خوب و بد ازدواجهای خویش پیوندی (فامیلی )
قدیمها، اولین گزینهای که خانواده به فرزند خود برای ازدواج معرفی میکرد حتما یکی از خواهرزادهها و برادرزادههای پدر و مادر خانواده بود. حرفشان هم پر بی راه نبود، "چه کسی بهتر از بچههای خواهر و برادرمان که هم شناخته شده هستند و هم حیف است چنین کسی برود با غربیه ازدواج کند".
آنها پیشنهاد میدادند و جوان را آزاد میگذاشتند که پاسخ مثبت یا منفی بدهند اما چه کسی جرات داشت که بگوید نه!
بحث ازدواج های فامیلی (ازدواج پسرعمو-دخترعمو و امثال آن) و تاثیر آن بر اختلالات ژنتیکی یکی از متداولترین بحث ها و تیتر روزنامه های مختلف است.
با این همه ازدواجهای فامیلی هنوز هم در جامعه رواج دارد و گاه علیرغم مخالفت خانواده، این ازدواج با درخواست و اصرار خود فرزندان انجام میشود.
خیلی ها این ازدواج های نسبی را ممنوع کرده اند اما خیلی های دیگر عقیده دارند بهترین راهکار انجام آزمایشات ژنتیکی قبل از ازدواج است.
بیش از بیلیون ها انسان در سراسر جهان در مناطقی زندگی می کنند که 20 تا 50 درصد از ازدواج های آن نسبی هستند. اینها ازدواج هایی هستند که برای هر فرد از خود فامیل همسری برگزیده می شود.
مثلاً در انگلستان ازدواج های فامیلی با عموزاده های درجه اول در برخی اقوام مثل پاکستانی ها بسیار رایج است. این سنت همچنین بین جوامع آسیای جنوبی و برخی کشورهای خاورمیانه نیز شایع است.
گفته می شود که پیوند نژادهای مختلف احتمال بیماری های ژنتیکی را افزایش می دهد. اما برخی متخصصین عقیده دارند که در این موضوع تاحدودی مبالغه شده است. دردسرهای به هم رسیدن در ازدواجهای فامیلی!
من چی گفتم ، تو چی گفتی، چرا گفتی، چرا چپ نگاهم کردی، منظورش چی بود، دلم شکست، کوتاه نمی آیم، از بس پررو شده، چه اداها، حالا حالیش می کنم، به من احترام نگذاشت، تا جوابش را ندهم راحت نمی شوم، جلوی همه خیطش می کنم و... . همه آنهایی که یکی از نزدیکانشان لباس عروسی و دامادی پوشیده اند با این جملات آشنا هستند. آشنایی ۲ فامیل معمولا با طمانینه و احترام انجام می شود، اما هر چقدر زمان به خانه بخت رفتن نزدیک تر می شود، رابطه ها شکل و شمایل متفاوت تری پیدا می کند و حرف و حدیث ها بیشتر می شود. در روز اول آشنایی، خانواده دختر و پسر بشدت مراقب رفتارشان هستند تا مبادا اشتباهی بکنند و نظر طرف مقابل را از خود برگردانند. این شدت مراقبت معمولا تا شبی که عروس، بله را می گوید وجود دارد؛ شبی سرنوشت ساز که خیلی از مردم بعد از آن برخی قید و بندهای ادب و احترام را کنار می گذارند. قدیمی ها می گویند خرشان از پل گذشته اما بهتر است بگوییم خیلی از آدم هایی که رفتاری صادقانه ندارند، ترجیح می دهند تا زمان قانونی شدن ازدواجشان خوددار باشند و خیلی از رفتارهایشان را بروز ندهند و به محض این که خطر جدایی از فرد مورد علاقه شان به کمترین حد رسید، دست به کارهایی بزنند که کسی فکرش را هم نمی کرد. ● رسوم من درآوردی گریزان از سنت، وقتی به نفعمان نیست و پای بند به سنت، وقتی برایمان سود دارد. شاید این بهترین تعبیر از رفتار خیلی از ما باشد؛ آدم هایی که سعی می کنیم خودمان را نه فردی سنتی که آدمی مدرن نشان دهیم اما به وقت ازدواج کردن، سنت ها را با تمام جزئیاتش پیاده می کنیم. البته برخی از این آداب و رسوم ها هم پذیرفتنی است و هم اجرا کردنش شور ازدواج را چند برابر می کند، اما کار وقتی مشکل می شود که رسوم خود ساخته به میدان می آیند و جز ایجاد اختلاف و کدورت کاری نمی کنند. ما رسم داریم داماد چند کالای بزرگ با بهترین مارک را پشت قباله عروس بیندازد ، رسممان این است که فهرست خرید لوازم چوبی جهیزیه را به داماد بدهیم و او به نشانه عشقش آنها را تقبل کند، همه دختران فامیل ما سه دانگ خانه به نامشان می شود، عروسی همه جوان های خانواده ما در فلان تالار معروف است، ما خانوادگی لباس عروسی دخترمان را از خارج می خریم، ما رسم داریم خانواده عروس نامزدی مفصل بگیرد، کت و شلوار همه مردهای خانواده ما فلان مارک است، عقد کنان و حنابندان باید در تالار باشد، پاتختی هم اگر در تالار باشد بهتر است و... فهرست سنت های دست و پاگیر ازدواج خیلی بیشتر از این حرف هاست، سنت هایی که اگر کسی از دور تماشاچی آن باشد ازدواج را میدان دادوستدی می بیند که هر کسی می خواهد با به دست آوردن برگ برنده بیشتر، سهم بیشتری از غنایم داشته باشد. ● حرف هایی که تمامی ندارد بیشتر مردها وقتی تصمیم به ازدواج با فرد مورد نظرشان می گیرند به خاطر علاقه یا به خاطر ترس از دست دادن طرف مقابل خیلی از تعهدات را می پذیرند و گاهی تا آنجا پیش می روند که جلوی اصول خانوادگی شان می ایستند و همین ایستادگی، پای حرف و حدیث های آزاردهنده را به زندگی شان باز می کند. البته برخی اوقات نیز پسرها در این باره نقشی ندارند و این خانواده ها هستند که با کشیدن مو از ماست، حرف می سازند. فقط یک نگاه خالی از محبت، تنها خرید یک کالای مازاد بر آنچه برای عروس های بزرگ تر خریده شده، فقط ادای یک جمله مبهم و خیلی از ریزه کاری های دیگر جرقه های خوبی برای تشکیل خانواده ای جدید در هاله ای از بگو مگوهاست. خاطرات بدی که در مراحل مختلف ازدواج ایجاد می شوند، خاصیت عجیبی دارند. عمر این خاطرات بسیار بلند است و گاهی به درازای عمر آدم ها می رسد. همه ما در اطراف خود نمونه هایی از این خاطرات داریم که یادآوریشان نه تنها مشکلی را حل نمی کند که فقط به کدورت ها دامن می زند. هنوز مردان و زنان سپید موی زیادی را می توان سراغ گرفت که وقتی یادشان می آید مثلا برادربزرگ زن در مراسم عقد فلان حرف را زده یا مادر شوهر یا خواهرهای داماد حرفی زده اند و طور خاصی نگاهش کرده اند، چطور کینه آنها را به دل گرفته اند و منتظر فرصتی برای تلافی نشسته اند. این که می گویند حرف، حرف می آورد نیز گفته بسیار درستی است چون کدورت های ناشی از ازدواج ۲جوان گاهی به حدی کشدار می شود که نتیجه کار به مراتب شدیدتر از نقطه آغاز است، یعنی اگر حرف و حدیث ها در ابتدا یک کاه بوده بعد از مدتی تبدیل به کوه شده است. ● سادگی هم زیباست همه زیبایی های دنیا دوست داشتنی اند بویژه اگر دختر و پسری لباس بخت پوشیده باشند و سوار بر رویاها در حال ساختن خانه آرزوهایشان باشند. میلیون ها تومان خرید کردن، رزرو آرایشگاهی که دستمزدش میلیونی است، گرفتن بهترین تالار، تدارک مفصل ترین وسایل پذیرایی، ماشین عروس آنچنانی، لباس های فاخر و... واقعا می تواند خیلی ها را وسوسه کند، اما در مقابل کسانی هستند که زیبایی و آسایش آسان گرفتن را به دردسرهای اینچنینی ترجیح می دهند. البته همه آدم ها مختارند تا آن گونه که دوست دارند و احساس آرامش می کنند زندگی کنند، ولی این باور که داشتن مراسم عروسی ساده یا حتی بدون داشتن این مراسم به خانه بخت رفتن باعث بدبختی و پشیمانی است، حرف اشتباهی است چون کسانی که خوشبختی را گمشده خود می دانند، می کوشند تا به هر وسیله ممکن خوشبخت باشند حتی با انتخاب ساده ترین چیزها. ● چقدر عقبیم؟ رسوم زائد، حرف هایی که به جنگ فرسایشی می ماند، بدهی هایی که بی جهت به وجود می آید، کدورت هایی که بی هیچ علت محکمه پسندی خوره روح آدم ها می شود... اینها همه به ما ثابت می کنند مردم ما فراموش کرده اند که فلسفه ازدواج چه بوده است و مراسمی که عروس و داماد را به خانه جدیدشان بدرقه می کرده، چه حکمتی داشته است. مراسم ازدواج برای این به وجود آمده که شادی تشکیل خانواده ای جدید که نمادی از استقلال ۲ جوان است را با هم جشن بگیریم و با شادی هایی که سر می دهیم و هدیه هایی که رد و بدل می کنیم، خاطره خوب با هم بودن را تجربه کنیم. حالا این که رسیدن به این اهداف چقدر نیاز به تجملات و زیاده خواهی و تولید کدورت دارد، سوالاتی بی پاسخ است. بررسی مراسم ازدواج در نقاط مختلف جهان نشان می دهد که همه مردم دنیا به این مراسم به چشم فرصتی برای شاد بودن و خلق خاطرات خوش نگاه می کنند؛ مراسمی که دقیق شدن در جزئیات آن نشان می دهد ما که خود را پیشتاز فرهنگ و تمدن می دانیم در برخی زمینه ها چقدر از دیگران عقب افتاده ایم. ● مراسم ازدواج در بلژیک، برزیل، چین و... در کشور بلژیک عروس همیشه لباس سفید می پوشد، مرد به خانه عروس می رود و به وی دسته گلی با گل های سفید یا روشن می دهد. آنها با هم به کلیسا می روند و داماد زودتر داخل کلیسا می شود و پدر عروس، عروس را تا جایگاه داماد همراهی می کند و به همسر آینده اش تحویل می دهد و در پایان هنگامی که آنها از کلیسا خارج می شوند، خانواده آنها بر سرشان برنج می ریزند. مراسم ازدواج در برزیل جزئیات مهمی دارد. به عنوان مثال داماد نمی تواند عروس را در حالی که لباس عروسی پوشیده است تا قبل از مراسم ببیند. عروس باید یک چیز کهنه و چیزی نو و چیزی که قرض گرفته شده باشد را در مراسم استفاده کند. یک نکته دیگر آن است که حلقه ازدواج باید حکاکی شده باشد و روی حلقه عروس نام داماد و روی حلقه داماد نام عروس نقش بسته باشد. در چین هر زوج جوان روز قبل از مراسم ازدواج باید برای عصرانه به پارک بروند و یک فیلم ویدئویی از خود تهیه کنند. در این روز عروس و داماد باید دستمال های جدیدشان را با هم عوض کنند و برای یکدیگر آرزوی موفقیت و خوشبختی کنند. این دستمال باید قرمز باشد و عکس اردک چینی روی آن باشد، چرا که این اردک ها همیشه کنار هم باقی می مانند و این به آن معنی است که زوج همیشه کنار هم باقی می مانند.در مراسم ازدواج مسیحیان کلمبیایی یک رسم سنتی وجود دارد که بعد از مراسم حلقه، داماد و عروس بایستی شمع روشن کنند. این رسم معنای ویژه ای دارد. هر شمع روشن شده ای نشان دهنده زندگی هر یک از آنهاست. پس از آن با هم یک شمع را روشن می کنند و شمع اولیه ای را که هر یک جداگانه روشن کرده اند، خاموش می کنند و فقط شمعی که باهم روشن کرده اند را روشن نگه می دارند. شمع روشن بیانگر آن است که هم اکنون آن دو یکی شده اند و باهم لحظه به لحظه زندگیشان را سپری خواهند کرد. در «سیخ فیت» در شرق هند برخی ازدواج ها از قبل تعیین شده و برخی براساس عشق و علاقه است. وقتی ۲ نفر خواهان ازدواج با هم هستند، یعنی این که ۲ خانواده با هم ازدواج می کنند و نه فقط آن دو فرد. عروس نیز طبق سنت قرمز می پوشد (سفید در فرهنگ هند بیانگر مرگ است) و داماد کت کرم رنگی را که «اتچکین» نامیده می شود همراه با عمامه قرمز رنگی می پوشد. داماد ۴ مرتبه با کمک برادران عروس و ۳ عمو هایش عروس را به دور کتاب مقدس می چرخاند. بعد از اتمام ۴ مرتبه چرخش، آن دو زن و شوهر محسوب می شوند و شخص روحانی به زوج نصیحت می کند که چگونه زندگی کنند و چگونه در زندگی مشترکشان عشق بورزند. این زوج دو بدن با یک روح هستند.در عربستان هنگامی که زن و مرد می خواهند ازدواج کنند ترجیح می دهند که لباس های نو بخرند و لباس های کهنه شان را دور بریزند. آنها بر این عقیده اندکه این زندگی جدیدی است پس نیاز به لباس های جدید دارند. در شب عروسی مرد لباس سفید و دشتاشه بلندی که «بیشت» نامیده می شود، می پوشد و عروس نیز لباس سفیدی بر تن می کند. در پایان عروسی مرد همراه پدر و فامیل به اتاق ازدواج می رود و چند دقیقه ای آنجا می مانند و قهوه می نوشند و سپس آنجا را ترک می کنند. سپس عروس همراه مادر و اقوامشان می آیند و همین کار را تکرار می کنند. این سبب می شود که اضطراب از زن و مرد دور شود. فردای ازدواج مرد هدیه ای به عروسش اهدا می کند. در کشور سوئد برای این که عروس بعد از شروع زندگی مشترک باز هم حمایت و پشتیبانی خانواده پدری خود را احساس کند در تمام طول مراسم یک سکه نقره در کفش سمت چپ از پدر و یک سکه طلا در کفش سمت راستش از طرف مادر حمل می کند، او باید در تمام طول مراسم سکه ها را در کفش خود داشته باشد. ● حرمت، چیزی که باید حفظ شود دقیق شدن در جزئیات این مراسم نشان می دهد که همه مردم دنیا با هر ملیت و هر نوع تفکر مذهبی و قومی، مراسم ازدواج را فرآیندی برای انتقال شادی می دانند. از دیدگاه بسیاری از مردم دنیا شاد بودن حتما نباید با زرق و برق زیاد همراه باشد، چون حتی با محدودترین امکانات هم می توان شاد بود و از زندگی لذت برد. البته هیچ کس حق ندارد برای مردم تعیین تکلیف کند و یک الگوی خاص برای زندگی آنها طراحی کند، چون اصول زندگی آزاد به افراد این اجازه را می دهد آن طوری رفتار کنند که فکر می کنند درست است. اما حرف اصولی همه صاحب نظران امور خانواده این است: «در ازدواج حرمت ها باید حفظ شود.» حفظ حرمت فقط در به کار بردن کلمات آمیخته به ادب نیست، به کار بردن برخی تعارفات کلامی هم فقط جزء کوچکی از حفظ حرمت است، ولی آنچه که پیکره احترام را می سازد، رعایت اصولی است که دو طرف ازدواج به آن اعتقاد دارند. بی شک راضی کردن همه افراد با همه جزئیات امری محال است اما اگر ما یاد بگیریم و تمبرین کنیم که ازدواج نه فرصتی برای جمع کردن غنیمت که مجالی است برای پیدا کردن همدمی همیشگی که باید از او آرامش گرفت و به او آرامش داد، آن وقت بسیاری از تعصبات از بین خواهند رفت و ازدواجی که نتیجه اش ایجاد عشق و تفاهم ۲ خانواده است، خواهد درخشید. مسئله پیچیده
پروفسور آلن بیتلز، مدیر مرکز ژنتیک انسانی در پرث استرالیا، اطلاعات مرگ و میر نوزادانی که از چنین ازدواج هایی به وجود آمده اند را از سرتاسر جهان جمع آوری کرده و به این نتیجه رسیده است که افزایش احتمال مرگ در این نوزادان 2/1 درصد بوده است. درمورد نواقص مادرزادی نیز این خطر در زوج های عادی 2% و در زوج هایی که با هم نسبت نزدیک دارند 4% بوده است.
او در این زمینه می گوید، "مردم بدون اینکه تحقیقات لازم را در این زمینه انجام دهند، این ازدواج ها را ممنوع می کنند، درحالیکه اصلاً اینطور نیست."
مشکلات ژنتیکی که در جوامعی که بیشتری ازدواج های فامیلی را دارند اختلالات ژنهای نهفته است که مشکلات بسیار زیادی از قبیل نابینایی، ناشنوایی و بیماری های پوستی و مشکلات عصبی ایجاد می کند. همه ما تغییر ژن داریم و گاهی اوقات، مثلاً درمورد فیبروز مثانه، بین همه افراد متداول است. اما وقتی یک جمعیت خاص تلفیق ژن کمتری داشته باشند، این مشکل بیشتر خواهد شد.
اگر دو نفر که ژن نهفته دارند با هم ازدواج کرده و بچه دار شوند، احتمال ابتلا به آن اختلال در بچه آنها یک به چهار خواهد بود و احتمال اینکه خودشان ناقل آن شوند نیز یک به دو است. پرفسور بیتلز توضیح می دهد که در بین برخی جوامع حتی ازدواج های غیرفامیلی هم بسیار درمعرض این اختلالات ژنتیکی نادر هستند چون از یک خاندان و قبیله می باشند. به همین دلیل او آزمایشات ژنتیکی قبل از ازدواج را برای این افراد بیشتر توصیه می کند.
او می گوید، "منع ازدواج این افراد اشتباه است، مردم صدها نسل است که فامیلی ازدواج می کنند و ما الان آمده ایم و آن را ممنوع می کنیم. هیچکس توجهی به این مسئله نخواهد کرد. اگر قبل از ازدواج آزمایش ژنتیکی برای زوجین انجام شود و بعد درمورد ازدواج آنها تصمیم گیری شود خیلی بهتر است." کیفیت اطلاعات
یکی از مشکلات این بحث این است که واقعاً اطلاعات خوب و کاملی درمورد تاثیرات ازدواج های فامیلی در دسترس نیست. گروه بورن در تحقیق برادفورد که 10000 بچه را از زمان تولد تا دو دهه بعد از آن تحت بررسی قرار دادند قصد جبران این مسئله را داشتند. تقریباً 50% از بچه هایی که در برادفورد به دنیا می آیند از والدین پاکستانی هستند.
دکتر پری کوری که متخصص کودکان در بیمارستان برادفورد است میگوید که تقریباً 150 مورد از این اختلالات ژنتیکی خاص را در شهر شناسایی کرده اند که بسیار بیشتر از آن چیزی است که تصور می کردند.
و اطلاعات جمع آوری شده از واحد نظارت پزشکی کودکان نشان میدهد که از سال 1997، 902 کودک بریتانیایی با مشکل انحطاط عصبی به دنیا آمده اند که 8% از آنها در برادفورد بوده اند که فقط 1% از کل جمعیت بریتانیا را تشکیل می دهد.
دکتر کوری نیز آزمایشات دقیق ژنتیکی را قبل از ازدواج لازم می داند. او در این زمینه می گوید، "جوامع مختلف وضعیت و مشکلات ژنتیکی خاص خود را دارند. در برادفورد این مشکلات بسیار بیشتر از انتظار است اما بااینحال هنوز هم از مشکلات نادر هستند. برای تقریباً نیمی از این مشکلات آزمایشات ژنتیکی انجام می شود و هربار که یک ژن جدید در برادفورد کشف می شود، دو تا سه خانواده هستند که میتوانند آزمایش دهند".
این گروه تحقیقاتی اطلاعاتی را نیز درمورد تاریخچه خانوادگی خانواده هایی که در آن تحقیق شرکت کرده بودند جمع آوری می کند اما به شرایط و مشکلات محیطی که می تواند بر سلامت افراد تاثیرگذار باشد نیز توجه دارد.
دکتر کوری می گوید، " از 1100 زن پاکستانی باردار، 70% ازدواج فامیلی داشته اند. من وقتی 20 سال پیش به برادفورد آمدم، اکثر والدین پاکستانی چیزی درمورد ژنتیک نمی فهمیدند اما الان متخصصین پاکستانی جوانی را می بینیم که اطلاعات بسیار خوبی درمورد مسائل ژنتیکی دارند."
دکتر کوری می گوید ممکن است که این تعداد کم باشد اما اختلالات ژنتیکی حداقل درهمان خانواده ها از بین می رود.
او روی خانواده ای کار می کند و که شش بچه یک مشکل ژنتیکی یکسان دارند و احتمالاً بیشتر از نوجوانی عمر نخواهند کرد.
اما عقیده دارد خانواده های مشکل داری که با خدمات ژنتیکی برادفورد همکاری می کنند به پزشکان برای بالا بردن دانش خود درمورد این مشکلات ژنتیکی و کشف آزمایشات ژنتیکی جدید و درمان های احتمالی کمک میکنند. دکتر مرادیان زند روانشناس در این باره به شبکه ایران میگوید: در واقع مفهوم ازدواج ایجاد یک رابطه قوی است رابطهای که بتواند جایگزین روابط دوستانه گذرا و سست شود. مرادیان در ادامه میگوید: همه ما در زندگی اجتماعی با دوگونه از مشکلات روبرو هستیم، یک دسته مشکلات اجتماعی است که به واسطه فرهنگ رفع میشود و دیگری مشکلات شخصی است که به واسطه روابط دوستانه قابل حل است.
او با بیان این مطلب که روابط دوستی نمیتوانند همیشه پایدار باشند ادامه میدهد: اکثر روابط دوستی موقتی است و نمی تواند دوام پیدا کند به همین خاطر همه ما به دنبال فردی هستیم که بتوانیم با او یک رابطه قوی داشته باشیم، رابطهای که تا آخر عمر بتوانیم آن را ادامه دهیم، اما فرقی نمیکند که این رابطه با یک فرد غریبه باشد یا یک فرد آشنا.
او ادامه میدهد: در نفس ازدواج غریبه یا آشنا بودن فرد مقابل چندان تاثیر گذار نیست، مهم این است که تفاهم بین افراد وجود داشته باشد. مرادیان در ادامه بحث خود به عوامل تاثیر گذار بر ازدواج اشاره میکند و میگوید: اما یکسری عوامل بیرونی نیز وجود دارند که میتوانند هم باعث موفق بودن و هم باعث ناموفق بودن یک ازدواج شوند. به عنوان مثال سطح اقتصادی، فرهنگ و یا پایگاه اجتماعی خانواده زوجین. او در ادامه گفتههای خود میافزاید: حالا اگر دو طرف آشنا باشند شناخت کافی و کامل از پایگاه یکدیگر دارند به همین خاطر این عاملی است که موفقیت ازدواج را تسریع میکند اما این عامل بیرونی هیچ گاه نمیتواند بر عوامل درونی اثر گذار باشد، یعنی اگر دو طرف با یدیگر تفاهم نداشته باشند مشکل آنها در سایه این عوامل بیرونی کمرنگ نخواهد شد. طلاق و ازدواجهای فامیلی اما آیا صرف داشتن شناخت کافی از خانواده یکدیگر دلیلی برای بوجود آمدن یک رابطه موفق میان زوجین خواهد بود؟ مرادیان در این باره میگوید: با تمام ویژگیهای مثبتی که در ازدواجهای فامیلی وجود دارد اما آمار طلاق نسبت به ازدواجهای غیر فامیل بیشتر است. دکتر دوایی روانشناس در تحلیل این موضوع به شبکه ایران میگوید: در بحث ازدواج فامیلی پروندهای از گذشته افراد وجود دارد، فرد در این ازدواج تنها خودش نیست بلکه با کوله باری همراه است که به تدریج باز میشود و نهفتههایی آشکار میشود که تا قبل از آن ناپیدا بوده است.
دوایی ادامه میدهد: به عنوان مثال بسیاری از دلخوریهای زن و شوهر در این گونه ازدواجها بر میگردد به تنش هایی که از قبل در خانواده و فامیل وجود داشته است. او به موضوع شناخت اشاره می کند و می گوید: بسیاری از افراد ازدواج های فامیلی را به این دلیل ترجیح می دهند که می توانند به راحتی نسبت به طرف مقابل شناخت پیدا کنند اما من معقتدم که برای شناخت افراد غریبه هم راه های بسیاری وجود دارد. دوایی با بیان این که در مورد ازدواج های فامیلی توصیه و نهی نمی شود می گوید: شناخت مهم است، اما در ازدواج بحث های دیگری نیز مطرح است به عنوان مثال تنوع و نوآوری یکی ازبحث هایی است که به آن توصیه می شود، ما به افراد توصیه می کنیم که در هر مرحله از ازدواج بیش از آنچه برای آن مرحله تعریف شده است پیش نروند، اما گاه دیده می شود که افرادی که بایکدیگر از قبل آشنایی داشته اند بسیاری از تجربه های هر دوران را چشیده اند و این موضوع باعث می شود که از از جاذبههای ازدواج کاسته شود. تناسبها را دریابیم بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده نیز در این باره میگوید: "قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواجهای فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان میکنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را میشناسند، پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسبهای مهم نیازی احساس نمیکنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی میشود که دو خانواده بی گُدار به آب میزنند. بهرامی می گوید: در این جا به دلیل وجود چنین تناسبهایی که با فامیل خود داریم، گمان میکنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما برقرار است. این باور غلط میتواند زمینه بی انگیزه و بیرغبت شدن دختر و پسر جوان یا خانوادههای آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی اینکه آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند.
بنابراین توصیه میکنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسبها و این که آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانوادهها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند. خطرات پنهان ازدواج فاميلي
در همه ازدواجها بويژه ازدواجهاي فاميلي خطرات پنهان براي فرزندان وجود دارد كه با انجام آزمايشها و بررسي سابقه بيماريهاي خانوادگي ميتوان با تصميم منطقي و به دور از عواطف شخصي مانع از بروز آنها شد. بيماريهاي ارثي از نوع غالب در تمام نسلها ظاهر ميشود و انواع مغلوب معمولا بدون سابقه خانوادگي است. بيماريهاي ارثي وابسته به جنس، از طريق مادري كه اقوام مذكر مبتلا داشته به فرزند منتقل ميشود.
تالاسمي: نوع بتاي مينور با علامت كمخوني خفيف و نوع ماژور با علائم رشد فك فوقاني و برجستگي پيشاني، نازك و شكننده بودن استخوانهاي دراز و مهرهها و عقبماندگي شديد رشد و كمخوني كه موجب بزرگي طحال و كبد شده و زخم پا، سنگ صفرا، نارسايي قلبي، لاغري، استعداد ابتلا به عفونت و اختلال در عملكرد غدد درونريز و در شديدترين موارد با مرگ در اولين دهه زندگي ديده ميشود كه تنها راه درمان، پيوند مغز استخوان در زمان كودكي است. تالاسمي آلفا داراي 4 نوع است كه بيشترين شيوع آن در آسيا بوده و از حالت ناقل خاموش و بيعلامت تا علائم بارز ادم و نارسايي قلب و مرگ جنين، متغير است. هموفيلي: از هر 10 هزار فرد مذكر يك نفر مبتلا است. شدت علائم باليني متغير است و با خونريزي در داخل بافتهاي نرم، عضلات و مفاصل تحملكننده وزن بدن شناسايي ميشود. وجود خون در ادرار، شايع است ولي خطرناكترين عارضه، خونريزي حلقي دهاني و خونريزي در دستگاه اعصاب مركزي است. بيشتر بيماران دچار حملات متعدد هپاتيت ميشوند و ناقلان مونث ممكن است در جراحيهاي بزرگ دچار خونريزي گردند. بيماري كمبود گلوكز 6 فسفات دهيدروژناز: شايعترين نقص مادرزادي در پسرها كه بيش از 200 ميليون نفر را در سراسر جهان مبتلا ساخته است. بيمار، ژن غيرطبيعي را از مادر خود به ارث ميبرد. اكثر ناقلان مونث بيعلامتند. حملات كمخوني حاد و كلاپس عروق محيطي تنها هنگامي بروز ميكند كه فرد در معرض عامل محرك مانند عفونتهاي ويروسي، باكتريايي يا داروها و سمومي كه گلبول قرمز را تهديد ميكنند مانند داروهاي سولفوناميد و آسپرين و باقلا (فاويسم) قرار گيرد. بيماري پليكيستيك بالغين: علائم بيماري در دهه سوم يا چهارم عمر بروز ميكند مانند، درد پهلو، خون در ادرار (خون واضح يا ميكروسكوپي) گاه سنگ كليه، فشارخون بالا، نارسايي مزمن كليه و عفونت ادراري و در 30 درصد از موارد كيستهايي در كبد يا ساير اعضاء و افتادگي دريچههاي قلب كه شايع است. تريزومي 21 (سندرم داون): با شيوع يك در 800 كه با سن بالاي مادر ارتباط دارد. با جثه كوچك، از نظر هوشي عقبمانده و تاخير در رشد و ناهنجاريهاي دستگاه گوارش و چهرهاي مشخص. احتمال ابتلا به لوسمي و آلزايمر زياد است. تقريبا 40 درصد بيماران در خطر ابتلا به بيماري مادرزادي قلب هستند. ديستروفي دوشن: از شايعترين بيماريهاي اوليه عضلاني كه بيشتر ارثي و پيشرونده و غيرقابل درمان است و فقط در پسرها ديده ميشود. در 40 درصد بيماران زمينه فاميلي وجود ندارد كه دليل آن جهش ژنتيكي است. بيماري از حدود 2 سالگي با اختلال در راه رفتن، زمين خوردن پياپي و ناتواني در بالارفتن از پلهها و برخاستن از حالت نشسته ظاهر ميشود. به تدريج ماهيچههاي اطراف كتف، بازو، سر و گردن و تنه كمتوان ميگردد. ضعف عضلات اطراف مهرهها، شكم برآمده، افتادگي پاها، افزايش قوس كمري و اختلالات قلبي و گاهي اوقات كاهش قواي هوشي وجود دارد. عفونتهاي ريوي شايعترين علت مرگ است. ازدواج فامیلی از نگاه دین و علم
شاید همه ما، دست کم یک بار، این جمله را شنیده باشیم که: «عقد دخترعمو و پسرعمو، در آسمانْ بسته شده است». به علاوه، هر روزه شاهد ازدواجهای خویشاوندان (خویشْ پیوندی یا ازدواج فامیلی) در اطراف خود، در محلّه و فامیل و شهر خود هستیم، در حالی که بخشی دیگر از خویشان و دوستان ما نیز در فامیل خود ازدواج کردهاند و یا فرزند یک ازدواج فامیلی هستند. افزون بر این، داستانها و رُمانهای فراس و فیلمها و سریالهای تلویزیونی هم نمونههای فراوانی از این دست را در خود دارند. در چنین حال و هوایی، کمتر کسی به خود، اجازه میدهد که به آسمانی بودن چنین پیوندهایی، به چشم تردید و با نگاهی کاملاً زمینی بنگرد؛ امّا روزگار «چشمْ بسته پذیرفتن» گذشته است. ما اکنون در عصر آگاهی و در جامعهای دینمَدار زندگی میکنیم و لازم است موضع روشن دین و علم را در برابر هر پدیدهای بدانیم.
1 . دین، چه میگوید؟
ایا عقد دخترعموو و پسرعمو، حقیقتاً در آسمانْ بسته شده است؟ بجز پیشوایان معصوم، چه کسی خبر صادقی از آسمان دارد> طبعاً هیچ کس! امّا باید تصریح کنم که هر چه بیشتر جستجو کنید، کمتر اثری از این عبارت سرنوشتساز در کتابهای حدیث مسلمانان (اعم از شیعه و اهل سنّت) خواهید یافت.1 آنچه میماند، داستان ازدواج امام علی(ع) و نوه عمویش حضرت فاطمه(س) است که زندگی آنان، الگوی ماست. ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)
در منابع حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که عقد ازدواج علی و فاطمه، نخست در آسمانْ بسته شده است؛2 امّا در ارتباط با موضوع مورد بحث، لازم است بدانیم که: اوّلاً طرفین این ازدواج، هر دو معصوم (یعنی به دور از خطا و گناه و نقص) بودهاند و بخشهایی از زندگی معصومان، ویژه مقام عصمت آنها یا ناشی از آن مقام است که دیگران نمیتوانند یا نباید از آن، الگو بگیرند، مثل واجب بون نماز شب بر پیامبر(ص)، در حالی که بر هیچ مسلمان دیگری واجب نیست. ثانیاً لازمه مقام امامت، از دیدگاه شیعه، نداشتن نقص طبیعی مادرزاد و وراثتی (مثل نقص عضو و معلولیت یا بیماری ژنتیک) است. ثالثاً ممکن است همه ازدواجهای فامیلی صدر اسلام در میان مسلمانان یا شیعیان اهل بیت، ناشی از اندک بودن تعداد مسلمانان یا شیعیان و محدود بودن دامنه انتخاب همسر بوده است و به همین دلیل، پیامبر(ص) یا امامان(ع) از آن چند مورد (مثلاً ازدواج امام علی و حضرت فاطمه یا ازدواج امام سجّاد با دختر امام حسن یا ازدواج حضرت زینب با پسرعمویش عبد الله بن جعفر) نهی نکردهاند. در این فرض، این چند مورد ازدواج، «احکامی خاص» داشتهاند که قابل الگوگیری نیستند و دلیل برای عمل دیگران نخواهند بود.3 رابعاً برای معصومان، امکان اطلاع از علم غیب خداوند و وقایع اینده وجود دارد و به همین خاطر، ازدواجهای آنان یا ازدواج هایی که به توصیه آنان صورت گرفتهاند، ممکن است با آگاهی از عدم بروز هر گونه مشکلی در اینده، انجام گرفته باشند. خامساً پیامبر(ص) و امامان(ع) ـ چنان که پس از این، اشاره خواهیم کرد ـ از ازدواج فامیلی، نهی نمودهاند. پس جای هیچ گونه تردیدی باقی نمیماند که عقد ازدواج دخترعمو و پسرعمو (و امثال آن)، ربطی به آسمان ندارد!
در حدیث و فقه
از پیامبر خدا نقل است که فرمود: «با غریبه ازدواج کنید تا فرزند ضعیف نیاورید».4 از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمود: «با خویشان نزدیک، ازدوا نکنید؛ چرا که فرزند ضعیف، پدید میاید».5 شاید به استناد همین گونه احادیث و نیز توصیههای پیشگیرانه پزشکان و متخصّصان ژنتیک است که برخی فقیهان معاصر، ازدواج فامیلی را «مکروه» شمرده و منع کردهاند.6
2 . علم، چه میگوید؟
الف. علم ژنتیک
امروزه علم وراثت (ژنتیک)، یکی از شاخههای مهمّ «زیستشناسی (بیولوژی)» است که دانشمندان و پژوهشگران، از طریق آن، ویژگیهای موروثی هر انسن، جانور یا گیاه را میشناسند. این دانش در پزشکی و درمان بیماریهای انسانی، دامپزشکی و دامپروری، کشاورزی، داروسازی و نیز حفاظت از محیط زیست، کاربرد گسترده دارد. موضوع علم ژنتیک، آن دسته از صفاتی است که هر فرزند، از والدین خود به ارث میبَرَد. شکل بینی، حالت و رنگ مو، رنگ چشم، نوع گروه خونی، اندازه قد و... از جمله صفاتی هستند که از پدر و مادر و به طریق «وراثت» به ما میرسند. صفات موروثی، در برابر صفات دیگری قرار دارند که «صفات اکتسابی» نامیده میشوند. صفات اکتسابی، به تدریج، از کودکی تا بزرگسالی و در فضای زندگی و تحت تربیت، کسب میشوند و امکان تغییر در آنها وجود دارد. این دستهبندی صفات (به موروثی و اکتسابی)، در تمامی جانداران (جانوران، گیاهان، قارچها، آغازیان و باکتریها) وجود دارد و اصول و قوانین ژنتیک نیز در تمامی این موجودات، ثابت و یکسان است. حتّی ویروسها نیز تابع همین قوانین هستند.
ژن چیست؟
هر سلول جاندار، مرکز کنترلی به نام «کروموزوم» دارد که در هسته سلول، واقع است. هر کروموزوم از دو رشته به هم تابیده DNA تشکیل شده است.7 کروموزومها علاوه بر وظیفه کنترل فعالیتهای سلول، در به ارث رسیدن صفات نیز نقش دارند. هر قطعه از DNA که باعث بروز یک صفت میشود، ژن نام دارد. ژنها عامل انتقال صفات موروثی از هر جاندار (انسان، گیاه، جانور و...) به نسل بعدی وی هستند. به عنوان مثال، یک قطعه از DNA، ژن رنگ چشم است که متخصّصان ژنتیک، در تمام جهان، آن را میشناسند و جای دقیق آن را بر روی شبکه DNA میدانند. گفتنی است که ژنی که مربوط به فعالیت هر عضو است، در سلولهای آن عضو از بدن، فعّال عمل میکند و در سایر اعضا، غیرفعّال بافی میماند. به عنوان نمونه، ژن مربوط به بیماری موروثی «تالاسمی ماژور (شدید)»، تنها در مغز استخوان فرد مبتلا (یعنی محلّ تولید گلبولهای قرمز)، فعّال است، در حالی که در تکتک سلولهای بدن وی وجود دارد.
عملکرد ژنها
اگر ژن یک صفت نامرغوب (مثلاً پاهای پرانتزیشکل یا نازایی یا بیماری تالاسمی) از یک والِد (یعنی یک از والدین) به فرزند برسد، در وی خفیف باقی میماند و حدّاکثر در حدّ والد خود، بروز میکند؛ امّا اگر از دو والد (یعنی هم از پدر و هم از مادر) به وی رسیده باشد، در وی تقویت و تشدید میشود. اگر پدر و مادری که نسبت خونی (خویشاوندی نَسَبی) با هم ندارند، به عنوان مثال، هر کدام، پنج صفت موروثی خوب (امّا متفاوت با صفات آن دیگری) داشته باشند، فرزند آنها ممکن است تمامی آن ده صفت را به ارث ببرد و داشته باشد، امّا در ازدواج خویشاوندان با یکدیگر، اصولاً احتمال بروز صفات خوب و غیرهمسان در فرزند، اندک است و چون تنوّع صفات وجود ندارد، در عین این که احتمال بروز و تشدید یک صفت خوب در فرزند هست، امکان بروز و تشدید یک صفت نامرغوب در وی نیز (تا چند برابر یک ازدواج غیر خویشاوندی) وجود دارد.
بررسی یک نمونه: تالاسمی
تالاسمی، یک بیماری غیر واگیر خونی و ارثی است که در اثر اختلال در تولید گلبول قرمز8 ایجاد میشود. این بیماری از طریق والدین حامل ژن معیوب، به فرزندان منتقل میشود. تالاسمی به دو صورتِ ماژور (شدید) و مینور (خفیف)، ظهور میکند. چنانچه زن و شوهری هر دو حامل ژن معیوب باشند، 25 درصد فرزندان آنها مبتلا به تالاسمی شدید، پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (یعنی مانند والدین خود) و 25 درصد نیز سالم خواهند بود. چنانچه از والدین، یکی سالم و دیگری حامل ژن معیوب باشد، پنجاه درصد فرزندان، سالم و پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (حامل ژن معیوب) میشوند. مبتلایان به تالاسمی ماژور، قبل از هجده ماهگی، به رنگپریدگی مبتلا میشوند، خوب نمیخوابند، خوب غذا نمیخورند و اگر درمان نشوند، میمیرند. تنها راه کنترل این بیماری، تزریق منظّم خون است که باید هر چهار هفته یک بار صورت گیرد و به هر حال، هنوز درمان قطعی برای این بیماری شناخته نشده و عمر مبتلایان به آن، کوتاه است. البته هر کسی (حتّی دو زوج غیر خویشاوند) ممکن است حامل ژن تالاسمی باشد، پس تالاسمی فقط نتیجه ازدواجهای فامیلی نیست و هر زوج جوانی، قبل از رسمیت یافتن ازدواج ،لازم است که مشاوره ژنتیک و آزمایش خون، کمک بگیرند تا اطمینان یابند که هر دو (با هم) حامل ژن تالاسمی نیستند؛ امّا به هر حال ،متخصّصان، یکی از بهترین راههای پیشگیری از این بیماری (و هر بیماری وراثتی دیگری) را خودداری از ازدواجهای فامیلی میدانند.
ب. دیگر علوم
جامعهشناسی و تاریخ، گواهی میدهند که ازدواج فامیلی، ا زاقتضائات و سنّتهای زندگی قبیلگی (برای حفظ اسرار و حریم و حدود و میراث مادّی و سنّتها و هویت قبیله) است که با آغاز عصر شهرنشینی، به تدریج، تضعیف و در بخی جوامع هم منسوخ شده است؛ 9 چرا که بشر، بیش از هزار سال است که به این نتیجه رسیه است که ازدواج با سایر ملل و اقوام و خانوادهها، به ظهور استعدادهای تازه و نبوغ و... میانجامد و اصولاً بزرگترین فرهنگها و تمدّنها، در محلّ تلاقی دو تمدّن یا در نتیجه مهاجرت گروهی انسانها (و طبعاً ازدواجهای بروننژادی و برونسرزمینی) شکل گرفتهاند.10 اقتصاددانان، بویژه در بحث از اقتصاد توسعه، وقتی به موضوعات رفاه اجتماعی و لوزم حمایت از شهروندان در برابر مشکلات سلامتی و بهداشت میرسند، بر بیماریهای خاص و معلولیتها تمرکز میکنند و هزینههای مادّی تحمیل شده بر هر خانواده دارای بیمار خاص یا معلول را محاسبه مینمایند تا بتوانند بودجههای لازم را برای «بهزیستی» و «تأمین اجتماعی» و «بیمهها» و «خدمات شهری» در نظر بگیرند. به عنوان نمونه، در کشور ما، در حال حاضر، بیش از 22هزار نفر به تالاسمی ماژور، مبتلا هستن که هزینه مادّی نگهداری هر یک از آنها، تقریباً شانزده میلیون تومان در سال است.11 این، غیر از هزینههی روحی و رنجهای معنوی تحمیل شده به فرد مبتلا و خانواده وی است که پژوهشگران اجتاعی و روانشناسان، ابعاد آن را بسیار فراتر از هزینههای مادّی میدانند و معتقدند که باید از طریق افزایش آگاهی شهروندان و بویژه زوجهای جوان، نسبت این مبتلایان و معلولان را در نسلهای بعد، کاهش داد. منابع : جام جم
مردمان
سیمرغ
حوزه
پینوشتها:
1 . در این مورد، میتوانید منابع بسیار گسترده فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت را در نرمافزار زیر، جستجو نمایید: کتابخانه اهل بیت، تولید: مرکز معجم فقهی (وابسته به دفتر ایة الله سید علی سیستانی در قم). 2 . دانشنامه امیرالمؤمنین، ج1، ص179. 3 . درباره این گونه «احکام خاص» یا «قضیةٌ فی واقعةٍ»، رجوع کنید: حدیث زندگی، ش ،ص 4 . النّهایة، ابن اثیر، ج3، ص106؛ المَجازات النّبویة، شریف رضی، ص92. 5 . مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج2، ص38؛ المَحجَّة البَیضاء، فیض کاشانی، ج3، ص94. 6 . به عنوان نمونه، رجوع کنید: بهداشت و تنظیم خانواده، تهران: اداره کل بهداشت عمومی و پیشگیری (وزارت بهداشت)، 1373، ص121 (پاسخ ایة الله ناصر مکارم شیرازی به پرسش دانشکده علوم پزشکی ایلام). 7 . انسان، دارای 46 کروموزوم، سگ دارای 78 کروموزوم، نخود فرنگی دارای 14 کروموزوم و پشه دارای شش کروموزوم است. 8 . به تعبیر دقیقتر: در تولید هموگلوبینها (یعنی مولکولهای پروتئین آهندار موجود در گلبول قرمز خون) اختلال ایجاد میکند. هموگلوبین، وظیفه انتقال اکسیژن به بافتها را بر عهده دارد. 9 . تاریخ اندیشه اجتماعی، بارنز و بکر، مترجم: جواد یوسفیان، تهران: امیرکبیر، ص183. 10 . تاریخ تمدّن، آرنولد توین بی، مترجم: یعقوب آژند، تهران: مولی، ص29. 11 . بهداشت محیط خانواده، تهران: رفتر برنامهریزی فرهنگی و مشاوره (وزارت آموزش و پرورش)، 1374، ص47.
چند منبع مفید:
ـ آموزش برای بهداشت، سازمان جهانی بهداشت، مترجم: سعید پارسینیا، تهران: چهر، 1371. ـ بهداشت همگانی، محمد علی موسوی و گیتی ثمر، تهران: چهر، 1380، ج2. ـ بهداشت، نیلفروشان و ضرّابی و میرصیامی، تهران: معاونت بهداشت (وزارت بهداشت)، 1383. ـ اسلام و تنظیم خانواده، سید حسن خمینی، تهران: عروج، 1382. شناخت و آشنایی، شرط اصلی ازدواج است
بیش از بیلیون ها انسان در سراسر جهان در مناطقی زندگی می کنند که 20 تا 50 درصد از ازدواج های آن نسبی هستند. اینها ازدواج هایی هستند که برای هر فرد از خود فامیل همسری برگزیده می شود.
مثلاً در انگلستان ازدواج های فامیلی با عموزاده های درجه اول در برخی اقوام مثل پاکستانی ها بسیار رایج است. این سنت همچنین بین جوامع آسیای جنوبی و برخی کشورهای خاورمیانه نیز شایع است.
گفته می شود که پیوند نژادهای مختلف احتمال بیماری های ژنتیکی را افزایش می دهد. اما برخی متخصصین عقیده دارند که در این موضوع تاحدودی مبالغه شده است. دردسرهای به هم رسیدن در ازدواجهای فامیلی!
من چی گفتم ، تو چی گفتی، چرا گفتی، چرا چپ نگاهم کردی، منظورش چی بود، دلم شکست، کوتاه نمی آیم، از بس پررو شده، چه اداها، حالا حالیش می کنم، به من احترام نگذاشت، تا جوابش را ندهم راحت نمی شوم، جلوی همه خیطش می کنم و... . همه آنهایی که یکی از نزدیکانشان لباس عروسی و دامادی پوشیده اند با این جملات آشنا هستند. آشنایی ۲ فامیل معمولا با طمانینه و احترام انجام می شود، اما هر چقدر زمان به خانه بخت رفتن نزدیک تر می شود، رابطه ها شکل و شمایل متفاوت تری پیدا می کند و حرف و حدیث ها بیشتر می شود. در روز اول آشنایی، خانواده دختر و پسر بشدت مراقب رفتارشان هستند تا مبادا اشتباهی بکنند و نظر طرف مقابل را از خود برگردانند. این شدت مراقبت معمولا تا شبی که عروس، بله را می گوید وجود دارد؛ شبی سرنوشت ساز که خیلی از مردم بعد از آن برخی قید و بندهای ادب و احترام را کنار می گذارند. قدیمی ها می گویند خرشان از پل گذشته اما بهتر است بگوییم خیلی از آدم هایی که رفتاری صادقانه ندارند، ترجیح می دهند تا زمان قانونی شدن ازدواجشان خوددار باشند و خیلی از رفتارهایشان را بروز ندهند و به محض این که خطر جدایی از فرد مورد علاقه شان به کمترین حد رسید، دست به کارهایی بزنند که کسی فکرش را هم نمی کرد. ● رسوم من درآوردی گریزان از سنت، وقتی به نفعمان نیست و پای بند به سنت، وقتی برایمان سود دارد. شاید این بهترین تعبیر از رفتار خیلی از ما باشد؛ آدم هایی که سعی می کنیم خودمان را نه فردی سنتی که آدمی مدرن نشان دهیم اما به وقت ازدواج کردن، سنت ها را با تمام جزئیاتش پیاده می کنیم. البته برخی از این آداب و رسوم ها هم پذیرفتنی است و هم اجرا کردنش شور ازدواج را چند برابر می کند، اما کار وقتی مشکل می شود که رسوم خود ساخته به میدان می آیند و جز ایجاد اختلاف و کدورت کاری نمی کنند. ما رسم داریم داماد چند کالای بزرگ با بهترین مارک را پشت قباله عروس بیندازد ، رسممان این است که فهرست خرید لوازم چوبی جهیزیه را به داماد بدهیم و او به نشانه عشقش آنها را تقبل کند، همه دختران فامیل ما سه دانگ خانه به نامشان می شود، عروسی همه جوان های خانواده ما در فلان تالار معروف است، ما خانوادگی لباس عروسی دخترمان را از خارج می خریم، ما رسم داریم خانواده عروس نامزدی مفصل بگیرد، کت و شلوار همه مردهای خانواده ما فلان مارک است، عقد کنان و حنابندان باید در تالار باشد، پاتختی هم اگر در تالار باشد بهتر است و... فهرست سنت های دست و پاگیر ازدواج خیلی بیشتر از این حرف هاست، سنت هایی که اگر کسی از دور تماشاچی آن باشد ازدواج را میدان دادوستدی می بیند که هر کسی می خواهد با به دست آوردن برگ برنده بیشتر، سهم بیشتری از غنایم داشته باشد. ● حرف هایی که تمامی ندارد بیشتر مردها وقتی تصمیم به ازدواج با فرد مورد نظرشان می گیرند به خاطر علاقه یا به خاطر ترس از دست دادن طرف مقابل خیلی از تعهدات را می پذیرند و گاهی تا آنجا پیش می روند که جلوی اصول خانوادگی شان می ایستند و همین ایستادگی، پای حرف و حدیث های آزاردهنده را به زندگی شان باز می کند. البته برخی اوقات نیز پسرها در این باره نقشی ندارند و این خانواده ها هستند که با کشیدن مو از ماست، حرف می سازند. فقط یک نگاه خالی از محبت، تنها خرید یک کالای مازاد بر آنچه برای عروس های بزرگ تر خریده شده، فقط ادای یک جمله مبهم و خیلی از ریزه کاری های دیگر جرقه های خوبی برای تشکیل خانواده ای جدید در هاله ای از بگو مگوهاست. خاطرات بدی که در مراحل مختلف ازدواج ایجاد می شوند، خاصیت عجیبی دارند. عمر این خاطرات بسیار بلند است و گاهی به درازای عمر آدم ها می رسد. همه ما در اطراف خود نمونه هایی از این خاطرات داریم که یادآوریشان نه تنها مشکلی را حل نمی کند که فقط به کدورت ها دامن می زند. هنوز مردان و زنان سپید موی زیادی را می توان سراغ گرفت که وقتی یادشان می آید مثلا برادربزرگ زن در مراسم عقد فلان حرف را زده یا مادر شوهر یا خواهرهای داماد حرفی زده اند و طور خاصی نگاهش کرده اند، چطور کینه آنها را به دل گرفته اند و منتظر فرصتی برای تلافی نشسته اند. این که می گویند حرف، حرف می آورد نیز گفته بسیار درستی است چون کدورت های ناشی از ازدواج ۲جوان گاهی به حدی کشدار می شود که نتیجه کار به مراتب شدیدتر از نقطه آغاز است، یعنی اگر حرف و حدیث ها در ابتدا یک کاه بوده بعد از مدتی تبدیل به کوه شده است. ● سادگی هم زیباست همه زیبایی های دنیا دوست داشتنی اند بویژه اگر دختر و پسری لباس بخت پوشیده باشند و سوار بر رویاها در حال ساختن خانه آرزوهایشان باشند. میلیون ها تومان خرید کردن، رزرو آرایشگاهی که دستمزدش میلیونی است، گرفتن بهترین تالار، تدارک مفصل ترین وسایل پذیرایی، ماشین عروس آنچنانی، لباس های فاخر و... واقعا می تواند خیلی ها را وسوسه کند، اما در مقابل کسانی هستند که زیبایی و آسایش آسان گرفتن را به دردسرهای اینچنینی ترجیح می دهند. البته همه آدم ها مختارند تا آن گونه که دوست دارند و احساس آرامش می کنند زندگی کنند، ولی این باور که داشتن مراسم عروسی ساده یا حتی بدون داشتن این مراسم به خانه بخت رفتن باعث بدبختی و پشیمانی است، حرف اشتباهی است چون کسانی که خوشبختی را گمشده خود می دانند، می کوشند تا به هر وسیله ممکن خوشبخت باشند حتی با انتخاب ساده ترین چیزها. ● چقدر عقبیم؟ رسوم زائد، حرف هایی که به جنگ فرسایشی می ماند، بدهی هایی که بی جهت به وجود می آید، کدورت هایی که بی هیچ علت محکمه پسندی خوره روح آدم ها می شود... اینها همه به ما ثابت می کنند مردم ما فراموش کرده اند که فلسفه ازدواج چه بوده است و مراسمی که عروس و داماد را به خانه جدیدشان بدرقه می کرده، چه حکمتی داشته است. مراسم ازدواج برای این به وجود آمده که شادی تشکیل خانواده ای جدید که نمادی از استقلال ۲ جوان است را با هم جشن بگیریم و با شادی هایی که سر می دهیم و هدیه هایی که رد و بدل می کنیم، خاطره خوب با هم بودن را تجربه کنیم. حالا این که رسیدن به این اهداف چقدر نیاز به تجملات و زیاده خواهی و تولید کدورت دارد، سوالاتی بی پاسخ است. بررسی مراسم ازدواج در نقاط مختلف جهان نشان می دهد که همه مردم دنیا به این مراسم به چشم فرصتی برای شاد بودن و خلق خاطرات خوش نگاه می کنند؛ مراسمی که دقیق شدن در جزئیات آن نشان می دهد ما که خود را پیشتاز فرهنگ و تمدن می دانیم در برخی زمینه ها چقدر از دیگران عقب افتاده ایم. ● مراسم ازدواج در بلژیک، برزیل، چین و... در کشور بلژیک عروس همیشه لباس سفید می پوشد، مرد به خانه عروس می رود و به وی دسته گلی با گل های سفید یا روشن می دهد. آنها با هم به کلیسا می روند و داماد زودتر داخل کلیسا می شود و پدر عروس، عروس را تا جایگاه داماد همراهی می کند و به همسر آینده اش تحویل می دهد و در پایان هنگامی که آنها از کلیسا خارج می شوند، خانواده آنها بر سرشان برنج می ریزند. مراسم ازدواج در برزیل جزئیات مهمی دارد. به عنوان مثال داماد نمی تواند عروس را در حالی که لباس عروسی پوشیده است تا قبل از مراسم ببیند. عروس باید یک چیز کهنه و چیزی نو و چیزی که قرض گرفته شده باشد را در مراسم استفاده کند. یک نکته دیگر آن است که حلقه ازدواج باید حکاکی شده باشد و روی حلقه عروس نام داماد و روی حلقه داماد نام عروس نقش بسته باشد. در چین هر زوج جوان روز قبل از مراسم ازدواج باید برای عصرانه به پارک بروند و یک فیلم ویدئویی از خود تهیه کنند. در این روز عروس و داماد باید دستمال های جدیدشان را با هم عوض کنند و برای یکدیگر آرزوی موفقیت و خوشبختی کنند. این دستمال باید قرمز باشد و عکس اردک چینی روی آن باشد، چرا که این اردک ها همیشه کنار هم باقی می مانند و این به آن معنی است که زوج همیشه کنار هم باقی می مانند.در مراسم ازدواج مسیحیان کلمبیایی یک رسم سنتی وجود دارد که بعد از مراسم حلقه، داماد و عروس بایستی شمع روشن کنند. این رسم معنای ویژه ای دارد. هر شمع روشن شده ای نشان دهنده زندگی هر یک از آنهاست. پس از آن با هم یک شمع را روشن می کنند و شمع اولیه ای را که هر یک جداگانه روشن کرده اند، خاموش می کنند و فقط شمعی که باهم روشن کرده اند را روشن نگه می دارند. شمع روشن بیانگر آن است که هم اکنون آن دو یکی شده اند و باهم لحظه به لحظه زندگیشان را سپری خواهند کرد. در «سیخ فیت» در شرق هند برخی ازدواج ها از قبل تعیین شده و برخی براساس عشق و علاقه است. وقتی ۲ نفر خواهان ازدواج با هم هستند، یعنی این که ۲ خانواده با هم ازدواج می کنند و نه فقط آن دو فرد. عروس نیز طبق سنت قرمز می پوشد (سفید در فرهنگ هند بیانگر مرگ است) و داماد کت کرم رنگی را که «اتچکین» نامیده می شود همراه با عمامه قرمز رنگی می پوشد. داماد ۴ مرتبه با کمک برادران عروس و ۳ عمو هایش عروس را به دور کتاب مقدس می چرخاند. بعد از اتمام ۴ مرتبه چرخش، آن دو زن و شوهر محسوب می شوند و شخص روحانی به زوج نصیحت می کند که چگونه زندگی کنند و چگونه در زندگی مشترکشان عشق بورزند. این زوج دو بدن با یک روح هستند.در عربستان هنگامی که زن و مرد می خواهند ازدواج کنند ترجیح می دهند که لباس های نو بخرند و لباس های کهنه شان را دور بریزند. آنها بر این عقیده اندکه این زندگی جدیدی است پس نیاز به لباس های جدید دارند. در شب عروسی مرد لباس سفید و دشتاشه بلندی که «بیشت» نامیده می شود، می پوشد و عروس نیز لباس سفیدی بر تن می کند. در پایان عروسی مرد همراه پدر و فامیل به اتاق ازدواج می رود و چند دقیقه ای آنجا می مانند و قهوه می نوشند و سپس آنجا را ترک می کنند. سپس عروس همراه مادر و اقوامشان می آیند و همین کار را تکرار می کنند. این سبب می شود که اضطراب از زن و مرد دور شود. فردای ازدواج مرد هدیه ای به عروسش اهدا می کند. در کشور سوئد برای این که عروس بعد از شروع زندگی مشترک باز هم حمایت و پشتیبانی خانواده پدری خود را احساس کند در تمام طول مراسم یک سکه نقره در کفش سمت چپ از پدر و یک سکه طلا در کفش سمت راستش از طرف مادر حمل می کند، او باید در تمام طول مراسم سکه ها را در کفش خود داشته باشد. ● حرمت، چیزی که باید حفظ شود دقیق شدن در جزئیات این مراسم نشان می دهد که همه مردم دنیا با هر ملیت و هر نوع تفکر مذهبی و قومی، مراسم ازدواج را فرآیندی برای انتقال شادی می دانند. از دیدگاه بسیاری از مردم دنیا شاد بودن حتما نباید با زرق و برق زیاد همراه باشد، چون حتی با محدودترین امکانات هم می توان شاد بود و از زندگی لذت برد. البته هیچ کس حق ندارد برای مردم تعیین تکلیف کند و یک الگوی خاص برای زندگی آنها طراحی کند، چون اصول زندگی آزاد به افراد این اجازه را می دهد آن طوری رفتار کنند که فکر می کنند درست است. اما حرف اصولی همه صاحب نظران امور خانواده این است: «در ازدواج حرمت ها باید حفظ شود.» حفظ حرمت فقط در به کار بردن کلمات آمیخته به ادب نیست، به کار بردن برخی تعارفات کلامی هم فقط جزء کوچکی از حفظ حرمت است، ولی آنچه که پیکره احترام را می سازد، رعایت اصولی است که دو طرف ازدواج به آن اعتقاد دارند. بی شک راضی کردن همه افراد با همه جزئیات امری محال است اما اگر ما یاد بگیریم و تمبرین کنیم که ازدواج نه فرصتی برای جمع کردن غنیمت که مجالی است برای پیدا کردن همدمی همیشگی که باید از او آرامش گرفت و به او آرامش داد، آن وقت بسیاری از تعصبات از بین خواهند رفت و ازدواجی که نتیجه اش ایجاد عشق و تفاهم ۲ خانواده است، خواهد درخشید. مسئله پیچیده
پروفسور آلن بیتلز، مدیر مرکز ژنتیک انسانی در پرث استرالیا، اطلاعات مرگ و میر نوزادانی که از چنین ازدواج هایی به وجود آمده اند را از سرتاسر جهان جمع آوری کرده و به این نتیجه رسیده است که افزایش احتمال مرگ در این نوزادان 2/1 درصد بوده است. درمورد نواقص مادرزادی نیز این خطر در زوج های عادی 2% و در زوج هایی که با هم نسبت نزدیک دارند 4% بوده است.
او در این زمینه می گوید، "مردم بدون اینکه تحقیقات لازم را در این زمینه انجام دهند، این ازدواج ها را ممنوع می کنند، درحالیکه اصلاً اینطور نیست."
مشکلات ژنتیکی که در جوامعی که بیشتری ازدواج های فامیلی را دارند اختلالات ژنهای نهفته است که مشکلات بسیار زیادی از قبیل نابینایی، ناشنوایی و بیماری های پوستی و مشکلات عصبی ایجاد می کند. همه ما تغییر ژن داریم و گاهی اوقات، مثلاً درمورد فیبروز مثانه، بین همه افراد متداول است. اما وقتی یک جمعیت خاص تلفیق ژن کمتری داشته باشند، این مشکل بیشتر خواهد شد.
اگر دو نفر که ژن نهفته دارند با هم ازدواج کرده و بچه دار شوند، احتمال ابتلا به آن اختلال در بچه آنها یک به چهار خواهد بود و احتمال اینکه خودشان ناقل آن شوند نیز یک به دو است. پرفسور بیتلز توضیح می دهد که در بین برخی جوامع حتی ازدواج های غیرفامیلی هم بسیار درمعرض این اختلالات ژنتیکی نادر هستند چون از یک خاندان و قبیله می باشند. به همین دلیل او آزمایشات ژنتیکی قبل از ازدواج را برای این افراد بیشتر توصیه می کند.
او می گوید، "منع ازدواج این افراد اشتباه است، مردم صدها نسل است که فامیلی ازدواج می کنند و ما الان آمده ایم و آن را ممنوع می کنیم. هیچکس توجهی به این مسئله نخواهد کرد. اگر قبل از ازدواج آزمایش ژنتیکی برای زوجین انجام شود و بعد درمورد ازدواج آنها تصمیم گیری شود خیلی بهتر است." کیفیت اطلاعات
یکی از مشکلات این بحث این است که واقعاً اطلاعات خوب و کاملی درمورد تاثیرات ازدواج های فامیلی در دسترس نیست. گروه بورن در تحقیق برادفورد که 10000 بچه را از زمان تولد تا دو دهه بعد از آن تحت بررسی قرار دادند قصد جبران این مسئله را داشتند. تقریباً 50% از بچه هایی که در برادفورد به دنیا می آیند از والدین پاکستانی هستند.
دکتر پری کوری که متخصص کودکان در بیمارستان برادفورد است میگوید که تقریباً 150 مورد از این اختلالات ژنتیکی خاص را در شهر شناسایی کرده اند که بسیار بیشتر از آن چیزی است که تصور می کردند.
و اطلاعات جمع آوری شده از واحد نظارت پزشکی کودکان نشان میدهد که از سال 1997، 902 کودک بریتانیایی با مشکل انحطاط عصبی به دنیا آمده اند که 8% از آنها در برادفورد بوده اند که فقط 1% از کل جمعیت بریتانیا را تشکیل می دهد.
دکتر کوری نیز آزمایشات دقیق ژنتیکی را قبل از ازدواج لازم می داند. او در این زمینه می گوید، "جوامع مختلف وضعیت و مشکلات ژنتیکی خاص خود را دارند. در برادفورد این مشکلات بسیار بیشتر از انتظار است اما بااینحال هنوز هم از مشکلات نادر هستند. برای تقریباً نیمی از این مشکلات آزمایشات ژنتیکی انجام می شود و هربار که یک ژن جدید در برادفورد کشف می شود، دو تا سه خانواده هستند که میتوانند آزمایش دهند".
این گروه تحقیقاتی اطلاعاتی را نیز درمورد تاریخچه خانوادگی خانواده هایی که در آن تحقیق شرکت کرده بودند جمع آوری می کند اما به شرایط و مشکلات محیطی که می تواند بر سلامت افراد تاثیرگذار باشد نیز توجه دارد.
دکتر کوری می گوید، " از 1100 زن پاکستانی باردار، 70% ازدواج فامیلی داشته اند. من وقتی 20 سال پیش به برادفورد آمدم، اکثر والدین پاکستانی چیزی درمورد ژنتیک نمی فهمیدند اما الان متخصصین پاکستانی جوانی را می بینیم که اطلاعات بسیار خوبی درمورد مسائل ژنتیکی دارند."
دکتر کوری می گوید ممکن است که این تعداد کم باشد اما اختلالات ژنتیکی حداقل درهمان خانواده ها از بین می رود.
او روی خانواده ای کار می کند و که شش بچه یک مشکل ژنتیکی یکسان دارند و احتمالاً بیشتر از نوجوانی عمر نخواهند کرد.
اما عقیده دارد خانواده های مشکل داری که با خدمات ژنتیکی برادفورد همکاری می کنند به پزشکان برای بالا بردن دانش خود درمورد این مشکلات ژنتیکی و کشف آزمایشات ژنتیکی جدید و درمان های احتمالی کمک میکنند. دکتر مرادیان زند روانشناس در این باره به شبکه ایران میگوید: در واقع مفهوم ازدواج ایجاد یک رابطه قوی است رابطهای که بتواند جایگزین روابط دوستانه گذرا و سست شود. مرادیان در ادامه میگوید: همه ما در زندگی اجتماعی با دوگونه از مشکلات روبرو هستیم، یک دسته مشکلات اجتماعی است که به واسطه فرهنگ رفع میشود و دیگری مشکلات شخصی است که به واسطه روابط دوستانه قابل حل است.
او با بیان این مطلب که روابط دوستی نمیتوانند همیشه پایدار باشند ادامه میدهد: اکثر روابط دوستی موقتی است و نمی تواند دوام پیدا کند به همین خاطر همه ما به دنبال فردی هستیم که بتوانیم با او یک رابطه قوی داشته باشیم، رابطهای که تا آخر عمر بتوانیم آن را ادامه دهیم، اما فرقی نمیکند که این رابطه با یک فرد غریبه باشد یا یک فرد آشنا.
او ادامه میدهد: در نفس ازدواج غریبه یا آشنا بودن فرد مقابل چندان تاثیر گذار نیست، مهم این است که تفاهم بین افراد وجود داشته باشد. مرادیان در ادامه بحث خود به عوامل تاثیر گذار بر ازدواج اشاره میکند و میگوید: اما یکسری عوامل بیرونی نیز وجود دارند که میتوانند هم باعث موفق بودن و هم باعث ناموفق بودن یک ازدواج شوند. به عنوان مثال سطح اقتصادی، فرهنگ و یا پایگاه اجتماعی خانواده زوجین. او در ادامه گفتههای خود میافزاید: حالا اگر دو طرف آشنا باشند شناخت کافی و کامل از پایگاه یکدیگر دارند به همین خاطر این عاملی است که موفقیت ازدواج را تسریع میکند اما این عامل بیرونی هیچ گاه نمیتواند بر عوامل درونی اثر گذار باشد، یعنی اگر دو طرف با یدیگر تفاهم نداشته باشند مشکل آنها در سایه این عوامل بیرونی کمرنگ نخواهد شد. طلاق و ازدواجهای فامیلی اما آیا صرف داشتن شناخت کافی از خانواده یکدیگر دلیلی برای بوجود آمدن یک رابطه موفق میان زوجین خواهد بود؟ مرادیان در این باره میگوید: با تمام ویژگیهای مثبتی که در ازدواجهای فامیلی وجود دارد اما آمار طلاق نسبت به ازدواجهای غیر فامیل بیشتر است. دکتر دوایی روانشناس در تحلیل این موضوع به شبکه ایران میگوید: در بحث ازدواج فامیلی پروندهای از گذشته افراد وجود دارد، فرد در این ازدواج تنها خودش نیست بلکه با کوله باری همراه است که به تدریج باز میشود و نهفتههایی آشکار میشود که تا قبل از آن ناپیدا بوده است.
دوایی ادامه میدهد: به عنوان مثال بسیاری از دلخوریهای زن و شوهر در این گونه ازدواجها بر میگردد به تنش هایی که از قبل در خانواده و فامیل وجود داشته است. او به موضوع شناخت اشاره می کند و می گوید: بسیاری از افراد ازدواج های فامیلی را به این دلیل ترجیح می دهند که می توانند به راحتی نسبت به طرف مقابل شناخت پیدا کنند اما من معقتدم که برای شناخت افراد غریبه هم راه های بسیاری وجود دارد. دوایی با بیان این که در مورد ازدواج های فامیلی توصیه و نهی نمی شود می گوید: شناخت مهم است، اما در ازدواج بحث های دیگری نیز مطرح است به عنوان مثال تنوع و نوآوری یکی ازبحث هایی است که به آن توصیه می شود، ما به افراد توصیه می کنیم که در هر مرحله از ازدواج بیش از آنچه برای آن مرحله تعریف شده است پیش نروند، اما گاه دیده می شود که افرادی که بایکدیگر از قبل آشنایی داشته اند بسیاری از تجربه های هر دوران را چشیده اند و این موضوع باعث می شود که از از جاذبههای ازدواج کاسته شود. تناسبها را دریابیم بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده نیز در این باره میگوید: "قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواجهای فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان میکنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را میشناسند، پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسبهای مهم نیازی احساس نمیکنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی میشود که دو خانواده بی گُدار به آب میزنند. بهرامی می گوید: در این جا به دلیل وجود چنین تناسبهایی که با فامیل خود داریم، گمان میکنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما برقرار است. این باور غلط میتواند زمینه بی انگیزه و بیرغبت شدن دختر و پسر جوان یا خانوادههای آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی اینکه آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند.
بنابراین توصیه میکنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن در مورد این تناسبها و این که آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانوادهها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند. خطرات پنهان ازدواج فاميلي
در همه ازدواجها بويژه ازدواجهاي فاميلي خطرات پنهان براي فرزندان وجود دارد كه با انجام آزمايشها و بررسي سابقه بيماريهاي خانوادگي ميتوان با تصميم منطقي و به دور از عواطف شخصي مانع از بروز آنها شد. بيماريهاي ارثي از نوع غالب در تمام نسلها ظاهر ميشود و انواع مغلوب معمولا بدون سابقه خانوادگي است. بيماريهاي ارثي وابسته به جنس، از طريق مادري كه اقوام مذكر مبتلا داشته به فرزند منتقل ميشود.
تالاسمي: نوع بتاي مينور با علامت كمخوني خفيف و نوع ماژور با علائم رشد فك فوقاني و برجستگي پيشاني، نازك و شكننده بودن استخوانهاي دراز و مهرهها و عقبماندگي شديد رشد و كمخوني كه موجب بزرگي طحال و كبد شده و زخم پا، سنگ صفرا، نارسايي قلبي، لاغري، استعداد ابتلا به عفونت و اختلال در عملكرد غدد درونريز و در شديدترين موارد با مرگ در اولين دهه زندگي ديده ميشود كه تنها راه درمان، پيوند مغز استخوان در زمان كودكي است. تالاسمي آلفا داراي 4 نوع است كه بيشترين شيوع آن در آسيا بوده و از حالت ناقل خاموش و بيعلامت تا علائم بارز ادم و نارسايي قلب و مرگ جنين، متغير است. هموفيلي: از هر 10 هزار فرد مذكر يك نفر مبتلا است. شدت علائم باليني متغير است و با خونريزي در داخل بافتهاي نرم، عضلات و مفاصل تحملكننده وزن بدن شناسايي ميشود. وجود خون در ادرار، شايع است ولي خطرناكترين عارضه، خونريزي حلقي دهاني و خونريزي در دستگاه اعصاب مركزي است. بيشتر بيماران دچار حملات متعدد هپاتيت ميشوند و ناقلان مونث ممكن است در جراحيهاي بزرگ دچار خونريزي گردند. بيماري كمبود گلوكز 6 فسفات دهيدروژناز: شايعترين نقص مادرزادي در پسرها كه بيش از 200 ميليون نفر را در سراسر جهان مبتلا ساخته است. بيمار، ژن غيرطبيعي را از مادر خود به ارث ميبرد. اكثر ناقلان مونث بيعلامتند. حملات كمخوني حاد و كلاپس عروق محيطي تنها هنگامي بروز ميكند كه فرد در معرض عامل محرك مانند عفونتهاي ويروسي، باكتريايي يا داروها و سمومي كه گلبول قرمز را تهديد ميكنند مانند داروهاي سولفوناميد و آسپرين و باقلا (فاويسم) قرار گيرد. بيماري پليكيستيك بالغين: علائم بيماري در دهه سوم يا چهارم عمر بروز ميكند مانند، درد پهلو، خون در ادرار (خون واضح يا ميكروسكوپي) گاه سنگ كليه، فشارخون بالا، نارسايي مزمن كليه و عفونت ادراري و در 30 درصد از موارد كيستهايي در كبد يا ساير اعضاء و افتادگي دريچههاي قلب كه شايع است. تريزومي 21 (سندرم داون): با شيوع يك در 800 كه با سن بالاي مادر ارتباط دارد. با جثه كوچك، از نظر هوشي عقبمانده و تاخير در رشد و ناهنجاريهاي دستگاه گوارش و چهرهاي مشخص. احتمال ابتلا به لوسمي و آلزايمر زياد است. تقريبا 40 درصد بيماران در خطر ابتلا به بيماري مادرزادي قلب هستند. ديستروفي دوشن: از شايعترين بيماريهاي اوليه عضلاني كه بيشتر ارثي و پيشرونده و غيرقابل درمان است و فقط در پسرها ديده ميشود. در 40 درصد بيماران زمينه فاميلي وجود ندارد كه دليل آن جهش ژنتيكي است. بيماري از حدود 2 سالگي با اختلال در راه رفتن، زمين خوردن پياپي و ناتواني در بالارفتن از پلهها و برخاستن از حالت نشسته ظاهر ميشود. به تدريج ماهيچههاي اطراف كتف، بازو، سر و گردن و تنه كمتوان ميگردد. ضعف عضلات اطراف مهرهها، شكم برآمده، افتادگي پاها، افزايش قوس كمري و اختلالات قلبي و گاهي اوقات كاهش قواي هوشي وجود دارد. عفونتهاي ريوي شايعترين علت مرگ است. ازدواج فامیلی از نگاه دین و علم
شاید همه ما، دست کم یک بار، این جمله را شنیده باشیم که: «عقد دخترعمو و پسرعمو، در آسمانْ بسته شده است». به علاوه، هر روزه شاهد ازدواجهای خویشاوندان (خویشْ پیوندی یا ازدواج فامیلی) در اطراف خود، در محلّه و فامیل و شهر خود هستیم، در حالی که بخشی دیگر از خویشان و دوستان ما نیز در فامیل خود ازدواج کردهاند و یا فرزند یک ازدواج فامیلی هستند. افزون بر این، داستانها و رُمانهای فراس و فیلمها و سریالهای تلویزیونی هم نمونههای فراوانی از این دست را در خود دارند. در چنین حال و هوایی، کمتر کسی به خود، اجازه میدهد که به آسمانی بودن چنین پیوندهایی، به چشم تردید و با نگاهی کاملاً زمینی بنگرد؛ امّا روزگار «چشمْ بسته پذیرفتن» گذشته است. ما اکنون در عصر آگاهی و در جامعهای دینمَدار زندگی میکنیم و لازم است موضع روشن دین و علم را در برابر هر پدیدهای بدانیم.
1 . دین، چه میگوید؟
ایا عقد دخترعموو و پسرعمو، حقیقتاً در آسمانْ بسته شده است؟ بجز پیشوایان معصوم، چه کسی خبر صادقی از آسمان دارد> طبعاً هیچ کس! امّا باید تصریح کنم که هر چه بیشتر جستجو کنید، کمتر اثری از این عبارت سرنوشتساز در کتابهای حدیث مسلمانان (اعم از شیعه و اهل سنّت) خواهید یافت.1 آنچه میماند، داستان ازدواج امام علی(ع) و نوه عمویش حضرت فاطمه(س) است که زندگی آنان، الگوی ماست. ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)
در منابع حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که عقد ازدواج علی و فاطمه، نخست در آسمانْ بسته شده است؛2 امّا در ارتباط با موضوع مورد بحث، لازم است بدانیم که: اوّلاً طرفین این ازدواج، هر دو معصوم (یعنی به دور از خطا و گناه و نقص) بودهاند و بخشهایی از زندگی معصومان، ویژه مقام عصمت آنها یا ناشی از آن مقام است که دیگران نمیتوانند یا نباید از آن، الگو بگیرند، مثل واجب بون نماز شب بر پیامبر(ص)، در حالی که بر هیچ مسلمان دیگری واجب نیست. ثانیاً لازمه مقام امامت، از دیدگاه شیعه، نداشتن نقص طبیعی مادرزاد و وراثتی (مثل نقص عضو و معلولیت یا بیماری ژنتیک) است. ثالثاً ممکن است همه ازدواجهای فامیلی صدر اسلام در میان مسلمانان یا شیعیان اهل بیت، ناشی از اندک بودن تعداد مسلمانان یا شیعیان و محدود بودن دامنه انتخاب همسر بوده است و به همین دلیل، پیامبر(ص) یا امامان(ع) از آن چند مورد (مثلاً ازدواج امام علی و حضرت فاطمه یا ازدواج امام سجّاد با دختر امام حسن یا ازدواج حضرت زینب با پسرعمویش عبد الله بن جعفر) نهی نکردهاند. در این فرض، این چند مورد ازدواج، «احکامی خاص» داشتهاند که قابل الگوگیری نیستند و دلیل برای عمل دیگران نخواهند بود.3 رابعاً برای معصومان، امکان اطلاع از علم غیب خداوند و وقایع اینده وجود دارد و به همین خاطر، ازدواجهای آنان یا ازدواج هایی که به توصیه آنان صورت گرفتهاند، ممکن است با آگاهی از عدم بروز هر گونه مشکلی در اینده، انجام گرفته باشند. خامساً پیامبر(ص) و امامان(ع) ـ چنان که پس از این، اشاره خواهیم کرد ـ از ازدواج فامیلی، نهی نمودهاند. پس جای هیچ گونه تردیدی باقی نمیماند که عقد ازدواج دخترعمو و پسرعمو (و امثال آن)، ربطی به آسمان ندارد!
در حدیث و فقه
از پیامبر خدا نقل است که فرمود: «با غریبه ازدواج کنید تا فرزند ضعیف نیاورید».4 از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمود: «با خویشان نزدیک، ازدوا نکنید؛ چرا که فرزند ضعیف، پدید میاید».5 شاید به استناد همین گونه احادیث و نیز توصیههای پیشگیرانه پزشکان و متخصّصان ژنتیک است که برخی فقیهان معاصر، ازدواج فامیلی را «مکروه» شمرده و منع کردهاند.6
2 . علم، چه میگوید؟
الف. علم ژنتیک
امروزه علم وراثت (ژنتیک)، یکی از شاخههای مهمّ «زیستشناسی (بیولوژی)» است که دانشمندان و پژوهشگران، از طریق آن، ویژگیهای موروثی هر انسن، جانور یا گیاه را میشناسند. این دانش در پزشکی و درمان بیماریهای انسانی، دامپزشکی و دامپروری، کشاورزی، داروسازی و نیز حفاظت از محیط زیست، کاربرد گسترده دارد. موضوع علم ژنتیک، آن دسته از صفاتی است که هر فرزند، از والدین خود به ارث میبَرَد. شکل بینی، حالت و رنگ مو، رنگ چشم، نوع گروه خونی، اندازه قد و... از جمله صفاتی هستند که از پدر و مادر و به طریق «وراثت» به ما میرسند. صفات موروثی، در برابر صفات دیگری قرار دارند که «صفات اکتسابی» نامیده میشوند. صفات اکتسابی، به تدریج، از کودکی تا بزرگسالی و در فضای زندگی و تحت تربیت، کسب میشوند و امکان تغییر در آنها وجود دارد. این دستهبندی صفات (به موروثی و اکتسابی)، در تمامی جانداران (جانوران، گیاهان، قارچها، آغازیان و باکتریها) وجود دارد و اصول و قوانین ژنتیک نیز در تمامی این موجودات، ثابت و یکسان است. حتّی ویروسها نیز تابع همین قوانین هستند.
ژن چیست؟
هر سلول جاندار، مرکز کنترلی به نام «کروموزوم» دارد که در هسته سلول، واقع است. هر کروموزوم از دو رشته به هم تابیده DNA تشکیل شده است.7 کروموزومها علاوه بر وظیفه کنترل فعالیتهای سلول، در به ارث رسیدن صفات نیز نقش دارند. هر قطعه از DNA که باعث بروز یک صفت میشود، ژن نام دارد. ژنها عامل انتقال صفات موروثی از هر جاندار (انسان، گیاه، جانور و...) به نسل بعدی وی هستند. به عنوان مثال، یک قطعه از DNA، ژن رنگ چشم است که متخصّصان ژنتیک، در تمام جهان، آن را میشناسند و جای دقیق آن را بر روی شبکه DNA میدانند. گفتنی است که ژنی که مربوط به فعالیت هر عضو است، در سلولهای آن عضو از بدن، فعّال عمل میکند و در سایر اعضا، غیرفعّال بافی میماند. به عنوان نمونه، ژن مربوط به بیماری موروثی «تالاسمی ماژور (شدید)»، تنها در مغز استخوان فرد مبتلا (یعنی محلّ تولید گلبولهای قرمز)، فعّال است، در حالی که در تکتک سلولهای بدن وی وجود دارد.
عملکرد ژنها
اگر ژن یک صفت نامرغوب (مثلاً پاهای پرانتزیشکل یا نازایی یا بیماری تالاسمی) از یک والِد (یعنی یک از والدین) به فرزند برسد، در وی خفیف باقی میماند و حدّاکثر در حدّ والد خود، بروز میکند؛ امّا اگر از دو والد (یعنی هم از پدر و هم از مادر) به وی رسیده باشد، در وی تقویت و تشدید میشود. اگر پدر و مادری که نسبت خونی (خویشاوندی نَسَبی) با هم ندارند، به عنوان مثال، هر کدام، پنج صفت موروثی خوب (امّا متفاوت با صفات آن دیگری) داشته باشند، فرزند آنها ممکن است تمامی آن ده صفت را به ارث ببرد و داشته باشد، امّا در ازدواج خویشاوندان با یکدیگر، اصولاً احتمال بروز صفات خوب و غیرهمسان در فرزند، اندک است و چون تنوّع صفات وجود ندارد، در عین این که احتمال بروز و تشدید یک صفت خوب در فرزند هست، امکان بروز و تشدید یک صفت نامرغوب در وی نیز (تا چند برابر یک ازدواج غیر خویشاوندی) وجود دارد.
بررسی یک نمونه: تالاسمی
تالاسمی، یک بیماری غیر واگیر خونی و ارثی است که در اثر اختلال در تولید گلبول قرمز8 ایجاد میشود. این بیماری از طریق والدین حامل ژن معیوب، به فرزندان منتقل میشود. تالاسمی به دو صورتِ ماژور (شدید) و مینور (خفیف)، ظهور میکند. چنانچه زن و شوهری هر دو حامل ژن معیوب باشند، 25 درصد فرزندان آنها مبتلا به تالاسمی شدید، پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (یعنی مانند والدین خود) و 25 درصد نیز سالم خواهند بود. چنانچه از والدین، یکی سالم و دیگری حامل ژن معیوب باشد، پنجاه درصد فرزندان، سالم و پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (حامل ژن معیوب) میشوند. مبتلایان به تالاسمی ماژور، قبل از هجده ماهگی، به رنگپریدگی مبتلا میشوند، خوب نمیخوابند، خوب غذا نمیخورند و اگر درمان نشوند، میمیرند. تنها راه کنترل این بیماری، تزریق منظّم خون است که باید هر چهار هفته یک بار صورت گیرد و به هر حال، هنوز درمان قطعی برای این بیماری شناخته نشده و عمر مبتلایان به آن، کوتاه است. البته هر کسی (حتّی دو زوج غیر خویشاوند) ممکن است حامل ژن تالاسمی باشد، پس تالاسمی فقط نتیجه ازدواجهای فامیلی نیست و هر زوج جوانی، قبل از رسمیت یافتن ازدواج ،لازم است که مشاوره ژنتیک و آزمایش خون، کمک بگیرند تا اطمینان یابند که هر دو (با هم) حامل ژن تالاسمی نیستند؛ امّا به هر حال ،متخصّصان، یکی از بهترین راههای پیشگیری از این بیماری (و هر بیماری وراثتی دیگری) را خودداری از ازدواجهای فامیلی میدانند.
ب. دیگر علوم
جامعهشناسی و تاریخ، گواهی میدهند که ازدواج فامیلی، ا زاقتضائات و سنّتهای زندگی قبیلگی (برای حفظ اسرار و حریم و حدود و میراث مادّی و سنّتها و هویت قبیله) است که با آغاز عصر شهرنشینی، به تدریج، تضعیف و در بخی جوامع هم منسوخ شده است؛ 9 چرا که بشر، بیش از هزار سال است که به این نتیجه رسیه است که ازدواج با سایر ملل و اقوام و خانوادهها، به ظهور استعدادهای تازه و نبوغ و... میانجامد و اصولاً بزرگترین فرهنگها و تمدّنها، در محلّ تلاقی دو تمدّن یا در نتیجه مهاجرت گروهی انسانها (و طبعاً ازدواجهای بروننژادی و برونسرزمینی) شکل گرفتهاند.10 اقتصاددانان، بویژه در بحث از اقتصاد توسعه، وقتی به موضوعات رفاه اجتماعی و لوزم حمایت از شهروندان در برابر مشکلات سلامتی و بهداشت میرسند، بر بیماریهای خاص و معلولیتها تمرکز میکنند و هزینههای مادّی تحمیل شده بر هر خانواده دارای بیمار خاص یا معلول را محاسبه مینمایند تا بتوانند بودجههای لازم را برای «بهزیستی» و «تأمین اجتماعی» و «بیمهها» و «خدمات شهری» در نظر بگیرند. به عنوان نمونه، در کشور ما، در حال حاضر، بیش از 22هزار نفر به تالاسمی ماژور، مبتلا هستن که هزینه مادّی نگهداری هر یک از آنها، تقریباً شانزده میلیون تومان در سال است.11 این، غیر از هزینههی روحی و رنجهای معنوی تحمیل شده به فرد مبتلا و خانواده وی است که پژوهشگران اجتاعی و روانشناسان، ابعاد آن را بسیار فراتر از هزینههای مادّی میدانند و معتقدند که باید از طریق افزایش آگاهی شهروندان و بویژه زوجهای جوان، نسبت این مبتلایان و معلولان را در نسلهای بعد، کاهش داد. منابع : جام جم
مردمان
سیمرغ
حوزه
پینوشتها:
1 . در این مورد، میتوانید منابع بسیار گسترده فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت را در نرمافزار زیر، جستجو نمایید: کتابخانه اهل بیت، تولید: مرکز معجم فقهی (وابسته به دفتر ایة الله سید علی سیستانی در قم). 2 . دانشنامه امیرالمؤمنین، ج1، ص179. 3 . درباره این گونه «احکام خاص» یا «قضیةٌ فی واقعةٍ»، رجوع کنید: حدیث زندگی، ش ،ص 4 . النّهایة، ابن اثیر، ج3، ص106؛ المَجازات النّبویة، شریف رضی، ص92. 5 . مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج2، ص38؛ المَحجَّة البَیضاء، فیض کاشانی، ج3، ص94. 6 . به عنوان نمونه، رجوع کنید: بهداشت و تنظیم خانواده، تهران: اداره کل بهداشت عمومی و پیشگیری (وزارت بهداشت)، 1373، ص121 (پاسخ ایة الله ناصر مکارم شیرازی به پرسش دانشکده علوم پزشکی ایلام). 7 . انسان، دارای 46 کروموزوم، سگ دارای 78 کروموزوم، نخود فرنگی دارای 14 کروموزوم و پشه دارای شش کروموزوم است. 8 . به تعبیر دقیقتر: در تولید هموگلوبینها (یعنی مولکولهای پروتئین آهندار موجود در گلبول قرمز خون) اختلال ایجاد میکند. هموگلوبین، وظیفه انتقال اکسیژن به بافتها را بر عهده دارد. 9 . تاریخ اندیشه اجتماعی، بارنز و بکر، مترجم: جواد یوسفیان، تهران: امیرکبیر، ص183. 10 . تاریخ تمدّن، آرنولد توین بی، مترجم: یعقوب آژند، تهران: مولی، ص29. 11 . بهداشت محیط خانواده، تهران: رفتر برنامهریزی فرهنگی و مشاوره (وزارت آموزش و پرورش)، 1374، ص47.
چند منبع مفید:
ـ آموزش برای بهداشت، سازمان جهانی بهداشت، مترجم: سعید پارسینیا، تهران: چهر، 1371. ـ بهداشت همگانی، محمد علی موسوی و گیتی ثمر، تهران: چهر، 1380، ج2. ـ بهداشت، نیلفروشان و ضرّابی و میرصیامی، تهران: معاونت بهداشت (وزارت بهداشت)، 1383. ـ اسلام و تنظیم خانواده، سید حسن خمینی، تهران: عروج، 1382. شناخت و آشنایی، شرط اصلی ازدواج است