جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 17 May 2024
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹ / ۱۲:۱۲
کد مطلب: 329
۰

ويژگي هاي عمومي مديريت از ديدگاه اسلام


مدير شايسته و كارساز كمتر از آن است كه تصور مي شود و راز آن اين است كه بخشي از ويژگي هاي مديريت ، موهبتي است كه بايد آفرينش در نهاد انسان به وديعت بگذارد و هرگز با آموزش و دوره ديدن و درس خواندن ، قابل تحصيل نيست.
ما در مجموعه يادداشت هايي درباره شرايط عمومي مديريت سخن مي گوييم و از شرايط مديريت هاي صنفي چون مديريت بيمارستان ، مديريت ارتش ، سخن به ميان نمي آوريم و تا آنجا كه امكان دارد به گزيده گويي مي پردازيم و اعتراف مي كنيم كه در اين نوشتار بخشي از شرايط لازم را متذكر شده ايم.
ايمان به ارزش كار
كشش دروني و علاقه باطني به هر كاري كه انسان تصدي آن را به عهده مي گيرد، از عوامل بزرگ موفقيت انسان است ، زيرا عشق و علاقه به كار مانع مي شود كه غبار خستگي بر روان انسان بنشيند. نه تنها احساس خستگي نمي كند، بلكه دوري از كار در او ايجاد خستگي مي كند.
عشق و علاقه به كار، روح ابتكار و نوآوري را در انسان زنده مي كند و در پرتو كشش دروني ، مشكلات را بر طرف مي كند. در حالي كه كار از روي بي ميلي و بي رغبتي ، نه تنها پيش نمي رود، بلكه در جا مي زند.
در انتخاب مدير بايد ايمان او را به ارزش كار به دست آورد و از طريق ذوق آزمايي و استعداد سنجي وجود اين ويژگي را در او كشف كرد و از زمانهاي ديرينه گفته اند در هر سري شوري است ، خوشبخت كسي كه ذوقش را دريابد.
پيامبران ، مديران عمومي جامعه بوده و از طريق هدايت مردم ، كار خود را آغاز كرده اند و در سخت ترين شرايط، موفقيت هايي به دست مي آوردند و يكي از علل موفقيت آنان ، هر چند در قلمرو محدود، ايمان آنان به ارزش كار خود بود و قرآن هنگام توصيف پيامبر درباره او چنين مي گويد: «پيامبر به آنچه كه از سوي خدا بر او نازل شده ، ايمان آورده است.»
در پايه ايمان او به ارزش كارش كافي است كه از اقبال مردم به آيين الهي خرسند و شادمان مي شد؛ در حالي كه اعتراض و روي گرداني مردم ، روح او را سخت مي فشرد و تا لب مرگ پيش مي برد. قرآن اين حقيقت را چنين بيان مي كند: «گويي مي خواهي خود را از فرط غم و اندوه به خاطر روي گرداني كافران هلاك سازي.»
امانت و تعهد
هيچ گروهي و صنفي نمي تواند ارزش پاكي نفس و وارستگي روح و روان را انكار كند. علو روح و طبع بلند، از ويژگي هاي مردان با هدف است كه هرگز هدف را فداي تمايلات شخصي خود نمي كند.
در قلمرو مديريت چه بسا اتفاق مي افتد شخص مدير با مصالح مديريت ، تضاد پيدا مي كند. در اين شرايط، نفس خودخواه و آزمند مدير، فكر و انديشه او را با منافع خويش همسو مي سازد، در حالي كه مدير امين و متعهد، كفه طرف مقابل را سنگين تر مي كند و به خاطر منش عالي كه دارد با خود مي گويد: «مديريت لقمه چربي براي من نيست ، بلكه امانتي است از طرف مردم در دست من و خيانت در امانت كار قبيح و زشتي است.»
مديريتي مي تواند موفق و درخشان باشد كه متصدي آن با روح بلند و نفس پاك وارد ميدان عمل شود و چنين ويژگي در افرادي كه در خانواده هاي مذهبي پرورش يافته اند، پيدا مي شود بخصوص خانواده هايي كه داراي سوابق درخشان بوده و از اصالت برخوردار باشند.
امروز براي كنترل كارها، مساله اي به نام نظارت و بازرسي مطرح و تا حدي مفيد و سودمند است ، ولي بايد توجه كرد كه گروه نظارت كننده تافته جدابافته نيستند. آنان نيز از همان تمايلاتي كه سرپرست برخوردار است ، برخوردار هستند و اگر در اين گروه ، علو طبع و به تعبير صحيح تر تربيت ديني و حالت خداترسي نباشد، چه بسا با ارائه چراغ سبزي از طرف مدير، تمام مسائل حل شود و حساب سازي جاي حسابرسي را پر مي كند تا آنجا كه با صورت سازي خاصي ، خائن مدال مي گيرد. از اين نظر بايد دنبال مديرهاي امين و متعهد و متقي و پرهيزگار رفت و ريشه فساد را سوزاند.
ولي متاسفانه در نظام ماديگري ، بيشتر به تخصص ابراز علاقه مي شود، در حالي كه تعهد نيز بايد به آن ضميمه شود تا 2ركن بزرگ مديريت ، دوشادوش هم كارساز باشند.امير مومنان هنگام اعزام مالك اشتر به مصر، به او چنين سفارش كرد: «من تو را به پرهيزگاري فرمان مي دهم و متذكر مي شوم دستور خدا را بر همه چيز مقدم بدار و با ياد خدا خواسته هاي نامشروع نفس را بشكن و او را از سركشي بازدار و نفس انسان پيوسته به كارهاي بد فرمان مي دهد، مگر اين كه مورد رحم خدا قرار گيرد.»
وظيفه ديني و وجداني انساني كه مقام مديريت را مي پذيرد، اين است كه قدرت و توانايي روحي را در برابر تمايلات شخصي كه با قلمرو مديريت در تضاد است ، بسنجد. اگر خود را انسان با اراده و پا بر جا و نشكن يافت ، با توكل به عنايت الهي ، اين موقعيت سنگين را بپذيرد، در غير اين صورت در اين وادي خطرناك گام نگذارد.
دانايي و توانايي 2 ويژگي عمومي است كه همه مكاتب مديريت آن را به عنوان زير بنا پذيرفته اند.
علم و دانش و به اصطلاح تخصص راه را روشن و مشكلات را بر طرف مي كند؛ در حالي كه توانايي روحي و جسمي به كار صورت مي بخشد و به طرح عينيت مي دهد. مقصود از دانايي ، دانش مربوط به موضوعي است كه مديريت آن را به عهده گرفته و مقصود از توانايي قدرت روحي و جسمي است كه ماشين كار را به پيش مي راند.
همان طوري كه قدرت روحي از ارزش بالايي برخوردار است ، صحت و تندرستي مدير نيز دوشادوش آن ، در موفقيت مديريت موثر است و قرآن آن گاه كه طالوت را به عنوان فرمانده سپاه معرفي مي كند، قوم بني اسرائيل زبان به اعتراض مي گشايند و مي گويند: «او فقير و ناتوان است ، گويي كه غنا و ثروت از شرايط مديريت است. قرآن در پاسخ آنان بر علم و دانش طالوت و قدرت جسمي او تكيه مي كند كه در ميدان جهاد و نبرد كارساز است.»
امامت و حكومت نوعي مديريت جامعه است و امام علي (ع) روي علم و توانايي مدير و تخصص او تكيه مي كند و مي فرمايد: «سزاوارترين افراد براي اداره كشور، تواناترين و داناترين آنها به احكام خداوند در مسائل مربوط به حكومت است.» در اين روايت همين طور كه ملاحظه مي كنيد بر هر دو ويژگي تكيه شده است: علم و توانايي و مقصود از دومي توانايي روحي و جسمي است و نبايد در تفسير آن به توانايي روحي اكتفا كرد و از قديم الايام گفته اند: عقل سالم در بدن سالم است.
پيامبر اسلام در برخي از سخنان خود روي علم مدير تكيه مي كند و فرمانروايي را نوعي مديريت تلقي كرده و چنين مي گويد: «هر گاه حاكم بزرگ فردي را به عنوان مدير و كارگزار انتخاب كند، در حالي كه مي داند در جامعه اسلامي شايسته تر از او و آگاه تر از او به كتاب خدا و سنت رسول هست ، او به خدا و رسول او و تمام مسلمانان خيانت ورزيده است.»
 دادگري ميان زيردستان
عدالت و دادگري در ميان زير دستان از ويژگي هايي است كه مي تواند تكميل كننده امانت و تعهد مدير باشد. قلمرو مديريت مجموعه اي است كه بايد بر آن توازن حكومت كند و هر كسي به حق شايسته خود برسد، در حالي كه تبعيض و ظلم مايه از هم پاشيدگي مجموعه است كه در نتيجه دود آن به چشم مدير و صاحبان مديريت مي رود. گاهي گفته مي شود مدير بايد به همه به يك نظر بنگرد و در ميان آنان مساوات برقرار كند ولي تعبير بهتر اين است كه بگوييم مدير بايد عدالت را ميان همه برقرار كند، زيرا چه بسا مساوات بر خلاف دادگري باشد، ولي آنجا كه هر 2 گروه امتياز مشتركي داشته باشند مقتضاي عدالت يكسان نگري است.
درباره عدالت و تاثير آن در حفظ توازن و انضباط سخن زياد گفته شده است و ما در اين مورد به ترجمه آيه اي و نقل روايتي بسنده مي كنيم.
قرآن به عدالت بسيار بها مي دهد و يادآور مي شود كه عدالت را به پا داريد و اگر عدالت به ضرر شما يا پدر و مادر و نزديكان شما تمام شود، حق را بگوييد و به آن گواهي دهيد.
امير مومنان به واليان و فرماندهان خود چنين هشدار مي داد: «هر كس پس از من سرپرستي جامعه را به عهده بگيرد، او را در روز رستاخيز در كنار صراط نگاه مي دارند و فرشتگان ، نامه اعمالش را مي گشايند. اگر ميان مردم با عدالت رفتار كرده است ، عدالت او نجات بخش او است و اگر بر خلاف آن رفتار كرده باشد، در آتش دوزخ سرنگون مي شود.»
احترام به افكار ديگران
ارتقاي 2 فكر و 2 انديشه بسان پيوستن 2 سيم مثبت و منفي است كه از لابه لاي آن برق و روشني مي جهد. مشاوره در مسائل مهم يكي از اصول مهم فن مديريت است ، زيرا در اين صورت مدير از افكار ديگران مدد مي گيرد و مسلما افكار به هم فشرده مانند نيروهاي مجتمع است كه قوه و قدرت آن چند برابر مي شود، ولي مهم در مساله مشاورت اين است كه انتخاب نظر در دست خود مدير باشد. او پس از مشاوره ، افكار و آرا را سبك و سنگين مي كند، آن گاه راي قاطع را بر مي گزيند.
امروز در مجالس مشاوره مساله اقليت و اكثريت مطرح مي شود و راي قاطع از آن دومي است و پيوسته 50 راي بر 49 راي غالب است و به خاطر يك راي اضافي حقوق يك اكثريت نسبي پايمال مي شود و شايد در مواردي ، چاره اي جز رعايت اين اصل نباشد؛ ولي آنجا كه مدير داراي اختيار انتخاب باشد و خود او پس از مشاوره تصميم بگيرد، چه بسا هر 2 گروه به حقوق خود برسند.
قرآن ، هم به اهميت مشاوره تصريح مي كند و هم به انتخاب خود مدير درباره موضوع نخست مي فرمايد: «كار مومنان پيوسته شور و مشورت است.» و درباره موضوع دوم مي فرمايد: «اي رسول گرامي با مومنان به مشورت بپرداز و آن گاه كه تصميم گرفتي ، با تكيه بر عنايت الهي كار را آغاز كن.»
پيامبر گرامي (ص) درباره مشاوره چنين مي فرمايد: «در موردي كه چهره كار براي كسي روشن نيست بايد مشورت كرد. هيچكس در موردي مشورت نمي كند مگر اين كه به خير و صلاح كار پي مي برد.»
امير مومنان (ع) مي فرمايد: «آن كس كه با بزرگان مشورت كند از عقل و خرد آنان بهره مي گيرد.»
مدير در راس هرم سازمان قرار دارد و رهبر و پيشرو كارگزاران سازمان است و بر حسب موقعيت اجرايي خود و مسووليتي كه به عهده دارد، مركز ثقل انديشه ها، طرحها، پيشنهادهاست و در حقيقت آخرين مرجع براي تجزيه و تحليل و جمع بندي و اتخاذ تصميم براي عمل است.
از اين جهت به لحاظ موقعيت خود به اراده و نيرومندي نيازمند است كه پس از بررسي تمام جوانب تصميم قاطع بگيرد و هر نوع ترديد و دو دلي را كنار بگذارد و با اعتماد به عنايت الهي نظر خود را صادر كند و ما در مساله مشاوره به احترام افكار ديگران به اين حقيقت اشاره نيز كرده ايم و يادآور شديم كه خدا به پيامبر مي فرمايد: پس از شور، تصميم بگير و بر خدا توكل نما.
اميرمومنان در يكي از سخنان خود چنين مي فرمايد: «سستي ها را با اراده نيرومند از خود دور كنيد.»
و نيز مي فرمايد: «هر كسي از سستي پيروي كند حقوق را تباه مي سازد.»
تواضع و فروتني يا مردمي بودن
يكي از پشتوانه هاي كار مديران ، حمايت هاي زيردستان است و اين پشتوانه در صورتي به دست مي آيد كه مدير حالت مردمي به خود بگيرد و از تواضع و فروتني در عين حفظ شخصيت چشم نپوشد و با مهر و محبت سخن بگويد و طرح دهد يا اجرا كند.
امام علي بن ابيطالب ع در فرمان خود به يكي از فرمانروايان كه مديريت مصر را به او واگذار كرده بود چنين مي نويسد: «اي مالك! مهر و محبت تو به افراد زيردست دلهاي آنها را متوجه تو مي كند و آنچه موجب چشم روشني زمامدار مي شود 2 چيز است: يكي برقراري عدالت ، دومي ابراز علاقه به آنهاست.»
در جايي ديگر يادآور مي شود كه مدير يك جامعه براي رسيدگي به نياز زيردستان بايد وقتي را مقرر سازد و با كمال فروتني با آنان سخن بگويد و در اين مورد چنين مي گويد: «براي مراجعان خود وقتي مقرر نما، به نياز آنها شخصا رسيدگي كن ، مجلس عمومي و همگاني براي آنها تشكيل بده و در را به روي هيچكس نبند و به خاطر خداوندي كه تو را آفريده تواضع كن و لشكريان و محافظان و پاسبانان را از اين مجلس دور ساز تا هر كس بدون ترس و لكنت سخنان خود را با تو بگويد.»
امروز در تمام سازمان هاي دولتي و ملي ، صندوق شكايات و پيشنهادها نصب شده و انتظار مي رود مراجعان و كاركنان مشكلات يا پيشنهادهاي خود را بنويسند و در صندوق بيندازند، ولي بهتر اين است كه مدير براي كاركنان جلسه خاصي تشكيل دهد و آنچنان امنيت و عطوفت بر مجلس حاكم باشد كه افراد بتوانند معايب حوزه مديريت او را بدون پروا بگويند.
حسن سابقه
حسن سابقه مدير در دوران زندگي مايه دلگرمي مسوولاني است كه او را به مديريت برگزيده اند و مقصود از حسن سابقه مخصوص صداقت و امانت او نيست ، بلكه علاوه بر اين دو وصف ، در كاري كه به او محول شده است ، خوشنام و موفق باشد. اميرمومنان به بخشي از اين حسن سابقه كه همان امانت و صداقت و درستي و پاكي است در فرمان خود چنين اشاره مي كند: «بدترين وزيران تو كساني هستند كه پيش از تو وزير تبهكاران بوده اند، يعني آنان كه شريك گناه پيشينيان بوده اند. از اين جهت شايسته نيست چنين افرادي رازدار تو باشند، در حالي كه تو مي تواني براي خود جانشين خوبي بيابي ولي بار گناهان آنان را به دوش نمي كشند.»
حسن سابقه از صدر اسلام تاكنون مقياس گزينش مديران سياسي و اجتماعي بوده و اميرمومنان علي ع در انتقاد از مدعيان خلافت خاندان اموي چنين مي گويد:
«تو اي معاويه ، چگونه مي تواني حكمران مردم و فرماندار امت اسلامي باشي ، در حالي كه نه از سابقه خوبي برخورداري و نه نشانه بزرگواري در تو هست؟» سايت جام جم آن لاين
نويسنده: علي اصغر صرفه جو  
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۷ شبهه غیرواقعی درباره تعطیلی پنجشنبه ها و پاسخ صحیح به آن
سوگ بعد از سقط و غمی‌ بی‌پایان
نقش تمایز یافتگی در رضایت زناشویی
مشکلات بلوغ در پسران
پرتناقض‌ترین سن کودک کدام است؟
تاثیر مخرب تجربه آزار در دوران کودکی بر سلامت روان
اینفلوئنسرهای نوجوان چگونه بر کودکان تاثیر روانی می گذارند؟
بعضی دفترخانه‌ها با دریافت پول بیشتر،صیغه عقد را برای پسر معتاد جاری می‌کنند!
چرا فنلاند «شادترین مردم جهان» را دارد؟
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
چرا همیشه بدنبال این هستیم که بدانیم چرا گل خار دارد؟ بیایید گاهی بدنبال آن باشیم که بدانیم چرا خار گل دارد؟