تغيير کنيد تا همسرتان تغيير کند

مخاطب محترم، پيامک شما شامل چندين سوال اساسي است که پاسخ آن در مبحث بسيار مهمي به نام «مهارت هاي همسرداري» نهفته است. مهارتي که نکاتي در موضوع شناخت همسر و برقراري ارتباط و تعامل با وي، زوجين را در زندگي مشترک براي دستيابي به تفاهم و موفقيت توانمند مي سازد که در اين نوشتار امکان تبيين کامل آن نيست و از سويي ديگر ضرورت و اهميت آموختن و فراگيري اين مهارت در کنار ديگر مهارت هاي لازم براي ايجاد يک زندگي موفق، به خصوص براي زوج هايي که مشکلات بيشتري دارند، بديهي و واضح است.

چه خوب است که بپذيريد شما و همسرتان (و ديگر مخاطباني که با اين مشکلات مواجه هستند) نيازمند کسب آگاهي بيشتر از تفاوت ها، مسئوليت ها، توانايي ها، وظايف و به صورت کلي مهارت هاي لازم براي ساختن يک زندگي موفق هستيد، بنابراين پيشنهاد من اين است که ابتدا هر يک از زوجين از ارتقاي سطح آگاهي و پس از آن تحول يکديگر شروع کنند و اين کار بايد با مراجعه به مشاور متخصص عالم و با تقوا، انجام پذيرد. اما به عنوان راهنمايي، چند توصيه دارم:

۱ - قبل از هر اقدامي به اين جدايي ۲ ماهه خاتمه دهيد و يک بار ديگر به او و خودتان فرصت دوباره اي براي رشد بدهيد. حتماً در کنار او باشيد و پس از آن با گذشت از اشتباه هاي او به دنبال ايجاد فضايي آرام، سالم و به دور از تنش براي حل مشکل در خانه و خانواده باشيد. شايد بگوييد که شما هيچ عيب و نقصي نداريد و تمام مشکلات از جانب اوست اما اين حرف غيرمنطقي به نظر مي رسد زيرا اگر شما چنين فردي بوديد حتماً با توانايي هاي تان معضل را مديريت مي کرديد و نمي گذاشتيد که اين همه مشکلات به وجود آيد. پس قبول کنيد که بر اساس قانون کلي که هر عملي يک عکس العمل مطابق با خود را دارد، اگر شما برخورد صحيح مي داشتيد، رابطه شما به جدايي نمي انجاميد.

۲ - اين که همسرتان تحصيلات دارد و خودش را خيلي قبول دارد، مي تواند براي پيشرفت در زندگي تان نقطه قوتي باشد و شما بايد از اين فرصت استفاده کنيد؛ به طور مثال مي توانيد به همسرتان بگوييد: «شما با تحصيلات و فرهيخته ايد و حتماً اهميت و ضرورت مشاوره را مي دانيد» و از او بخواهيد به همراه شما به هر مشاوري که قبول دارد، مراجعه کنيد و مشکل تان را در ميان بگذاريد و اگر امتناع مي ورزد، به او بگوييد: «من نيازمند درمان و تحول هستم و با من همراهي کن تا همسري متناسب با ميل تو شوم». بعد از آن، اگر مشاور انساني زيرک، عالم و باتقوا باشد قطعاً نقاط ضعف او را مي بيند و به او متذکر مي شود و از او مي خواهد که خودش را اصلاح کند و شما به هدف تان خواهيد رسيد.

۳ - دخالت هاي خانواده ها، اغلب از سر محبت و دلسوزي است و در حقيقت هدايت است که زوجين آن را دخالت مي پندارند و به سادگي قابل کنترل و مديريت است.

۴ - پرخاشگري و غرور همسرتان بايد ريشه يابي و آسيب شناسي شود. اگر به اقتدار و غرور مرد توهين شود، بدون شک به صورت طبيعي پرخاشگري مي کند اما اگر بي دليل برخورد بدي دارد نيازمند تشخيص از سوي متخصص است که امکان دارد اختلال رواني يا رفتاري داشته باشد و بايد تحت درمان قرار گيرد.

 ۵ - اين که شما نگران آينده دخترتان هستيد، بسيار نکته قابل توجه و پسنديده اي است که در حقيقت بايد به شما انگيزه دهد تا با مشکلات تان روبه رو شويد و آن ها را از پيش روي برداريد و به موفقيت برسيد.

۶ - بدانيد که زندگي موفق در پي داشتن شخصيت سالم و موفق طبق دستورات دين است و اين ۲ يعني زندگي و شخصيت موفق، يافتني نيستند بلکه ساختني هستند و شما نبايد بگذاريد که موانع شما را از رسيدن به قله هاي رشد و سعادت باز دارند.

با کسب شناخت لازم و کافي از تفاوت هاي خود با همسرتان به دنبال اصلاح خويشتن باشيد و يقين داشته باشيد که بعد از تغيير شما، او هم تغيير خواهد کرد و انسان ها به صورت فطري چاره اي جز نشان دادن عکس العمل خوب در مقابل عمل خوب ندارند. در پايان شايان ذکر است اگر همه زوج هايي که با مشکلات مواجه هستند، به دنبال آموختن مهارت هاي لازم و ضروري باشند و پس از فراگيري آن ها را به کار ببندند بدون شک زندگي شان در مسير پيشرفت و رسيدن به موفقيت و آرامش قرار خواهد گرفت و اساساً قانون و نظام عالم آفرينش بر اين پايه بنا شده است که در مواجهه با سختي ها و مشکلات و دست و پنجه نرم کردن با آن ها و انتخاب راه حل مناسب، آدمي به سعادت برسد.