خانوادههای گرم و صمیمی گذشته... یادش بخیر
یک حوض وسط حیاط بود که بچهها دور آن با سر و صدای زیاد بازی میکردند، قد و نیم قد، دختر و پسر.
مادرها چاشنی آبگوشت را تنظیم میکردند، یکی رب گوجه و نمک میزد. دیگری گوشت را میکوبید و با اینکه آشپز چند تا بود، غذاها هیچ وقت نه شور میشد و نه بینمک.
به گزارش ایسنا، مردها هم تا ظهر سرکار بودند. پدر بزرگ و مادربزرگ هم یا قرآن میخواندند و یا دعا میکردند و از زیر عینک از بازی نوههایشان لذت میبردند.
حیاط بزرگی بود که هر خانواده دور آن برای خود یک اتاق داشت. چند خواهر و برادر و عروس و داماد دور هم توی همان یک خانه قدیمی زندگی میکردند. سفره پهن میشد از این سر تا آن سر اتاق و همه کنارش مینشستند و خستگی روزانه را از تن دور میکردند.
بچهها اجتماعیتر بزرگ میشدند و ارتباط جمعی بهتری داشتند، اختلافات جزئی را بزرگترها حل میکردند و شبها روی تختهای توی حیاط و یا زیر کرسی با هم جمع میشدند و از هر دری سخنی.
... نهار را که نمیتوانیم دور هم بخوریم. پدر و مادر سر کار هستند و بچهها دانشگاه. عصر که همه از بیرون برسند آنچنان خسته هستند که هر کدام به اتاق خود پناه میبرند و کمتر حوصله میکنند با کسی حرف بزنند.
موقع شام که برسد تلویزیون روشن است و حواس آدم را پرت میکند. دیگری عصر که میآید سر راه چیزی خورده و شام میل ندارد و ترجیح میدهد پروژههای عقب افتاده دانشگاه را سر و سامان دهد.
کمتر پیش میآید کسی آبگوشت و قورمه سبزی را از صبح بار بگذارد که حسابی جا بیفتد، غذاها همه حاضری شده. با یک تماس تلفنی از رستوران سر کوچه.
بعد از شام هم نوبت خواب است که بتوان تجدید انرژی کرد و صبح دیگری را به همین روال آغاز کرد.
پیشرفت علم خوب است، اینکه بتوانی خیلی از کارها را اینترنتی انجام دهی، اما نه اینکه وقت حرف زدن با اعضای خانوادهات را هم پای همین کامپیوتر بگذرانی.
خیلی مهم است از اخبار روزمره دنیا و کشورت آگاه باشی، اما نه اینکه زمان صرف شام هم گوشت به رویدادهای خبری باشد.
... بعضی میگویند گذر از سنت به دنیای صنعتی بر روی خانوادهها اثر گذاشته و اعضاء خانواده از هم دور شدهاند. بعضی دیگر اما میگویند اگر چه ارتباطات بین خانوادهها محدود شده، اما این ارتباط به درون خانواده منتقل شده است.
اما همه در یک چیز عقیده مشترک دارند. خانواده مهمترین و اساسیترین بنیان جامعه است و رشد جامعه زمانی میسر است که افراد در خانوادهای سالم زندگی کنند و نیازهای عاطفی خود را درون خانواده تامین کنند.
یک جامعهشناس معتقد است، در دنیای امروز پیوند بین افراد خانواده ضعیف شده و خانواده اقتدار سابق را ندارد.
«علیاکبر دهحقی» به ایسنا گفت : تغییر الگوی زندگی از سنت به صنعت و عبور از مرحله گذار، کارکردهای خانواده را ضعیف کرده است.
وی با اشاره به شیوهی زندگی خانوادههای سنتی که متشکل از چند نسل و تعداد زیادی از افراد خانواده بود، ادامه داد: این خانوادهها اگرچه مشکلات خاص خود را داشتند، اما در روند تعلیم و تربیت فرزندان و نسل بعد از خود موفق بودند.
به گفتهی این جامعهشناس، در خانوادههای سنتی اقتدار خانواده در دست پدر بود و نظارت و تربیت فقط توسط وی صورت میگرفت و این در حالی است که در خانوادههای امروزی تقسیم ناهماهنگ این اقتدار تاثیر منفی بر روند تربیت کودکان دارد.
دهحقی، مهاجرت افراد خانواده، جایگزینی گروههای دیگر به جای گروههای خویشاوندی و روآوردن جوانان به فضاهای مجازی برای اینکه منزلت اجتماعی جدیدی کسب کنند را از جمله عوامل دور شدن اعضا در خانوادههای متمدن و هستهای امروز برشمرد.
وی با تاکید بر اینکه این روند در آینده شدیدتر هم خواهد شد، افزود: باید راهکارهایی برای جلوگیری از این روند اندیشیده شود، مثلاً نظام آموزشی ورود پیدا کند و یا زوجین پیش از بچهدار شدن آموزشهای لازم را دریافت کنند.
این جامعهشناس تصریح کرد: جدایی افراد خانواده از یکدیگر آسیبهای اجتماعی و روانی فراوانی به دنبال دارد که آثار منفی آن را در قالب بزههای اجتماعی شاهد هستیم.
.... دنیا مدرن میشود خوب بشود، دغدغههای روزمره زیاد است خوب باشد، باید برای تامین خانواده بیشتر تلاش کرد خوب تلاش میکنیم. اما همه اینها دلیل نمیشود فرزندان درهای دنیای خود را بر پدر و مادرشان ببندند و پدر و مادر نیز به بهانه اینکه نمیخواهیم دخالت کنیم و یا اینکه بچه باید استقلال داشته باشد خود را از فرزندشان جدا ببینند.
کاش دنیا طوری شود که آدمها همانطورکه در دل یک خانواده متولد میشوند در دل یک خانواده زندگی کنند و در دل خانواده از دنیا بروند.
مادرها چاشنی آبگوشت را تنظیم میکردند، یکی رب گوجه و نمک میزد. دیگری گوشت را میکوبید و با اینکه آشپز چند تا بود، غذاها هیچ وقت نه شور میشد و نه بینمک.
به گزارش ایسنا، مردها هم تا ظهر سرکار بودند. پدر بزرگ و مادربزرگ هم یا قرآن میخواندند و یا دعا میکردند و از زیر عینک از بازی نوههایشان لذت میبردند.
حیاط بزرگی بود که هر خانواده دور آن برای خود یک اتاق داشت. چند خواهر و برادر و عروس و داماد دور هم توی همان یک خانه قدیمی زندگی میکردند. سفره پهن میشد از این سر تا آن سر اتاق و همه کنارش مینشستند و خستگی روزانه را از تن دور میکردند.
بچهها اجتماعیتر بزرگ میشدند و ارتباط جمعی بهتری داشتند، اختلافات جزئی را بزرگترها حل میکردند و شبها روی تختهای توی حیاط و یا زیر کرسی با هم جمع میشدند و از هر دری سخنی.
... نهار را که نمیتوانیم دور هم بخوریم. پدر و مادر سر کار هستند و بچهها دانشگاه. عصر که همه از بیرون برسند آنچنان خسته هستند که هر کدام به اتاق خود پناه میبرند و کمتر حوصله میکنند با کسی حرف بزنند.
موقع شام که برسد تلویزیون روشن است و حواس آدم را پرت میکند. دیگری عصر که میآید سر راه چیزی خورده و شام میل ندارد و ترجیح میدهد پروژههای عقب افتاده دانشگاه را سر و سامان دهد.
کمتر پیش میآید کسی آبگوشت و قورمه سبزی را از صبح بار بگذارد که حسابی جا بیفتد، غذاها همه حاضری شده. با یک تماس تلفنی از رستوران سر کوچه.
بعد از شام هم نوبت خواب است که بتوان تجدید انرژی کرد و صبح دیگری را به همین روال آغاز کرد.
پیشرفت علم خوب است، اینکه بتوانی خیلی از کارها را اینترنتی انجام دهی، اما نه اینکه وقت حرف زدن با اعضای خانوادهات را هم پای همین کامپیوتر بگذرانی.
خیلی مهم است از اخبار روزمره دنیا و کشورت آگاه باشی، اما نه اینکه زمان صرف شام هم گوشت به رویدادهای خبری باشد.
... بعضی میگویند گذر از سنت به دنیای صنعتی بر روی خانوادهها اثر گذاشته و اعضاء خانواده از هم دور شدهاند. بعضی دیگر اما میگویند اگر چه ارتباطات بین خانوادهها محدود شده، اما این ارتباط به درون خانواده منتقل شده است.
اما همه در یک چیز عقیده مشترک دارند. خانواده مهمترین و اساسیترین بنیان جامعه است و رشد جامعه زمانی میسر است که افراد در خانوادهای سالم زندگی کنند و نیازهای عاطفی خود را درون خانواده تامین کنند.
یک جامعهشناس معتقد است، در دنیای امروز پیوند بین افراد خانواده ضعیف شده و خانواده اقتدار سابق را ندارد.
«علیاکبر دهحقی» به ایسنا گفت : تغییر الگوی زندگی از سنت به صنعت و عبور از مرحله گذار، کارکردهای خانواده را ضعیف کرده است.
وی با اشاره به شیوهی زندگی خانوادههای سنتی که متشکل از چند نسل و تعداد زیادی از افراد خانواده بود، ادامه داد: این خانوادهها اگرچه مشکلات خاص خود را داشتند، اما در روند تعلیم و تربیت فرزندان و نسل بعد از خود موفق بودند.
به گفتهی این جامعهشناس، در خانوادههای سنتی اقتدار خانواده در دست پدر بود و نظارت و تربیت فقط توسط وی صورت میگرفت و این در حالی است که در خانوادههای امروزی تقسیم ناهماهنگ این اقتدار تاثیر منفی بر روند تربیت کودکان دارد.
دهحقی، مهاجرت افراد خانواده، جایگزینی گروههای دیگر به جای گروههای خویشاوندی و روآوردن جوانان به فضاهای مجازی برای اینکه منزلت اجتماعی جدیدی کسب کنند را از جمله عوامل دور شدن اعضا در خانوادههای متمدن و هستهای امروز برشمرد.
وی با تاکید بر اینکه این روند در آینده شدیدتر هم خواهد شد، افزود: باید راهکارهایی برای جلوگیری از این روند اندیشیده شود، مثلاً نظام آموزشی ورود پیدا کند و یا زوجین پیش از بچهدار شدن آموزشهای لازم را دریافت کنند.
این جامعهشناس تصریح کرد: جدایی افراد خانواده از یکدیگر آسیبهای اجتماعی و روانی فراوانی به دنبال دارد که آثار منفی آن را در قالب بزههای اجتماعی شاهد هستیم.
.... دنیا مدرن میشود خوب بشود، دغدغههای روزمره زیاد است خوب باشد، باید برای تامین خانواده بیشتر تلاش کرد خوب تلاش میکنیم. اما همه اینها دلیل نمیشود فرزندان درهای دنیای خود را بر پدر و مادرشان ببندند و پدر و مادر نیز به بهانه اینکه نمیخواهیم دخالت کنیم و یا اینکه بچه باید استقلال داشته باشد خود را از فرزندشان جدا ببینند.
کاش دنیا طوری شود که آدمها همانطورکه در دل یک خانواده متولد میشوند در دل یک خانواده زندگی کنند و در دل خانواده از دنیا بروند.