نقش مبانی روانشناختی حماسه کربلا در پدیداری نگرشهای متعالی دینی
غلامعلی افروز- علی اکبر نوایی
چکیده
در این نوشتار تحلیلی روان شناختی از حماسه کربلا شده که نتیجهاش پدیداری نگرشهایی متعالی در طول تاریخ و زمان بوده است، ابتدا اشاره شده که ما باید نگاهمان را به عاشورا از جنبه احساسی و عاطفی خارج نموده و به جنبههای عینی، تحلیلی (روان شناختی، جامعه شناختی و...) معطوف نماییم. در همین راستا از مسأله فلاح و رستگاری بحث شده، یعنی اگر افراد تربیت شدهای باشند، استعدادهای جوشان خودشان را در بستری متناسب قرار خواهند داد، امام حسین علیهالسلام چنین الگویی است، او فرد تربیت یافتهای است که از روانی متعادل، مطلوب و تربیت شده برخوردار است، لذا چند خصلت عالی و بلند را دارا است. برخورداری از عقلانیت، برخورداری از بصیرت، تعهد به آموزههای متعالی دین، تعادل روحی و فکری و... از جمله خصلتهای برجسته و ممتاز این شخصیت بزرگ الهی است و لذا امام حسین علیهالسلام، میشود الگو، الگویی که توانسته نگرشهایی متعالی را در طول زمان ایجاد کند.
بدین صورت حماسه کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد، مسؤولیت، بصیرت و عقلانیت، وارستگی، آزادیخواهی و آزادگی است و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورده است. این خصلتها به یاران صمیمی و بی نظیر و به صحابه باوفای آن حضرت هم سرایت نموده و مجموعه رفتارها، اندیشهها و عملکردهای آن یاران و صحابه موجب حیرت و شگفتی تاریخ است. مثلاً نماز خواندن ابوثمامه صائدی، اوج جان فشانی در راه هدف است و اوج جرأت و شجاعت و وفاداری برای ارزشها و رهبری بصیر جامعه است. لذا کربلا و حوادث آن غنیترین ذخیره و سرمایه گرانبها برای بشریت خصوصا برای محافل دینی و اسلامی است.
متن کامل مقاله
در این نوشتار تحلیلی روانشناختی از حماسه کربلا شده که نتیجهاش پدیداری نگرشهایی متعالی در طول تاریخ و زمان بوده است، ابتدا اشاره شده که ما باید نگاهمان را به عاشورا از جنبه احساسی و عاطفی خارج نموده و به جنبههای عینی، تحلیلی (روانشناختی، جامعه شناختی و...) معطوف نماییم.
در همین راستا از مسأله فلاح و رستگاری بحث شده، یعنی اگر افراد تربیت شدهای باشند، استعدادهای جوشان خودشان را در بستری متناسب قرار خواهند داد، امام حسین علیهالسلام چنین الگویی است، او فرد تربیت یافتهای است که از روانی متعادل، مطلوب و تربیت شده برخوردار است، لذا چند خصلت عالی و بلند را دارا است. برخورداری از عقلانیت، برخورداری از بصیرت، تعهد به آموزههای متعالی دین، تعادل روحی و فکری و... از جمله خصلتهای برجسته و ممتاز این شخصیت بزرگ الهی است و لذا امام حسین علیهالسلام، میشود الگو، الگویی که توانسته نگرشهایی متعالی را در طول زمان ایجاد کند.
بدین صورت حماسه کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد، مسؤولیت، بصیرت و عقلانیت، وارستگی، آزادیخواهی و آزادگی است و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورده است. این خصلتها به یاران صمیمی و بی نظیر و به صحابه با وفای آن حضرت هم سرایت نموده و مجموعه رفتارها، اندیشهها و عملکردهای آن یاران و صحابه موجب حیرت و شگفتی تاریخ است. مثلاً نماز خواندن ابوثمامه صائدی، اوج جان فشانی در راه هدف است و اوج جرأت و شجاعت و وفاداری برای ارزشها و رهبری بصیر جامعه است. لذا کربلا و حوادث آن غنیترین ذخیره و سرمایهی گرانبها برای بشریت خصوصا برای محافل دینی و اسلامی است.
در نگرشی جامع و تحلیلی، در نهضت عاشورا، ابعاد گستردهای همچون ابعاد روانی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و اقتصادی و... وجود دارد که تحلیل نشده است. مثلاً در بُعد اقتصادی، مسائل قابل تأملی دارد که بسیار ارزنده و راه گشاست و در مورد مسائل تربیتی، جستارهای عالی و برجستهای وجود دارد که مکتب عاشورا را به صورت مکتب تربیتی ارزندهای متجلی ساخته است. زیرا امام حسین و یاران او در مسند احیاگری نشستند و احیاگر دین خدا و مفاهیم عالی آن شدند و به همین دلیل نهضت عاشورا از نقش ارزنده و بالایی در سطوح تربیتی و هدایتی برخوردار است.
در این نگرش و بررسی، تحلیلی داریم بر نقش حماسه کربلا در پدیداری نگرشهای متعالی.
یکی از اشکالات مهمی که بر ما وارد است و از معضلات جامعه ما محسوب میشود، این است که بسیاری از افراد مدعی اندیشهاند و متأسفانه از اندیشه درستی برخوردار نیستند و به کلیه مسائل، تاریخ، شخصیتها و حوادث نگرش احساسی دارند. ما باید زاویه نگرش خودمان را از جنبههای احساسی به جنبههای تحلیلی معطوف نمائیم.
شعار اصلی رسول خدا
اساسیترین شعار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، رساندن جامعه به فلاح است. «قولوا لااله الا اللّه تفلحوا»؛ کلمه فلاح از فَلَحَ گرفته شده که به معنای «جوانه زد و رشد کرد»، میباشد و زیباترین واژه تربیتی است. مفلح یعنی رشد یافته و فلاح یعنی رشد دهنده. این کلمه ضابطهمند است و در قرآن مجید، ضابطههای آن معرفی گردیده است. از جمله در سوره مؤمنون که میفرماید:
«قد افلح المؤمنون، الذین هم فی صلوتهم خاشعون و الذینهم عن اللغومعرضون، و الذین هم للزکات فاعلون...»(مؤمنون 6-1)
مؤمنان به رشد و فلاح رسیدند، همانها که در نمازشان خشوع دارند و از تباهی دوری جسته و زکات میدهند.
اگر انسانی به رشد و فلاح برسد، در واقع به آرامش دست یافته است. انسان خوشبخت کسی است که از سویدای دل، احساس آرامش و خوشبختی نماید. هر که آرامش ندارد. در واقع هیچ ندارد، جوانه وقتی رشد میکند که از آرامش هم برخوردار باشد. آسیبها، مانع آرامش هستند و آرامش و پویایی وجود انسان در گرو شکوفایی و رشد متوازن، متعادل و متعالی همه استعدادها و توانمندیها و به فعلیت رسیدن همه قابلیتها و شایستگیهای او است. در نتیجه چنین دستیابی است که گوهر آرامش برای انسان حاصل میگردد. طبیعی است که فرد در پرتو آرامش به امنیت و اطمینان دست مییابد.
پدیداری چنین وضعیتی دستیابی به کمال وجود انسان، شجره طیبهای است که در بستر تربیت دینی و رعایت حریمها و ارزشهای الهی مقدور و میسر خواهد بود.
تربیت دینی، یعنی مصونیت از موانع و آفات رشد و تحول شخصیت مطلوب و مأنوس شدن با اصلیترین مؤلفهها و عوامل رشد متعادل شخصیت. برای این که این هدف عالی و متعالی حاصل شود، باید مربّی بتواند متربّی را در بستری متناسب قرار دهد تا استعدادهای درونیش آشکار شود و قوهها و استعدادهای درونی به مرحله فعلیت برسد و در این راه، مربّی از نقش کار ساز و بنیادینی برخوردار است.
دین، متکفّل همه اصول تربیتی
در رسیدن و رساندن متربی به اوج و کمال و دستیابی به شخصیت متکامل و متعالی و متوازن، مجموعه بایدها و نبایدهای دینی منطبق بر ویژگیها و نیازهای زیست، شناختی، روانی و اجتماعی مربوط به انسان، باید مدّ نظر قرار گیرند و پرواضح است که باید همه توصیهها و ارزشهای الهی بر پایه منطق و عقلانیت استوار باشند و معیار حق و صدق در آنها وجود داشته باشد.
«و لدینا کتاب ینطق علیکم با الحق»(مؤمنون 62)
با یک نگاه ژرف و حکیمانه به نیکی میتوان دریافت که در مبانی و اصول تربیت دینی، هر آنچه مانع رشد مطلوب جسمانی، بازدارنده تحول و پویایی ذهنی، مختل کننده سلامت و تعادل روانی و آسیبگر رشد اجتماعی میباشد، ناروا و حرام شمرده شده و هر آنچه که عامل رشد زیستی، پویایی و خلاقیت ذهنی و عقلانی، تضمینگر نشاط درونی و بهداشت روان و تسهیل گر روابط مطلوب انسانی و تحول اجتماعی در همه شرایط و موقعیتها در گستره هستی میگردد، بایسته، شایسته و واجب میباشد. این، منطبق بر کمال عقلانی بشر است.
همین است که پیامبر اکرم فرمود: «الدین هو العقل و العقل هو الدین» دین، همان عقل است و عقل، همان دین، چرا که ارزشها با عقلانیت هماهنگ است و اسلام، مکتب عاقل پروری است.
تربیت دینی، زمانی میتواند معنا و مفهوم خود را به نحو کامل بیابد که ما شاهد تبلور مطلوبترین و متعالیترین رفتارهای فردی و اجتماعی در انسان تربیت شده باشیم.
الگوهای تربیت شده تاریخ
در تاریخ، برای تحقق تربیت، الگوهای متعالی و ارجمندی وجود دارد که به ما نشان میدهد تربیت الهی انسان امری ممکن، میسر و دست یافتنی است.
علی علیهالسلام ، نمونهی کامل انسان تربیت شده است؛ بسان یک پدر، در چهرهی یک حاکم، در چهرهی یک عبد و...
زهرا، انسان تربیت شدهی دیگری است که از کمالات وجودیش، همه فضیلتها خود را متجلی میسازند، زیرا این شخصیتها وجودشان را بر مقیاس قرآن تنظیم نمودند، از خمیره فطری خدا جویی نهایت استفاده را بردند و رسیدند به جایی که الگوهای عالی انسانیت و بشریت شدند.
حسین بن علی هم مظهر جامع یک انسان تربیت شدهی الهی است که امکان رسیدن به کمال انسانی را برای همهی بشریت ثابت نموده است.
برخورداری از بصیرت
بدون شک پدیداری و تبلور رفتارهای مطلوب و متعادل مذهبی و جلوههای شخصیت عقلانی هنگامی میتواند میسور باشد که صاحب چنین رفتارهایی از بصیرت، باور و بینش عمیق مذهبی برخوردار باشد. لازمه بینش عمیق مذهبی، به مثابه اصلیترین بستر تبلور رفتارهای معقول و مطلوب مذهبی، بهرهمندی هماهنگ از دو رکن مهم، یعنی دانش مذهبی و احساس مذهبی میباشد. به عبارت دیگر باور غنی و بینش عمیق مذهبی برآیندی است از آمیزهی دانستهها و حقایق و تجلی احساسات خوشایند مذهبی.
در این راستا برخورداری از عقلانیت، کاری بس خطیر و مهم است. یعنی دقت ورزیدن در این که همه آموزههای دینی عقلانی است. لذا گفته شده: العقل هوالدین، عقل همان دین است. در تحلیلی جامع و کلی، هر کس خردگراست، دین مدار است و دین گریزان، سفیه و نادان هستند. این که گفته شده جوانان دین گریزند، توهین است. آنها دین گریز نیستند، چون دین، خردگرایی دارد و مبتنی بر قاعدههای خرد است. جوانان، از متظاهران به دین گریزانند. جوان از کسی که میگوید: علی علیهالسلام این گونه غذا خورد و بعد خود در سفرهای رنگارنگ شرکت میکند، گریزان است. ما باید عمل کنیم، یعنی ابتدا باید بصیرتی دریافت کنیم و همان بصیرت را به جامعه منتقل نمائیم و سپس وارد حوزهی عمل بشویم. به این جهت است که همواره در اندیشه و گفتار و رفتار شخصیتهای مطلوب و متعالی مذهبی، مؤلفه بینش مذهبی، یعنی دانش جامع، و جلوههای زیبای احساس مذهبی را به وضوح مشاهده مینماییم.
در حقیقت بهرهمندی از چنین نعمتی، آموزههای پایدار و احساسات خوشایند مذهبی، مستعدترین زمینه تربیت شخصیتهای متعهد و متعالی را فراهم نموده و بالاترین مصونیت را از کجرویها و تندرویها و آسیب پذیریهای فردی و سیاسی و اجتماعی فراهم مینماید.
به این جهت پیامبر اکرم فرموده است:
من دو امانت ارزشمند را در میان شما گذاشتم، کتاب خدا و عترتم، اگر همواره به این دو رکن توجه داشته باشید و متمسک به آنها شوید، از صراط مستقیم عدول نکرده و دچار کجروی و گمراهی نمیشوید.
هر کس به دانش دینی و آموزههای آن و نسبت به معیارها و شاخصهای دینگرایی توجه نداشته باشد، گرفتار امواج احساسات نا معقول و نادرست مذهبی میشود و از رشد مطلوب متعالی شخصیت مذهبی بی نصیب میماند.
تعهد به آموزههای دینی
انسان رشد یافته، در بستر تربیت مذهبی، انسانی است که به همهی آموزههای دینی خود متعهد است و حیات فردی و اجتماعی او تلاشی است در تحقق باورها و اندیشهها و گفتارهای او. آن کس که رفتارش در خانه و کوچه و خیابان با باورها و گفتههای اخلاقی و مذهبی او سازگار نباشد، هرگز از تربیت مطلوب مذهبی بهره وافر نبرده است. آنچه که به دانش مذهبی انسان معنا میبخشد و انسان را بدان متعهد مینماید و عالم را عامل میکند، همان تجلّی هماهنگ و متوازن احساس مذهبی است.
در قرآن مجید، این آموزه به اشکال گوناگونی بیان شده است؛ آنجا که در سوره مبارکه صف میفرماید: ای مؤمنان چرا چیزی را که عمل نمیکنید، بر زبان میرانید. گناهی بزرگ است که بگویید چیزی را بر خدا و عمل نکنید.
یا اینکه در سوره مبارکه بقره آیه 44 میفرماید:
آیا مردم را به برّ و نیکی امر کرده و خود را فراموش میکنید.
بنابراین دو عامل کلیدی در رشد مطلوب شخصیت مؤثر است
1) آموزهها و دانش دینی؛
2) احساس عالی دینی.
یعنی دانش دینی، باید منجربه احساس دینی و تعهد در آن هم بشود.
نقش الگویی امام حسین
در پدیداری نگرشهای متعالی
الگوها در پدیداری چنین بینشهای متعالی سهم و افری دارند. با نگاهی به بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص) ابلاغ پیام قرآن و تربیت اولین دانش آموختگان اسلام، اسوههای جاودانی همچون حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه (سلام اله علیها)، برای همیشه تاریخ، با تأمل و تفکر در ادامه راه رسالت نبی مکرم و با وجود کجرویها برخی حاکمان و صاحبان زر و زور و تزویر و شیفتگان قدرت و شهوت، همچون معاویه و یزید در جوامع اسلامی، به نیکی در مییابیم که قیام امام حسین و حماسه کربلا نه تنها نقش عظیمی در احیای دین رسول خدا داشت، بلکه حماسه آفرینان کربلا و جان برکفان عاشورا، هموارترین بستر تربیت جامع دینی، غنیترین زمینه پرورش بینش مذهبی، مطلوبترین شرایط فراگیری و باز آموزی آموزههای حقه دینی و زیباترین فرصت تجلی احساسات و تعهدات مذهبی را فراهم نمودهاند.
حماسه کربلا و قیام و شهادت جاودانه امام حسین علیهالسلام و یاران با وفایش، رسالت خطیر خواهر بزرگوارش، حضرت زینب، در تنویر افکار، اندیشهها و باورها و تعدیل و تلطیف احساسات مذهبی در سختترین شرایط و موقعیتها، بیشترین و پر برکتترین فرصت تربیت مطلوب مذهبی را به همراه داشته است.
حماسه کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد و مسؤولیت پذیری، مروت، شجاعت، وارستگی و آزادگی و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورد.
بررسی تحلیلی و همه جانبه حرکت امام حسین علیهالسلام و حماسه عاشورا، از ابعاد سیاسی، عاطفی، روانی و تربیتی دارای اهمیت فوق العادهای است، چرا که محرم یک تاریخ زنده و همیشه پویا و عاشورا نقطه عطف همه ایثارگریها و حماسههای جاویدان بر فراز همه عصرها و نسلها است.
بدون تردید توجه به متعالیترین ویژگیهای شخصیتی قهرمانان و حماسه آفرینان کربلا و بررسی روابط انسانی میان یاران و بستگان و عزیزان سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام، تحسین برانگیز است. عاشورا فرصت بسیار خوبی است، از اول تا سی ام محرم و تا اربعین، یک فاصله طولانی است و میتوان کارهای تربیتی مهمی را انجام داد. در این دو ماه (تا پایان صفر) هم میشود کار کرد.
بهترین نقش امام حسین علیهالسلام را در رابطه خانوادگی، تحکیم بنیاد خانواده، جوان پروری، حس تعاون، تثبیت اخلاق و مکارم دینی، گرایشهای ماورائی و... میتوان پیدا کرد. در این دو ماه باید با شیوههای نوین و با درایت و بصیرت، از وجود امام حسین علیهالسلام در دوره معاصر بهره جست.
میتوان بهترین بساط تربیت را به نام مبارک امام حسین علیهالسلام گستراند. اگر بتوانیم از این احساس دینی در محرم استفاده کنیم، بسیار مهم و سازنده خواهد بود.
نقش یاران امام حسین علیهالسلام در پیدایی نگرشهای متعالی
بررسی حیات پویا و پربرکت هر یک از همراهان و سربازان امام حسین علیهالسلام و درک اندیشه و رفتار مخلصانه ایشان، امری است بسیار دشوار، چرا که انسانهای وارسته و مخلص، با تقرب به حق و پیوستن به جاودانگی، از محدوده ذهنی و شناختی هم عصرانشان خارج شده، برفراز گستره هستی جای میگیرند و هرگز شخصیت متعالی آنان نمیتواند در ذهنهای محدود و محصور ما به طور کامل مورد شناخت و ارزیابی قرارگیرد. جمله معروف امام به آنها که فرمود: «من اصحابی باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم»، جمله بسیار بلندی است و اوج عظمت را برای آنها بیان میدارد.
تجزیه و تحلیل مجموعه رفتارها، روابط، گفتار و عملکردهای تربیت یافتگان مکتب اسلام و اسوههای اخلاق و کمالات انسانی، آن هم در بحرانیترین و هیجانیترین شرایط حاکم بر فضای آنروز جامعه و روز عاشورا انسان را دچار شگفتی و حیرت میکند، چرا که با معیارهای دنیاگرایانه و محکهای منطق مآبانه نمیتوان شور عشق و تجلی ایثار را تحلیل و توجیه نمود. واقعا ایستادن ابوثمامه صائدی در جلوی آن حضرت برای خواندن نماز و پذیرفتن تیرها به جان خود برای امام حسین علیهالسلام واقعا حادثه سازنده و تحول دهندهای است که باید در جای خودش تحلیل شود.
چگونگی ارتباط، احترام، اعتماد متقابل، همراهی و همگامی، تصمیم و ارادهی خدا جویانه خواهر و برادر در ادامهی نهضت، تواضع و اخلاص، وفاداری و ادب، متانت و تبعیت پذیری یاران پیر و جوان و سبقت ایشان از یکدیگر در ایثار و جان فشانی، جرأت، شجاعت و رشادت اصحاب عاشورا در ستیز با دشمن، دوری جستن از ذلتها و سر دادن سرود وارستگی، آزادگی و توحید، خویشتن داری و عزت نفس، مروت و مردانگی جانبازان نهضت امام حسین علیهالسلام در هنگامهی کارزار، آن چنان عظیم و حیرت آور است که زبان را یارای توصیف و قلم را تاب تصویر آن نیست.
و بالاخره صحنه عاشورا، حیرت و تحیّری برای بینندگان و شناسایان این حادثه حیرت برانگیز است. آخر چگونه است که حضرت عباس علیهالسلام این یار باوفای امام، آن زمان که پس از ستیزی بی امان، با جسمی خسته و لب تشنه به آب روان میرسد تا مشک آبی برای اطفال خردسال خیمههای سپاه حق طلبان و فرزندان حماسه آفرینان ببرد و آنگاه که نفس تشنهاش هوس جرعه آبی میکند و او ناخود آگاه تمایل مییابد که مشتی آب برگیرد و جرعهای بنوشد و حرارت سینه تشنهاش را بر طرف نماید، بر خود نهیب میزند که ای نفس، این چه تقاضا و تمناست تورا؟ چگونه من آب بنوشم و به سوی حرم حسین روان گردم، در حالی که آنان سخت تشنهاند؟ آخر مگر میشود من سیراب باشم و با جرعه آبی سینهام را شست و شو دهم و در همان لحظه امام و مراد من تشنه باشد؟
ای نفس و ای فرات اگر اینک در آن لحظه حساس، جرعهای آب بچشم و قطرهای نوش کنم، آن وقت گویی در درونم به وسعت و عمق یک دریا و به گستره اقیانوس هستی از امام و مقصدم جدا افتادهام و دور گشتهام.
ای نفس، درست است که اگر من سیراب شدم و قوت و نیرو گرفتم، شاید بتوانم با غلبه بر صف ابلیسیان مشک آب را به طفلان و خیمه یاران برسانم اما آخر غصه این فراق و دوگانگی احساس را برخود چگونه هموار کنم؟ نه! نه! هرگز نمیتوانم حتی تصور نمایم که لحظهای تشنه نباشم و امام و مرادم تشنه باشد. پس ای فرات همه آبت ارزانی خودت باد. من بر میگردم و مشک آب را با لبان تشنه و سوختهتر از پیش به سوی خیمهها میبرم، هر چند به هنگام بازگشت و در حین نبرد بایزیدیان، همه وجودم قطعه قطعه شود. ای فرات بدان من رهرو حسینم و از او رسم ادب و وفا، مروت و ایثار و درس شکستن زنجیرهای خودپسندی و خودنگری را آموختهام.
به دریا پا نهاد و خشک لب بیرون شد از دریا مروت بین، جوانمردی نگر، همت تماشا کن
آری چه زیبا است تماشای همت جوانمردانه و چه نیکو است درک احساس رادمردان، وفای یاران و تربیت شدگان مکتب قرآن. همه حماسه کربلا و همه اندیشه و رفتار و گستره روابط در میان کربلائیان غنیترین آموزههای دینی و زیباترین احساس مذهبی را به همراه داشته و بزرگترین نگرشهای متعالی را باز آفریده و عمیقترین باورها و بینشهای مذهبی را پدیدار نموده و بالطبع مطلوبترین بستر تبلور متعالیترین رفتارهای فردی و اجتماعی را فراهم میآورد و هنوز هم حادثه کربلا در آن تموج خونین، برترین نگرشهای متعالی را ایجاد میکند.
نویسندگان: غلامعلی افروز - علی اکبر نواییدر این نوشتار تحلیلی روان شناختی از حماسه کربلا شده که نتیجهاش پدیداری نگرشهایی متعالی در طول تاریخ و زمان بوده است، ابتدا اشاره شده که ما باید نگاهمان را به عاشورا از جنبه احساسی و عاطفی خارج نموده و به جنبههای عینی، تحلیلی (روان شناختی، جامعه شناختی و...) معطوف نماییم. در همین راستا از مسأله فلاح و رستگاری بحث شده، یعنی اگر افراد تربیت شدهای باشند، استعدادهای جوشان خودشان را در بستری متناسب قرار خواهند داد، امام حسین علیهالسلام چنین الگویی است، او فرد تربیت یافتهای است که از روانی متعادل، مطلوب و تربیت شده برخوردار است، لذا چند خصلت عالی و بلند را دارا است. برخورداری از عقلانیت، برخورداری از بصیرت، تعهد به آموزههای متعالی دین، تعادل روحی و فکری و... از جمله خصلتهای برجسته و ممتاز این شخصیت بزرگ الهی است و لذا امام حسین علیهالسلام، میشود الگو، الگویی که توانسته نگرشهایی متعالی را در طول زمان ایجاد کند.
بدین صورت حماسه کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد، مسؤولیت، بصیرت و عقلانیت، وارستگی، آزادیخواهی و آزادگی است و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورده است. این خصلتها به یاران صمیمی و بی نظیر و به صحابه باوفای آن حضرت هم سرایت نموده و مجموعه رفتارها، اندیشهها و عملکردهای آن یاران و صحابه موجب حیرت و شگفتی تاریخ است. مثلاً نماز خواندن ابوثمامه صائدی، اوج جان فشانی در راه هدف است و اوج جرأت و شجاعت و وفاداری برای ارزشها و رهبری بصیر جامعه است. لذا کربلا و حوادث آن غنیترین ذخیره و سرمایه گرانبها برای بشریت خصوصا برای محافل دینی و اسلامی است.
متن کامل مقاله
در این نوشتار تحلیلی روانشناختی از حماسه کربلا شده که نتیجهاش پدیداری نگرشهایی متعالی در طول تاریخ و زمان بوده است، ابتدا اشاره شده که ما باید نگاهمان را به عاشورا از جنبه احساسی و عاطفی خارج نموده و به جنبههای عینی، تحلیلی (روانشناختی، جامعه شناختی و...) معطوف نماییم.
در همین راستا از مسأله فلاح و رستگاری بحث شده، یعنی اگر افراد تربیت شدهای باشند، استعدادهای جوشان خودشان را در بستری متناسب قرار خواهند داد، امام حسین علیهالسلام چنین الگویی است، او فرد تربیت یافتهای است که از روانی متعادل، مطلوب و تربیت شده برخوردار است، لذا چند خصلت عالی و بلند را دارا است. برخورداری از عقلانیت، برخورداری از بصیرت، تعهد به آموزههای متعالی دین، تعادل روحی و فکری و... از جمله خصلتهای برجسته و ممتاز این شخصیت بزرگ الهی است و لذا امام حسین علیهالسلام، میشود الگو، الگویی که توانسته نگرشهایی متعالی را در طول زمان ایجاد کند.
بدین صورت حماسه کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد، مسؤولیت، بصیرت و عقلانیت، وارستگی، آزادیخواهی و آزادگی است و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورده است. این خصلتها به یاران صمیمی و بی نظیر و به صحابه با وفای آن حضرت هم سرایت نموده و مجموعه رفتارها، اندیشهها و عملکردهای آن یاران و صحابه موجب حیرت و شگفتی تاریخ است. مثلاً نماز خواندن ابوثمامه صائدی، اوج جان فشانی در راه هدف است و اوج جرأت و شجاعت و وفاداری برای ارزشها و رهبری بصیر جامعه است. لذا کربلا و حوادث آن غنیترین ذخیره و سرمایهی گرانبها برای بشریت خصوصا برای محافل دینی و اسلامی است.
در نگرشی جامع و تحلیلی، در نهضت عاشورا، ابعاد گستردهای همچون ابعاد روانی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و اقتصادی و... وجود دارد که تحلیل نشده است. مثلاً در بُعد اقتصادی، مسائل قابل تأملی دارد که بسیار ارزنده و راه گشاست و در مورد مسائل تربیتی، جستارهای عالی و برجستهای وجود دارد که مکتب عاشورا را به صورت مکتب تربیتی ارزندهای متجلی ساخته است. زیرا امام حسین و یاران او در مسند احیاگری نشستند و احیاگر دین خدا و مفاهیم عالی آن شدند و به همین دلیل نهضت عاشورا از نقش ارزنده و بالایی در سطوح تربیتی و هدایتی برخوردار است.
در این نگرش و بررسی، تحلیلی داریم بر نقش حماسه کربلا در پدیداری نگرشهای متعالی.
یکی از اشکالات مهمی که بر ما وارد است و از معضلات جامعه ما محسوب میشود، این است که بسیاری از افراد مدعی اندیشهاند و متأسفانه از اندیشه درستی برخوردار نیستند و به کلیه مسائل، تاریخ، شخصیتها و حوادث نگرش احساسی دارند. ما باید زاویه نگرش خودمان را از جنبههای احساسی به جنبههای تحلیلی معطوف نمائیم.
شعار اصلی رسول خدا
اساسیترین شعار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، رساندن جامعه به فلاح است. «قولوا لااله الا اللّه تفلحوا»؛ کلمه فلاح از فَلَحَ گرفته شده که به معنای «جوانه زد و رشد کرد»، میباشد و زیباترین واژه تربیتی است. مفلح یعنی رشد یافته و فلاح یعنی رشد دهنده. این کلمه ضابطهمند است و در قرآن مجید، ضابطههای آن معرفی گردیده است. از جمله در سوره مؤمنون که میفرماید:
«قد افلح المؤمنون، الذین هم فی صلوتهم خاشعون و الذینهم عن اللغومعرضون، و الذین هم للزکات فاعلون...»(مؤمنون 6-1)
مؤمنان به رشد و فلاح رسیدند، همانها که در نمازشان خشوع دارند و از تباهی دوری جسته و زکات میدهند.
اگر انسانی به رشد و فلاح برسد، در واقع به آرامش دست یافته است. انسان خوشبخت کسی است که از سویدای دل، احساس آرامش و خوشبختی نماید. هر که آرامش ندارد. در واقع هیچ ندارد، جوانه وقتی رشد میکند که از آرامش هم برخوردار باشد. آسیبها، مانع آرامش هستند و آرامش و پویایی وجود انسان در گرو شکوفایی و رشد متوازن، متعادل و متعالی همه استعدادها و توانمندیها و به فعلیت رسیدن همه قابلیتها و شایستگیهای او است. در نتیجه چنین دستیابی است که گوهر آرامش برای انسان حاصل میگردد. طبیعی است که فرد در پرتو آرامش به امنیت و اطمینان دست مییابد.
پدیداری چنین وضعیتی دستیابی به کمال وجود انسان، شجره طیبهای است که در بستر تربیت دینی و رعایت حریمها و ارزشهای الهی مقدور و میسر خواهد بود.
تربیت دینی، یعنی مصونیت از موانع و آفات رشد و تحول شخصیت مطلوب و مأنوس شدن با اصلیترین مؤلفهها و عوامل رشد متعادل شخصیت. برای این که این هدف عالی و متعالی حاصل شود، باید مربّی بتواند متربّی را در بستری متناسب قرار دهد تا استعدادهای درونیش آشکار شود و قوهها و استعدادهای درونی به مرحله فعلیت برسد و در این راه، مربّی از نقش کار ساز و بنیادینی برخوردار است.
دین، متکفّل همه اصول تربیتی
در رسیدن و رساندن متربی به اوج و کمال و دستیابی به شخصیت متکامل و متعالی و متوازن، مجموعه بایدها و نبایدهای دینی منطبق بر ویژگیها و نیازهای زیست، شناختی، روانی و اجتماعی مربوط به انسان، باید مدّ نظر قرار گیرند و پرواضح است که باید همه توصیهها و ارزشهای الهی بر پایه منطق و عقلانیت استوار باشند و معیار حق و صدق در آنها وجود داشته باشد.
«و لدینا کتاب ینطق علیکم با الحق»(مؤمنون 62)
با یک نگاه ژرف و حکیمانه به نیکی میتوان دریافت که در مبانی و اصول تربیت دینی، هر آنچه مانع رشد مطلوب جسمانی، بازدارنده تحول و پویایی ذهنی، مختل کننده سلامت و تعادل روانی و آسیبگر رشد اجتماعی میباشد، ناروا و حرام شمرده شده و هر آنچه که عامل رشد زیستی، پویایی و خلاقیت ذهنی و عقلانی، تضمینگر نشاط درونی و بهداشت روان و تسهیل گر روابط مطلوب انسانی و تحول اجتماعی در همه شرایط و موقعیتها در گستره هستی میگردد، بایسته، شایسته و واجب میباشد. این، منطبق بر کمال عقلانی بشر است.
همین است که پیامبر اکرم فرمود: «الدین هو العقل و العقل هو الدین» دین، همان عقل است و عقل، همان دین، چرا که ارزشها با عقلانیت هماهنگ است و اسلام، مکتب عاقل پروری است.
تربیت دینی، زمانی میتواند معنا و مفهوم خود را به نحو کامل بیابد که ما شاهد تبلور مطلوبترین و متعالیترین رفتارهای فردی و اجتماعی در انسان تربیت شده باشیم.
الگوهای تربیت شده تاریخ
در تاریخ، برای تحقق تربیت، الگوهای متعالی و ارجمندی وجود دارد که به ما نشان میدهد تربیت الهی انسان امری ممکن، میسر و دست یافتنی است.
علی علیهالسلام ، نمونهی کامل انسان تربیت شده است؛ بسان یک پدر، در چهرهی یک حاکم، در چهرهی یک عبد و...
زهرا، انسان تربیت شدهی دیگری است که از کمالات وجودیش، همه فضیلتها خود را متجلی میسازند، زیرا این شخصیتها وجودشان را بر مقیاس قرآن تنظیم نمودند، از خمیره فطری خدا جویی نهایت استفاده را بردند و رسیدند به جایی که الگوهای عالی انسانیت و بشریت شدند.
حسین بن علی هم مظهر جامع یک انسان تربیت شدهی الهی است که امکان رسیدن به کمال انسانی را برای همهی بشریت ثابت نموده است.
برخورداری از بصیرت
بدون شک پدیداری و تبلور رفتارهای مطلوب و متعادل مذهبی و جلوههای شخصیت عقلانی هنگامی میتواند میسور باشد که صاحب چنین رفتارهایی از بصیرت، باور و بینش عمیق مذهبی برخوردار باشد. لازمه بینش عمیق مذهبی، به مثابه اصلیترین بستر تبلور رفتارهای معقول و مطلوب مذهبی، بهرهمندی هماهنگ از دو رکن مهم، یعنی دانش مذهبی و احساس مذهبی میباشد. به عبارت دیگر باور غنی و بینش عمیق مذهبی برآیندی است از آمیزهی دانستهها و حقایق و تجلی احساسات خوشایند مذهبی.
در این راستا برخورداری از عقلانیت، کاری بس خطیر و مهم است. یعنی دقت ورزیدن در این که همه آموزههای دینی عقلانی است. لذا گفته شده: العقل هوالدین، عقل همان دین است. در تحلیلی جامع و کلی، هر کس خردگراست، دین مدار است و دین گریزان، سفیه و نادان هستند. این که گفته شده جوانان دین گریزند، توهین است. آنها دین گریز نیستند، چون دین، خردگرایی دارد و مبتنی بر قاعدههای خرد است. جوانان، از متظاهران به دین گریزانند. جوان از کسی که میگوید: علی علیهالسلام این گونه غذا خورد و بعد خود در سفرهای رنگارنگ شرکت میکند، گریزان است. ما باید عمل کنیم، یعنی ابتدا باید بصیرتی دریافت کنیم و همان بصیرت را به جامعه منتقل نمائیم و سپس وارد حوزهی عمل بشویم. به این جهت است که همواره در اندیشه و گفتار و رفتار شخصیتهای مطلوب و متعالی مذهبی، مؤلفه بینش مذهبی، یعنی دانش جامع، و جلوههای زیبای احساس مذهبی را به وضوح مشاهده مینماییم.
در حقیقت بهرهمندی از چنین نعمتی، آموزههای پایدار و احساسات خوشایند مذهبی، مستعدترین زمینه تربیت شخصیتهای متعهد و متعالی را فراهم نموده و بالاترین مصونیت را از کجرویها و تندرویها و آسیب پذیریهای فردی و سیاسی و اجتماعی فراهم مینماید.
به این جهت پیامبر اکرم فرموده است:
من دو امانت ارزشمند را در میان شما گذاشتم، کتاب خدا و عترتم، اگر همواره به این دو رکن توجه داشته باشید و متمسک به آنها شوید، از صراط مستقیم عدول نکرده و دچار کجروی و گمراهی نمیشوید.
هر کس به دانش دینی و آموزههای آن و نسبت به معیارها و شاخصهای دینگرایی توجه نداشته باشد، گرفتار امواج احساسات نا معقول و نادرست مذهبی میشود و از رشد مطلوب متعالی شخصیت مذهبی بی نصیب میماند.
تعهد به آموزههای دینی
انسان رشد یافته، در بستر تربیت مذهبی، انسانی است که به همهی آموزههای دینی خود متعهد است و حیات فردی و اجتماعی او تلاشی است در تحقق باورها و اندیشهها و گفتارهای او. آن کس که رفتارش در خانه و کوچه و خیابان با باورها و گفتههای اخلاقی و مذهبی او سازگار نباشد، هرگز از تربیت مطلوب مذهبی بهره وافر نبرده است. آنچه که به دانش مذهبی انسان معنا میبخشد و انسان را بدان متعهد مینماید و عالم را عامل میکند، همان تجلّی هماهنگ و متوازن احساس مذهبی است.
در قرآن مجید، این آموزه به اشکال گوناگونی بیان شده است؛ آنجا که در سوره مبارکه صف میفرماید: ای مؤمنان چرا چیزی را که عمل نمیکنید، بر زبان میرانید. گناهی بزرگ است که بگویید چیزی را بر خدا و عمل نکنید.
یا اینکه در سوره مبارکه بقره آیه 44 میفرماید:
آیا مردم را به برّ و نیکی امر کرده و خود را فراموش میکنید.
بنابراین دو عامل کلیدی در رشد مطلوب شخصیت مؤثر است
1) آموزهها و دانش دینی؛
2) احساس عالی دینی.
یعنی دانش دینی، باید منجربه احساس دینی و تعهد در آن هم بشود.
نقش الگویی امام حسین
در پدیداری نگرشهای متعالی
الگوها در پدیداری چنین بینشهای متعالی سهم و افری دارند. با نگاهی به بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص) ابلاغ پیام قرآن و تربیت اولین دانش آموختگان اسلام، اسوههای جاودانی همچون حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه (سلام اله علیها)، برای همیشه تاریخ، با تأمل و تفکر در ادامه راه رسالت نبی مکرم و با وجود کجرویها برخی حاکمان و صاحبان زر و زور و تزویر و شیفتگان قدرت و شهوت، همچون معاویه و یزید در جوامع اسلامی، به نیکی در مییابیم که قیام امام حسین و حماسه کربلا نه تنها نقش عظیمی در احیای دین رسول خدا داشت، بلکه حماسه آفرینان کربلا و جان برکفان عاشورا، هموارترین بستر تربیت جامع دینی، غنیترین زمینه پرورش بینش مذهبی، مطلوبترین شرایط فراگیری و باز آموزی آموزههای حقه دینی و زیباترین فرصت تجلی احساسات و تعهدات مذهبی را فراهم نمودهاند.
حماسه کربلا و قیام و شهادت جاودانه امام حسین علیهالسلام و یاران با وفایش، رسالت خطیر خواهر بزرگوارش، حضرت زینب، در تنویر افکار، اندیشهها و باورها و تعدیل و تلطیف احساسات مذهبی در سختترین شرایط و موقعیتها، بیشترین و پر برکتترین فرصت تربیت مطلوب مذهبی را به همراه داشته است.
حماسه کربلا، کاملترین درس بینش دینی، تعهد و مسؤولیت پذیری، مروت، شجاعت، وارستگی و آزادگی و زیباترین و پرشکوهترین جلوههای تربیتی را به ارمغان آورد.
بررسی تحلیلی و همه جانبه حرکت امام حسین علیهالسلام و حماسه عاشورا، از ابعاد سیاسی، عاطفی، روانی و تربیتی دارای اهمیت فوق العادهای است، چرا که محرم یک تاریخ زنده و همیشه پویا و عاشورا نقطه عطف همه ایثارگریها و حماسههای جاویدان بر فراز همه عصرها و نسلها است.
بدون تردید توجه به متعالیترین ویژگیهای شخصیتی قهرمانان و حماسه آفرینان کربلا و بررسی روابط انسانی میان یاران و بستگان و عزیزان سالار شهیدان، امام حسین علیهالسلام، تحسین برانگیز است. عاشورا فرصت بسیار خوبی است، از اول تا سی ام محرم و تا اربعین، یک فاصله طولانی است و میتوان کارهای تربیتی مهمی را انجام داد. در این دو ماه (تا پایان صفر) هم میشود کار کرد.
بهترین نقش امام حسین علیهالسلام را در رابطه خانوادگی، تحکیم بنیاد خانواده، جوان پروری، حس تعاون، تثبیت اخلاق و مکارم دینی، گرایشهای ماورائی و... میتوان پیدا کرد. در این دو ماه باید با شیوههای نوین و با درایت و بصیرت، از وجود امام حسین علیهالسلام در دوره معاصر بهره جست.
میتوان بهترین بساط تربیت را به نام مبارک امام حسین علیهالسلام گستراند. اگر بتوانیم از این احساس دینی در محرم استفاده کنیم، بسیار مهم و سازنده خواهد بود.
نقش یاران امام حسین علیهالسلام در پیدایی نگرشهای متعالی
بررسی حیات پویا و پربرکت هر یک از همراهان و سربازان امام حسین علیهالسلام و درک اندیشه و رفتار مخلصانه ایشان، امری است بسیار دشوار، چرا که انسانهای وارسته و مخلص، با تقرب به حق و پیوستن به جاودانگی، از محدوده ذهنی و شناختی هم عصرانشان خارج شده، برفراز گستره هستی جای میگیرند و هرگز شخصیت متعالی آنان نمیتواند در ذهنهای محدود و محصور ما به طور کامل مورد شناخت و ارزیابی قرارگیرد. جمله معروف امام به آنها که فرمود: «من اصحابی باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم»، جمله بسیار بلندی است و اوج عظمت را برای آنها بیان میدارد.
تجزیه و تحلیل مجموعه رفتارها، روابط، گفتار و عملکردهای تربیت یافتگان مکتب اسلام و اسوههای اخلاق و کمالات انسانی، آن هم در بحرانیترین و هیجانیترین شرایط حاکم بر فضای آنروز جامعه و روز عاشورا انسان را دچار شگفتی و حیرت میکند، چرا که با معیارهای دنیاگرایانه و محکهای منطق مآبانه نمیتوان شور عشق و تجلی ایثار را تحلیل و توجیه نمود. واقعا ایستادن ابوثمامه صائدی در جلوی آن حضرت برای خواندن نماز و پذیرفتن تیرها به جان خود برای امام حسین علیهالسلام واقعا حادثه سازنده و تحول دهندهای است که باید در جای خودش تحلیل شود.
چگونگی ارتباط، احترام، اعتماد متقابل، همراهی و همگامی، تصمیم و ارادهی خدا جویانه خواهر و برادر در ادامهی نهضت، تواضع و اخلاص، وفاداری و ادب، متانت و تبعیت پذیری یاران پیر و جوان و سبقت ایشان از یکدیگر در ایثار و جان فشانی، جرأت، شجاعت و رشادت اصحاب عاشورا در ستیز با دشمن، دوری جستن از ذلتها و سر دادن سرود وارستگی، آزادگی و توحید، خویشتن داری و عزت نفس، مروت و مردانگی جانبازان نهضت امام حسین علیهالسلام در هنگامهی کارزار، آن چنان عظیم و حیرت آور است که زبان را یارای توصیف و قلم را تاب تصویر آن نیست.
و بالاخره صحنه عاشورا، حیرت و تحیّری برای بینندگان و شناسایان این حادثه حیرت برانگیز است. آخر چگونه است که حضرت عباس علیهالسلام این یار باوفای امام، آن زمان که پس از ستیزی بی امان، با جسمی خسته و لب تشنه به آب روان میرسد تا مشک آبی برای اطفال خردسال خیمههای سپاه حق طلبان و فرزندان حماسه آفرینان ببرد و آنگاه که نفس تشنهاش هوس جرعه آبی میکند و او ناخود آگاه تمایل مییابد که مشتی آب برگیرد و جرعهای بنوشد و حرارت سینه تشنهاش را بر طرف نماید، بر خود نهیب میزند که ای نفس، این چه تقاضا و تمناست تورا؟ چگونه من آب بنوشم و به سوی حرم حسین روان گردم، در حالی که آنان سخت تشنهاند؟ آخر مگر میشود من سیراب باشم و با جرعه آبی سینهام را شست و شو دهم و در همان لحظه امام و مراد من تشنه باشد؟
ای نفس و ای فرات اگر اینک در آن لحظه حساس، جرعهای آب بچشم و قطرهای نوش کنم، آن وقت گویی در درونم به وسعت و عمق یک دریا و به گستره اقیانوس هستی از امام و مقصدم جدا افتادهام و دور گشتهام.
ای نفس، درست است که اگر من سیراب شدم و قوت و نیرو گرفتم، شاید بتوانم با غلبه بر صف ابلیسیان مشک آب را به طفلان و خیمه یاران برسانم اما آخر غصه این فراق و دوگانگی احساس را برخود چگونه هموار کنم؟ نه! نه! هرگز نمیتوانم حتی تصور نمایم که لحظهای تشنه نباشم و امام و مرادم تشنه باشد. پس ای فرات همه آبت ارزانی خودت باد. من بر میگردم و مشک آب را با لبان تشنه و سوختهتر از پیش به سوی خیمهها میبرم، هر چند به هنگام بازگشت و در حین نبرد بایزیدیان، همه وجودم قطعه قطعه شود. ای فرات بدان من رهرو حسینم و از او رسم ادب و وفا، مروت و ایثار و درس شکستن زنجیرهای خودپسندی و خودنگری را آموختهام.
به دریا پا نهاد و خشک لب بیرون شد از دریا مروت بین، جوانمردی نگر، همت تماشا کن
آری چه زیبا است تماشای همت جوانمردانه و چه نیکو است درک احساس رادمردان، وفای یاران و تربیت شدگان مکتب قرآن. همه حماسه کربلا و همه اندیشه و رفتار و گستره روابط در میان کربلائیان غنیترین آموزههای دینی و زیباترین احساس مذهبی را به همراه داشته و بزرگترین نگرشهای متعالی را باز آفریده و عمیقترین باورها و بینشهای مذهبی را پدیدار نموده و بالطبع مطلوبترین بستر تبلور متعالیترین رفتارهای فردی و اجتماعی را فراهم میآورد و هنوز هم حادثه کربلا در آن تموج خونین، برترین نگرشهای متعالی را ایجاد میکند.
منبع: اندیشه حوزه 1381 شماره 38
مرجع : پرتال جامع علوم انسانی