مادر بهقدر کافی خوب از نظر وینی کات چه ویژگیهایی دارد؟ (۱)
میگنا: هر زمان از یک کودک حرف می زنیم، ناخواسته مادر یا مراقبی را در کنارش متصور می شویم. کودک بدون وجود مراقبی در اطرافش، بقا نمی یابد. صرف نظر از اینکه این مراقب چه اندازه خوب یا بد باشد، کودک به وجود او نیاز دارد و وجودش به وجود او وابسته است. بازنمایی و تصویری که از ابژه های خود در ذهن می سازیم در روان ما رسوب می کند و بخشی از ایگوی ما را بوجود می آورد. در حقیقت بازنمایی از مادر همان آجرهایی هست که ما کاراکتر خودمان را با آن شکل می دهیم. کاراکتر ما قویا وابسته به انسان های مهم زندگی ماست. اگر ما نتوانیم تصویری از ابژه مادر در روان خود شکل دهیم احتمالا این ابژه ما عملکرد مناسبی برای ما ندارد و در بزرگسالی ابژه ما تبدیل می شود به مدرک، پول، ماشین و …
There is no such thing as a baby, there is baby and someone
به طور مثال افراد اسکیزوئید ابژه های انسانی محدودی دارند و به همین دلیل ارتباطاتشان بسیار محدود است. گاهی اوقات در روابط انسان ها با ابژه هایی مانند گربه و سگ و .. مشاهده می نماییم این افراد علاقمندی هایشان انسانی نیست و در نتیجه روی روابط با انسان های دیگر تاثیرگذار است. برای مطالعه بیشتر به نمایشنامه ای تحت عنوان Zoo story در کتاب گابارد مراجعه نمایید. نظریه پردازان ابژه معتقد هستند که هرگاه یک ارتباط انسانی ego relatedانسانی برقرار نگردد و صمیمیت ارتباط انسانی تجربه نشود معمولا به سمت و سوی ارتباطی گام می نهند که دیگر ابژه آنها انسانی نیست گاهی پول، ایدئولوژی، مدرک و…میشود.
مادر به قدر کافی خوب، یا به اصطلاح تخصصی “good enough mother” مفهومی است که برای نخستین بار توسط وینیکات، روانکاو انگلیسی مطرح شد و پس از آن به طرز چشمگیری در جامعه روان تحلیلی پذیرفته و به کار برده شد. مفهوم مادر به قدر کافی خوب، به شکل های متفاوتی ترجمه شده از جمله مادر متعادل، مادر خوب و کافی، مادر رضایتبخش و… . اما دقیق ترین معادلی که گویای تمام جوانب این مفهوم است همان مادر به اندازه کافی خوب است. زیرا هدف ایجابی این مفهوم، بیان این موضوع است که تعریف خوب بودن تمام و کمال که با عدم ناکام کردن کودک و بی نقص بودن مادر تداعی میشود را کنار بگذاریم و به خوب بودن با تعریف جدیدی نگاه کنیم. درست همانطور که وقتی کودک تازه به راه افتاده، والد محیط را برای جستجوی ایمن کودک در آن آماده میکند، والد با استفاده از گفتگوهایی که بر اساس محتوای هیجانی پیش میرود، کودک را برای جستجوی ایمن در فضای ذهنی خودش آماده میکند.
نویسنده: دکتر عارفه منجم، روانشناس
There is no such thing as a baby, there is baby and someone
به طور مثال افراد اسکیزوئید ابژه های انسانی محدودی دارند و به همین دلیل ارتباطاتشان بسیار محدود است. گاهی اوقات در روابط انسان ها با ابژه هایی مانند گربه و سگ و .. مشاهده می نماییم این افراد علاقمندی هایشان انسانی نیست و در نتیجه روی روابط با انسان های دیگر تاثیرگذار است. برای مطالعه بیشتر به نمایشنامه ای تحت عنوان Zoo story در کتاب گابارد مراجعه نمایید. نظریه پردازان ابژه معتقد هستند که هرگاه یک ارتباط انسانی ego relatedانسانی برقرار نگردد و صمیمیت ارتباط انسانی تجربه نشود معمولا به سمت و سوی ارتباطی گام می نهند که دیگر ابژه آنها انسانی نیست گاهی پول، ایدئولوژی، مدرک و…میشود.
مادر به قدر کافی خوب، یا به اصطلاح تخصصی “good enough mother” مفهومی است که برای نخستین بار توسط وینیکات، روانکاو انگلیسی مطرح شد و پس از آن به طرز چشمگیری در جامعه روان تحلیلی پذیرفته و به کار برده شد. مفهوم مادر به قدر کافی خوب، به شکل های متفاوتی ترجمه شده از جمله مادر متعادل، مادر خوب و کافی، مادر رضایتبخش و… . اما دقیق ترین معادلی که گویای تمام جوانب این مفهوم است همان مادر به اندازه کافی خوب است. زیرا هدف ایجابی این مفهوم، بیان این موضوع است که تعریف خوب بودن تمام و کمال که با عدم ناکام کردن کودک و بی نقص بودن مادر تداعی میشود را کنار بگذاریم و به خوب بودن با تعریف جدیدی نگاه کنیم. درست همانطور که وقتی کودک تازه به راه افتاده، والد محیط را برای جستجوی ایمن کودک در آن آماده میکند، والد با استفاده از گفتگوهایی که بر اساس محتوای هیجانی پیش میرود، کودک را برای جستجوی ایمن در فضای ذهنی خودش آماده میکند.
نویسنده: دکتر عارفه منجم، روانشناس
مرجع : وب سایت دکتر عارفه منجم