گزارش از تأثير نگاه اساتيد دانشگاه در پيشرفت علمي كشور
استاد در قامت فرمانده
همه ما قبل از ورود به دانشگاه تصويري خاص از استاد در ذهنمان داريم كه معمولاً با آن تصاوير ذهنيت خود را درباره دانشگاه و اساتيد شكل میدهیم اما به محض ورود به دانشگاه و تجديد برخورد با اساتيد از نزديك اين تصوير ذهني دستخوش تغيير ميشود. شايد اين تصور خيليها باشد كه اساتيد علوم انساني را با يك تيپ خاص در ذهن دارند؛ آدمهايي با ژستهای فيلسوفمآبانه، همیشه منتقد وضع جامعه، مبلغ نقاط برجسته کشورهای آنور آبی و... و در عوض اساتيد علوم تجربي و رياضي را افرادي اهل فن، متخصص و پژوهشگر، آزمایشگر و ویژگیهایی از این قبیل ميبينيد.
این تیپها اکثراً در بین عامه مردم وجود دارد، از طرفی تیپ مختص به یک قشر خاص مثل اساتید دانشگاه نیست.
تیپهای مختلفی در اذهان مردم جای دارد؛ فرنگ رفته، معلم، دانشجو، استاد، خلافکار، سوسول، لاتمنش، بسیجی و حزب اللهی، پائین شهری، بالاشهری، روحانی، مدیر، بازاری و غیره از جمله این موارد است که در تکه کلامهای عامیانه نیز جای دارد.
در حقيقت تيپ را ميتوان مجموعه خصوصياتي دانست كه فرد در تعامل با ديگران از خود نشان ميدهد؛ خصوصياتي همچون صفات، ويژگيها، خصلت و تفكر كه موجب ميشود تیپها از يكديگر متمايز شوند. به طور كلي وقتي از تیپ بحث ميكنيم، مجموعهای از رفتارها و خصوصيات یک مجموعه انسانی و نه بعضي خواص مجرد او را در نظر ميگيريم.
به عنوان مثال خیلی از این تیپها در نوع لباس پوشیدن، وسیله نقلیه، نوع گفتار و آداب معاشرت شبیه به هم هستند.
تیپ در دانشگاه
طرف استاد دانشگاهه، فلانی دانشجوست یا فلانی تحصیلکرده است؛ حتماً این جملات را زیاد شنیدهاید، بخصوص در دهه گذشته، مشمولان این اصطلاحات از جایگاه فرهنگی بالایی برخوردار بودند، چون هنوز تب دانشگاهی و دانشجو شدن بین جوانان بالا بود.
دانشگاه به عنوان یک جامعه کوچک دارای تیپهای مختلفی است که به طور عمده به استاد و دانشجو تقسیم میشوند.
در برخی از زمانها این وضع نسبی وجود داشته است که دانشجویان فنی-مهندسی، تیپی سیاسی و فعال داشتند و دانشجویان علوم انسانی، منفعل و غیرسیاسی، در عوض اساتید حوزه علوم انسانی سیاسی، فعال و متمایل به تئوریهای غربی و اساتید علوم فنی- مهندسی و پزشکی میهندوست معرفی شدهاند.
هرچند این موضوع در زمانهای مختلف متفاوت بوده اما به نظر میرسد در شرایط امروزی چنین وضعیتی حاکم است.
از ترور اندیشمندان تا ترور دانشمندان
در روزگاری نهچندان دور یعنی در دوران مبارزات پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن، شاهد انجام ترورهایی از سوی دشمنان اسلام علیه نخبگان و تئوریسینهایی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر و از این دست بودهایم، برخی ترورهای نافرجام نیز همچون ترور آیتالله خامنهای انجام شد، پیش از این نیز و در سالهایی دورتر شاهد به شهادت رساندن افرادی همچون شهید مدرس بودیم. ترورهای انجام شده حاکی از وحشت غرب نسبت به نضج گرفتن اندیشههای اسلامی در جامعه و در مرحله بعدی در منطقه و جهان بود.
ورق برمیگردد
امروزه این ورق برگشته و با تثبیت نظام جمهوری اسلامی غرب نسبت به پیشرفتهای تکنولوژیک، صنعتی و به ویژه هستهای ایران هراسناک است، از این رو نوک پیکان ترورهای اخیر به سمت دانشمندان هستهای کشورمان برگشت.
شهادت اساتيدي همچون شهيد عليمحمدي، شهيد مجيد شهرياري، شهيد احمديروشن و شهید رضایینژاد نشاندهنده این موضوع است.
نکته جالب در تیپ شناسی این شهدا، عشق به میهن، متوقف نشدن به داده های کشورهای پیشرفته، دینداری و مزین بودن به گزارههای اخلاقی است.
تئوریپردازی حلقه گمشده اساتید علوم انسانی
هرچند پیشرفتهای تکنولوژیک و هستهای امری بسیار مهم است اما نباید ما را از حوزه علوم انسانی غافل کند، آنچه امروز كمتر شاهد آن هستيم حضور افراد شاخص در حوزه علوم انساني و نظريهپردازی است.
همين تمايل به غرب موجب شده كه در نظريهپردازي و پرداخت تئوريهاي جديد در دانشگاه و در حوزه علوم انساني موفق نباشيم و همان طور كه شاهد آن هستيم در سالهاي اخير در دانشگاهها بيشتر تئوريهاي غربي تدريس شده است.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88، «جنگ نرم» به یکی از موضوعات اصلی که لزوم ورود به آن مورد توجه قرار گرفت مطرح شد. این واژگان به نوعی برگرفته از تئوري قدرت نرم «ژوزف ناي» بود.
با این حال به جز مواردی که رهبر معظم انقلاب در این رابطه نظریهسازی کردند، دانشجویان و اساتید دانشگاه بویژه اساتید علوم انسانی کمتر در این خصوص تئوریپردازی کرده و این در حالی است که تعبیرات مقام معظم رهبری در این خصوص کاملاً گواه نقش ویژه دانشگاهیان در تئوریپردازی، سکانداری و حرکت در این مسیر است.
«در اين جنگ نرم، شما جوانهاي دانشجو، افسران جوان اين جبههايد. نگفتيم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگويند پيش، برود جلو؛ عقب بيا، بيايد عقب. يعني سرباز هيچگونه از خودش تصميمگيري و اراده ندارد و بايد هر چه فرمانده ميگويد، عمل کند. نگفتيم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و يگانهاي بزرگ، چون آنها طراحيهاي کلان را ميکنند. افسر جوان توی صحنه است؛ هم به دستور عمل ميکند، هم صحنه را درست ميبيند؛ با جسم و جان خود صحنه را ميآزمايد. لذا اينها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش اين است. حقيقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم ميبينند، در چارچوب هم کار ميکنند.» (بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها، 8 شهريور 1388)
«اگر در زمينههاي مسائل اجتماعي، مسائل سياسي، مسائل کشور، آن چيزهايي که به چشم باز، به بصيرت کافي احتياج دارد، جوان دانشجوي ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستيد، رتبه بالاتر افسر جوانيد؛ شما فرماندهاي هستيد که بايد مسائل کلان را ببينيد؛ دشمن را درست شناسايي بکنيد؛ هدفهاي دشمن را کشف بکنيد؛ احياناً به قرارگاههاي دشمن، آنچناني که خود او نداند، سر بکشيد و بر اساس او، طراحي کلان بکنيد و در اين طراحي کلان، حرکت کنيد.» (بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها، 8 شهريور 1388)
آنچه مسلم است برخلاف رشتههاي فني و مهندسي كه تربيت افراد از كارگر ماهر، تكنسين، مهندس و دكترا به صورت سلسله مراتبي است، در حوزه علوم انساني، موضوع كيفيت دانش افراد براي اثرگذاري مثبت نقش تعيينكنندهاي دارد و ارائه اطلاعات ناقص ميتواند مشكلآفرين باشد.
از اينرو در حوزه علوم انساني مسئله كيفيت دانش افراد و ارتباط اين دانش با مباني اعتقادي و نيازهاي جامعه خودي نقش تعيينكنندهاي دارد.
از اینجاست که بحث توجه به بوميسازي در علوم انساني بيش از پيش مورد توجه قرار ميگيرد.
هدف از بوميسازي علوم انساني، كاربردي و اجرايي كردن اصول آن در جامعه و حل مشكلات اجتماعي است. بايد توجه داشت كه هر سرزمين شرايط، مقتضيات، تاريخچه، ديدگاه و جريان اجتماعي خاص خود را داراست.
اكنون به اندازهاي تفكرات غربي در علوم انساني رسوخ پيدا كرده كه امروز اگر كسي در حوزه علوم انساني تئوريپردازي كند، مورد كملطفي و هجمه قرار ميگيرد.
زیر ذرهبین دشمن
امروز زمان آن است تا اصالت از دانشگاه به محتوای دانشگاه انتقال پیدا کند، دانشگاه دیگر یک مکان برای کسب عنوان پرافتخار «دانشجو» یا «استاد» نیست.
چه بسیار دانایانی که یک روز تحصیلات دانشگاهی ندارند و چه بسیار دانشگاهیانی که سروکاری با دانش ندارند. این تیپها امروز لباسی جدید به تن کردهاند و دانشجو و استادی دیگر یک ژست تحصیلكردگی نیست.
ترور دانشمندان هستهای به خوبی نشان میدهد آن چیزی که زیر ذرهبین دشمنان قرار میگیرد، حرکت در جهت پیشرفت ایران است، نه ژست و تیپ استاد و دانشجو گرفتن. اگر کسی در این حرکت سهمی به خود اختصاص دهد نهتنها از تیررس دشمنان خارج نخواهد بود بلكه خاری است در چشم دشمنان اکنون که این مهم را میدانیم باید پرسشی را دائماً مطرح کنیم که چرا دشمنان در حوزه علوم انسانی در دانشگاه هراسی از ما ندارند؟
پیوند تیپها
لازمه حرکت مبتنی بر پیشرفت علمی به ویژه در حوزه علوم انسانی پیوند راستین بین حوزه و دانشگاه است. حوزه به عنوان دربردارنده علوم قدیمه و دانشگاه به عنوان دربردارنده علوم جدید میتوانند به عنوان دو بال به بدنه علمی کشور پیوند خورده تا وسیله پرواز فراهم شود.
گرفتن چهره عبوس و منتقد یا مخالف همیشگی به اوضاع کشور که تیپ عموم اساتید علوم انسانی را شکل میدهد چارهساز هیچ مشکلی نخواهد بود؛ این تیپها آمدنی و رفتنی است.
عالم از معدود افرادي است كه در جايگاه شهدا قرار ميگيرد. اين رتبه و مقام بالاي استاد نشاندهنده ايثار و فداكاري اوست، چرا كه همانگونه كه شهيد جان خود را براي پايداري و تعالي جامعه فدا ميكند، عالم نيز با جستوجوي مستمر، همين هدف را پيشرو دارد.
همه ما قبل از ورود به دانشگاه تصويري خاص از استاد در ذهنمان داريم كه معمولاً با آن تصاوير ذهنيت خود را درباره دانشگاه و اساتيد شكل میدهیم اما به محض ورود به دانشگاه و تجديد برخورد با اساتيد از نزديك اين تصوير ذهني دستخوش تغيير ميشود. شايد اين تصور خيليها باشد كه اساتيد علوم انساني را با يك تيپ خاص در ذهن دارند؛ آدمهايي با ژستهای فيلسوفمآبانه، همیشه منتقد وضع جامعه، مبلغ نقاط برجسته کشورهای آنور آبی و... و در عوض اساتيد علوم تجربي و رياضي را افرادي اهل فن، متخصص و پژوهشگر، آزمایشگر و ویژگیهایی از این قبیل ميبينيد.
این تیپها اکثراً در بین عامه مردم وجود دارد، از طرفی تیپ مختص به یک قشر خاص مثل اساتید دانشگاه نیست.
تیپهای مختلفی در اذهان مردم جای دارد؛ فرنگ رفته، معلم، دانشجو، استاد، خلافکار، سوسول، لاتمنش، بسیجی و حزب اللهی، پائین شهری، بالاشهری، روحانی، مدیر، بازاری و غیره از جمله این موارد است که در تکه کلامهای عامیانه نیز جای دارد.
در حقيقت تيپ را ميتوان مجموعه خصوصياتي دانست كه فرد در تعامل با ديگران از خود نشان ميدهد؛ خصوصياتي همچون صفات، ويژگيها، خصلت و تفكر كه موجب ميشود تیپها از يكديگر متمايز شوند. به طور كلي وقتي از تیپ بحث ميكنيم، مجموعهای از رفتارها و خصوصيات یک مجموعه انسانی و نه بعضي خواص مجرد او را در نظر ميگيريم.
به عنوان مثال خیلی از این تیپها در نوع لباس پوشیدن، وسیله نقلیه، نوع گفتار و آداب معاشرت شبیه به هم هستند.
تیپ در دانشگاه
طرف استاد دانشگاهه، فلانی دانشجوست یا فلانی تحصیلکرده است؛ حتماً این جملات را زیاد شنیدهاید، بخصوص در دهه گذشته، مشمولان این اصطلاحات از جایگاه فرهنگی بالایی برخوردار بودند، چون هنوز تب دانشگاهی و دانشجو شدن بین جوانان بالا بود.
دانشگاه به عنوان یک جامعه کوچک دارای تیپهای مختلفی است که به طور عمده به استاد و دانشجو تقسیم میشوند.
در برخی از زمانها این وضع نسبی وجود داشته است که دانشجویان فنی-مهندسی، تیپی سیاسی و فعال داشتند و دانشجویان علوم انسانی، منفعل و غیرسیاسی، در عوض اساتید حوزه علوم انسانی سیاسی، فعال و متمایل به تئوریهای غربی و اساتید علوم فنی- مهندسی و پزشکی میهندوست معرفی شدهاند.
هرچند این موضوع در زمانهای مختلف متفاوت بوده اما به نظر میرسد در شرایط امروزی چنین وضعیتی حاکم است.
از ترور اندیشمندان تا ترور دانشمندان
در روزگاری نهچندان دور یعنی در دوران مبارزات پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن، شاهد انجام ترورهایی از سوی دشمنان اسلام علیه نخبگان و تئوریسینهایی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر و از این دست بودهایم، برخی ترورهای نافرجام نیز همچون ترور آیتالله خامنهای انجام شد، پیش از این نیز و در سالهایی دورتر شاهد به شهادت رساندن افرادی همچون شهید مدرس بودیم. ترورهای انجام شده حاکی از وحشت غرب نسبت به نضج گرفتن اندیشههای اسلامی در جامعه و در مرحله بعدی در منطقه و جهان بود.
ورق برمیگردد
امروزه این ورق برگشته و با تثبیت نظام جمهوری اسلامی غرب نسبت به پیشرفتهای تکنولوژیک، صنعتی و به ویژه هستهای ایران هراسناک است، از این رو نوک پیکان ترورهای اخیر به سمت دانشمندان هستهای کشورمان برگشت.
شهادت اساتيدي همچون شهيد عليمحمدي، شهيد مجيد شهرياري، شهيد احمديروشن و شهید رضایینژاد نشاندهنده این موضوع است.
نکته جالب در تیپ شناسی این شهدا، عشق به میهن، متوقف نشدن به داده های کشورهای پیشرفته، دینداری و مزین بودن به گزارههای اخلاقی است.
تئوریپردازی حلقه گمشده اساتید علوم انسانی
هرچند پیشرفتهای تکنولوژیک و هستهای امری بسیار مهم است اما نباید ما را از حوزه علوم انسانی غافل کند، آنچه امروز كمتر شاهد آن هستيم حضور افراد شاخص در حوزه علوم انساني و نظريهپردازی است.
همين تمايل به غرب موجب شده كه در نظريهپردازي و پرداخت تئوريهاي جديد در دانشگاه و در حوزه علوم انساني موفق نباشيم و همان طور كه شاهد آن هستيم در سالهاي اخير در دانشگاهها بيشتر تئوريهاي غربي تدريس شده است.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88، «جنگ نرم» به یکی از موضوعات اصلی که لزوم ورود به آن مورد توجه قرار گرفت مطرح شد. این واژگان به نوعی برگرفته از تئوري قدرت نرم «ژوزف ناي» بود.
با این حال به جز مواردی که رهبر معظم انقلاب در این رابطه نظریهسازی کردند، دانشجویان و اساتید دانشگاه بویژه اساتید علوم انسانی کمتر در این خصوص تئوریپردازی کرده و این در حالی است که تعبیرات مقام معظم رهبری در این خصوص کاملاً گواه نقش ویژه دانشگاهیان در تئوریپردازی، سکانداری و حرکت در این مسیر است.
«در اين جنگ نرم، شما جوانهاي دانشجو، افسران جوان اين جبههايد. نگفتيم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگويند پيش، برود جلو؛ عقب بيا، بيايد عقب. يعني سرباز هيچگونه از خودش تصميمگيري و اراده ندارد و بايد هر چه فرمانده ميگويد، عمل کند. نگفتيم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و يگانهاي بزرگ، چون آنها طراحيهاي کلان را ميکنند. افسر جوان توی صحنه است؛ هم به دستور عمل ميکند، هم صحنه را درست ميبيند؛ با جسم و جان خود صحنه را ميآزمايد. لذا اينها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش اين است. حقيقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم ميبينند، در چارچوب هم کار ميکنند.» (بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها، 8 شهريور 1388)
«اگر در زمينههاي مسائل اجتماعي، مسائل سياسي، مسائل کشور، آن چيزهايي که به چشم باز، به بصيرت کافي احتياج دارد، جوان دانشجوي ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستيد، رتبه بالاتر افسر جوانيد؛ شما فرماندهاي هستيد که بايد مسائل کلان را ببينيد؛ دشمن را درست شناسايي بکنيد؛ هدفهاي دشمن را کشف بکنيد؛ احياناً به قرارگاههاي دشمن، آنچناني که خود او نداند، سر بکشيد و بر اساس او، طراحي کلان بکنيد و در اين طراحي کلان، حرکت کنيد.» (بيانات در ديدار اساتيد دانشگاهها، 8 شهريور 1388)
آنچه مسلم است برخلاف رشتههاي فني و مهندسي كه تربيت افراد از كارگر ماهر، تكنسين، مهندس و دكترا به صورت سلسله مراتبي است، در حوزه علوم انساني، موضوع كيفيت دانش افراد براي اثرگذاري مثبت نقش تعيينكنندهاي دارد و ارائه اطلاعات ناقص ميتواند مشكلآفرين باشد.
از اينرو در حوزه علوم انساني مسئله كيفيت دانش افراد و ارتباط اين دانش با مباني اعتقادي و نيازهاي جامعه خودي نقش تعيينكنندهاي دارد.
از اینجاست که بحث توجه به بوميسازي در علوم انساني بيش از پيش مورد توجه قرار ميگيرد.
هدف از بوميسازي علوم انساني، كاربردي و اجرايي كردن اصول آن در جامعه و حل مشكلات اجتماعي است. بايد توجه داشت كه هر سرزمين شرايط، مقتضيات، تاريخچه، ديدگاه و جريان اجتماعي خاص خود را داراست.
اكنون به اندازهاي تفكرات غربي در علوم انساني رسوخ پيدا كرده كه امروز اگر كسي در حوزه علوم انساني تئوريپردازي كند، مورد كملطفي و هجمه قرار ميگيرد.
زیر ذرهبین دشمن
امروز زمان آن است تا اصالت از دانشگاه به محتوای دانشگاه انتقال پیدا کند، دانشگاه دیگر یک مکان برای کسب عنوان پرافتخار «دانشجو» یا «استاد» نیست.
چه بسیار دانایانی که یک روز تحصیلات دانشگاهی ندارند و چه بسیار دانشگاهیانی که سروکاری با دانش ندارند. این تیپها امروز لباسی جدید به تن کردهاند و دانشجو و استادی دیگر یک ژست تحصیلكردگی نیست.
ترور دانشمندان هستهای به خوبی نشان میدهد آن چیزی که زیر ذرهبین دشمنان قرار میگیرد، حرکت در جهت پیشرفت ایران است، نه ژست و تیپ استاد و دانشجو گرفتن. اگر کسی در این حرکت سهمی به خود اختصاص دهد نهتنها از تیررس دشمنان خارج نخواهد بود بلكه خاری است در چشم دشمنان اکنون که این مهم را میدانیم باید پرسشی را دائماً مطرح کنیم که چرا دشمنان در حوزه علوم انسانی در دانشگاه هراسی از ما ندارند؟
پیوند تیپها
لازمه حرکت مبتنی بر پیشرفت علمی به ویژه در حوزه علوم انسانی پیوند راستین بین حوزه و دانشگاه است. حوزه به عنوان دربردارنده علوم قدیمه و دانشگاه به عنوان دربردارنده علوم جدید میتوانند به عنوان دو بال به بدنه علمی کشور پیوند خورده تا وسیله پرواز فراهم شود.
گرفتن چهره عبوس و منتقد یا مخالف همیشگی به اوضاع کشور که تیپ عموم اساتید علوم انسانی را شکل میدهد چارهساز هیچ مشکلی نخواهد بود؛ این تیپها آمدنی و رفتنی است.
عالم از معدود افرادي است كه در جايگاه شهدا قرار ميگيرد. اين رتبه و مقام بالاي استاد نشاندهنده ايثار و فداكاري اوست، چرا كه همانگونه كه شهيد جان خود را براي پايداري و تعالي جامعه فدا ميكند، عالم نيز با جستوجوي مستمر، همين هدف را پيشرو دارد.