پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 16 May 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۱ / ۰۴:۵۳
کد مطلب: 11686
۰

مغز شما در اين 10 موقعيت هنگ مي کند

در زندگي روزمره خود با اطلاعات بسيار زيادي رو به رو مي‌شويم که مغز مسئول پردازش آن‌هاست. قرار است مغز اطلاعات بيروني را به درستي پردازش کند، نتيجه درستي بگيرد و به ما براي زندگي در اين دنياي پر از محرک کمک کند. اما مغز، سيستمي پيچيده است که خطاهايي هم دارد. خطاهاي مغز در زندگي روزمره دائم اتفاق مي‌افتد و برخي از آن‌ها را ما حتي به خطاي مغزي نسبت نمي‌دهيم. دانستن اين که چه پديده‌هاي مغزي باعث اين خطاهاي روزمره مي‌شود، خالي از لطف نيست. با مجموعه‌اي از مواردي که در زندگي روزمره اتفاق مي‌افتد و در آن‌ها مغز دچار خطا مي‌شود، آشنا شويد.

درها: تا به حال شده وارد اتاقي شويد اما به کل فراموش کنيد که اصلا براي چه وارد آن اتاق شديد؟ به گزارش خبرآنلاين، نکته جالب اين است که درها مي‌توانند مقصر اصلي اين فراموشي عجيب باشند. روان شناسان دانشگاه نوتردام کشف کرده‌اند که عبور از يک در، باعث پديده‌اي در مغز مي‌شود که مي‌توان آن را جداکننده رويدادي ناميد. در اين پديده، عبور از در، بخشي از افکار و خاطرات را از دسته‌اي ديگر جدا مي‌کند، درست همان‌طور که در فيلم ها عبور از يک در به معناي خارج شدن از يک صحنه و ورود به صحنه‌اي ديگر است. بنابراين مي‌توان به زبان ساده گفت وقتي از يک در عبور مي‌کنيد، مغزتان اطلاعات مربوط به اتاق قبلي را کنار مي‌گذارد و با ارائه صفحه‌اي سفيد و جديد، خود را براي فضايي تازه آماده مي‌کند.

ماه: وقتي براي گردش شبانه همراه با اطرافيان بيرون از خانه هستيد، ماه مي‌تواند عنصري زيبا و خاطره‌انگيز باشد. به احتمال زياد براي شما هم پيش آمده است که در مواردي، ماه را بسيار بزرگ‌تر از معمول ببينيد،‌ با اين که مي‌دانيد ماه بزرگ‌تر نشده و همان اندازه قبلي است. در واقع اين بزرگ ديدن ماه هم يکي ديگر از خطاهايي است که مسئولش مغزمان است.

به احتمال زياد دليل اين پديده که خطاي ديد ماه يا خطاي ديد پونزو ناميده مي‌شود،‌ اين است که ما عادت داريم ابرها را بالاي سر خودمان ببينيم و مي‌دانيم که وقتي ابري را در افق مي‌بينيم،‌ آن ابر مي‌تواند بسيار بسيار از ما دور باشد. اگر ابري در افق به اندازه ابري که بالاي سرمان است به نظر بيايد، با خود فکر مي‌کنيم: آن ابر بايد خيلي بزرگ باشد و چون ماهي که در نزديکي خط افق مي‌بينيم به اندازه ماهي است که به طور معمول بالاي سر خود مي‌بينيم، اين‌طور ادراک مي‌کنيم که ماه در نزديکي افق خيلي بزرگ است! پس در ديدن اندازه ماه مشکلي نيست، اما مغز آن را بزرگ‌تر پردازش مي‌کند.

آژيرها و بوق‌ها: کدام‌يک از اين صداها بدترند: صداي زنگ ساعت ديجيتالي؟ صداي کاميوني که در حال عقب آمدن براي بارگيري است يا صداي سيستم تشخيص حريق وقتي باتري آن رو به اتمام است؟ همه آن‌ها آزاردهنده‌اند. اين صداها در واقع متعلق به زندگي مدرن امروزي هستند و آزاردهنده‌اند چون از مواردي هستند که باعث مي‌شوند مغز کمي هنگ کند. تکامل ما در راستاي شنيدن اين صداها نبوده است، به همين دليل هم براي فهم آن‌ها مشکل داريم.

عکس‌ها: همان‌طور که ما براي شنيدن صداي آژيرها تکامل نيافته‌ايم، براي ديدن عکس هم تکامل نيافته‌ايم!‌ همان‌طور که ممکن است مادربزرگ شما ياد بگيرد با اينترنت کار کند، اما حسي دروني از آن ندارد، ما هم هشيارانه عکس‌ها را مي‌بينيم و دريافت مي‌کنيم اما مغزهاي ناهشيارمان نمي‌توانند به راحتي آن‌ها را از افراد و اشيايي که از آن‌ها عکاسي شده است، تفکيک بدهند.

مطالعات نشان داده‌اند که مردم در پرتاب دارت به سمت عکس کساني که دوست دارند، دقت خيلي کمتري دارند. همچنين مطالعه ديگري نشان مي‌دهد که وقتي از افراد خواسته مي‌شود عکس فردي را پاره کنند که در کودکي برايش ارزش و احترام زيادي قائل بوده‌اند، خيس عرق مي‌شوند. ديدن عکس‌ها، برخلاف بسياري ديگر از کارهايي که ما در زندگي روزمره خود انجام مي‌دهيم،‌ ميليون‌ها سال سابقه تکامل و تمرين ندارد و به همين دليل هم مغز ما در جدا کردن عکس‌ها از واقعيت دچار مشکل مي‌شود.

قرمز- سبز: شما رنگ قرمز- آبي را مي‌شناسيد،‌ همان رنگي که اسمش را بنفش گذاشته‌ايم. در واقع رنگي ديگر هم داريم که قرمز- سبز است،‌ اما ما هيچ اسمي براي آن نداريم، ‌چون آن را نمي‌بينيم و در واقع مغزمان در برابر آن کور است! اين محدوديت در درجه اول به نحوه دريافت رنگ‌ها برمي‌گردد. درون شبکيه چشم ما سلول‌هايي وجود دارد که دوقطبي هستند. وقتي به رنگ قرمز نگاه مي‌کنيم، فعاليت اين سلول‌ها به مغز مي‌گويد که با رنگ قرمز روبه رو است و وقتي به رنگ سبز نگاه مي‌کنيم، اين سلول‌‌ها دست از فعاليت برمي‌دارند و اين توقف فعاليت براي مغز به معناي ديدن رنگ سبز است. به طور معمول، همکاري اين نوع سلول‌ها در شبکيه چشم به ما امکان ديدن اغلب ترکيب‌هاي رنگي را مي‌دهد اما در مورد رنگ‌هاي قرمز و سبز، نمي‌توانيم هر دوي آن‌ها را از يک نقطه ببينيم و پردازش کنيم. البته در شرايط آزمايشگاهي مي‌توان چشم را وادار کرد که هر 2 رنگ را به طور هم زمان ببيند.

چرخ‌ها: تا به حال به چرخ‌هاي خودروهاي در حال حرکت در فيلم‌ها نگاه کرده‌ايد؟ حتما ديده‌ايد که به نظر مي‌رسد رو به عقب حرکت مي‌کنند. دوربين‌هاي فيلم برداري از صحنه با طيفي محدود تصوير مي‌گيرند و اين در واقع خطاي مغز ماست که تصاوير داراي فاصله را پيوسته پردازش مي‌کند و فکر مي‌کند حرکت را در آن ديده است. وقتي اين تصاوير داراي فاصله از چرخ‌هاي در حال حرکت گرفته و به مغز نشان داده مي‌شود، مغز آن‌ها را در حال حرکت رو به عقب پردازش مي‌کند چون در اين حالت، تفاوت 2 تصويري که پشت سر هم آورده مي‌شود، کمتر است. مغز ما هم از داده‌هاي بيروني تصاوير مجزايي مي‌گيرد،‌ درست مانند آن‌چه در فيلم‌برداري اتفاق مي‌افتد. بنابراين مغز ما هم در حال فيلم‌برداري از دنيايي است که ما در آن زندگي مي‌کنيم . اما هميشه سرعتش به اندازه‌اي بالا نيست که چرخ‌هاي در حال حرکت را در همان جهتي ببيند که واقعا مي‌چرخند.

چراغ‌هاي روشن: تا به حال شده است که ببينيد کسي با نگاه کردن به يک لامپ روشن 4 بار عطسه کند؟ آيا ممکن است کسي به نور حساسيت داشته باشد؟ به اين پديده، واکنش عطسه نوري گفته مي‌شود، يک به‌هم‌ريختگي مغزي که زياد شناخته‌شده نيست. به طور کلي، واکنش عطسه ما به طور غيرارادي و در زماني اتفاق مي‌افتد که چيزي مزاحم وارد بيني ما شود. واکنش ديگري که ما به طور معمول تجربه مي‌کنيم اين است که وقتي با نور زياد روبه رو مي‌شويم، مردمک‌هايمان تنگ‌تر مي‌شود. همه واکنش‌هايي که بدن ما نشان مي‌دهد در واقع به پيام‌هاي پيچيده‌ درون سيستم عصبي مغز برمي‌گردد. چنين تصور مي‌شود که پيام‌هاي ترکيبي مي‌توانند نتايج ناخواسته‌اي را به همراه داشته باشند.

مناظر کاملا باز: وقتي مردم در بيابان، صحرا يا جنگل‌هاي تنک و خلاصه هر جا که عاري از نشانه‌هاي خاص باشد شروع به راه رفتن کنند، درون دايره‌ها راه مي‌روند. آزمايش‌هاي انجام‌شده روي افرادي که با چشم بسته راه مي‌رفتند، نشان مي‌دهد که بدون نشانه‌هاي بيروني، در دايره‌هايي با قطر 20 متر دور خودمان مي‌چرخيم، در حالي که باور داريم در حال راه رفتن در يک مسير مستقيم هستيم. بر اساس مطالعات محققان موسسه زيست- ژن‌عصب‌شناسي مکس پلانک آلمان، چرخيدن به دور خود بر اثر تغيير احساس رو به جلوي فردي که در حال راه رفتن است اتفاق مي‌افتد. با هر گام، انحراف کوچکي در سيستم حفظ تعادل مغز يا شايد سيستم هشياري بدن اتفاق مي‌افتد و روي احساس فرد در مورد اين که مسير مستقيم کدام است تاثير مي‌گذارد. اين انحراف‌هاي جزئي روي هم جمع مي‌شود و به مرور زمان باعث مي‌شود که فرد در دايره‌هايي حتي با قطر کمتر دور خودش بچرخد. وقتي بتوانيم با داشتن يک ساختمان يا کوه در منظره احساس جهت‌يابي خود را تنظيم کنيم، اين انحراف‌هاي مغز روي هم انباشته نمي‌شود.

تلفن‌ها: آيا تا به حال برايتان پيش آمده است که احساس کنيد گوشي همراهتان درون جيبتان مي‌لرزد يا زنگ مي‌زند، اما وقتي آن را از جيبتان بيرون مي‌آوريد مي‌بينيد هيچ خبري نيست؟ اگر براي شما هم مانند اغلب مردم چنين اتفاقي مي‌افتد، پديده‌اي را تجربه مي‌کنيد که به آن لرزش خيالي گفته مي‌شود و باز هم مغز مقصر است! مغز شما در واکنش به آشفتگي‌هاي زندگي به غلط نتيجه‌گيري‌هايي دارد. مغز با اطلاعات حسي زيادي بمباران مي‌شود؛ مجبور است محرک‌هاي مزاحم و بي‌استفاده را حذف کند و سيگنال‌هاي مهم را بيرون بکشد و پردازش کند. در دوران قديم ممکن بود منحني‌هايي را که از گوشه چشم مي‌ديديم، به اشتباه يک مار ببينيم. اما امروزه بيشتر ما بسيار با فناوري درگيريم و مغز ما ممکن است هر چيزي مانند خش‌خش لباس يا صداي شکم را به اشتباه به عنوان زنگ يا لرزش گوشي همراه پردازش کند و در نتيجه باعث شود دچار توهم صداي زنگ گوشي همراه يا حتي لرزش آن شويم.       خراسان / شماره انتشار 18138
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

نقش تمایز یافتگی در رضایت زناشویی
مشکلات بلوغ در پسران
پرتناقض‌ترین سن کودک کدام است؟
تاثیر مخرب تجربه آزار در دوران کودکی بر سلامت روان
اینفلوئنسرهای نوجوان چگونه بر کودکان تاثیر روانی می گذارند؟
بعضی دفترخانه‌ها با دریافت پول بیشتر،صیغه عقد را برای پسر معتاد جاری می‌کنند!
چرا فنلاند «شادترین مردم جهان» را دارد؟
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است...