چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 8 May 2024
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۲ / ۱۱:۰۲
کد مطلب: 62159
۳

اولین روانشناس تجربی کی بود؟

Wilhelm Maximilian Wundt
اولین روانشناس تجربی کی بود؟
پدر روانشناسی مدرن
ویلهلم وونت مردی است که اغلب به عنوان پدر روانشناسی شناخته می‌شود. چرا وونت؟ افراد دیگری مانند هرمان فون هلمهولتز، گوستاو فچنر و ارنست وبر در تحقیقات اولیه روانشناسی علمی شرکت داشتند، پس چرا آن‌ها را به عنوان پدر روانشناسی معرفی نمی‌کنند؟

وونت به دلیل تشکیل اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی در جهان، که به عنوان شروع رسمی روانشناسی در جهان شناخته شد، این تمایز را به خود اختصاص داده است.

وونت با تأسیس آزمایشگاهی که از روش‌های علمی برای مطالعه ذهن و رفتار انسان استفاده می‌کرد، روان‌شناسی را از آمیزه‌ای از فلسفه و زیست‌شناسی گرفت و آن را به یک حوزه مطالعاتی منحصربه‌فرد تبدیل کرد.

وونت علاوه بر اینکه روانشناسی را به یک علم جداگانه تبدیل کرد، تعدادی شاگرد نیز داشت که خود روانشناسان تأثیرگذاری شدند. ادوارد بی تیچنر مسئول تأسیس مکتب فکری معروف به ساختارگرایی بود.

جیمز مک کین کتل اولین استاد روانشناسی در ایالات متحده شد و جی استنلی هال اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را در ایالات متحده تأسیس کرد.

زندگی ویلهلم وونت
ویلهلم ماکسیمیلیان وونت ( به آلمانی: Wilhelm Maximilian Wundt ) (زاده ۱۶ اوت ۱۸۳۲ – درگذشته ۳۱ اوت ۱۹۲۰) پزشک، روان شناس، فیزیولوژیست و استاد دانشگاه آلمانی به عنوان یکی از «پایه‌گذاران علم روان شناسی تجربی» شناخته می شود.


ويلهلم وونت نخستن سالهاي عمرش را در شهرهاي كوچك نزديك مانهايم. آلمان گذارند. كودكي او را تنهايي و تخيلات نويسندة مشهور شدن رقم مي زد در مدرسه نمره ضعيف مي‌گرفت و به عنوان تنها فرزند در خانواده زندگي مي‌كرد؛ برادر بزرگترين دور از خانواده و در يك مدرسه شبانه روزي بود. پدر وونت يك روحاني بود، و هر چند پدر و مادرش هر دو اجتماعي به نظر مي رسيدند، خاطره‌هاي نخستين وونت از پدرش نا خوشايند بود. به ياد مي آورد روزي را كه پدرش از مدرسه او ديدن كرد و به سبب بي توجهي وونت نسبت به معلم به صورت او سيلي زده بود. در آغاز كلاس دوم تربيت وونت را دستيار پدرش به عهده گرفت. او نايب كشيش جواني بود كه وونت بيش از پدر و مادرش نسبت به او وابستگي عاطفي احساس مي كرد. زماني كه اين نايب كشيش به شهر همجوار انتقال يافت، وونت چنان آشفته حال شد كه ناگزير به او هم اجازه دادند تا سن 13 سالگي با نايب كشيش زندگي كند.

در خانواده وونت يك سنت قوي دانش پژوهي وجود داشت؛ در واقع اجداد او در همه زمينه هاي دانش شهرت داشتند. با وجود اين به نظر مي رسيد كه وونت جوان اين خط با نفوذ را ادامه نخواهد داد. او به جاي مطالعه بيشتر وقت خود را به رؤيا مي گذراند. و در اولين سال خود در ژيمنازيوم مردود شد. او با همكلاسي هايش به خوبي كنار نمي آمد و معلمانش او را مسخر مي كردند. وونت به تدريج ياد گرفت به خيالپردازي‌هاي خود مسلط شود و حتي محبوبيت نسبي پيدا كرد. اگر چه همواره از مدرسه بيزار بود، علايق و تواناييهاي عقلاني خود را پرورش مي داد.

زماني كه در 19 سالگي فارغ التحصيل شد، براي ورود به دانشگاه آماده بود. وونت تصميم گرفت پزشك بشود تا بتواند ضمن دنبال كردن هدف خود كه فعاليت علمي بود مخارج زندگي خود را نيز تأمين كند. تحصيل پزشكي او را به دانشگاه توبينگن و سپس به دانشگاه هايدلبرگ كشاند كه در اين دانشگاهها به تحصيل كالبدشناسي، فيزيولوژي، فيزيك، پزشكي، وشيمي پرداخت.

او پي برد كه كار پزشكي را دوست ندارد، لذا رشته اصلي خود را به فيزيولوژي نغيير داد. وونت، پس از آنكه يك نيمسال تحصيلي در دانشگاه برلين زير نظر فيزيولوژيست بزرگ يوهانس مولر تحصيل كرد، براي دريافت درجه دكتري ، در سال 1885 به هايدلبرگ بازگشت از سال 1857 تا سال 1864 به عنوان مدرس فيزيولوژي در هايدلبرگ اشتغال داشت و به دستياري آزمايشگاهي هر ماني فون هلمهولنتز منصوب شد. اما كار تمرين با دانشجو.يان كار شناسي را در مباني آزمايشگاهي ملال انگيز يافت و از اين كار استعفا داد.

در سال 1864 به دانشياري ارتقاء يافت و براي 10 سال ديگر در دانشگاه هايدلبرگ باقي ماند. در جريان پژوهش هاي مربوط به فيزيولوژي، مفهومي از روانشناسي به عنوان يك علم آزمايشي مستقل در ذهن وونت شكل گرفت. او انديشه‌هاي خود را در كتابي با عنوان خدمتهايي به نظرية ادراك حسي كه به صورت بخش بخش بين سالهاي1858 و 1862 منتشر شد، ارائه كرد او آزمايش‌هاي اصيل خود را در آزمايشگاه ناقصي كه در خانه ساخته بود انجام مي داد، ديدگاههاي خود را در مورد روشهاي مناسب براي روانشناسي جديد ارائه مي داد.

وونت براي اولين بار در اين كتاب اصطلاح روانشناسي آزمايشي را نيز به كاربرد. كتاب وونت همراه با كتاب عناصر پسيكو فيزيك(فيزيك رواني) فخنر (1860) اغلب شاخص تولد واقعي علم جديد به شمار مي رود. سال بعد وونت سخنراني هاي مربوط يه ذهن انسانها و حيوانها را منتشر كرد. از نشانه هاي اهميت اين كتاب اين بود كه تقريباً 30 سال بعد مورد تجديد نظر قرار گفت و به انگليسي ترجمه شد و تامدتها پس از مرگ وونت در 1920 بارها تجديد چاپ گرديد. در اين كتاب وونت مسايل زيادي مانند زمان واكنش و پسيكو فيزيك را مورد بحث قرار داد كه سالها توجه روانشناسان آزمايشي را به خود مشغول ساخت.

با شروع سال 1867 وونت در هايدلبرگ درسي را در زمينه روانشناسي فيزيولوژيكي ارائه كرد كه نخستين بار بود چنين درسي به طور رسمي در جايي در اين جهان ارائه مي شد. حاصل سخنراني هاي او كتاب بسيار مهم اصول روانشناسي فيزيولوژيكي بود كه در دو بخش در سالهاي 1873 و 1874 منتشر شد. وونت كتاب را در طي 37 سال در شش ويرايش تجديد نظر كرد كه آخرين آن در 1911 منتشر شد. شاهكار او يعني اصول بدون شك روانشناسي را به عنوان يك علم مستقل آزمايشگاهي با مسايل و روشهاي آزمايشي خاص خود به نحو استوار پي ريزي كرد.

ويرايشهاي متوالي اصول روانشناسي فيزيولوژيكي سالهاي متمادي به عنوان منبع اطلاعات و پيشينة پيشرفت روانشناسي جديد به روانشناسان آزمايشي خدمت كرد. در پيشگفتار اين كتاب وونت هدف خود را اين گونه بيان كرد:«مشخص ساختن حوزة جديدي از علم» اصطلاح روانشناسي فيزيولوژيكي در عنوان كتاب ممكن است گمراه كننده باشد. در آن زمان ، واژه فيزيولوژيكي درآلمان به عنوان مترادف واژه آزمايشي به كار مي رفت. آن گونه كه امروز مي دانيم، وونت روانشناسي آزمايشي تدريس مي كرد و در باره آن مطلب مي نوشت، نه روانشناسي فيزيولوژيكي!

سالهاي لايپزيك
وونت طولاني ترين و مهمترين مرحلة زندگي حرفه اي خود را در سال 1857 شروع كرد . او در آن زمان استاد فلسفه دانشگاه لايپزيك شد و مدت 45 سال به گونه اي اعجاب انگيز در آنجا كار كرد.اندكي پس از وردود به لايپزيك آزمايشگاهي را داير كرد، و در سال 1881 انتشار مجلة مطالعات فلسفي را ه نشريه رسمي آزمايشگاه و علم جديد بود آغاز نمود. او قصد داشت مجله را مطالعات روانشناختي بنامد اما نظرش را تغيير داد، ظاهراً به اين دليل كه چنين مجله اي وجود داشت (اگر چه آن مجله با مسائل مربوط به علم غيب و روح گرايي سرو كار داشت.) به هر حال وونت درسال 1906 عنوان مجله اش را به مطالعات روانشناختي تغيير داد.


روانشناسي با برخورداري از كتاب راهنما آزمايشگاه، و مجله پژوهشي، راه خود را به خوبي باز كرده بود. شهرت در حال گسترش وونت و آزمايشگاهش عده زيادي از دانشجويان را براي كار با او به سوي لايپزيك جذب كرد. بسياري از آنان بعدها خادمان روانشناسي شدند، از جمله چند تن آمريكايي كه بيشتر به ايالات متحد برگشتند تا آزمايشگاههاي مخصوص خود را تأسيس نمايند.

آزمايشگاه لايپزيك از طريق اين دانشجويان، به صورت الگويي براي بسياري از آزمايشگاههاي جديد، نفوذ گسترده اي را در گسترش روانشناسي جديد اعمال كرد. علاوه بر آزمايشگاههايي كه در ايالات متحده شروع به كار كردند، دانشجوياني كه از ايتاليا، روسيه و ژاين به لايپزيك سفر كرده بودند تا پيش وونت تحصيل كنند نيز آزمايشگاههايي را در اين كشور هاي داير كردند كتابهاي وونت بيش از ساير زبانها به روسي ترجمه شدند، و ستايشگران روسي وونت روانشناسان مسكو را بر آن داشتند تا كپي آزمايشگاه وونت را در سال 1912 بنا كنند.

در سال 1920 سالي كه وونت فوت كرد، نمونه ديگر از آن آزمايشگاه را دانشجويان ژراپني در دانشگاه توكيو ساختند، اما اين بنا در شورش دانشجويي سالهاي دهه 1960 در آتش سوخت (بلومنتال،1985) دانسجوياني كه راهي لايپزيك شدند، دست كم در شروع كار، از نظر ديدگاه و هدف متحد بودند و اولين مكتب فكري رسمي را در روانشناسي بنا نهادند.

......سخنراني هاي وونت در لايپزيك محبوبيت داشت در يك زمان بيش از 600 دانشجو در يك كلاس حاضر مي شدند. سخنراني بدون مراجعه به ياد داشت ها ارائه شد: تا آنجا كه من مي توانم بگويم، وونت هرگز يك بار هم به جاكتابي نگاه نكرد، هر چند كه دستة كوچكي از كاغذ ها را بين آرنجهاي خود داشت.... بازو هاي وونت بر روي جاكتابي قرار نداشت: آرنجها ثابت بودند، اما بازور ها و دستها مدام بالا مي آمدند، اشاره و حركت مي كردند.... اين حركتها اختياري بودند و به گونه اي سحر آميز روشني بخش مطالب جلوه مي نمودند..... با ضربه هاي ساعت ديواري سر وقت سخنرانيش را متوقف ساخت و به همان نحو كه تلق تلق كنان، وارد شده بود خارج شد. بجز اين تلق تلق كردن پوچ ، در مورد كل جريان چيزي جز ستايش نمي توانم ابراز كنم. (بالدوين 1980 ،صص 289-287) وونت در زندگي شخصي فردي آرام فروتن بود، روزهاي زندگي را طبق الگويي كه به دقت تنظيم شده بود مي گذراند..(ياد داشت هاي روزانة همسر او، سوفي كه در سالهاي 1970 پيدا شدند مطالب بسيار تازه اي ار در باره زندگي شخصي وونت آشكار ساختند و اين نمونه ديگري از داده هاي تاريخي است كه به تازگي كشف شده است).

وونت صبحها بر روي يك كتاب يا مقاله كار مي كرد، گزارشهاي تحقيقي دانشجويان را مي خواند، و به ويراستاري مجله اش مي پرداخت بعداز ظهر هاي در جلسه هاي امتحان حاضر مي شد و يا از آزمايشگاه ديدن مي كرد. دانشجويي به ياد مي آورد كه ديدار هاي وونت از آزمايشگاه يه 5 يا 10 دقيقه محدود مي شد. به ظاهر بر خلاف اعتقاد زيادي كه به پژوهش آزمايشگاهي داشت، خود او فردي آزمايشگر نبود( كتل 1928 ،ص 545) بعداز ظهر به قدم زدن مي پرداخت و در باره سخنراني عصر خود، كه به طور عادتي در ساعت 4 بعداز ظهر ايراد مي كرد، مي انديشيند. بسياري از
شبهاي خود را به موسيقي، سياست، و حداقل در سالهاي جواني به حقوق مربوط به دانشجويان و كارگران اختصاص مي داد. خانواده وونت از در آمد قابل توجهي بر خوردار بود، خدمتكاراني در استخدام و سر گرمي هاي مختلف داشت.


روانشناسي فرهنگي
پس از آنكه آزمايشگاه مجله تأسيس شد، و انبوهي از پژوهش ها به جريان افتاد، وونت نيروي خود را به فلسفه معطوف دشات. در خلال سالهاي 1880 مطالبي در باره اخلاقيات ، منطق، و فلسفه نظامدار نوشت. دومين ويرايش اصول روانشناسي فيزيولوژيكي را در سال 1880 و سومين ويرايش آن را در 1887 منتشر كرد، وبه تهيه مقاله هايي براي مجله خود ادامه داد. رشته ديگر كه وونت استعداد چشمگير خود را بعد روي آن متمركز كرد ايجاد روانشناسي اجتماعي بود كه به اختصار در اولين كتابش آن را طرح ريزي كرده بود. هنگامي كه به اين طرح روي آورد، يك كارده جلدي با عنوان روانشناسي فرهنگي را تهيه كرد كه بين سالهاي 1900 و 1920 منتشر شدند.(اين عنوان را اغلب به طور غير دقيق «روانشناسي مردم» ترجمه كرده اند.)

روانشناسي فرهنگي به بررسي مراحل گوناگون تحول ذهني انسان آن گونه كه در زبان هنرها، افسانه ها، آداب و رسوم اجتماعي، حقوق، و اخلاقيات جلوه پيدا مي كنند، مي پرداخت پي آمدهاي اين اثر براي روانشناسي به مراتب بيش از محتواي واقعي آن اهميت داش؛ اين اثر علم جديد روانشناسي را به دو بخش آزمايشي و اجتماعي تقسيم مي كرد. وونت باور داشت كه كاركرد هاي ذهني ساده تر، مانند احساس بيروني و ادراك، را مي توان و بايد با بررسي آزمايشگاهي مطالعه كرده اما استدلال مي‌كرد كه براي مطالعه فر آيند هاي ذهني عاليتر، مانند يادگيري و حافظ، آزمايش علمي غير ممكن است زيرا آنها به عادتهاي زباني و ساير جنبه هاي تربيت فرهنگي وابسته اند از نظر وونت فرآيندهاي عاليتر تفكر را ميتوان فقط با رويكردهاي غير آزمايشي مطالعه كرد، همان‌گونه كه در جامعه شناسي، مردم شناسي، و روانشناسي اجتماعي، انجام مي شود. اعتقاد به اينكه نيرو هاي اجتماعي در تحول فرآيندهاي شناختي نقش عمده اي بازي مي كنند، اعتقاد مهمي است، اما نتيجه گيري وونت داير براينكه اين موردها را نمي توان به نحو آزمايشي مطالعه كرد در زمان كوتاهي رد شد. وونت 10 سال در تدوين روانشناسي فرهنگي خود وقت صرف كرد، اما تأثير اندكي بر روانشناسي آمريكا دشات. يك زمينه يابي در مورد مقاله هايي كه در طو 90 سال در مجله آمريكايي روانشناسي انتشار يافتند نشان داد كه كمتر از 4% از تمام نقل قول هاي صورت گرفته از آثار وونت از روانشناسي فرهنگي بوده است. در مقابل 61% مراجعه ها به اثر ديگر او اصول روانشناسي فيزيولوژيكي اختصاص داشته است(بروژك -1980) وونت تا هنگام مرگش در سال 1920 بي وقفه به كار ادامه داد. هماهنگ با سبك زندگي نظامدارش، اندكي پس از تكميل خاطره پردازي هاي روانشناختي خود در گذشت. تحليلي از صفحه در هر روز، مطلب نوشته است ( بورينگ،1950؛ برينگمن و بالك ،1992) بنابراين خيالپردازي هاي كودكي او در نويسندة مشهور شدن به واقعيت پيوست.

ادامه...

 این رویداد به طور گسترده به عنوان تأسیس رسمی روانشناسی به عنوان علمی متمایز از زیست شناسی و فلسفه شناخته می‌شود. وونت در میان تمایزات متعدد اولین کسی بود که خود را روانشناس معرفی کرد.

وونت پیشوای مکتب اراده گرایی ( Voluntarism ) است. او درجه پزشکی خود را در هایدلبرگ گرفت ولی به مطالعه و تحقیق در فیزیولوژی پرداخت و همین امر او را به سمت روانشناسی کشانید. در ۱۸۷۵ به لایپزیگ در آلمان رفت و چهل و شش سال دیگر را در همان جا سپری نمود. در سال ۱۸۷۹ وندت اقدام به تأسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه شهر لایپزیک نمود که تمرکز اصلی آن بروی مطالعات روانشناسی قرار داشت و اولین آزمایشگاه از نوع خود به حساب می آمد. او در این آزمایشگاه به بررسی ماهیت اعتقادات مذهبی، شناسایی اختلالات مغزی و رفتارهای ناهنجار پرداخته و بدین سان موفق شد روان شناسی را به عنوان رشته ای مجزا از رشته های دیگر تثبیت کند. او همچنین اولین ژورنال علمی در زمینه روان شناسی را در سال ۱۸۸۱ میلادی بنا نهاد.

او اغلب با مکتب فکری معروف به ساختارگرایی مرتبط است، اگرچه این شاگردش ادوارد بی تیچنر بود که واقعاً مسئول شکل‌گیری آن مکتب روان‌شناسی بود. وونت همچنین یک تکنیک تحقیقاتی به نام درون نگری را توسعه داد که در آن ناظران بسیار آموزش دیده محتوای افکار خود را مطالعه و گزارش می‌کردند.
 

شغل ولهلم وونت در روانشناسی
ویلهلم وونت در رشته پزشکی از دانشگاه هایدلبرگ فارغ التحصیل شد. او به طور خلاصه با یوهانس مولر و بعداً با فیزیکدان هرمان فون هلمهولتز به مطالعه پرداخت. گمان می‌رود که کار وونت با این دو فرد تأثیر زیادی بر کار بعدی او در روانشناسی تجربی داشته است.

وونت بعداً اصول روانشناسی فیزیولوژیکی (۱۸۷۴) را نوشت که به ایجاد روش‌های تجربی در تحقیقات روانشناختی کمک کرد. وونت پس از گرفتن سمت در دانشگاه لایپزیگ، اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را در جهان تأسیس کرد.

اگرچه آزمایشگاه روانشناسی دیگری قبلاً وجود داشت، ویلیام جیمز چند سال قبل یک آزمایشگاه در هاروارد تأسیس کرده بود. آزمایشگاه جیمز به جای آزمایش، بر ارائه نمایش‌های آموزشی متمرکز بود. پس از مطالعه با وونت، جی استنلی هال اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی آمریکایی را در دانشگاه جان هاپکینز تأسیس کرد. وونت اغلب با دیدگاه نظری معروف به ساختارگرایی همراه است که شامل توصیف ساختارهایی است که ذهن را تشکیل می‌دهند.

ساختارگرایی به عنوان اولین مکتب فکری در روانشناسی تلقی می‌شود. او معتقد بود که روانشناسی علم تجربه آگاهانه است و ناظران آموزش دیده می‌توانند به طور دقیق افکار، احساسات و عواطف را از طریق فرآیندی به نام درون نگری توصیف کنند.

با این حال، وونت تمایز روشنی بین خود مشاهده روزمره، که به اعتقاد او نادرست است و درون نگری تجربی (که ادراک درونی نیز نامیده می‌شود) قائل شد. به گفته وونت، ادراک درونی شامل یک ناظر آموزش دیده مناسب است که از زمان معرفی یک محرک علاقه آگاه بود.

فرآیند وونت مستلزم آن بود که مشاهده‌گر به شدت از افکار و واکنش‌های خود نسبت به محرک آگاه و توجه داشته باشد و شامل ارائه‌های متعدد محرک بود. البته از آنجایی که این فرآیند بر تفسیر شخصی متکی بود، بسیار ذهنی است. وونت معتقد بود که تغییر سیستماتیک شرایط آزمایش باعث افزایش کلیت مشاهدات می‌شود.

در حالی که وونت معمولاً با ساختارگرایی مرتبط است، در واقع این شاگرد او ادوارد بی تیچنر بود که بر مکتب ساختارگرایی در آمریکا تأثیر گذاشت. بسیاری از مورخان بر این باورند که تیچنر در واقع بسیاری از ایده های اصلی وونت را نادرست معرفی کرده است. در عوض، وونت از دیدگاه خود به عنوان اراده گرایی یاد کرد. در حالی که ساختارگرایی تیچنر شامل تجزیه عناصر برای مطالعه ساختار ذهن بود، بلومنتال (۱۹۷۹) اشاره کرده است که رویکرد وونت در واقع بسیار جامع‌تر بود.

وونت همچنین مجله روانشناسی مطالعات فلسفی را تأسیس کرد. در رتبه‌بندی تأثیرگذارترین روان‌شناسان قرن بیستم در سال ۲۰۰۲، وونت در رتبه ۹۳.۵ قرار گرفت.

تاثیر ویلهلم وونت
ایجاد یک آزمایشگاه روانشناسی، روانشناسی را به یک رشته تحصیلی جداگانه با روش‌ها و سوالات خاص تبدیل کرد. حمایت ویلهلم وونت از روانشناسی تجربی نیز زمینه را برای رفتارگرایی فراهم کرد و بسیاری از روش‌های تجربی او امروزه نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. وونت همچنین شاگردان زیادی داشت که بعدها روانشناسان برجسته‌ای شدند، از جمله ادوارد تیچنر، جیمز مک کین کتل، چارلز اسپیرمن، جی استنلی هال، چارلز جاد و هوگو مانستربرگ.

سخن پایانی
وونت نه تنها اولین کسی بود که خود را روانشناس معرفی کرد. او همچنین روانشناسی را به عنوان یک رشته رسمی جدا از فلسفه و زیست شناسی تأسیس کرد. در حالی که روش درون‌نگر او با دقت تجربی پژوهش امروزی مطابقت ندارد، تأکید او بر روش‌های تجربی راه را برای آینده روان‌شناسی تجربی هموار کرد.

به لطف کار و مشارکت او، زمینه کاملاً جدیدی ایجاد شد و محققان دیگر را برای کشف و مطالعه ذهن و رفتار انسان الهام بخشید. بدیهی است که قرار نیست همه با این عناوین کلی موافق باشند. چند نفر ممکن است بگویند که فروید پدر روانشناسی است، او شاید یکی از “معروف ترین” چهره‌های آن است.

دیگران ممکن است پیشنهاد کنند که ارسطو پدر واقعی روانشناسی است زیرا او مسئول چارچوب نظری و فلسفی است که در آغازین اولیه روانشناسی نقش داشته است. هنوز دیگران ممکن است استدلال کنند که اولین محققانی مانند هلمهولتز و فچنر به عنوان بنیانگذاران روانشناسی شایسته اعتبار هستند.

مهم نیست که در کدام طرف بحث هستید، یک چیز که به راحتی می توان روی آن توافق کرد این است که همه این افراد تأثیر مهمی بر رشد و توسعه روانشناسی داشتند. در حالی که نظریه‌های هر فرد لزوماً امروز به اندازه‌ای تأثیرگذار نیستند، همه این روان‌شناسان در زمان خودشان مهم بودند و تأثیر عمده‌ای بر چگونگی تبدیل روان‌شناسی به آنچه امروز است داشتند.


سوالات متداول
1. روانشناسی تجربی چه فوایدی دارد؟
در این روانشناسی نتایج به صورت عینی و ملموس قابل مشاهده هستند. تمام محرک‌ها و عوامل تحت کنترل هستند به همین دلیل می‌توان متغیرهای مزاحم را حذف یا کنترل کرد.
2. هدف ویلهلم وونت از روانشناسی تجربی چه بود؟
ویلهلم وونت هدفش از بررسی و پژوهش در روانشناسی تجربی این بود که افکار و احساسات را ثبت کند و عناصر تشکیل دهنده آن را بررسی، تجزیه و تحلیل کند.
3. وونت بر چه حوزه‌هایی تمرکز داشت؟
ویلهلم وونت بر سه حوزه عملکرد ذهنی متمرکز شده بود. افکار، تصاوی و احساسات سه حوزه مهمی بودند که وونت روی آن‌ها تمرکز کرد.
4. ویلهلم وونت علاوه بر روانشناسی تجربی، در حوزه دیگری فعالیت داشت؟
ویلهلم وونت در حوزه روانشناسی اجتماعی هم فعالیت داشت.
5. وونت اولین آزمایشگاه خود را در چه سالی تاسیس کرد؟
ویلهلم وونت اولین آزمایشگاه خود را در سال ۱۸۷۹ در نزدیکی لایپزیک آلمان تاسیس کرد.


 
ویکی پدیای فارسی و انگلیسی
تاریخچه روانشناسی
پزشک خوب
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چرا فنلاند «شادترین مردم جهان» را دارد؟
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
بادها می وزند، عده ای در مقابل آن دیوار می سازند و تعدادی آسیاب به پا می کنند