دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 May 2024
تاریخ انتشار :
پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۸۹ / ۰۸:۲۶
کد مطلب: 167
۰
۱

استفاده ابزاری از زنان در محیط کاری - قسمت دوم

یک فروشنده ترجیحا" خانم حتما مجرد نیازمندیم زيپ کيفش را باز مي کند، اسکناس مچاله اي بيرون مي آورد و بدست دکه‌دار مي دهد. لاي روزنامه را باز مي کند نيازمندي هايش را برمي دارد و روزنامه را بيرون مي اندازد. وقتي با خودکار قرمز دور بعضي از کادرها خط مي کشد با خودش مي گويد: امروز هم مثل ديروز... مدتي است فارغ التحصيل شده و جوياي کار است. روزانه  10 محل را براي پيدا کردن شغل مناسب زير پا مي گذارد. اما همه تيرهايش به سنگ مي خورد. مجبور است تا پيدا کردن شغل مناسب مدتي را به  منشي گري مشغول باشد. اما وقتي آگهي هاي استخدام منشي را بررسي مي کند اغلب احساس ناخوشايندي به او دست مي دهد.
 
تعداد زيادي از دختران جوياي کار ممکن است با اين قبيل احساسهاي ناخوشايند درگير باشند؛ آنهم وقتي در مقابل عنوان پرطمطراق شرکت اغلب با مکانهاي نه چندان مناسب مواجه مي شوند. يک واحد آپارتماني در طبقه پنجم يک ساختمان به اصطلاح تجاري( البته در ظاهر امر هيچ تفاوتي با مسکوني ندارد ) شرکتي است که در آن بسته است. زنگ که مي زني پسري که تنها شخص موجود در شرکت(!) است در را به رويت باز مي کند... "اين يکي مناسب تر است."
شرکتي در يکي از خيابانهاي اصلي شهر. آنقدر کوچک است که به هيچوجه به يک شرکت شبيه نيست. وارد که مي شوي بايد پله هاي بلند و تنگ را به سمت زير زمين طي کني. يا از خوف است يا از تنگي راه پله، احساس مي کني تنفس برايت مشکل شده. مرد در ظاهر موقر است اما وقتي به او مي گويي کار مورد نياز شما را در منزل انجام مي دهم و نتيجه را هر چند روز يکبار برايتان مي آورم، مي گويد: خير بايد همينجا کار را انجام بدهي! و حالا ... نگاهي گذرا به نيازمندي هاي روزنامه‌ها به وضوح خبر از اوضاع نابسامان موقعيت اجتماعي زنان جوياي کار مي دهد. با اين توضيح که نفس حضور زن در اجتماع و قبول مسئوليت از طرف وي کاملا قابل قبول بوده و نمي توان منکر آن شد. از طرفي هم نبايد انتظار داشت شعار برابري و مساوات زن و مرد را بدهي و از طرف ديگر توقع امتياز ويژه براي حضور زن در محيط کار را داشته باشي مثل پستهاي بي دردسر و پر درآمد فقط به اين علت که يک زن هستي. زن مي تواند با نقطه ضعف قرار ندادن شرايط جسماني خود فرضا يک راننده، يک فيلمساز و يا مدير عامل يک شرکت صنعتي و حتي يک معمار موفق باشد اما نمي تواند و يا نبايد با ابزار قرار دادن خود، صندوقدار يک رستوران و فروشنده بزک کرده يک مغازه کوچک باشد. هميشه زناني که به نوعي فرياد حقوق زن را سر مي دهند، از استثمار شدن زنان در جوامع غربي مي گويند در حالي که زن در يک جامعه مسلمان با پذيرش چنين شغلهايي بي شک مورد نوعي استثمار خاموش قرار مي گيرد. چه از لحاظ ابزار بودن براي جذب مشتري و چه از لحاظ نداشتن حقوق و مزاياي مناسب در قبال کار انجام شده. "يک فروشنده ترجيحا خانم حتما مجرد، يک خانم با روابط عمومي بالا و ظاهري آراسته، يک خانم جوان 20ساله..." تنها مفهومي را که به جويندگان کار القا مي کند اين است که شغل مورد نظر با ظاهر او پيوندي عجيب و غريب دارد، همين! به همين علت است که دختر جوياي کار بايد ساعتي را صرف بزک ظاهر کرده و هنگام معرفي خود به شخص مسئول تمام تلاشش را براي نشان دادن روابط عمومي بالا(با غمزه چشم و ابرو و ريختن زبان) به خرج دهد. کاري که با اجبار و يا اختيار بايد در تمام طول عمر کاري خود انجام دهد. عملي که برايشان عادت مي شود ديگر بدون آراستن ظاهر، اعتماد به نفس خروج از منزل را ندارد. علاوه بر تاثير مخرب اين قبيل شغل ها بر شخصيت زن در اجتماع گاه اتفاقات ناگواري در اثر مراجعه زنان و دختران جوان به شرکتهاي تقلبي که آگهي‌شان در روزنامه ها چاپ شده است، مي افتد. اگرچه گاهي "نياز" انسان را علي رغم ميل باطني مجبور به انجام اين قبيل کارها مي کند اما بايد با وضع قوانين از بروز اتفاقات ناگوار جلوگيري شود. مثل عدم درج آگهي شرکتي که بطور قانوني به ثبت نرسيده و ممکن است دامي باشد براي اغفال دختران.
بسيار پيش آمده که دختران جوان، دانشجويان شهرستاني مقيم تهران و برخي دختران فراري که براي کاريابي از خانه‌هاي کاهي يک روزنامه دنبال نان مي‌گردند وارد باندهاي فساد شده‌اند و البته برخي ديگر که با حضور در اين مثلا شرکت‌ها مورد آزار و تعرض قرار گرفته‌اند پس از اينکه با تهديد صاحب‌کار مواجه شده‌اند علاوه بر اينکه به کار در آن شرکت تن داده‌اند به ساير درخواست‌هاي آن مجموعه نيز پاسخ مثبت داده‌اند و اين پله‌اي است که آنها را علاوه بر سرخوردگي و افسردگي و احساس پوچي از يک زندگي نکبت‌بار، به انتهاي جاده زندگي و خودکشي کشانده است. آن هم بواسطه عکس و يا فيلمي که در همين شرکت‌ها از آنها گرفته‌شده است...و در اين ميان نه شکايتي صورت گرفته و نه عاملان اصلي خودکشي يک جوان جوياي کار که تنها گناهش سادگي بوده است؛ پيدا شده و به مجازات عمل خويش رسيده‌اند. آنچه مهم است نظارت ضعيف بر اوضاع آگهي‌هاي روزنامه‌اي است و گرنه ماجراي استخدام‌هاي دروغين و همچنين شکاياتي که روزانه روانه دادسراها و دادگاه‌هاي کشور مي‌شود و همگي سر از همين اتاق‌هاي تاريک سوء استفاده در مي‌آورد، هرگز با اين آمار رشد مواجه نبود. به راستي ارباب جرايد تا به حال خود براي يک بار هم که شده با اين شرکت‌هاي به اصطلاح کاريابي تماس گرفته‌اند؟ آيا مي‌پسندند که دخترانشان براي کسب و کار به يکي از همين شرکت‌ها مراجعه کند؟ ايا درآمدزايي نيازمنديها براي يک روزنامه آن هم در يک کشور اسلامي تا اين حد اهميت دارد که ماجراي باندهاي فساد و تبهکاري که در دل اين آگهي‌ها رخنه کرده‌اند به فراموشي سپرده شود؟! / البرز      
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

مهرداد
Romania
خانمها نباید شان خودشونو پایین بیارن و به این کاراتن ندن.بیکاری بهتر از آلت دست شدن واسه دیگرانه. زن ایرانی خیلی ارزشش بالاتراز ایناس
به خاطر توهین‌های همسرم اعتماد به نفس ندارم
نظریه ویگوتسکی به زبان ساده
۷ شبهه غیرواقعی درباره تعطیلی پنجشنبه ها و پاسخ صحیح به آن
سوگ بعد از سقط و غمی‌ بی‌پایان
نقش تمایز یافتگی در رضایت زناشویی
مشکلات بلوغ در پسران
پرتناقض‌ترین سن کودک کدام است؟
تاثیر مخرب تجربه آزار در دوران کودکی بر سلامت روان
اینفلوئنسرهای نوجوان چگونه بر کودکان تاثیر روانی می گذارند؟
بعضی دفترخانه‌ها با دریافت پول بیشتر،صیغه عقد را برای پسر معتاد جاری می‌کنند!
چرا فنلاند «شادترین مردم جهان» را دارد؟
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
هیچوقت برای تبدیل شدن به کسی که میخواستین باشین دیر نیست... فقط کافیست اولین قدم را بردارید.