دو اختلال خوردن رایج در بین نوجوانان/ نقش خانواده در بروز آن
پریسا کربلایی حسنی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در یادداشتی درباره بیاشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی در بین نوجوانان نوشت:
دختر هایی که زود بالغ می شوند و از تصویر بدن خود ناخشنود هستند و در خانوادههای مرفهی بزرگ میشوند که ایده آل های لاغری بسیار محکمی در آنها وجود دارد. در معرض خطر مشکلات خوردن قرار دارند، دو اختلال خوردن که در دوران نوجوانی بسیار رایج اند. به شرح زیر میباشند.
بیاشتهایی عصبی؛ یک اختلال خوردن بسیار شدید است که در نوجوانان به علت ترس وسواسی و نابه جا از چاق شدن به وجود میآید و باعث میشود که نوجوانان به خود شدیداً گرسنگی دهند، اوج سن شروع این اختلال ۱۴ تا ۱۸ سالگی است. بی اشتهایی عصبی در بین نوجوانان خانوادهای مرفه و محروم به طور برابر یافت میشود. افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، حتی زمانی که بسیار سبک وزن هستند هم فکر میکنند که چاق هستند و برای کاهش وزن شدیداً به خود گرسنگی داده و ورزش میکنند.
این افراد تصویر بدن بسیار تحریف شدهای دارند. افراد مبتلا به این اختلال برای رسیدن به لاغری عالی، ۲۵ تا ۵۰ درصد وزن خود را کم میکنند. چرخه قاعدگی منظم به ۱۵ درصد چربی بدن نیاز دارد. بنابراین در این افراد یا نخستین قاعدگی اصلا روی نمیدهد. یا این که دورههای قاعدگی متوقف میشوند، رنگ پریدگی پوست, شکنندگی و بی رنگی ناخن ها، موهای تیرهی نرم در سراسر بدن و حساسیت شدید نسبت به سرما در این افراد روی میدهد. اگر بی اشتهایی عصبی ادامه پیدا کنند، باعث کوچک شدن عضله قلب، نارسایی کلیه، از دست دادن تراکم استخوان و صدمه مغزی میشود.
فشارهای درون فرد، خانواده و فرهنگ موجب بیاشتهایی عصبی میشوند و معمولا این افراد «کمال گرایانی» هستند که برای رفتار و عملکردشان معیارهای بسیار بالایی دارند. معمولاً این دخترها دانشآموزان ممتازی هستند که از بسیاری جهات دخترهای ایده آلی هستند. تعاملات والدین این دخترها با آنها معمولا مشکلاتی را در رابطه با خودمختاری آنها به وجود آورده است. والدین این افراد، اغلب انتظارات زیادی برای پیشرفت مقبولیت اجتماعی دارند یا این که بیش از حد حمایت کننده و کنترل کننده هستند. دختران بیاشتها معمولا نمیتوانند مستقیما از والدینشان سرپیچی کنند لذا با گرسنگی دادن به خود به گونه ای غیرمستقیم با والدین میجنگند.
از آنجایی که دختران بیاشتها معمولاً انکار میکنند که اصلاً مشکلی وجود داشته باشد، لذا درمان این افراد دشوار است و معمولاً بستری کردن ضرورت مییابد.
پراشتهایی عصبی؛ پراشتهایی عصبی، نوعی اختلال خوردن است که در آن نوجوانان به پرخوری و سپس استفراغ عمدی، پاکسازی با ملینها و رژیم غذایی سخت میپردازند. پراشتهایی عصبی بیشتر از بیاشتهایی روانی شایع است و تقریبا ۱ تا ۵ درصد دختران نوجوان به این اختلال مبتلا هستند. این اختلال در دختران شایع تر است اما پسرهای نوجوان نیز آسیب پذیر هستند. افراد مبتلا، به هنگام تنهایی احساس ناخشنودی و نگرانی میکنند. در نتیجه با هجوم بردن به غذا و مصرف هزاران کالری ظرف یکی دو ساعت، واکنش نشان می دهند. استفراغهای متعدد بعد از پرخوری به مینای دندانهای این افراد آسیب میزند و در برخی موارد به گلو و معده آنها نیز آسیب وارد میکند.
افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی، ترس مرضی از چاق شدن دارند و دارای خانوادههای پرتوقع هستند. اما والدین آنها به جای این که کنترل کننده باشند، در زندگی آنها دخالت نمیکنند و از نظر عاطفی نیز غیر قابل دسترس هستند. در واقع شاید این نوجوانان برای پر کردن خلا ناشی از دوری والدین به غذا روی میآورند، معمولاً افرادی که پرخوری عصبی دارند فقط در زمینهی خوردن تکانشی برخورد نمیکنند، بلکه تعدادی از آنها به دزدیهای جزئی از مغازه ها و سوء مصرف الکل نیز میپردازند. آنها از عادات نابهنجار خوردن خویش آگاهند و از آن احساس افسردگی و گناه می کنند؛ بنابراین درمانهای فردی، خانوادگی، گروههای حمایت کننده و آموزش تغذیه برای این افراد راحتتر است. اضافه وزن و بلوغ زودرس، خطر این اختلال را افزایش میدهد.
دختر هایی که زود بالغ می شوند و از تصویر بدن خود ناخشنود هستند و در خانوادههای مرفهی بزرگ میشوند که ایده آل های لاغری بسیار محکمی در آنها وجود دارد. در معرض خطر مشکلات خوردن قرار دارند، دو اختلال خوردن که در دوران نوجوانی بسیار رایج اند. به شرح زیر میباشند.
بیاشتهایی عصبی؛ یک اختلال خوردن بسیار شدید است که در نوجوانان به علت ترس وسواسی و نابه جا از چاق شدن به وجود میآید و باعث میشود که نوجوانان به خود شدیداً گرسنگی دهند، اوج سن شروع این اختلال ۱۴ تا ۱۸ سالگی است. بی اشتهایی عصبی در بین نوجوانان خانوادهای مرفه و محروم به طور برابر یافت میشود. افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، حتی زمانی که بسیار سبک وزن هستند هم فکر میکنند که چاق هستند و برای کاهش وزن شدیداً به خود گرسنگی داده و ورزش میکنند.
این افراد تصویر بدن بسیار تحریف شدهای دارند. افراد مبتلا به این اختلال برای رسیدن به لاغری عالی، ۲۵ تا ۵۰ درصد وزن خود را کم میکنند. چرخه قاعدگی منظم به ۱۵ درصد چربی بدن نیاز دارد. بنابراین در این افراد یا نخستین قاعدگی اصلا روی نمیدهد. یا این که دورههای قاعدگی متوقف میشوند، رنگ پریدگی پوست, شکنندگی و بی رنگی ناخن ها، موهای تیرهی نرم در سراسر بدن و حساسیت شدید نسبت به سرما در این افراد روی میدهد. اگر بی اشتهایی عصبی ادامه پیدا کنند، باعث کوچک شدن عضله قلب، نارسایی کلیه، از دست دادن تراکم استخوان و صدمه مغزی میشود.
فشارهای درون فرد، خانواده و فرهنگ موجب بیاشتهایی عصبی میشوند و معمولا این افراد «کمال گرایانی» هستند که برای رفتار و عملکردشان معیارهای بسیار بالایی دارند. معمولاً این دخترها دانشآموزان ممتازی هستند که از بسیاری جهات دخترهای ایده آلی هستند. تعاملات والدین این دخترها با آنها معمولا مشکلاتی را در رابطه با خودمختاری آنها به وجود آورده است. والدین این افراد، اغلب انتظارات زیادی برای پیشرفت مقبولیت اجتماعی دارند یا این که بیش از حد حمایت کننده و کنترل کننده هستند. دختران بیاشتها معمولا نمیتوانند مستقیما از والدینشان سرپیچی کنند لذا با گرسنگی دادن به خود به گونه ای غیرمستقیم با والدین میجنگند.
از آنجایی که دختران بیاشتها معمولاً انکار میکنند که اصلاً مشکلی وجود داشته باشد، لذا درمان این افراد دشوار است و معمولاً بستری کردن ضرورت مییابد.
پراشتهایی عصبی؛ پراشتهایی عصبی، نوعی اختلال خوردن است که در آن نوجوانان به پرخوری و سپس استفراغ عمدی، پاکسازی با ملینها و رژیم غذایی سخت میپردازند. پراشتهایی عصبی بیشتر از بیاشتهایی روانی شایع است و تقریبا ۱ تا ۵ درصد دختران نوجوان به این اختلال مبتلا هستند. این اختلال در دختران شایع تر است اما پسرهای نوجوان نیز آسیب پذیر هستند. افراد مبتلا، به هنگام تنهایی احساس ناخشنودی و نگرانی میکنند. در نتیجه با هجوم بردن به غذا و مصرف هزاران کالری ظرف یکی دو ساعت، واکنش نشان می دهند. استفراغهای متعدد بعد از پرخوری به مینای دندانهای این افراد آسیب میزند و در برخی موارد به گلو و معده آنها نیز آسیب وارد میکند.
افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی، ترس مرضی از چاق شدن دارند و دارای خانوادههای پرتوقع هستند. اما والدین آنها به جای این که کنترل کننده باشند، در زندگی آنها دخالت نمیکنند و از نظر عاطفی نیز غیر قابل دسترس هستند. در واقع شاید این نوجوانان برای پر کردن خلا ناشی از دوری والدین به غذا روی میآورند، معمولاً افرادی که پرخوری عصبی دارند فقط در زمینهی خوردن تکانشی برخورد نمیکنند، بلکه تعدادی از آنها به دزدیهای جزئی از مغازه ها و سوء مصرف الکل نیز میپردازند. آنها از عادات نابهنجار خوردن خویش آگاهند و از آن احساس افسردگی و گناه می کنند؛ بنابراین درمانهای فردی، خانوادگی، گروههای حمایت کننده و آموزش تغذیه برای این افراد راحتتر است. اضافه وزن و بلوغ زودرس، خطر این اختلال را افزایش میدهد.
مرجع : اندیشه معاصر