زنان و دختران طعمه باندهای تبهکار
اعضای باندهای تبهکار معمولاً زنان را برای زورگیریهایشان طعمه خود قرار میدهند و بدینترتیب با جذب و فریب زنان حلقه زورگیری را کامل میکنند.
زورگیری از نگاه آسیبشناسی اجتماعی یعنی تجاوز به مال یا سرقت اموال افراد با استفاده از سلاح سرد یا گرم و با توسل به خشونت که در بسیاری از اوقات باعث ضرب و جرح یا مرگ قربانیان زورگیری میشود.
حلقه زورگیری عبارت است از: 1- زاغزن؛ یعنی فرد یا افرادی در حواشی یا داخل بانکها و طلافروشیها و... نگهبانی میدهند تا طعمه را شناسایی کنند. این گروه برای زاغ زدن اغلب از میان زنان و دختران فراری انتخاب میشوند تا کمتر مورد شک و تردید قرار بگیرند.
2- افراد خفتگیر؛ افرادی هستند که با حمله به قربانی او را مورد هجوم قرار میدهند تا اقدام به زورگیری کنند.
3- قاپزن که کیف یا بسته پول افراد را میقاپد و بالاخره «دررو» کسی است که مال سرقت شده را میگیرد و فرار میکند.
4- سیاهباز؛ فردی است که در ظاهر به عنوان کمک به طعمه و در اصل برای فراری دادن همدستانش وارد صحنه میشود.
براساس آمار در این میان 96 درصد از زورگیران و کیفقاپها را مردان تشکیل میدهند و 4 درصد زنان و دختران هم در این ناهنجاری و بزهکاری مشارکت دارند.
دختران فراری و زنان معتاد افرادی هستند که در زورگیریها به خدمت باندهای تبهکار درمیآیند که با ترکنشینی در موتوسیکلت نقش «دررو» را اجرا میکنند و در زنجیره زورگیریها هم به عنوان زاغزن و سیاهباز وارد عمل میشوند.
اکثر زورگیران دارای سابقه هستند که معمولاً هسته مرکزی باند خود را در زندان تشکیل میدهند. دختران فراری هم معمولاً به خاطر داشتن یک پناهگاه تن به رابطه نامشروع با اعضای باند میدهند و اینگونه دختران اغلب معتاد به مواد مخدر میشوند و برای تهیه پول مواد ناگزیر به ادامه همکاری میشوند.
در برخی مواقع زنان و دختران عضو باند به ازدواج یکی از زورگیران تن میدهند تا از پوشش حمایتی بیشتری برخوردار شوند و سهم قابل توجهی از اموال سرقتی را دریافت کنند. ضمناً دختران فراری و نوجوانان بزهکاری که تن به همکاری با باندهای تبهکار میدهند معمولاً فرزندان والدین معتاد یا زندانی هستند و زورگیران همدستان خود را از میان این نوجوانان انتخاب میکنند.
کارشناسان تربیتی معتقدند از آنجایی که اکثریت نوجوانان و دختران بزهکار در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشوند باید در همان مرکز مورد بازپروری روانی، رفتاری و شخصیتی قرار گیرند تا از بازگشت مجدد آنان به جمع باندهای بزهکار جلوگیری شود.
اعتیاد به مواد روانگردان مخصوصاً شیشه و کراک در میان دختران فراری و زنان در بسیاری از اوقات منجر به همکاری آنان با باندهای تبهکاران میشود چراکه زنان با اطاعت بیچون و چرا از سوی اعضای باند به اين باتلاق کشیده میشوند. ايران
زورگیری از نگاه آسیبشناسی اجتماعی یعنی تجاوز به مال یا سرقت اموال افراد با استفاده از سلاح سرد یا گرم و با توسل به خشونت که در بسیاری از اوقات باعث ضرب و جرح یا مرگ قربانیان زورگیری میشود.
حلقه زورگیری عبارت است از: 1- زاغزن؛ یعنی فرد یا افرادی در حواشی یا داخل بانکها و طلافروشیها و... نگهبانی میدهند تا طعمه را شناسایی کنند. این گروه برای زاغ زدن اغلب از میان زنان و دختران فراری انتخاب میشوند تا کمتر مورد شک و تردید قرار بگیرند.
2- افراد خفتگیر؛ افرادی هستند که با حمله به قربانی او را مورد هجوم قرار میدهند تا اقدام به زورگیری کنند.
3- قاپزن که کیف یا بسته پول افراد را میقاپد و بالاخره «دررو» کسی است که مال سرقت شده را میگیرد و فرار میکند.
4- سیاهباز؛ فردی است که در ظاهر به عنوان کمک به طعمه و در اصل برای فراری دادن همدستانش وارد صحنه میشود.
براساس آمار در این میان 96 درصد از زورگیران و کیفقاپها را مردان تشکیل میدهند و 4 درصد زنان و دختران هم در این ناهنجاری و بزهکاری مشارکت دارند.
دختران فراری و زنان معتاد افرادی هستند که در زورگیریها به خدمت باندهای تبهکار درمیآیند که با ترکنشینی در موتوسیکلت نقش «دررو» را اجرا میکنند و در زنجیره زورگیریها هم به عنوان زاغزن و سیاهباز وارد عمل میشوند.
اکثر زورگیران دارای سابقه هستند که معمولاً هسته مرکزی باند خود را در زندان تشکیل میدهند. دختران فراری هم معمولاً به خاطر داشتن یک پناهگاه تن به رابطه نامشروع با اعضای باند میدهند و اینگونه دختران اغلب معتاد به مواد مخدر میشوند و برای تهیه پول مواد ناگزیر به ادامه همکاری میشوند.
در برخی مواقع زنان و دختران عضو باند به ازدواج یکی از زورگیران تن میدهند تا از پوشش حمایتی بیشتری برخوردار شوند و سهم قابل توجهی از اموال سرقتی را دریافت کنند. ضمناً دختران فراری و نوجوانان بزهکاری که تن به همکاری با باندهای تبهکار میدهند معمولاً فرزندان والدین معتاد یا زندانی هستند و زورگیران همدستان خود را از میان این نوجوانان انتخاب میکنند.
کارشناسان تربیتی معتقدند از آنجایی که اکثریت نوجوانان و دختران بزهکار در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشوند باید در همان مرکز مورد بازپروری روانی، رفتاری و شخصیتی قرار گیرند تا از بازگشت مجدد آنان به جمع باندهای بزهکار جلوگیری شود.
اعتیاد به مواد روانگردان مخصوصاً شیشه و کراک در میان دختران فراری و زنان در بسیاری از اوقات منجر به همکاری آنان با باندهای تبهکاران میشود چراکه زنان با اطاعت بیچون و چرا از سوی اعضای باند به اين باتلاق کشیده میشوند. ايران