زخمهاي توهم بر روان خود زشتپندارها
چرا از ظاهر خود ناراضي هستيم؟
نویسنده : فرزانه نوريان
میگنا: در مكاني عمومي با دوستان قدم ميزديم، يكي از دوستان حرف جالبي زد، گفت اغلب افراد را كه نگاه ميكنم چقدر شبيه هم شدهاند، اغلب عملهايي در صورت دارند، شامل بينيهاي عمل شده كه معمولاً شبيه هم هستند. دقتم را بيشتر كردم تا ببينم آنها دقيقاً چقدر شبيه شدهاند، ناگهان اين نكته مرا در فكر فروبرد، آيا همه اينها واقعاً نياز به اين عملها داشتهاند؟ زيبايي را همه دوست دارند، زيبا ديدن و زيبا شدن مورد قبول همگان است و ما با اين مقوله نه مشكل داريم و نه بحثي، اما آنچه وجود دارد اين است كه واقعاً چند درصد از ما نياز به عملهاي زيبايي داريم؟ آن هم در سنين پايين كه هنوز طراوت جواني وجود دارد. بيشك اين افراد به سندروم خودزشتپنداري دچار هستند. سندرومي كه آمار آن امروزه در جامعه ما بسيار رو به افزايش است. آنان از ظاهر خود به هيچ وجه راضي نيستند و عيبهاي كوچك خود را بسيار بزرگ تلقي كرده و براي رفع آن دست به اقدامات زيادي ميزنند، افرادي كه به سندروم خودزشتپنداري دچار هستند، وقتي خود را در آيينه نگاه ميكنند، اصلاً از ظاهر، چهره و اندام خودشان راضي نيستند و با ديدهاي بسيار بد به خود مينگرند.
مضطرب و ناراضي از ظاهر خود
افرادي هستند كه در مواجهه با ظاهرشان بسيار مضطرب ميشوند و گاهي براي رفع اين حالت خودشان دست به جراحيهاي سنگين و پرهزينه ميزنند. حال نكته قابل توجه اين جاست كه حتي بعد از جستوجوي پزشك جراح قابل و عمل كردن، باز رضايتشان تأمين نميشود و مكرراً اين عمل را پيش پزشكان ديگر تكرار ميكنند اما باز رضايتي حاصل نشده و قطعاً ايرادي ديگر در راه است. اين افراد از اختلالي به نام بادي ديسمورفيك (Body Dysmorphic Disorder) رنج ميبرند.
اين بيماري، نوعي اختلال رواني است كه در آن، فرد به شدت نگران يك نقص خيالي يا بسيار كوچك در بدن خود ميشود و دائماً به آن فكر ميكند. اين نقص معمولاً خيالي است اما اگر هم نقص فيزيكي وجود داشته باشد، افراد مبتلا به اختلال بادي ديسمورفيك آن را بسيار بزرگ ميكنند.
البته بايد افزود فرد فقط در صورتي كه از ظاهر خود ناراضي باشد دليل بر داشتن اين اختلال نيست بلكه بايد تفكر در مورد نقصهاي جسمي به حدي شديد باشد كه باعث نقص و اختلال در عملكرد زندگي فردي و اجتماعي يا قسمتهاي مختلف زندگياش شود.
عيب خود را بزرگ نكنيد
بهتر است كمي واقعبينانه با اين مقوله برخورد كنيم. آيا وقتي نارضايتي در مورد قسمتي از اجزاي صورت برايمان ايجاد ميشود و خود را به هر آب و آتشي ميزنيم كه با وجود مشكلات مالي هزينه آن را تقبل كنيم و سختي عمل را ميكشيم و اين مقوله باز هم رضايت خاطرمان را تأمين نميكند، آيا وقت آن نيست كه كمي جديتر به روان خود توجه كنيم؟ در بسياري مواقع ما فقط توهم زشت بودن داريم و واقعاً زشت نيستيم.
اين مقوله در جهات مختلف زندگي فردي، شغلي و اجتماعي تأثيرات خود را ميگذارد و باعث نابساماني و نقص در زندگي ما ميشود. اكثر افرادي كه به اين اختلال مبتلا هستند از تركيب و اجزاي صورت و ظاهرشان ناراضي هستند. از نظر آنها ناهماهنگي در صورتشان وجود دارد. اين افراد به طرز ريزبينانه و عجيبي جوشهاي صورت خود را ميبينند، بزرگ ميكنند كه اين خود باعث افت عزت نفس اين افراد شده و به شدت روحيهشان را تحت تأثير قرار ميدهد و به صورت اشتغال ذهني ميشود كه دائم با اين افراد است.
يكي از اين تفكرات در مورد ظاهر كه به شدت مشهود است تفكر افراد در مورد چاقي ميباشد، اشتغال ذهني افراد در مورد حال بدنشان كه مدام درباره چاق بودن فكر ميكنند. اين افراد در صورتي كه اضافه وزني را هم داشته باشند چون آن را بسيار بزرگ ميكنند و دغدغه ذهنيشان ميشود كه بسيار زشت هستند نه تنها نميتوانند راه درستي را براي كاهش وزن خود انتخاب كنند بلكه با تصميمهاي عجولانه به عملهايي تن ميدهند كه نميتواند نتايج مطلوب را به بار بياورد و اين مسئله نه تنها حل نشده بلكه مشكل روي مشكل هم اضافه ميكنند كه باعث ناراحتي خود و اطرافيانشان ميشوند و اين نابساماني در زندگيشان ايجاد شده و خطراتي را براي روابط بين فردي خود ايجاد ميكنند.
خودخوري نكنيد، درمان كنيد
به جاي خودخوري و تفكر دائمي در رابطه با نقص خود ابتدا با كمك متخصص به درمان روان خود بپردازيد و اين مسئله را ريشهاي حل كنيد، هرچند پذيرش اين مسئله برايتان سخت است. البته گاهي به افرادي برميخوريم كه از نقصهاي جدي خود بسيار ناراحتند، مثلاً بسيار چاق هستند و اين مسئله به شدت آزارشان ميدهد، اين مسئله قابل درك است اما آيا واقعاً تنها افراد چاق روي كره زمين اين افراد هستند؟ آيا هركسي چاق است نميتواند سبك عادي را در زندگي خود پياده كند؟ آيا افراد چاق افراد موفقي نيستند؟ آيا افراد چاق نميتوانند با تغيير در سبك زندگي خود، لاغر شوند؟
اين افراد دست به فاجعهانگاري ميزنند و به گونهاي خود را تصور ميكنند كه از جنبههاي مثبت خويش هم غافل شده و به شدت عملكردشان كاهش يافته و روز به روز اضطراب بيشتري را تجربه ميكنند و افسرده و گوشهگير ميشوند. خانمي براي مشاوره به من مراجعه كرد، در حالي كه شرايط روحي بدي را ميگذراند. اين چنين مسئله خود را عنوان كرد كه همسرم كلاً من و فرزند را ترك كرده و به اطراف شهر رفته، نه تنها سركار نميرود بلكه ارتباطش را با من و فرزندش هم قطع كرده و ادامه داد كه همسرم چاق شده و به همين دليل از كل اجتماع فاصله گرفته... با وجود مشكلاتي اينچنيني كه ما روزانه با آنها شاهد هستيم بايد گفت آيا اين مرد با رها كردن زن و فرزند و شغلش و پناه بردن به تنهايي و دور از اجتماع چه آسيبهايي را به خود و خانوادهاش ميزند؟ اين اختلالي است كه هر دو جنس زن و مرد را درگير ميكند اما در زنان شيوع بيشتري دارد كه نسبت آن در كشورهاي مختلف متفاوت است. اين اختلال در مردان هم بسيار ديده شده است، البته سبك و سياقش در مردان متفاوت و به صورت حساسيت بيش از حد در مورد ريزش موهاي خود يا كم شدن موهايشان است.
اما در كل آنچه وجود دارد اين است كه اختلالي به اين شكل وجود دارد و ممكن است در اطرافمان افرادي اينچنيني را ببينيم، يا شايد دغدغه وجودي خودمان نيز باشد. آنچه بيشترين آسيب را به فرد ميزند اين است كه او سعي دارد اين نقص را به گونهاي بپوشاند يا اينكه از نگاه كردن به بدن خود اجتناب كند كه اين اجتناب خود باعث افزايش اضطراب ميشود و تنها راه آن مقابله با اين اجتناب است كه بايد به كمك درمانگر و متخصص در اين مقوله حل شود تا بتوان به آرامش دست يافت.
اما مسئله اينجاست كه اغلب افرادي كه به اين سندروم دچار هستند يا از بيماري خود مطلع نيستند يا اصلاً قبول ندارند و اين عدم آگاهي يا عدم پذيرش خود باعث عدم پيگيري درست اين افراد براي درمانشان ميشود اما اين اختلال در صورتي كه درمان نشود باعث افسردگي و اختلالات اضطرابي ميشود و اطرافيان نيز در شدت اين اختلال تأثيرگذارند. باورهايي كه افراد در مورد خود دارند با خطا همراه است. افراد مبتلا به خودزشتپنداري باورهاي غلطي در مورد كل بدن يا اجزايي از آن دارند كه با تصحيح خطاي شناختيشان ميتوانند درمان موفقيتآميزي داشته باشند.
خودزشتپنداري بيماري اي است كه در حال حاضر تعداد زيادي از افراد جامعه را فراگرفته و به نوعي به افراد ديگر هم سرايت ميكند و نسبت جنسيت آن در اين اختلال به هم بسيار نزديك است چراكه ميبينيم درصد مرداني هم كه نگراني و دغدغه خاطر در مورد ظاهر خود دارند كم نيستند، هرچند در برخي مقولهها نسبت زنان بيشتر است.
همان طور كه همه ما زيبايي را دوست داريم، زيباتر بودن و زيباتر ديده شدن براي همه ما خوشايند است اما در كل زيبايي يك برداشت و باور شخصي است و به ديدگاه و برداشت ما بستگي دارد. با تغيير در باورهاي خود ميبينيم كه خيلي از مسائل حل ميشود. باور درست داشتن، خود باعث تغييرات شگرفي در ما ميشود. باور مثبت ما در مورد خودمان ميتواند حتي مسير زندگي ما را دستخوش تغييرات كند. باوري كه در ما نهادينه شود، تبديل به عمل و اين عمل نيز باعث اتفاقات مثبت در زندگيمان ميشود. باور كنيد خودزشتپنداري قابل درمان است و درمانش به باور شما بستگي دارد.
نویسنده: فرزانه نوریان- روانشناس باليني
مضطرب و ناراضي از ظاهر خود
افرادي هستند كه در مواجهه با ظاهرشان بسيار مضطرب ميشوند و گاهي براي رفع اين حالت خودشان دست به جراحيهاي سنگين و پرهزينه ميزنند. حال نكته قابل توجه اين جاست كه حتي بعد از جستوجوي پزشك جراح قابل و عمل كردن، باز رضايتشان تأمين نميشود و مكرراً اين عمل را پيش پزشكان ديگر تكرار ميكنند اما باز رضايتي حاصل نشده و قطعاً ايرادي ديگر در راه است. اين افراد از اختلالي به نام بادي ديسمورفيك (Body Dysmorphic Disorder) رنج ميبرند.
اين بيماري، نوعي اختلال رواني است كه در آن، فرد به شدت نگران يك نقص خيالي يا بسيار كوچك در بدن خود ميشود و دائماً به آن فكر ميكند. اين نقص معمولاً خيالي است اما اگر هم نقص فيزيكي وجود داشته باشد، افراد مبتلا به اختلال بادي ديسمورفيك آن را بسيار بزرگ ميكنند.
البته بايد افزود فرد فقط در صورتي كه از ظاهر خود ناراضي باشد دليل بر داشتن اين اختلال نيست بلكه بايد تفكر در مورد نقصهاي جسمي به حدي شديد باشد كه باعث نقص و اختلال در عملكرد زندگي فردي و اجتماعي يا قسمتهاي مختلف زندگياش شود.
عيب خود را بزرگ نكنيد
بهتر است كمي واقعبينانه با اين مقوله برخورد كنيم. آيا وقتي نارضايتي در مورد قسمتي از اجزاي صورت برايمان ايجاد ميشود و خود را به هر آب و آتشي ميزنيم كه با وجود مشكلات مالي هزينه آن را تقبل كنيم و سختي عمل را ميكشيم و اين مقوله باز هم رضايت خاطرمان را تأمين نميكند، آيا وقت آن نيست كه كمي جديتر به روان خود توجه كنيم؟ در بسياري مواقع ما فقط توهم زشت بودن داريم و واقعاً زشت نيستيم.
اين مقوله در جهات مختلف زندگي فردي، شغلي و اجتماعي تأثيرات خود را ميگذارد و باعث نابساماني و نقص در زندگي ما ميشود. اكثر افرادي كه به اين اختلال مبتلا هستند از تركيب و اجزاي صورت و ظاهرشان ناراضي هستند. از نظر آنها ناهماهنگي در صورتشان وجود دارد. اين افراد به طرز ريزبينانه و عجيبي جوشهاي صورت خود را ميبينند، بزرگ ميكنند كه اين خود باعث افت عزت نفس اين افراد شده و به شدت روحيهشان را تحت تأثير قرار ميدهد و به صورت اشتغال ذهني ميشود كه دائم با اين افراد است.
يكي از اين تفكرات در مورد ظاهر كه به شدت مشهود است تفكر افراد در مورد چاقي ميباشد، اشتغال ذهني افراد در مورد حال بدنشان كه مدام درباره چاق بودن فكر ميكنند. اين افراد در صورتي كه اضافه وزني را هم داشته باشند چون آن را بسيار بزرگ ميكنند و دغدغه ذهنيشان ميشود كه بسيار زشت هستند نه تنها نميتوانند راه درستي را براي كاهش وزن خود انتخاب كنند بلكه با تصميمهاي عجولانه به عملهايي تن ميدهند كه نميتواند نتايج مطلوب را به بار بياورد و اين مسئله نه تنها حل نشده بلكه مشكل روي مشكل هم اضافه ميكنند كه باعث ناراحتي خود و اطرافيانشان ميشوند و اين نابساماني در زندگيشان ايجاد شده و خطراتي را براي روابط بين فردي خود ايجاد ميكنند.
خودخوري نكنيد، درمان كنيد
به جاي خودخوري و تفكر دائمي در رابطه با نقص خود ابتدا با كمك متخصص به درمان روان خود بپردازيد و اين مسئله را ريشهاي حل كنيد، هرچند پذيرش اين مسئله برايتان سخت است. البته گاهي به افرادي برميخوريم كه از نقصهاي جدي خود بسيار ناراحتند، مثلاً بسيار چاق هستند و اين مسئله به شدت آزارشان ميدهد، اين مسئله قابل درك است اما آيا واقعاً تنها افراد چاق روي كره زمين اين افراد هستند؟ آيا هركسي چاق است نميتواند سبك عادي را در زندگي خود پياده كند؟ آيا افراد چاق افراد موفقي نيستند؟ آيا افراد چاق نميتوانند با تغيير در سبك زندگي خود، لاغر شوند؟
اين افراد دست به فاجعهانگاري ميزنند و به گونهاي خود را تصور ميكنند كه از جنبههاي مثبت خويش هم غافل شده و به شدت عملكردشان كاهش يافته و روز به روز اضطراب بيشتري را تجربه ميكنند و افسرده و گوشهگير ميشوند. خانمي براي مشاوره به من مراجعه كرد، در حالي كه شرايط روحي بدي را ميگذراند. اين چنين مسئله خود را عنوان كرد كه همسرم كلاً من و فرزند را ترك كرده و به اطراف شهر رفته، نه تنها سركار نميرود بلكه ارتباطش را با من و فرزندش هم قطع كرده و ادامه داد كه همسرم چاق شده و به همين دليل از كل اجتماع فاصله گرفته... با وجود مشكلاتي اينچنيني كه ما روزانه با آنها شاهد هستيم بايد گفت آيا اين مرد با رها كردن زن و فرزند و شغلش و پناه بردن به تنهايي و دور از اجتماع چه آسيبهايي را به خود و خانوادهاش ميزند؟ اين اختلالي است كه هر دو جنس زن و مرد را درگير ميكند اما در زنان شيوع بيشتري دارد كه نسبت آن در كشورهاي مختلف متفاوت است. اين اختلال در مردان هم بسيار ديده شده است، البته سبك و سياقش در مردان متفاوت و به صورت حساسيت بيش از حد در مورد ريزش موهاي خود يا كم شدن موهايشان است.
اما در كل آنچه وجود دارد اين است كه اختلالي به اين شكل وجود دارد و ممكن است در اطرافمان افرادي اينچنيني را ببينيم، يا شايد دغدغه وجودي خودمان نيز باشد. آنچه بيشترين آسيب را به فرد ميزند اين است كه او سعي دارد اين نقص را به گونهاي بپوشاند يا اينكه از نگاه كردن به بدن خود اجتناب كند كه اين اجتناب خود باعث افزايش اضطراب ميشود و تنها راه آن مقابله با اين اجتناب است كه بايد به كمك درمانگر و متخصص در اين مقوله حل شود تا بتوان به آرامش دست يافت.
اما مسئله اينجاست كه اغلب افرادي كه به اين سندروم دچار هستند يا از بيماري خود مطلع نيستند يا اصلاً قبول ندارند و اين عدم آگاهي يا عدم پذيرش خود باعث عدم پيگيري درست اين افراد براي درمانشان ميشود اما اين اختلال در صورتي كه درمان نشود باعث افسردگي و اختلالات اضطرابي ميشود و اطرافيان نيز در شدت اين اختلال تأثيرگذارند. باورهايي كه افراد در مورد خود دارند با خطا همراه است. افراد مبتلا به خودزشتپنداري باورهاي غلطي در مورد كل بدن يا اجزايي از آن دارند كه با تصحيح خطاي شناختيشان ميتوانند درمان موفقيتآميزي داشته باشند.
خودزشتپنداري بيماري اي است كه در حال حاضر تعداد زيادي از افراد جامعه را فراگرفته و به نوعي به افراد ديگر هم سرايت ميكند و نسبت جنسيت آن در اين اختلال به هم بسيار نزديك است چراكه ميبينيم درصد مرداني هم كه نگراني و دغدغه خاطر در مورد ظاهر خود دارند كم نيستند، هرچند در برخي مقولهها نسبت زنان بيشتر است.
همان طور كه همه ما زيبايي را دوست داريم، زيباتر بودن و زيباتر ديده شدن براي همه ما خوشايند است اما در كل زيبايي يك برداشت و باور شخصي است و به ديدگاه و برداشت ما بستگي دارد. با تغيير در باورهاي خود ميبينيم كه خيلي از مسائل حل ميشود. باور درست داشتن، خود باعث تغييرات شگرفي در ما ميشود. باور مثبت ما در مورد خودمان ميتواند حتي مسير زندگي ما را دستخوش تغييرات كند. باوري كه در ما نهادينه شود، تبديل به عمل و اين عمل نيز باعث اتفاقات مثبت در زندگيمان ميشود. باور كنيد خودزشتپنداري قابل درمان است و درمانش به باور شما بستگي دارد.
نویسنده: فرزانه نوریان- روانشناس باليني