مرگ، یکی از زیباترین مخلوقات خدا از پنجره علم بیولوژی
متن یادداشت اختصاصی تسنیم با عنوان «مرگ، یکی از زیباترین مخلوقات خدا از پنجره علم بیولوژی» به قلم پروفسور محمد اسماعیل اکبری به شرح ذیل است:
کشاورز، دانههای خشک و پاک شده گندم را به زمین فرو میکند به امید حیات و زندگی آینده آن در قالب پوسته ای که 70 گندم به ازای هر گندم بر آن سوارند؛ آری او بدنبال حیات است.
چند ماه بعد با داسی بران و تیز ساقههای خشکیده بوتههای گندم را هدف میگیرد و دانههای گندم را که خشک شده اند از میان کاهها بیرون میکشد؛ این گندمها را برای ایجاد حیات میخواهد او به دنبال زندگی است؛ در فرآیند کشت و برداشت گندم چه دیدیم؟ آیا جز چرخه حیات چیز دیگری دیده میشود؟
آیا در آن مرگ را رویت کردیم؟
بلی البته در بخشی از این فرایند حیات، گندم خشک و پاک شده ما نابود شده و دیگر در خاک نمیتوانستیم آنرا پیدا کنیم؛ گندم نبود، اما بوته سبزی بهجایش بوجود آمده بود که ریشه در خاک داشت و سر به آفتاب کشیده بود تا دانه های جدیدی تولید کند.
باز هم این بوتهها خشک شدند و مرگ آنها به ظاهر اتفاق افتاد تا این بار یک گندم نه هفتاد گندم به کشاورز تحویل دهد.
این بیولوژی حیات است نه مولفه مرگ!
مرگ حتماً وجود دارد، اما برا ی زندگی، مرگ وجود دارد اما نه بهعنوان پایان همه چیز بلکه بهعنوان شروع حیات و زندگی؛ تنها استحاله ای شکلی صورت میگیرد نه معنایی و محتوایی، مرگ هم اگر پایان بود نیازمند فرآیند حیات نبود، نیازمند خلقت نبود؛ بلکه هر ذیجودی پس از حیات میرفت تا نابود شود، اما خداوند تبارک و تعالی پیغام دیگری داده است فرموده است : «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ ... » (قرآن کریم ـ سوره ملک آیه 2) او خود را کسی معرفی میفرماید که ابتدا خالق مرگ است و بعد حیات.
مرگ خلق شدنی است، یعنی باید فرایندهایی طی شود تا مرگ پیدا شود. خلق مرگ از زیباترین مخلوقات الهی است که حیات را در خود نهفته دارد.
در خلقت انسان پدیده عجیبی نهفته است. سلولهای مولد حیات در بدن انسان عمر مشخصی دارند که در طول آن وظیفه معلومی را باید انجام دهند، پلاکتها و سلولهای خونی و یا سلولهای پوستی و یا سلولهای مغزی و قلبی و کلیه و غیره از چند ساعت تا چند روز و ماه زنده میمانند و وظایف خود را انجام میدهند، اما در لحظه ای که بسیار دقیق تعریف شده است میمیرند. مرگ این سلولها براساس یک برنامه مدونی است که علم امروز توانسته است آن را تا حدودی بشناسد و در قالب "مرگ برنامه ریزی شده " (Apoptosis) نامگذاری کند.
این فرایند مرگ برنامه ریزی شده خود عامل حیات است؛ تا سلولی نمیرد، سلول دیگری به وجود نمیآید و حیات استمرار نمییابد.
اما حیات استمرار دارد و موتور محرکه این استمرار مرگ سلولهاست. این مرگ و حیات، یک رفتار فیزیولوژیک است و اگر براساس فطرت سلولهای انسانی ادامه یابد احتمالاً حتی حیات مادی میتواند برای همیشه ادامه یابد.
اما بشر بر حسب ذات وجودیش مرگ فیزیولوژیک را به یک مرگ پاتولوژیک و بیمار تبدیل میکند. موجود زنده ای اگر زیر اتومبیل برود و یا از ارتفاع سقوط کند و یا سم بر وجود آن مستولی شود، سلولها مسیر مرگ را طی فرایندی میپیمایند اما این مرگ فیزیولوژیک نیست بلکه پاتولوژیک است. « کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» (قرآن کریم ـ سوره عنکبوت آیه 57).
چشیدن مرگ به همان نسبت چشیدن است نه بهمعنای سیراب شدن و آنچه مانع مرگ فیزیولوژیک سلولها میشود، رفتارهای ما انسانها و محیطی است که در آن زندگی میکنیم.
علم امروز تأکید دارد که استعمال دخانیات و الکل و چربی و نمک و شکر و غیره سبب میشوند مسیر زندگی سلولها از مرگ فیزیولوژیک (Apoptosis) به مرگ غیر طبیعی (Necrosis) برگردانده شود. در مرگ غیر طبیعی فرایند مرگ بسیار سریع و غیرعادی اتفاق میافتد. چه استعمال دخانیات باشد و چه سقوط از یک ساختمان 10 طبقه.
اما نکته مهم و جالب اینکه عوامل خطر حیات فقط در این اجزای مادی ختم نمیشوند و باز هم در ساختارهای علمی به روشنی عوامل روانی، اجتماعی و معنوی را هم در تبیین فرایند مرگ طبیعی از مرگ غیر طبیعی موثر دانسته اند؛ امروزه عواملی چون، کبر و غرور، حسد، دروغ، ریا و ربا نامردمانی و نامهربانی یاس و ناامیدی و ... قطعاً بسیار بیشتر و موثرتر از استعمال دخانیات و نمک و چربی، مرگ غیر طبیعی را میآفرینند و بالعکس، امید، توکل، توسل، صبر، بخشش، ایثار، مهربانی، مردم دوستی، مال حلال، پرداخت خمس و زکات و غیره ... سلولها را به سوی مرگ طبیعی هدایت میکنند.
مرگ اتفاق میافتد چه بهصورت طبیعی و با مرگ برنامه ریزی سلولها (Apoptosis) و چه غیرطبیعی و با مرگ خارج از برنامه سلولها (Necrosis). در فرایند یک مرگ برنامه ریزی شده طبیعی حیات را میبینیم و نمیتوانند در فرایند یک مرگ غیر طبیعی هم پایان حیات را گزارش کنیم بلکه پایان هر دو همان چهره به چهره شدن است.
حیات استمرار دارد مثل دانههای گندم خشک شده و پاک، فقط مسیر آنها متفاوت است. مسیر متفاوت است اما مقصد مشابه. دانه گندم میتواند با مراقبت علمی طی دوره استحاله کند ولی اگر رها شود باز هم به گندمی بدل میشود که وجودی متفاوت دارد نه پایانی متفاوت. در هر حال حیات ادامه دارد. مرگ طی فرایندی برای سلولهای وجودی ما پیدا میشود و زمان آن لحظه ای به تأخیر یا تعجیل دچار نمیشود این همان مرگ سلولی و حیات فعلی است، نه پایان وجود؛ که وجود هرگز نمیمیرد.
در علم بیولوژی این معنا به یقین تبدیل شده است؛ امروز در علوم دیگر هم چون فیزیک موضوع تبدیل ماده به انرژی به واقعیتی انکار ناپذیری تبدیل شده است، یعنی حتی در ماده هم مرگ نداریم، استحاله ای از حیات را داریم.
چنین نگاهی به مرگ تولد را به خاطر میآورد و چه چیزی زیباتر از چنین خلقتی که زندگی آفرین است. من اگر مست بقای جسمم تنها گوشه ای از حیات را دیده ام و اگر چشم فطرت و علم و اعتقاد و دین را بگشایم حیات جاویدانمان را میبینم که تا این مرگ پیش نیاید برایم حاصل نمیشود . این دیدگاه است که مرا عاشق مرگ میکند . من مرگ برنامه ریزی شده را برای حیات میشناسم و میدانم که سلولهایم چگونه این مسیر را طی میکند. اگر خود نیز این مسیر را بشناسم چه مرگ و حیات زیبائی خواهم داشت.
در یک مرگ فیزیولوژیک سلولی (Apoptosis)، آنچه از نابودی سلول میماند مبنای حیات سلول بعدی است. و زیبائی حیات بعدی تأمین و تأکید شده است؛ اما اگر مرگ غیر طبیعی برای سلول ایجاد کنم، بیماری و نهایتاً مرگی حاصل میشود که معلوم نیست مشابه همان مرگ طبیعی باشد و به استمرار حیات جاویدم کمک معنی دار کند.
امروز بهخوبی به معنی اینکه چرا «من» مریض میشوم و او «شفا» میدهد پیبرده ام « وَإِذَا مَرضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ » (قرآن کریم ـ سوره الشعرا آیه 80 )
این من هستم که با تخریب راهبردهای طبیعی مرگ فیزیولوژیک آنرا به مرگ پاتولوژیک تبدیل میکنم و در هر مرحله که خدا بخواهد آنرا کنترل کرده و شفا میدهد.
اگر چه هرگز نمیتوان و نباید فقط مبتنی بر علم متعارف، احادیث و آیات شریف را تبیین کرد که علم زود گذر و صد البته ناپایدار است. اما حتی با همین علم امروز بهتر میفهمم فرمایش بهترین و برترین مخلوق خدا حضرت محمد مصطفی (ص) را که فرمودند: خروج افراد مومن از دنیا همچون بیرون آمدن طفل از شکم مادر است که از تاریکیها و تنگیها و فشارها به فضای روشن و بزرگ وارد میشود. واقعاً چقدر زیباست بیان مبارک حضرتش که مرگ را تولدی زیباتر و بهتر معرفی میفرماید.
پروفسور محمد اسماعیل اکبری
* استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
* فوق تخصص جراحی غدد و سرطان از دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا
* رئیس انجمن آموزش پزشکی ج.ا.ا
* رئیس مرکز تحقیقات سرطان
* مشاور سازمان جهانی بهداشت
* معاون و مشاور وزرای سابق بهداشت درمان و آموزش پزشکی