دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 May 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۹ / ۰۸:۱۱
کد مطلب: 220
۰

كار از ديدگاه حضرت على(ع)

نويسنده : محمدى، اصغر چکیده : حضرت على عليه‏السلام ضمن دفاع از اصول و موازين دين مبين اسلام از كار و تلاش در مسير احيا و آبادانى جامعه دريغ نكرد و مزارع و باغ‏هاى متعددى را احيا و آباد كرد. در مدت خلافت خويش نيز از كار غافل نگشت. در طول حيات خود اثرى گران‏بها به نام «نهج‏البلاغه» را به يادگار گذاشت. در اين اثر جاويدان بسيارى از آموزه‏هاى الهى، سياسى، مذهبى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و... آمده است. در اين مقاله سعى شده است با بهره‏گيرى از نهج‏البلاغه و كتب مرتبط با آن و استفاده از انديشه‏هاى برخى از متفكران، كار بررسى شود و با ديدگاه جامعه‏شناختى مقارنه و مقايسه گردد. 1. مقدمه
هر جامعه‏اى براى تداوم حيات و بقا به كار و فعاليت مردم و مسؤولان احتياج دارد. نياز به كار از قرون باستان وجود داشته است و هرچه مى‏گذرد، بر اهميت آن افزوده مى‏گردد. كار قسمت اعظم از زندگى انسان را در بر مى‏گيرد. ( 83 )
به عقيده‏ىِ بسيارى از متفكران اجتماعى و انديشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است. انسان‏ها قسمت اعظم نيازها و احتياجات خود را از طريق كار گروهى و اجتماعى تأمين مى‏كنند. حضرت اميرالمؤمنين على عليه‏السلام ، انديشمند و پيشواى برجسته شيعيان و امت اسلامى كار و تلاش را با درايتى واقع‏بينانه بيان نموده است. كار از مفاهيم مهم علم جامعه‏شناسى است. كار سرمايه و ذخيره‏ىِ ملى است و مى‏تواند به رشد تمدن كمك كند. اگر افراد جامعه‏اى به طور نسبى بتوانند كار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانايى‏ها و علائق آنها باشد، زمينه براى نوآورى، ابتكار، رشد و پيشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مى‏آيد. برعكس اگر زمينه‏هاى اشتغال و كار در جامعه محدود و تقاضا براى كار بسيار باشد، به تدريج بيكارى افزايش مى‏يابد. گسترش بيكارى منجر به آسيب‏ها و پيامدهاى ناگوار در جامعه مى‏شود. 2. تعريف كار
از نظر لغوى كار به معناى فعل و عمل و كردار انسان است و در اصطلاح، كار فعاليتى است نسبتاً دائمى كه به توليد كالا يا خدمات مى‏انجامد و به آن دستمزدى تعلق مى‏گيرد. به عقيده‏ىِ بعضى از صاحب‏نظران در تعريف كار به نوع خاصى از كار توجه نشده است؛ بلكه كار را در مفهوم عام سرچشمه‏ىِ انباشت ثروت و سرمايه و نهايتاً رشد و شكوفايى جوامع تلقى كرده‏اند. پولكس فن(*) مى‏گويد: مردم سرچشمه ثروت‏هاى منقول بوده و افزايش ثروت از كار و زحمت آنها ناشى مى‏شود.(1) از نظر برخى از اقتصاددانان ليبرال از جمله كلسن كار عبارت است از: استفاده‏اى كه انسان از نيروهاى مادى و معنوى خود در راه توليد ثروت يا ______________________________
* Pollex fen ( 84 )
ايجاد خدمات مى‏كند.(2) بر اساس اين تعريف فعاليت و كار به طور عمده از طريق هدف‏ها و ارزش محصولى كه توليد شده معين مى‏گردد؛ به عبارت ديگر كار زمينه را براى توليد و افزايش خدمات ايجاد مى‏كند. به طور كلى كار عبارت است از: مجموعه عملياتى كه انسان با استفاده از مغز، دست‏ها، ابزار و ماشين‏ها براى استفاده‏ىِ عملى از ماده روى آن انجام مى‏دهد و اين اعمال نيز متقابلاً بر انسان اثر مى‏گذارد و او را تغيير مى‏دهد.(3) بر اساس تعريف مذكور كار داراى سه خصوصيت است: نخست، كار مبتنى بر فعاليت فكرى و بدنى است؛ دوم، از طريق كار، كالايى توليد مى‏شود يا خدمتى عرضه مى‏گردد؛ سوم، در قبال انجام كار، دستمزدى پرداخت مى‏گردد. در انديشه‏ىِ حضرت على عليه‏السلام مى‏توان به صورت استنباطى كار را چنين بيان نمود: كار عبارت است از تلاش و كوشش انسان‏ها براى آماده كردن زاد و توشه‏ىِ آخرت در دوران زندگى در دنياى مادى. حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد: فَعَلَيكُمْ بِالجِدِّ وَ الاْءجْتِهَادِ، وَ التَأَهُّبِ، وَ الاْءستعدادِ، وَ التزَوّدِ فِى مَنْزِلِ الزادِ؛(4)بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگى و آماده شدن و جمع آورى زاد و توشه‏ىِ آخرت در دوران زندگى. از ديدگاه على عليه‏السلام در جامعه يكى از حقوق اوليه‏ىِ مردم اين است كه همه حق دارند، شاغل باشند. كار كوچكى و بزرگى ندارد؛ مگر با توجه به كارى كه انجام مى‏دهند و هركس اعم از مرد و زن پاداش كار خود را خواهد ديد. 3. ارزش و اهميت كار
يكى از معيارهاى مهم براى پيشرفت و سعادت جوامع توجه به شكل، نوع و كيفيت كار و فعاليت است. در برخى از جوامع بين اشكال كار يدى و فكرى ( 85 )
تمايزاتى وجود داشته است. كارهاى يدى و فيزيكى فاقد ارزش بود و معمولاً اين فعاليت‏ها وكارها به اقشار پايين جامعه واگذار مى‏شد. براى مثال در شهرهاى يونان باستان و در اروپاى قرون وسطى و در جوامع كاستى(*) چنين چيزى وجود داشته است؛ در حالى كه در برخى از جوامع و اديان الهى و آسمانى عموماً به كار و فعاليت و به ويژه كارهاى فيزيكى توجه فراوان مى‏شده است. پيامبران الهى خود بر كار و فعاليت تاكيد داشته و خود به آن مى‏پرداختند. پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مى‏كرد و با مال و سرمايه‏ىِ خديجه عليهاالسلام تجارت مى‏نمود. حضرت موسى عليه‏السلام نيز گوسفند چرانى مى‏نمود. حضرت ابراهيم عليه‏السلام به كارهاى چوپانى و بنّايى اشتغال داشت و حضرت ادريس عليه‏السلام خيّاط و حضرت نوح عليه‏السلام نجّار بوده است.(5) در زمينه‏ىِ احترام و بزرگداشت كار و تلاش مفيد و سودمند حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله صرفاً به تمجيد و تعريف نپرداخته است. بلكه دستى را مى‏بوسد كه از كار ورم كرده و پينه بسته است و مى‏فرمايد: اين دستى است كه خدا و پيامبرش آن را دوست دارند.(6) حضرت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله باز مى‏فرمايد: خداوند بنده‏ىِ باايمان پيشه‏ور را دوست دارد و هيچ‏يك از شما غذايى گواراتر از دسترنج خود نخورده است.(7) علاوه بر پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ائمه‏ىِ اطهار عليهم‏السلام هر كدام به كار و فعاليت مى‏پرداختند. پس از رسول اسلام، اميرالمؤمنين عليه‏السلام از هركس متواضع‏تر بود. در امور خانه به همسر خويش كمك مى‏كرد و شخصاً به كار و تلاش در مزرعه مى‏پرداخت. با كلنگ زمين را مى‏كند و آن را شيار و آبيارى مى‏كرد و بارهاى هسته‏ىِ خرما را روى شانه مى‏گذاشت و به صحرا مى‏برد و بر زمين مى‏فشاند و اگر يك دانه‏اى از آن بر زمين مى‏افتاد، خم مى‏شد و آن را بر مى‏داشت و _______________________
* cast ( 86 )
مى‏فرمود: امروز هسته است و فردا خرما.(8) حضرت على عليه‏السلام در طول عمر خويش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامت به كارهاى زراعت و باغبانى مى‏پرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و يتيمان و اقشار پايين جامعه مى‏نمود. در مورد اهميت و ارزش كار و تلاش مى‏گويد: كشيدن سنگ‏هاى گران از قله‏هاى كوه، نزد من از منّت ديگران كشيدن محبوب‏تر است. مردم به من مى‏گويند: كار براى تو عيب است و حال آن كه عيب آن است كه انسان دست سئوال نزد مردم دراز كند.(9) در انديشه و مرام امام على عليه‏السلام كار از تقدّس و احترام خاص برخوردار است؛ به همين رو مقرّر داشت كه برترى بعضى از مردم بر برخى ديگر صرفاً بر اساس كار و فعاليت باشد؛ نه حسب و نسب موروثى و امتيازات قبيله‏اى و عشيره‏اى؛ چنان كه گفت: «پاداش هركس در قبال هر كارى است كه انجام مى‏دهد.» و در اين‏باره چنان سخت گرفت كه معروف شد، على ياور هر كسى است كه كار مى‏كند و دشمن آن كسى است كه به گدايى مى‏پردازد.(10) 4. ملاك‏ها و معيارها در انتخاب شغل و كار
در مورد انتخاب شغل و كار نظرهاى گوناگونى مطرح شده است. برخى از صاحب‏نظران معتقدند كه افراد در انتخاب شغل آزادند و برخى انتخاب شغل را با ساختار اقتصادى و اجتماعى جامعه مرتبط مى‏دانند. حال سئوالات ذيل مطرح مى‏شود: آيا انتخاب شغل با آگاهى همراه است يا نه؟ آيا انتخاب شغل و كار بر اساس جبر است يا اختيار؟ آيا انتخاب شغل تصادفى است يا نه؟ آيا انتخاب شغل آگانه‏است يا ناآگاهانه؟ آيا انتخاب شغل عقلانى است يا بر اساس عواطف و احساسات؟ از ديدگاه برخى از محققان انتخاب شغل امرى تصادفى است و افراد ( 87 )
به‏صورت شانسى شغلى را انتخاب مى‏كنند؛ در مقابل عده‏اى عامل اراده را در اين امر مهم مى‏دانند. بعضى از صاحب‏نظران از جمله آدامس(*) 1957م اظهار مى‏دارد: انتخاب شغل افراد بر اساس آگاهى و تامل صورت مى‏گيرد؛ در حالى كه به نظر فرويد(**) كار و فعاليت و انتخاب شغل به طور ناآگاهانه انجام مى‏شود به‏عبارت ديگر عامل اجبار و فشار و اضطراب باعث مى‏شود تا افراد هركدام كارى را انتخاب كنند.(11) يكى از ملاك‏ها و معيارهاى حضرت على عليه‏السلام پيرامون كار و انتخاب شغل آگاهى داشتن و شناخت لازم به كار است؛ زيرا كار توأم با آگاهى در مسير زندگى و ترّقى افراد نقش مؤثر دارد؛ چنان كه ايشان مى‏فرمايد: فَإنَّ العامل بغير علم كالسائر على غير طريق فلايزيده بعده عَن الطِريقِ الواضِح إِلا بعداً مِن حاجَتِهِ و العامل بالعلم كالسائر على الطريق الواضح؛(12)عمل كننده بدون آگاهى چون رونده‏اى است كه بيراهه مى‏رود. پس هرچه شتاب كند، از هدفش دورتر مى‏شود و عمل كننده از روى آگاهى، چون رونده‏اى بر راه راست است. هم چنين على عليه‏السلام مى‏فرمايد: إذا ارتأيْتَ فافعلْ؛(13) هر گاه نظر و تأمل كردى، عمل كن(يعنى در هر كارى نخست بايد فكر كرد؛ آنگاه انجام داد). از نظر على عليه‏السلام اخلاص از ملاك‏ها و معيارهاى ديگر در كارها و فعاليت‏ها است. على عليه‏السلام فرمود: خير العَمَل مَا صَحِبه الإخْلاصُ؛(14)بهترين عمل آن است كه با اخلاص همراه باشد. باز مى‏فرمايد: صَلاحُ العمل بصلاح النية؛(15) صلاح و درستى عمل به خالص بودن نيَّت است. از اين سخنان چنين استنباط مى‏شود كه اخلاص در عمل يكى از شرايط مهم _____________________________
* Adams ** Froid ( 88 )
در زندگى انسان‏ها به‏ويژه در زمينه‏ىِ كار و فعاليّت است؛ زيرا عمل خالص علاوه بر نفع شخصى و مادى براى افراد، داراى منافع اخروى است؛ هم چنين در اصلاح و گرايش مردم و جامعه به سوى كمال و سعادت دنيوى و اخروى نقش ارزنده دارد. 5. كار از ديدگاه‏هاى فيزيولوژى و روان‏شناسى
از اين منظر وضعيت فيزيكى، اندام‏ها، ماهيچه‏ها، دستگاه‏هاى تنفسى، عصبى و جز اينها در ارتباط با كار و تلاش مورد توجه قرار مى‏گيرد. موضوعاتى كه در اين ديدگاه مطرح است، عبارتند از: 1ـ تاثير محيط كار بر قواى انسانى؛ 2ـ توانايى ارگانيسم انسان بر محيط كار؛ 3ـ توانايى‏هاى بدنى انسان. در اين زمينه كه چه عاملى باعث خستگى در محيط كار مى‏شود و با چه راه‏كارهايى مى‏توان خستگى را در محيط كار كاهش داد، على عليه‏السلام مى‏فرمايد: قليلٌ مدومٌ عليه خيرٌ من كثيرٍ مملولٍ منه؛(16) كار اندك كه به آن ادامه داده شود، بهتر از كار بسيار است كه خستگى آورد( از كار زياد و خستگى‏آور پرهيز كنيد كه نشاط و نوآورى را سلب مى‏كند). باز مى‏فرمايد: دل‏ها همانند بدن‏ها، خسته و افسرده مى‏شوند؛ پس براى آنها لطايف حكمت‏آميز و جالب برگزينيد.(17) از اين مطلب استنباط مى‏شود كه با ايجاد تنوّع و نوآورى در محيط كار مى‏توان از ملامت و خستگى جلوگيرى كرد و زمينه‏هاى رضايت را فراهم نمود. 6. كار آزدانه و غير آزادانه (اجبارى)
بررسى‏هاى به عمل آمده حاكى از آن است كه در مواردى كار موجب استثمار و ( 89 )
از خود بيگانگى(*) انسان مى‏گردد. اگر انتخاب كار، ناصحيح و با فرد ناسازگار باشد، آثار مضرى خواهد داشت. چنانچه كار براى فردى كه آن را انجام مى‏دهد، امرى خارجى تلقى شود، در معناى خاص كلمه، از خود بيگانه‏كننده است. برخى از كارهاى از خود بيگانه‏كننده عبارتند از: 1ـ كارها و فعاليت‏هايى كه به نوعى سلب‏كننده‏ىِ شخصيت افراد باشد؛ 2ـ كارى كه فرد علاقه‏مند به آن نباشد؛ 3ـ كارى كه فرد از روى اختيار و آزادى انجام ندهد؛ 4ـ كارهايى كه فرد در پايان روز به‏مانند برده از آن فرار مى‏كند و براى وى مفيد نباشد؛ 5ـ كارهايى كه خم و راست شدنى بيش نيستند. از نظر حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام بر پايه دو عامل آبادى و عمران زمين و پاداش عادلانه براى كار مى‏توان جامعه‏اى سالم بنا نهاد. ايشان از كار فاقد اختيار و رضايت نهى مى‏كرد و به مسئولان و زمامداران توصيه مى‏كرد، در امور و فعاليت‏ها مردم را مجبور نسازند. يكبار مردم يكى از ايالات به نزد وى آمده، گفتند: در سرزمين آنها نهرى بوده كه گذشت روزگار مجراى آن را خراب كرده و اگر از نو حفر و ترميم گردد، براى آنها درآمد و سود زيادى خواهد داشت. آنان از على عليه‏السلام خواستند كه به فرماندار خود در آن سرزمين دستور دهد كه مردم آنجا را براى كمك در ترميم و نوسازى نهر تخريب شده مجبور سازد. ايشان حفر مجدد نهر را پذيرفتند؛ ولى با مجبور ساختن مردم براى چنين امرى مخالفت كردند. امام على عليه‏السلام به عامل خود به نام قرظة بن كعب چنين نوشت: ... از من خواستند كه به تو بنويسم كه آنان را به كار وادار كنى و مردم را براى حفر نهر گردآورى.... به نظر من كسى را نبايد به كارى كه نمى‏خواهد ____________________________
* Alienation ( 90 )
مجبور ساخت. آنان را به نزد خود بخوان، اگر نهر آن چنان باشد كه تعريف كرده‏اند، هركسى كه بخواهد كار كند، او را به كار بخوان و نهر بايد از آن كسانى باشد كه كار كرده‏اند؛ نه كسانى كه در آن شركت نجسته‏اند....(18) مجبور ساختن افراد براى انجام كارها امرى ناشايست است. آن كارى صحيح است كه افراد با ميل و علاقه انجام دهند. چنان كه آمد، على عليه‏السلام كار اندكى را كه با اشتياق تداوم يابد، بهتر از كار فراوانى شمرده‏است كه رنج آور باشد. كار بايد بر اساس آزادى و ميل باشد، نه اجبارى و حتى نبايد در كارى سودمند، مردم را اجبار كرد. فعاليت‏ها و كارهاى اجبارى پيامدهاى ذيل را به همراه دارد: نخست، كارهاى غير آزادانه از شكوفايى استعدادها و توانايى‏هاى انسان جلوگيرى مى‏كند و زمينه‏ىِ رشد، نوآورى، ابداع و ابتكار افراد را تقليل مى‏دهد. دوم، ارزش انسانى افراد را كاهش مى‏دهد؛ سوم، كارهاى اجبارى نوعى توهين به آزادى انسانى است؛ چهارم، فعاليت‏هاى تحميلى توهين و اهانت به خودِ كار و عمل مى‏باشد. امام على عليه‏السلام آزادى و اجبار در كار را از دو منظر مورد توجه قرار داده است: اولاً، كار اجبارى را حتى در امور عام المنفعه و سودمند مقبول ندانسته است؛ زيرا فعاليت‏هاى اجبارى به فقدان شكوفايى، نزول ارزش انسانيت و اهانت به آزادى و كار منجر مى‏گردد؛ ثانياً، منافع و درآمد و سودى را كه به دست مى‏آيد، سهم آنانى مى‏داند كه به كار و فعاليت پرداخته‏اند. از نگاه على عليه‏السلام افرادى كه در عمل و كار كوتاهى و سستى كنند، پيامدهاى سوئى برايشان است. آن حضرت فرمود: من قصر فى العمل ابتلى بالهمّ؛(19) كسى كه در عمل كوتاهى كند، به غم و اندوه دچار شود. ( 91 )
كار آزادانه شامل فعاليت‏هايى است كه: اولاً بر استعدادها و توانايى‏هاى انسان مبتنى باشد؛ ثانياً فرد به آن علاقه‏مند باشد؛ ثالثاً به شخصيت انسان خدشه وارد نكند؛ رابعاً به شكوفايى و ابتكار فرد منجر شود. 7. كارهاى شايسته
در قرآن مجيد آيات متعددى راجع به كار و فعاليت وجود دارد. يكى از اهداف مهم اسلام در جامعه انجام كار و اعمال شايسته است. انَّ الذين آمنوا و عملوا الصالحات كانت لهم جنات الفردوس نزلا؛(20) كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كرده‏اند، در بهشت فردوس منزل خواهند يافت. انّ هذا القران يهدى للتى هى اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجرا كبيرا؛(21) اين قرآن خلق را به راست‏ترين و استوارترين طريق هدايت مى‏كند و مومنان را كه كارهاى شايسته مى‏كنند، به اجر و ثواب عظيم بشارت مى‏دهد. در دين مبين اسلام كار و شغل به انواع ذيل تقسيم‏بندى شده است: 1ـ كارهاى واجب: شامل كار كردن به منظور تأمين احتياجات شخصى و خانواده و كارهايى كه در صورت قصور و انجام ندادن، وقفه در فرايند زندگى اجتماعى و جامعه ايجاد مى‏كند؛ 2ـ كارهاى حرام: كارهايى كه شارع مقدس آن را براى جامعه مضر و زيان‏آور مى‏داند؛ مانند خمرسازى؛ 3ـ كارهاى مستحب: شامل فعاليت‏هايى كه به خير و عمران جامعه منجر مى‏شود؛ مانند كمك به محرومان؛ 4ـ كارهاى مكروه: فعاليت‏هايى كه در اسلام نهى نشده و انجام دهنده‏ىِ آن مورد عقوبت قرار نمى‏گيرد؛ اما بهتر است كه انجام نگيرد؛ مانند قصابى؛ ( 92 )
5ـ كارهاى مباح: كارهايى كه انجام دادن و ندادن آن تفاوتى نمى‏كند. در انديشه مولاى متقيان كارها و فعاليت‏ها به دو نوع عمده تقسيم مى‏شود: 1ـ كارهاى شايسته؛ 2ـ كارهاى ناشايست. كارهاى شايسته شامل فعاليت‏هايى است كه داراى خصوصيات ذيل باشد: نخست، اين كه افراد با انجام آن به حق و خداوند نزديك شوند؛ به عبارت ديگر كار زمينه‏اى براى ايجاد ارتباط بين مخلوق و خالق گردد. در اين مورد امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد: افضل العمل ما أريد به وجه اللّه؛(22)برترين عمل آن است كه به قصد نزديكى به خدا انجام شود. دوم، اين كه كارها منطبق و مبتنى بر موازين الهى و اسلامى باشد و شارع مقدّس آن را براى سلامتى جامعه زيان‏آور ندانسته باشد. در اين مورد على عليه‏السلام مى‏گويد: أحسن الافعال ما وافق الحق؛(23) نيكوترين كارها آن است كه موافق با حق باشد. سوم، كارى در جامعه شايسته است كه انجام دادن آن آسيب و انحراف فردى و اجتماعى به همراه نداشته باشد؛ به عبارت ديگر نه‏تنها به فساد و انحراف در جامعه منجر نشود؛ بلكه انسان را از خطا و اشتباه مصون نگه دارد و زمينه‏اى براى انجام صالحات و نيكى‏ها در فرد و جامعه گردد. على عليه‏السلام فرمود: أحسن الافعال الكفُّ عن القبيح؛(24) نيكوترين كار باز ايستادن از كار زشت است. چهارم، از خصوصيات كارهاى شايسته آن است كه علاوه بر دارا بودن ويژگى‏هاى مذكور نيّت و قصد انجام‏دهنده، خير و براى صلاح و آبادانى جامعه باشد؛ زيرا هدف‏دار (نيت‏دار) بودن كار و تلاش باعث مى‏شود كه مسير و فرايند كار مشخص باشد و فرد و به تبع آن جامعه دچار سرگردانى و انحراف نگردد. على عليه‏السلام فرمود: ( 93 )
لايكمل صالح العمل الا بصالح النيةِ؛(25) شايستگى عمل كامل نمى‏گردد، مگر به شايستگى نيت. پنجم، از مهم‏ترين ويژگى‏هاى كارهاى شايسته آن است كه مناسب و حلال باشد. دين اسلام چنين كارهايى را براى فرد و جامعه مفيد دانسته و برخوردار از آثار دنيوى و اخروى مطلوبى شمرده است. على عليه‏السلام فرمود: الحرفة مع العفة خير من الغنى مع الفجور؛(26) شغل همراه با پاكدامنى از ثروت فراوانى كه با گناهان به‏دست آيد، بهتراست . از اين حديث مى‏توان استنباط كرد كه كار و فعاليت نبايد به گناه و ستم و ضايع شدن حقى از كسى منجر گردد. 8. كارهاى ناشايست
كارهاى ناشايست و ناپسند مبتنى بر ويژگى‏هاى ذيل است: نخست، از ويژگى‏هاى كارهاى ناپسند و ناشايست آن است كه انجام آن براى انسان، شرمندگى به همراه داشته باشد. على عليه‏السلام فرمود: احذر كل عملٍ يُعمَل به فى السرّ و يستحى منه فى العلانية؛(27) بپرهيز از هر كارى كه در نهان انجام گيرد و در آشكار شرمندگى آورد. از اين حديث اين نكته استنباط مى‏گردد كه آدمى بايد از انجام دادن كارى كه از علنى شدن آن شرم دارد، پرهيز كند. كارى ناشايست است كه وقتى از عامل آن سئوال شود، نه‏تنها فخر و مباهات نكند، بلكه احساس شرم و انكار نمايد. امام على عليه‏السلام فرمود: احذر كل عمل اذا سئل عنه صاحبه، استحيى منه و انكره؛(28) از هر عملى كه وقتى از صاحبش پرسيده شود، از آن شرم نموده، انكارش كند، دورى كنيد. دوم، خصوصيت ديگر كارهاى ناشايست اين است كه براى فرد و جامعه مضر و زيان آور باشد و پيامدهاى ناگوارى به بار آورد. اين گونه كارها اگر گسترش يابد به تدريج كل نظام اجتماعى را از حيات متعادل خود خارج مى‏كند. ( 94 )
9. تقسيم كار
از عهد باستان متفكران به تقسيم كار توجه كرده‏اند. يكى از انديشمندان اجتماعى كه در مورد تقسيم كار اظهارنظر كرده است، افلاطون است. بر اساس عقيده‏ىِ وى وجود جامعه‏ىِ طبقاتى الزامى است و علت نابرابرى‏هاى بين افراد تفاوت در استعدادهاى آنان است. ارسطو شاگرد افلاطون اظهار داشته است كه تقسيم كار براى حيات جامعه لازم است. وى افراد جوامع را به سه طبقه تقسيم مى‏كند كه هريك كار و فعاليت خاصى را انجام مى‏دهند. از نظر فارابى انسان موجودى اجتماعى است. انسان‏ها بسيارى از نيازهاى خود را به تنهايى و بدون تقسيم كار نمى‏توانند، برآورده سازند. تقسيم كار علت عمده‏ىِ پيدايش اجتماعات و جوامع است و در پرتو تقسيم كار، جوامع پيشرفت مى‏كنند. از ديدگاه امام على عليه‏السلام انسان موجودى اجتماعى است و براى حيات و استمرار و ثبات جامعه لازم است كه هر فرد متناسب با استعداد و توانايى و مهارت خويش به كارى مشغول باشد؛ زيرا بسيارى از احتياجات و نيازهاى مردم از طريق تقسيم كار و كار جمعى و گروهى بهتر و سهل‏تر برطرف مى‏گردد. امام على عليه‏السلام فرمود: يرجع اصحاب المهن الى مهنتهم، فينتفع الناس بهم كرجوع البنّاء الى بنائه، و النسّاج الى مَنْسَجه، و الخبّاز الى مَخْبَزه؛ (29) صاحبان كسب و كار و پيشه‏وران به كارهاى خود باز مى‏گردند و مردم از تلاش آنان سود مى‏برند: بنّا به ساختن ساختمان و بافنده به بافندگى و نانوا به نانوايى روى مى‏آورد. ابن خلدون همانند فارابى تقسيم كار را علت عمده‏ىِ پيدايش جوامع دانسته است. وى مى‏گويد: تقسيم كار اين آثار را به بار مى‏آورد: 1ـ باعث افزايش مهارت افراد مى‏گردد؛ 2ـ از اتلاف وقت و منابع مى‏كاهد؛ ( 95 )
3ـ سبب ابداع، نوآورى و اختراع مى‏شود. از منظر اميرالمؤمنين على عليه‏السلام تقسيم كار آثار مفيد و مناسبى در جامعه ايجاد مى‏كند كه به شرح ذيل است: 1ـ همان طورى كه اشاره شد، تقسيم كار سبب مى‏شود كه بسيارى از احتياجات و ضروريات زندگى افراد تأمين گردد(30). 2ـ با تخصصى شدن كارها و تقسيم كار زمينه براى موفقيت و شكوفايى افراد و جامعه فراهم مى‏گردد؛ در صورتى كه اگر افراد به كارهاى گوناگون بپردازند، ممكن است نه تنها موفقيتى كسب نكنند؛ بلكه ضمن اتلاف منابع و امكانات و به هدر دادن وقت از كارايى لازم برخوردار نگردند. امام على عليه‏السلام فرمود: من أوْمَأَ الى متفاوت خَذَلَتْه الحِيَلُ؛(31) كسى كه به كارهاى گوناگون بپردازد، خوار شده و پيروز نمى‏شود. 3ـ يكى از وجوه تقسيم كار در جوامع تفكيك كار بين زنان و مردان است كه تُرْن والْد(*) آن را «تقسيم كار اوليه» ناميده است. حضرت على عليه‏السلام در زمينه‏ىِ تقسيم كار به تفكيك كار بين زن و مرد توجه داشته، امور خانه را به عهده‏ىِ زن و كارهاى خارج از منزل را به عهده‏ىِ مرد مى‏داند. هم چنين معتقد است كه بايد كارهايى به زنان واگذار شود كه با روحيه و جسم آنها انطباق و سازگارى داشته باشد. امام على عليه‏السلام فرمود: لاتملكِ المرأةُ مِن أمرها ما جاوز نفسَها، فإنّ المراةَ ريحانةٌ و ليست بقهرمانةٍ؛(32) كارى را كه برتر از توانايى زن است، به او وا مگذار، كه زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت كوش. 4ـ يكى از آثار تقسيم كار جلوگيرى از اتلاف وقت و منابع و انجام امور براساس مديريت و برنامه‏ريزى است. تقسيم كار به سرعت در فعاليت‏ها و ______________________________
* Thurn wald ( 96 )
افزايش كارايى مى‏انجامد. در اين مورد على عليه‏السلام طى نامه‏اى به حضرت امام حسن عليه‏السلام مى‏فرمايد: اجعل لكل انسان من خَدَمِك عَمَلاً تَأْخُذه به، فإنّه احرى ألايَتَوالَكوا فى خِدْمَتِك؛(33) كار هر كدام از خدمت‏كارانت را معين كن كه او را در برابر آن كار مسئول بدانى. تقسيم درست كار سبب مى‏شود كارها را به يكديگر وانگذارند و در خدمت سستى نكنند. از اين مطلب استنباط مى‏شود: اولاً تقسيم كار سبب مشخص شدن مسئوليت‏هاى افراد مى‏گردد و هر فرد به انجام كار بر اساس مسؤوليت و سمت خويش موظف است؛ ثانياً تقسيم كار صحيح به بهبود امور و فعاليت‏ها و افزايش توليد مى‏انجامد؛ ثالثاً تقسيم كار از سستى و تنبلى افراد در كارها جلوگيرى مى‏كند و وجدان كارى را افزايش مى‏دهد. 5ـ مطالب مذكور توجه امام على عليه‏السلام را به تقسيم كار در معناى كلى و در سطح جامعه نشان مى‏دهد. آن حضرت به تقسيم كار از نظر فردى و تأثير آن بر زندگى خانوادگى و شخصى افراد نيز سفارش كرده است. مسلمان واقعى لازم است كه ساعات شبانه روز زندگى خويش را به سه قسم طبقه‏بندى كند: يك قسم به عبادت و امور معنوى، قسمتى براى كار و فعاليت و كسب درآمد و قسمتى ديگر را براى استراحت و امور منزل. امام على عليه‏السلام فرمود: للمؤمن ثلاث ساعات: فساعةٌ يُناجى فيها ربَّه، و ساعةٌ يَرُم معاشَه، و ساعةٌ يُخْلى بين نفسه و بين لذّتِها فيما يَحلّ و يَجمل و ليس للعاقلٍ انْ يكون شاخصاً الاّ فى ثلاث: مَرَمّةٍ لمعاشٍ، او خُطْوةٍ فى معادٍ، او لذّةٍ فى غير مُحَرَّمٍ؛(34) مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسمت تقسيم كند: زمانى را براى نيايش و عبادت پروردگار و زمانى را براى تأمين هزينه‏ىِ زندگى، و زمانى را براى خود و لذت‏هايى كه حلال و زيباست. خردمند را نشايد جز آن كه در پى سه چيز برود: كسب حلال براى تأمين زندگى، يا گام نهادن در راه ( 97 )
آخرت، يا به دست آوردن لذت‏هاى حلال. مولاى متقيان سفارش مى‏كردند كه كار و تلاش بر طبق برنامه‏ريزى و روزانه صورت گيرد: أَمْضِ لك يومٍ عَمَلَه، فإنّ لكل يومٍ ما فيه؛(35) كار هر روز را در همان روز انجام ده؛ زيرا هر روزى، كار مخصوص به خود دارد. 10. رابطه‏ىِ طبقات و اقشار با تقسيم كار
امام على عليه‏السلام در عهدنامه‏ىِ معروف خود به مالك اشتر به وجود طبقات و اقشار در جوامع انسانى اشاره مى‏كند. در اين مورد مى‏فرمايد: امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايدارى سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيت انجام نمى‏شود. با آن براى جهاد با دشمن تقويت گردند و براى اصلاح امور خويش به آن تكيه كنند و نيازمندى‏هاى خود را برطرف سازند. سپس سپاهيان و مردم، جز با گروه سوم نمى‏توانند پايدار باشند و آن قضات و كارگزاران دولت، و نويسندگان حكومت‏اند، كه قراردادها و معاملات را استوار مى‏كنند و آنچه به سود مسلمانان است، فراهم مى‏آورند و در كارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند و گروه‏هاى ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمى‏توانند، دوام بياورند؛ زيرا آنان وسايل زندگى را فراهم مى‏آورند و در بازارها عرضه مى‏كنند و بسيارى از وسايل زندگى را با دست مى‏سازند كه از توان ديگران خارج است. قشر ديگر، طبقه‏ىِ پايين از نيازمندان و مستمندان‏اند كه بايد به آنها بخشش و يارى كرد.(36) وجود نيازها و احتياجات مختلف در طول زندگى افراد در جامعه ايجاب مى‏كند كه طبقات و اقشار متعددى وجود داشته باشد تا بر اساس همكارى و تعاون نيازها برطرف شود. اين تعاون و همكارى به گسترش «تقسيم كار» مى‏انجامد. هريك از انسان‏ها بر اساس استعدادها، توانايى‏ها، خصوصيات جسمانى و روحى و علائق به كارى مشغول مى‏گردند. طبقات و اقشار در تعارض و تضاد با يكديگر نيستند؛ بلكه به تداوم و بقاى حيات اجتماعى و افزايش ( 98 )
انسجام اجتماعى كمك مى‏كنند. نيازهاى مختلف انسان از طرفى و عجز و ناتوانى آدمى در برآوردن همه‏ىِ آنها از طرف ديگر، همكارى مشترك انسان‏ها را موجب مى‏شود و عوامل مختلف مانند استعدادهاى مختلف انسان‏ها تقسيم كار را ايجاب مى‏كند و تقسيم كار به تشكيل طبقات اجتماعى مى‏انجامد و از رهگذر آن، نيازهاى انسان بر طرف و جامعه‏هاى انسانى از نابودى حفظ مى‏گردد.(37) على عليه‏السلام معتقد است كه علاوه بر تقسيم كار در جامعه، انجام كارها و فعاليت‏ها و توليدات زمانى مى‏تواند به طور مطلوب انجام شود كه امنيت نسبى در جامعه به وجود آيد و خلاف‏كاران و اوباش در جامعه توانايى انجام اعمال خلاف را نداشته باشند. 11. بيكارى و كم كارى
بيكارى در طول ادوار تاريخ بشر به اشكال گوناگون وجود داشته است. در قرن معاصر نيز يكى از پديده‏ها و مسائل بسيارى از كشورها به ويژه كشورهاى در حال توسعه بيكارى و كم كارى است. در دوره‏ىِ زندگى حضرت على عليه‏السلام و صدر اسلام گرچه پديده‏ىِ مذكور متداول و حاد نبوده، ولى ايشان به اين امر توجه كرده است. آن حضرت فرمود: آفة العمل البطالة؛(38) آفت عمل بيكارى است (يعنى هركه عادت به آن كرد هرگز كار نمى‏كند يا اگر كار كند، ناقص انجام مى‏دهد.) باز فرمود: مَن أطاع التوانى ضيَّع الحقوق؛(39) كسى كه تنبلى و سستى پيشه كند، حقوق خويش و ديگران را ضايع مى‏كند. بيكارى تحت تأثير عوامل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در جامعه افزايش مى‏يابد. اين عوامل عبارتند از: فقر، كمبود سرمايه و اندك بودن سرمايه‏گذارى در بخش‏هاى مختلف اقتصادى، فقدان آموزش، نبودن فرهنگ كار، فقدان تقاضا براى توليد كالاها، سستى و تنبلى افراد، فقدان مشاركت اجتماعى و... ( 99 )
گسترش بيكارى و كم‏كارى به تدريج آسيب‏ها و مشكلات اقتصادى و اجتماعى ديگرى را به همراه دارد كه برخى از آنها عبارتند از: افزايش فقر و تهيدستى، گسترش انحرافاتى نظير اعتياد، فساد، تبعيض، تكّدى‏گرى و جز اينها. على عليه‏السلام از كسالت و تنبلى دورى مى‏جست و مرد عمل و كار بود و مردم را به كار و كوشش دعوت مى‏كرد و آنها را از بى‏حوصلگى و تن‏آسايى كه موجب فقر و تهيدستى است، بر حذر مى‏داشت.(40) آن حضرت مى‏فرمود: هرگاه كسالت و ناتوانى با هم همراه شدند، از آنها فقر و تهيدستى متولد مى‏شود.(41) يكى از سفارش‏هاى مولاى متقيان به مردم كار كردن در زمان جوانى و ميان‏سالى و قبل از پيرى و كهولت است؛ زيرا عمر انسان كوتاه و دوران جوانى و تحرّك و فعاليت محدود است؛ لذا بايستى در دوران جوانى و ميان‏سالى به كار و كوشش صحيح و شايسته پرداخت تا در دنياى فانى توشه‏اى براى آخرت فراهم آيد. اميرالمؤمنين عليه‏السلام در اين مورد مى‏فرمايد: پيش از كشيدن بار سنگين حيات در ساليان پايانى زندگى و ورود به دار مشاهده‏ىِ نتايج عمر و قبل از دست دادن همه‏ىِ مشاعر و نيروهاى خود، كار و تكاپو كنيد.(42) اى كه دستت مى‏رسد كارى بكن  پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار 
سال ديگر را چه مى‏داند حيات  با كجا رفت آن كه با ما بود يار 
دير و زود اين شكل و شخص نازنين  خاك خواهد گشتن و خاكش غبار(43)
12. نظارت در كار يكى از امور مهم، نظارت و كنترل بر كارها و فعاليت‏ها است. اگر نظارت بر كار به‏نحو مطلوب صورت گيرد، كاهش آسيب‏ها و افزايش كارايى‏هاى كاركنان، مديران و زمامداران و نهايتاً رشد و رونق اقتصادى و اجتماعى را به دنبال ( 100 )
مى‏آورد. نظارت در كار اقشار مختلف، مهم تلقى مى‏شود؛ اما به نظر مى‏رسد كه نظارت بر فعاليت‏ها و كارهاى دو قشر بازرگانان و مديران (زمامداران) ضرورى‏تر است. چنان كه حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد: اى گروه بازرگانان از خدا بترسيد، به خريداران نزديك شويد، با بردبارى و حوصله خود را از سوگند خوردن دور كنيد و از دروغ بپرهيزيد و از ستم بر كنار باشيد و ستمديدگان را يارى كنيد و پيمانه و ترازو را به صلاح آوريد، در كار مردم تقلّب نكنيد و در روى زمين فساد برپا ننماييد و تبه‏كارانه زندگى نكنيد.(44) در مورد مديران امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد: به سبب ماليات، لباس تابستانى و زمستانى مردم و رزقى را كه مى‏خورند نفروشيد و چهارپايى را كه با آن به كار مشغول‏اند، از دستشان نگيريد و بر احدى به جهت يك درهم تازيانه مزنيد و روى دوپايش نگه نداريد. هيچ‏چيز از اثاث زندگى آنان را به فروش نرسانيد؛ زيرا برنامه‏هاى ما آن است كه با گذشت و اغماض از مردم ماليات بگيريم و توجه تو به آبادانى زمين بيشتر از جمع‏آورى ماليات باشد.(45) على عليه‏السلام هر روز خود به بازار كوفه مى‏رفت و از وضع خريداران و فروشندگان تحقيق مى‏كرد. 13. نتيجه‏گيرى
بر اساس مطالب و مباحث پيش‏گفته در مورد كار و تلاش، نتايج به‏دست آمده، به شرح ذيل است: 1ـ در انديشه و سيره‏ىِ حضرت على عليه‏السلام كار و تلاش از مباحث مهم محسوب مى‏شود. يكى از حقوق اوليه‏ىِ مردم آن است كه همه حق دارند، شاغل باشند و در برابر كار و كوشش خود مزد و پاداش مناسب دريافت كنند؛ 2ـ حضرت على عليه‏السلام در طول عمر خويش علاوه بر حمايت از اسلام و امامت ( 101 )
به كارهاى زراعت و باغبانى مى‏پرداخت و درآمد آن را صرف امور مسلمانان به‏ويژه محرومان و يتيمان مى‏كرد؛ 3ـ يكى از وجوه تمايز و برترى برخى انسان‏ها بر بعضى ديگر، كار و تلاش است؛ زيرا كارها آثار دنيوى و اخروى به همراه دارد؛ 4ـ ملاك‏ها و معيارهاى مهم در انتخاب شغل و كار عبارتند از: كار توأم با آگاهى (آگاهى و شناخت نسبت به كار)، اخلاص در كارها (هدف‏دار بودن)؛ 5ـ با ايجاد تنوّع و نوآورى در محيط كار مى‏توان از ملامت و خستگى جلوگيرى كرد؛ 6ـ كار آزادانه عبارت است از كارى كه بر علاقه، استعداد مبتنى باشد و به رشد شخصيت فرد منجر شود؛ 7ـ ويژگى‏هاى كار غيرآزادانه (اجبارى) و موافق علاقه و رضايت انسان‏ها نبودن عبارت است از: جلوگيرى از رشد و شكوفايى استعدادهاى افراد، توهين به آزادى انسان، ممانعت از رشد و نوآورى و ابداع؛ 8ـ كارهاى شايسته داراى اين ويژگى‏هاست: نزديك‏سازى انسان به سوى حق و خداوند، منطبق بودن با موازين الهى و اسلامى، مضر نبودن براى جامعه، منجر نشدن كار به آسيب و انحراف فردى و اجتماعى، انجام دادن كار با هدف صلاح و آبادانى جامعه، حلال بودن كار از نظر شرع؛ 9ـ كارهاى ناشايست فعاليت‏هايى است كه انجام دادن آن براى عامل، شرمندگى به همراه داشته باشد؛ هم چنين براى جامعه آثار و پيامدهاى ناگوار ايجاد نمايد؛ 10ـ تقسيم كار نقش مؤثر در استمرار، بقا و تعادل جامعه دارد؛ 11ـ آثار تقسيم كار عبارت است از: تأمين احتياجات و نيازهاى زندگى فردى و اجتماعى، هموار شدن زمينه‏هاى موفقيت و شكوفايى فردى و شخصى و اجتماعى، همراهى با طبيعت متفاوت زنان و مردان، كاستن از اتلاف زمان و منابع؛ ( 102 )
12ـ تقسيم كار در رشد استعدادها و توانايى‏ها و رفع نيازهاى فردى و اجتماعى نقش مؤثر دارد؛ 13ـ تداوم بيكارى و كم‏كارى به سستى و تنبلى افراد جامعه مى‏انجامد و پيامدهاى سوء آن افزايش فقر و تهيدستى است؛ 14ـ نظارت در كارها و فعاليت‏ها در جامعه مهم تلقى مى‏شود و لازم است نظارت و كنترل در كارها و مشاغل بيشتر مورد توجه قرار گيرد. پى‏نوشت‏ها···
1 . ميك، رونالد، پژوهشى در نظريه‏ىِ ارزش ـ كار، ترجمه‏ىِ م. سوداگر، تهران، پازند، 1358، ص22 2 . توسلى، غلامعباس، جامعه‏شناسى كار و شغل، تهران، سمت، چاپ اول، 1375، ص9 3 . همان، ص 10 4 . نهج‏البلاغه، ترجمه‏ىِ محمد دشتى، قم، انتشارات مشرقين، چ5، 1379، صص 447 و 464 خطبه‏ىِ 230/9. 5 . اقتباس از كتاب كار و حقوق كارگر، تاليف شريف قريشى، ترجمه‏ىِ اديب لارى و محصل يزدى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1366، صص 6و5 6 . جرداق، جر، امام على عليه‏السلام صداى عدالت انسانى، ج1، ترجمه‏ىِ سيدهادى خسرو شاهى، قم، نشر خرّم، چ3، 1376، ص172 7 . همان، ص172. 8 . برقعى قمى، سيدعلى اكبر، جلوه‏ىِ حق در سيرت مولاى متقيان اميرمؤمنان على بن ابى‏طالب عليه‏السلام ، تهران، انتشارات حافظ، (بى‏تا)، ص 55 9 . قريشى، شريف، كار و حقوق كارگر، 1366، ص6 10 . جرداق، پيشين، ص 235 11 . شفيع‏آبادى، عبدالله، راهنمايى و مشاوره‏ىِ شغلى و حرفه‏اى، تهران، انتشارات رشد، 1372، ص93 12 . نهج البلاغه، پيشين، صص285ـ 284، خطبه 154/6 13 . غرر الحكم، ج2، سيدحسين شيخ‏الاسلامى، قم، انصاريان، (بى‏تا)، ص 1043 14 . همان، ج2، ص 1046 ( 103 )
15 . همان، ص 1048 16 . نهج البلاغه، پيشين، صص 737 و 736، حكمت 436 ، حكمت 444 17 . سازمان امور ادارى و استخدامى كشور، پيام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، تهران، چ1، 1375، ص55 18 . جرداق، پيشين، ج1، صص 236 و 235 19 . نهج البلاغه، پيشين، حكمت 122 و پيام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، پيشين، ص 53 20 . سوره كهف، آيه 107 21 . سوره بنى‏اسرائيل (اسراء) آيه 9 22 . غررالحكم، پيشين، ج2، ص 1038 23 . همان، ص1039 24 . همان، ص 1039 25 . همان، ص1055 26 . نهج البلاغه، پيشين، صص533 و 532، نامه 31/91 27 . همان، نهج البلاغه، نامه 69 و پيام‏هاى ادارى از نهج‏البلاغه، ص 30 28 . غررالحكم، پيشين، ص1036 29 . نهج البلاغه، پيشين، حكمت 199/2 و3 30 . نهج البلاغه، حكمت 199/2 و3 31 . نهج‏البلاغه، پيشين، صص 727و 726، حكمت 403 32 . همان، صص537ـ و 536، نامه 31/118 33 . همان، صص537ـ 536، نامه 31/119 34 . همان، صص725ـ 724، حكمت 390 35 . همان، صص585ـ 584، نامه 53/115 36 . همان، ص573، نامه 53/8 37 . برزگر كليشمى، ولى الله، جامعه از ديدگاه نهج‏البلاغه، سازمان تبليغات اسلامى، چ1، 1372.  
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

به خاطر توهین‌های همسرم اعتماد به نفس ندارم
نظریه ویگوتسکی به زبان ساده
۷ شبهه غیرواقعی درباره تعطیلی پنجشنبه ها و پاسخ صحیح به آن
سوگ بعد از سقط و غمی‌ بی‌پایان
نقش تمایز یافتگی در رضایت زناشویی
مشکلات بلوغ در پسران
پرتناقض‌ترین سن کودک کدام است؟
تاثیر مخرب تجربه آزار در دوران کودکی بر سلامت روان
اینفلوئنسرهای نوجوان چگونه بر کودکان تاثیر روانی می گذارند؟
بعضی دفترخانه‌ها با دریافت پول بیشتر،صیغه عقد را برای پسر معتاد جاری می‌کنند!
چرا فنلاند «شادترین مردم جهان» را دارد؟
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
طوری زندگی كن كه اسمت با جسمت زیر خاك نرود