندانتان قرار دهيد ديگر آن ها بايد چه چيزي را از شما به عنوان پدر و مادر ياد بگيرند؟ چگونه بايد سعي و تلاش شما را الگوي خود قرار دهند؟ آيا شما به عنوان قشر نخبه و تحصيل کرده هيچ فکر کرده ايد که در قبال جامعه خود وظيفه اي سنگين تر بر عهده داريد و جامعه از شما به عنوان الگوي ساير جوانان ياد مي کند؟ در اين پرونده به بررسي بخشي از علت هاي بي رغبتي نخبگان به فرزندآوري و پاسخ کارشناسان مي پردازيم .

 
فرزندآوري ابعاد مختلفي دارد

موضوع فرزندآوري ابعاد مختلفي دارد که مي توان آن را در حوزه هاي فردي، اجتماعي، فرهنگي
و اقتصادي دسته بندي کرد؛ البته توضيح هر يک در ديگري تنيده شده است. به اين معنا که دلايل فردي ريشه در عوامل اجتماعي و فرهنگي دارد و شرايط اقتصادي را مولفه هاي اقتصادي و فرهنگي تعيين مي کند و در نهايت برآيند اين دلايل است که تصميم فرد را درباره فرزندآوري جهت مي دهد (تعيين نمي کند و جهت مي دهد) زيرا هنوز و همچنان افرادي هستند که برخلاف جريان موجود، بر اساس دلايل ديگري، تصميمات خود را اتخاذ مي کنند. با آن که فرزندآوري به نوعي ادامه حيات بشري است، امروزه با افرادي مواجه هستيم، که تمايلي به فرزندآوري ندارند. البته اين نبود تمايل معمولا در ميان افرادي که از نظر مالي کم توان هستند، ديده نمي شود بلکه بيشتر در ميان افرادي است که تحصيل کرده ناميده مي شوند.

امروزه يکي از ارزش هاي مطرح در جامعه، پيگيري موفقيت هاي شخصي است. آن چه امروزه تبليغ مي شود نوعي زندگي آزاد و تلاش براي موفقيت در عرصه فردي و مادي است. نتيجه آن که امروزه با زنان و مردان تحصيل کرده و ثروتمندي مواجه هستيم که با وجود برخورداري از بهترين امکانات، تمايلي به داشتن فرزند که نيازمند توجه و مراقبت تمام وقت است، ندارند.

از ديگر مسائل حوزه نخبگان که مانع فرزندآوري است، درگيري و نگراني بيش از اندازه درباره رسيدگي به فرزندان است. اين درگيري تا آن جا پيش مي رود که گاه افراد با وجود داشتن امکانات و تمايل، فرصت رسيدگي به فرزندان ندارند. فرآيند تربيت فرزندان، نحوه تغذيه، نوع اسباب بازي، حساسيت بيش از اندازه در مورد مراقبان کودک، انواع کلاس هاي مختلف که از سنين مهدکودک آغاز مي شود و علاوه بر هزينه هاي گزاف، فرصت بچگي و شيطنت را از کودکان مي گيرد و ... از جمله دغدغه هاي اين افراد است.

امروزه در مهدهاي کودک شاهد آموزش زبان فرانسه، زبان انگليسي، لوگو، اريگامي، نقاشي، ژيمناستيک و ... هستيم. متوليان اين امر در توجيه اين آموزش ها، کودکي را بهترين مرحله آموزش مي دانند در حالي که ميان متخصصان در اين حوزه اختلافات جدي وجود دارد و برخي معتقدند کودکي زمان تجربه کردن ناشناخته هاست نه آموزش هاي جدي که نيازمند تمرين و تکرار است. بسياري از والدين در زمينه انتخاب بهترين مدرسه، بهترين کلاس هاي آموزشي، بهترين دانشگاه ها و ... دغدغه هايي دارند در حالي که فرزندان تا سنين بزرگسالي به دليل اشتغال صرف به تحصيل قادر نيستند در تأمين هزينه زندگي نقشي داشته باشند که اين امر فشار زيادي به والدين وارد مي کند. چنين دورنمايي از تربيت فرزند، زوج هاي جوان را از فرزندآوري يا داشتن چند فرزند منصرف مي کند. موضوع ديگر در ميان نخبگان، بحث تربيت و پرورش يک فرد است. تربيت يک فرد در شرايطي که فرصت تجربه کردن دوره کودکي، تغذيه مناسب و تحصيلات عاليه را داشته باشد و بتواند به وطن خدمت کند بهتر از آن است که فرزندان زيادي تربيت شوند که قادر به انجام کارهاي چندان مفيدي نباشند.

به نظر مي رسد ريشه اين تفکر در اين باور است که هر چيزي که عيب و نقصي داشته باشد شايسته وجود داشتن نيست. در حالي که يک جامعه به انسان هايي با قابليت ها و توانايي هاي مختلف نياز دارد و يکي از دلايل شکل گيري جامعه، نياز انسان ها

به يکديگر است.

در ادامه، ذکر نکاتي ضروري است.

۱ - مسئوليت فردي در قبال جامعه؛ هر يک از ما با توجه به امکانات و اختياراتي که داريم مسئوليتي در برابر صلاح و مصلحت جامعه داريم و به موازات افزايش اين توانايي، مسئوليت ما نيز بيشتر خواهد شد.

برخورداري از امکانات مادي و استعدادهاي خدادادي، مسئوليت افراد را در برابر جامعه نيز افزايش مي دهد.

۲ - در جامعه افرادي که امکانات کافي ندارند، فرزندان بيشتري دارند و [ در اين ميان اجتناب پرورش نسل نخبه به عبارتي نخبه پروري در خانواده اي که اين امکان را دارد، براي جامعه در آينده مشکل ايجاد خواهد کرد.]

از آن جا که فرزندآوري يک نياز دروني است و کمتر با توصيه، تشويق، اجبار يا تهديد امکان پذير مي شود، بهتر است به جاي مطرح کردن و پرداختن به بحث جمعيت و تبليغات در خصوص آن، به طور غيرمستقيم شرايط جامعه و پيامدهاي کاهش جمعيت به اطلاع افراد رسانده شود. طرح بحث در خصوص آينده اقتصادي جامعه، وضعيت فرهنگي کشور در آينده نزديک و تکرار آن، ضرورت اين موضوع را براي افراد آشکار مي کند.

در کنار ايجاد اين ضرورت که به تغيير عميق ذهنيت ها نيازمند است، ارائه مشوق ها و کمک به پدران و مادران جوان نيز راهگشا خواهد بود. افزايش مرخصي زايمان، تأمين امنيت شغلي، ايجاد فرصتي براي پدران در امر فرزندپروري، ارتقاي کيفيت مهدهاي کودک يا تشکيل شبکه هاي خويشاوندي براي نگهداري فرزندان مادران شاغل، ارائه بسته هاي تغذيه اي لازم براي حفظ سلامت مادر و کودک مي تواند در اين زمينه ياري دهنده باشد. ( سها خراساني - دانشجوي دکتراي مسائل اجتماعي، دانشگاه اصفهان)


 در گفت وگو با دبير علمي کميته حجاب و عفاف مطرح شد:
بي اقبالي نخبگان به فرزندآوري، چرا؟
 

سوالي که ذهن بسياري از جوانان و نخبگان کشور چه در داخل و چه در خارج از کشور را به خود مشغول کرده اين است که ما براي خانواده، پدر و مادرمان چه کاري انجام داده ايم که در آينده فرزندانمان براي ما انجام دهند؟

دکتر «شکوفه گل خو» رئيس سابق پژوهشکده زنان و دبير کميته علمي بنياد حجاب و عفاف با بيان اين مطلب به خراسان مي افزايد: من با بسياري از جوانان تحصيل کرده و نخبه چه در داخل و چه در خارج از کشور در ارتباط هستم و اين سوالي است که ذهن بيشتر آن ها را به خود مشغول کرده است، در اين زمينه بايد پيگيري کرد که اين سوال از کجا و چگونه در ذهن آنان شکل گرفته است. در واقع بايد پاسخ اين سوال را يافت تا بتوانيم به اين سوال پاسخ دهيم که چرا جوانان تحصيل کرده ما تمايلي به فرزندآوري ندارند؟

وقتي پاي درد دل آن ها مي نشيني، آن ها از مشکلات و دغدغه هاي خود مي گويند؛ اين که در اين دنيايي که خود ما وضعيت به ساماني نداريم، چگونه مي توانيم آينده فرزندانمان را تامين کنيم. يا در شرايطي که پدر و مادرمان اميدشان به ما بوده است و ما آن ها را رها کرده ايم و نتوانسته ايم کاري برايشان انجام دهيم ديگر بحث داشتن فرزند جايي پيدا نمي کند.
وي مي افزايد: بسياري از نخبگان به خارج از کشور رفته اند که برگردند اما متاسفانه همکاري لازم براي جذب و بازگشت آن ها انجام نشده است. نکته دوم اين است که بسياري از اين افراد

آن قدر نگاه عميق دارند که دچار وسواس مي شوند و نمي توانند خودشان را متقاعد کنند تا فرزندي به دنيا بياورند. به عبارتي آن قدر ايده آل فکر مي کنند که وقتي زمينه را براي تحقق شرايط ايده آل خود فراهم نمي بينند قيد فرزند داشتن را مي زنند. در پاسخ به اين عزيزان بايد گفت شما که روش داريد و هدفمند زندگي مي کنيد، اگر نتوانيد فرزندان سالم تربيت کنيد، بايد انتظار داشت کساني که توجهي به رشد و پرورش فرزندشان ندارند (چه به لحاظ مالي و چه فرهنگي بضاعت کافي ندارند) باعث ازدياد نسل شوند و يا خداي ناخواسته به هر دليلي فرزندان نامشروع افزايش يابد همه ما مي دانيم که اگر نسل درستي تربيت نشود، در آينده جاي امني براي زندگي وجود نخواهد داشت و اين مشکل گريبان همه اقشار جامعه را خواهد گرفت. کساني که به اهميت پرورش نسل سالم، صالح و برخوردار واقفند، بايد به اين نکته توجه جدي داشته باشند.

در برهه اي از زمان با تبليغات نادرست محدود کردن فرزندآوري را تبليغ مي کردند و شعارهايي تحت عنوان «فرزند کمتر زندگي بهتر» مطرح مي شد.

حتي در دانشگاه هاي ما ۲ واحد درسي کنترل جمعيت ارائه مي شد که همه دانشجويان در همه رشته ها بايد آن را مي گذراندند که چند سالي است اين واحد درسي حذف شده است. اين در حالي است که دشمن ما يعني اسرائيل آهسته و بدون سر و صدا، براي افزايش نسل اقدام مي کند و خانواده هايي با جمعيت زياد وجود دارند که امکانات لازم را در اختيار دارند. اين موضوع مصداق اين نکته است که ما را خواب کردند و خودشان جمعيت شان را زياد کردند. وي در پاسخ به اين سوال که ممکن است ترسي در بين افراد تحصيل کرده باشد مبني بر اين که شايد ما نتوانيم در زمينه پرورش فرزندان مانند والدين خود عمل کنيم و موفق شويم مي افزايد: هميشه ترس از ندانسته هاست. نامشخص بودن وضعيت تحصيل، شغل و مسکن از جمله اين ترس هاست به عبارتي جوان در غباري حرکت مي کند و دورنمايي شفاف از آينده زندگي خود ندارد. هميشه از چيزهايي مي ترسيم که نسبت به آن اطلاع نداريم.

 

فرق بين نسل گذشته و نسل فعلي

اما نکته ديگر اين است که جوانان ديروز به باوري رسيده بودند که متاسفانه امروز کمتر در بين جوانان ديده مي شود. خيلي از موارد است که ما آن را نمي دانيم و نمي توانيم آينده صددرصد تضمين شده را رقم بزنيم از اين رو بايد به خداوند توکل کرد.

اين باور که خدا وسيله ازدواج و ... را فراهم مي کند، امروزه کمي کمرنگ شده است در حالي که اين باور بايد به يقين تبديل شود. بايد همه ما کمک کنيم که اعتماد به نفس جوانان افزايش يابد. البته اين کار فرهنگي دراز مدت است. وي با اشاره به همکاري سازمان هاي مردم نهاد فعال در زمينه حجاب و عفاف مي افزايد: هر کاري به ويژه کارهاي فرهنگي که خود مردم انجام آن را برعهده گرفته اند، بسيار خوب سر و سامان گرفته است. از اين رو بايد گفت براي تشويق مردم به فرزندآوري نيز بايد نهادهاي مردمي متولي کار شوند. متاسفانه وضعيت جوان ما مانند ظرفي است که خالي مانده و ديگران با تفکر و برنامه هاي خود آن را هر طور که بخواهند پر مي کنند و تغيير اين تفکر کار دشواري خواهد بود.

 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چرا فنلاند «شادترین مردم جهان» را دارد؟
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا موکول کرد