موضوع فرزندآوري ابعاد مختلفي دارد که مي توان آن را در حوزه هاي فردي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي دسته بندي کرد؛ البته توضيح هر يک در ديگري تنيده شده است. به اين معنا که دلايل فردي ريشه در عوامل اجتماعي و فرهنگي دارد و شرايط اقتصادي را مولفه هاي اقتصادي و فرهنگي تعيين مي کند و در نهايت برآيند اين دلايل است که تصميم فرد را درباره فرزندآوري جهت مي دهد (تعيين نمي کند و جهت مي دهد) زيرا هنوز و همچنان افرادي هستند که برخلاف جريان موجود، بر اساس دلايل ديگري، تصميمات خود را اتخاذ مي کنند. با آن که فرزندآوري به نوعي ادامه حيات بشري است، امروزه با افرادي مواجه هستيم، که تمايلي به فرزندآوري ندارند. البته اين نبود تمايل معمولا در ميان افرادي که از نظر مالي کم توان هستند، ديده نمي شود بلکه بيشتر در ميان افرادي است که تحصيل کرده ناميده مي شوند.
امروزه يکي از ارزش هاي مطرح در جامعه، پيگيري موفقيت هاي شخصي است. آن چه امروزه تبليغ مي شود نوعي زندگي آزاد و تلاش براي موفقيت در عرصه فردي و مادي است. نتيجه آن که امروزه با زنان و مردان تحصيل کرده و ثروتمندي مواجه هستيم که با وجود برخورداري از بهترين امکانات، تمايلي به داشتن فرزند که نيازمند توجه و مراقبت تمام وقت است، ندارند.
از ديگر مسائل حوزه نخبگان که مانع فرزندآوري است، درگيري و نگراني بيش از اندازه درباره رسيدگي به فرزندان است. اين درگيري تا آن جا پيش مي رود که گاه افراد با وجود داشتن امکانات و تمايل، فرصت رسيدگي به فرزندان ندارند. فرآيند تربيت فرزندان، نحوه تغذيه، نوع اسباب بازي، حساسيت بيش از اندازه در مورد مراقبان کودک، انواع کلاس هاي مختلف که از سنين مهدکودک آغاز مي شود و علاوه بر هزينه هاي گزاف، فرصت بچگي و شيطنت را از کودکان مي گيرد و ... از جمله دغدغه هاي اين افراد است.
امروزه در مهدهاي کودک شاهد آموزش زبان فرانسه، زبان انگليسي، لوگو، اريگامي، نقاشي، ژيمناستيک و ... هستيم. متوليان اين امر در توجيه اين آموزش ها، کودکي را بهترين مرحله آموزش مي دانند در حالي که ميان متخصصان در اين حوزه اختلافات جدي وجود دارد و برخي معتقدند کودکي زمان تجربه کردن ناشناخته هاست نه آموزش هاي جدي که نيازمند تمرين و تکرار است. بسياري از والدين در زمينه انتخاب بهترين مدرسه، بهترين کلاس هاي آموزشي، بهترين دانشگاه ها و ... دغدغه هايي دارند در حالي که فرزندان تا سنين بزرگسالي به دليل اشتغال صرف به تحصيل قادر نيستند در تأمين هزينه زندگي نقشي داشته باشند که اين امر فشار زيادي به والدين وارد مي کند. چنين دورنمايي از تربيت فرزند، زوج هاي جوان را از فرزندآوري يا داشتن چند فرزند منصرف مي کند. موضوع ديگر در ميان نخبگان، بحث تربيت و پرورش يک فرد است. تربيت يک فرد در شرايطي که فرصت تجربه کردن دوره کودکي، تغذيه مناسب و تحصيلات عاليه را داشته باشد و بتواند به وطن خدمت کند بهتر از آن است که فرزندان زيادي تربيت شوند که قادر به انجام کارهاي چندان مفيدي نباشند.
به نظر مي رسد ريشه اين تفکر در اين باور است که هر چيزي که عيب و نقصي داشته باشد شايسته وجود داشتن نيست. در حالي که يک جامعه به انسان هايي با قابليت ها و توانايي هاي مختلف نياز دارد و يکي از دلايل شکل گيري جامعه، نياز انسان ها به يکديگر است.
در ادامه، ذکر نکاتي ضروري است.
۱ - مسئوليت فردي در قبال جامعه؛ هر يک از ما با توجه به امکانات و اختياراتي که داريم مسئوليتي در برابر صلاح و مصلحت جامعه داريم و به موازات افزايش اين توانايي، مسئوليت ما نيز بيشتر خواهد شد.
برخورداري از امکانات مادي و استعدادهاي خدادادي، مسئوليت افراد را در برابر جامعه نيز افزايش مي دهد.
۲ - در جامعه افرادي که امکانات کافي ندارند، فرزندان بيشتري دارند و [ در اين ميان اجتناب پرورش نسل نخبه به عبارتي نخبه پروري در خانواده اي که اين امکان را دارد، براي جامعه در آينده مشکل ايجاد خواهد کرد.]
از آن جا که فرزندآوري يک نياز دروني است و کمتر با توصيه، تشويق، اجبار يا تهديد امکان پذير مي شود، بهتر است به جاي مطرح کردن و پرداختن به بحث جمعيت و تبليغات در خصوص آن، به طور غيرمستقيم شرايط جامعه و پيامدهاي کاهش جمعيت به اطلاع افراد رسانده شود. طرح بحث در خصوص آينده اقتصادي جامعه، وضعيت فرهنگي کشور در آينده نزديک و تکرار آن، ضرورت اين موضوع را براي افراد آشکار مي کند.
در کنار ايجاد اين ضرورت که به تغيير عميق ذهنيت ها نيازمند است، ارائه مشوق ها و کمک به پدران و مادران جوان نيز راهگشا خواهد بود. افزايش مرخصي زايمان، تأمين امنيت شغلي، ايجاد فرصتي براي پدران در امر فرزندپروري، ارتقاي کيفيت مهدهاي کودک يا تشکيل شبکه هاي خويشاوندي براي نگهداري فرزندان مادران شاغل، ارائه بسته هاي تغذيه اي لازم براي حفظ سلامت مادر و کودک مي تواند در اين زمينه ياري دهنده باشد. ( سها خراساني - دانشجوي دکتراي مسائل اجتماعي، دانشگاه اصفهان)