چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 8 May 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲ / ۰۹:۲۵
کد مطلب: 63841
۰

تاب آوری با تسلای هنر

درنگی بر وجه درمانگرانه رمان «خرگو ش های سفالی»
تاب آوری با تسلای هنر
 به گزارش میگنا رسانه روانشناسی و تاب آوری کتاب خرگوش های سفالی نوشته کوین هنکس  که با ترجمه فاطمه انصارالحسینی در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
کتاب خرگوش های سفالی را انتشارات پرتقال منتشر کرده است خرگوش های سفالی روایتی خوش خوان از همزیستی با هنر است در روزمرگی های دختر نوجوانی به نام امیلیا که در زندگی اش با بحران فقدان مادر و اندوه تنهایی و دشواری تعامل با پدرش روبه رو است و از همین رو است که کارگاه سفال و هنرورزی در آن برای او جایگاهی عاطفی و رهایی بخش پیدا می کند: «کارگاه سفال مثل خانه دوم امیلیا بود... امیلیا از وقتی شش سالش بود به کارگاه می رفت. پدرش توی یک کلاس فوق العاده ثبت نامش کرده بود. همان روز اول امیلیا احساس کرد جای درستی آمده. از همان لحظه ای که انگشت هایش را توی گلوله خاکستری و نرمی که جلویش گذاشته بودند، فرو برده بود تا ظرفی سفالی برای خانم اوبرایان درست کند، به سفال وابسته شده بود. بعد از آن امیلیا به پدرش التماس کرد بگذارد توی هر کلاسی که در کارگاه برگزار می شود، شرکت کند و پدرش با خوشحالی قبول کرده بود. امیلیا یاد گرفته بود از چرخ سفالگری استفاده کند و بلد بود کاسه و گلدان هایی بسازد که می شد گفت بی نقض بودند.» اما در این میان نویسنده، امیلیا را در حالتی مکاشفه آمیز در تعاملی متفاوت با هنر سفالگری بازنمایی می کند گویی در این تعامل نویسنده مقاصد فلسفی و انسان شناسانه داستانش را نیز نهان کرده است تا بگوید که اینجا و در بطن این روایت، هنر قرار است وجهی رهایی طلبانه داشته باشد برای تاب آوری بیشتر: «بیشتر از همه دوست داشت با دست چیزهای کوچولویی مثل حیوان های جورواجور بسازد؛ مثل پرنده و خرگوش و فیل و وال. برای همین هم آن اواخر تقریبا هر روز بعد از مدرسه و هر شنبه از همین چیزها می ساخت. باغ وحش کوچکش انگار خودبه خود بزرگ و بزرگ تر می شد. حیوان هایش را دورتادور خانه، توی اتاق خودش، روی قفسه کتاب ها و لبه پنجره ها می گذاشت.» حضور این اشیای دست ساز در زندگی بحران زده و غم انگیز قهرمان نوجوان قصه، گویی همان چیزی است که با آن صعوبت زندگی را تاب می آورد، یک جایی پرویز دوایی می نویسد که یک دلخوشی هایی شفاعت مدرسه را می کرده ا ند و گویی در روایتی که کوین هنکس می نویسد نیز سفالینه های دست ساز دخترک شفاعت زندگی را می کنند و درست از آن زمانی که انواع حیوانات سفالی در یک فرآیند مکاشفه آمیز در دستان امیلیا تبدیل به خرگوش هایی کوچک و نمادین می شوند، زندگی او نیز وارد مرحله ای آرام تر و تسلابخش تر می شود: «امیلیا مدت زیادی به یک تکه گل خیره مانده بود تا اینکه فراموش کرد که آن، یک تکه گل است و شروع کرد به ورز دادن و کشیدن و فشرده کردن و شکل دادن آن. گل را صاف کرد و تراشید و صاف کرد. اول گل شکل یک آهوی لاغرمردنی شد. اما آهو تبدیل شد به پرنده ای گردن دراز و پرنده هم تبدیل شد به خرگوشی خپل که گوش هایش شبیه پارو بود. خرگوش خوب درآمده بود. خودش هم دوستش داشت. برایش چشم و دم هم درست کرد.» گویی این خرگوش ها و فرآیند درست شدن شان یک نشانه است برای تغییری محسوس در زندگی رخوتناک هنرمند سازنده شان در قصه، قصه ای که کوین هنکس نوشته، نیلی انصار ترجمه کرده و نشر پرتقال آن را به بازار کتاب فرستاده است. این کتاب می تواند
تاب آوری با تسلای هنر را تداعی کند.
 
مرجع : اعتماد
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چرا فنلاند «شادترین مردم جهان» را دارد؟
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
از آدمهای حسود؛ متنفر نباشید، دلیل حسادت آنها این است که فکر می کنند شما از آنها بهتر هستید... پائولو کوئلیو