چرا فرهنگ کار گروهی در ایران ضعیف است؟
خسرو معتضد - حضرت آیت ا...خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، 20 پرسش مهم بسیار جالب و جامع مطرح کرده و از مردم بویژه اندیشمندان خواستهاند به پرسشهای حکیمانه ایشان پاسخ دهند.
بنده نیز با آنکه فقط تاریخخوان هستم و جزو اندیشمندان نیستم به خود اجازه میدهم در قبال این تکلیف بزرگ عرفی- شرعی ادای وظیفه و انجام دستور کنم و نظرات خود را به نظر معظمله و هممیهنان عزیز برسانم.
اولین پرسش رهبر گرامی این است: چرا فرهنگ کار اجتماعی در ایران ضعیف است؟
این مسأله ریشه بسیار قدیمی دارد و به ادوار بسیار کهن بازمیگردد که فرمانروایان مردم ایران را به حساب نمیآوردند و همانطور که میدانید نامی از ملت به میان آورده نمیشد، بلکه مردم را رعایای ایران میخواندند.
وقتی بیگانگان، ایران را به زور به تصرف درآوردند و ایران مستملکه شد رفتار فرمانروایان اجنبی با رعایا سختتر و بیرحمانهتر شد. از آنان باج و خراجها و حتی پیشکشهای انسانی را اخذ میکردند. هر سال چندین هزار غلام و کنیز و دختر و پسر و خروارها عسل و هزاران خروار گندم و جو و حبوبات از ایران به قرارگاه فرمانروایان اموی و عباسی و غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی ارسال میشد.
کشتارهای بزرگی که مغولان وحشی در ایران انجام دادند چشم ایرانیان را ترساند زیرا کشتن فقط به منظور ارعاب و اخافه در حافظه تاریخی ایرانیان جایی نداشت و کمکم مردم ایران انزواگرا شدند. در حوادث و بلیات عصر مغول نوشتهاند که بعضی از بزرگان جان خود را نجات میدادند و زنان و فرزندان را که برای آنان دست و پاگیر بود همراه نمیبردند و در تواریخ امثال و شواهد بسیار دیده شده است.
روحیه کار جمعی در ایران بر اثر حوادث خشن تاریخی روی به ضعف نهاد. هر کس میخواست گلیم خود را از آب بیرون بکشد.
از این رو ایرانیها در طول زمان عادت کردند و تجارب ممتد به آنان ثابت کرد بهتر است هر کس به فکر نجات خود باشد. دشمنان ایران که نهصدسال پیدرپی این سرزمین را به تصرف درمیآوردند بسیار آزمند، خشن، عقدهای، کینجو و تجاوزپیشه بودند. آنان نسبت به ملت ایران که زمانی تا حدود پنج میلیون کیلومترمربع در آسیای مقدم غربی و شمال آفریقا و اروپای شرقی را زیر سیطره داشت حسادت میورزیدند.
این بود که سعی میکردند ایرانی را خوار و ذلیل کنند و بزرگان شعر و ادب و علم و دانش و فن ایرانی را مورد تحقیر و آزار قرار میدادند.
به طور کلی ایرانیها عادت کردند منزوی شوند و به کار جمعی عقیده نداشته باشند، زیرا یکی از وحشیانهترین شیوههای کار جمعی آنان «بیگاری» بود. یعنی مغولها اسیران غیرنظامی ایرانی را برخلاف انسانیت جلو انداخته برای محاصره شهرها و دژهایی که مقاومت میکردند میبردند و اسیران ناچار بودند جلوی قشون مغول به دیوارهای قلعهها و بلاد در حال مقاومت نزدیک شوند و باران تیر و آتش و آبجوش بر سر آنان ریخته شود. بنابراین ایرانیان از کار جمعی خاطرات بدی داشتند که در حافظه تاریخی آنان باقی ماند.
البته این وضعیت همیشگی نبود. با آغاز حکومت صفویان تلاش دستهجمعی شکل گرفت. ایرانیان در مقابل دو همسایه متجاوز گسترشطلب یعنی دولت عثمانی در غرب و دولت شیبانی (شیبیک خان ازبک) در شرق مقاومت کردند ولی متأسفانه پول و ثروت و قدرت زیاد فسادآور است و صلح طولانی، ایرانیان عصر صفویه را هم تنبل و فاسد و وقتگذران کرد و نتیجه آن فاجعه محاصره پنج ماهه و تصرف اصفهان بوسیله محمود افغان و یک قرن آشوب و اغتشاش و جنگ و خونریزی بود.
شکست ایران از روسیه، مولود انزواوطلبی و شیوه فکر جداگانه بود. در دوران قاجاریه استبداد مطلق شاهان سبب شد که هر کس سعی کند گلیم خود را از آب بیرون بکشد.
استبداد رضاشاه و اینکه او به مردم به چشم تحقیر مینگریست و به قول سپهبد رزمآرا در یادداشتهایش، ایرانیان را داخل آدم نمیدانست این فکر را دامن زد. جنبش ملی کردن نفت در سال1330 و انقلاب اسلامی در سال1357 و جنگ قهرمانانه با عراق این انزواگرایی را از میان برد و مردم دانستند در پرتو اتحاد، بسیاری از امور محال شدنی است بنابراین امروز هم اگر نظام بخواهد میتوان روحیه همکاری و مشارکت را تحت توجهات رهبر معظم در مردم تجدید و تقویت کرد.
البته علل غیرتاریخی و اجتماعی زیاد دیگری هم وجود دارد. سوءمدیریت، انتصاب مدیران ناکارآمد، نبود تشویق و تنبیه، اصول (نپوتیسم) خانواده سالاری، ناامیدی از اینکه کارها به نتیجه برسد، وضعیت معاش نگرانکننده، همه و همه در تضعیف اصل فرهنگ کار جمعی در اذهان تأثیر میگذارد. ملت ژاپن و ملت آلمان به اصول رژیمانتاسیون یعنی کار جمعی معتقد است.
محیط کارخانه به قدری برای کارگران ژاپنی دوست داشتنی و مطبوع است که روزهای تعطیل هم به آن مراجعه میکنند. در ژاپن بسیاری «کو- کیتا- کیومی شو» یعنی بیماری دوری از کارخانه در روز تعطیل دارند، یعنی کارگران عاشق کارخانه هستند.
قدس آنلاین
بنده نیز با آنکه فقط تاریخخوان هستم و جزو اندیشمندان نیستم به خود اجازه میدهم در قبال این تکلیف بزرگ عرفی- شرعی ادای وظیفه و انجام دستور کنم و نظرات خود را به نظر معظمله و هممیهنان عزیز برسانم.
اولین پرسش رهبر گرامی این است: چرا فرهنگ کار اجتماعی در ایران ضعیف است؟
این مسأله ریشه بسیار قدیمی دارد و به ادوار بسیار کهن بازمیگردد که فرمانروایان مردم ایران را به حساب نمیآوردند و همانطور که میدانید نامی از ملت به میان آورده نمیشد، بلکه مردم را رعایای ایران میخواندند.
وقتی بیگانگان، ایران را به زور به تصرف درآوردند و ایران مستملکه شد رفتار فرمانروایان اجنبی با رعایا سختتر و بیرحمانهتر شد. از آنان باج و خراجها و حتی پیشکشهای انسانی را اخذ میکردند. هر سال چندین هزار غلام و کنیز و دختر و پسر و خروارها عسل و هزاران خروار گندم و جو و حبوبات از ایران به قرارگاه فرمانروایان اموی و عباسی و غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی ارسال میشد.
کشتارهای بزرگی که مغولان وحشی در ایران انجام دادند چشم ایرانیان را ترساند زیرا کشتن فقط به منظور ارعاب و اخافه در حافظه تاریخی ایرانیان جایی نداشت و کمکم مردم ایران انزواگرا شدند. در حوادث و بلیات عصر مغول نوشتهاند که بعضی از بزرگان جان خود را نجات میدادند و زنان و فرزندان را که برای آنان دست و پاگیر بود همراه نمیبردند و در تواریخ امثال و شواهد بسیار دیده شده است.
روحیه کار جمعی در ایران بر اثر حوادث خشن تاریخی روی به ضعف نهاد. هر کس میخواست گلیم خود را از آب بیرون بکشد.
از این رو ایرانیها در طول زمان عادت کردند و تجارب ممتد به آنان ثابت کرد بهتر است هر کس به فکر نجات خود باشد. دشمنان ایران که نهصدسال پیدرپی این سرزمین را به تصرف درمیآوردند بسیار آزمند، خشن، عقدهای، کینجو و تجاوزپیشه بودند. آنان نسبت به ملت ایران که زمانی تا حدود پنج میلیون کیلومترمربع در آسیای مقدم غربی و شمال آفریقا و اروپای شرقی را زیر سیطره داشت حسادت میورزیدند.
این بود که سعی میکردند ایرانی را خوار و ذلیل کنند و بزرگان شعر و ادب و علم و دانش و فن ایرانی را مورد تحقیر و آزار قرار میدادند.
به طور کلی ایرانیها عادت کردند منزوی شوند و به کار جمعی عقیده نداشته باشند، زیرا یکی از وحشیانهترین شیوههای کار جمعی آنان «بیگاری» بود. یعنی مغولها اسیران غیرنظامی ایرانی را برخلاف انسانیت جلو انداخته برای محاصره شهرها و دژهایی که مقاومت میکردند میبردند و اسیران ناچار بودند جلوی قشون مغول به دیوارهای قلعهها و بلاد در حال مقاومت نزدیک شوند و باران تیر و آتش و آبجوش بر سر آنان ریخته شود. بنابراین ایرانیان از کار جمعی خاطرات بدی داشتند که در حافظه تاریخی آنان باقی ماند.
البته این وضعیت همیشگی نبود. با آغاز حکومت صفویان تلاش دستهجمعی شکل گرفت. ایرانیان در مقابل دو همسایه متجاوز گسترشطلب یعنی دولت عثمانی در غرب و دولت شیبانی (شیبیک خان ازبک) در شرق مقاومت کردند ولی متأسفانه پول و ثروت و قدرت زیاد فسادآور است و صلح طولانی، ایرانیان عصر صفویه را هم تنبل و فاسد و وقتگذران کرد و نتیجه آن فاجعه محاصره پنج ماهه و تصرف اصفهان بوسیله محمود افغان و یک قرن آشوب و اغتشاش و جنگ و خونریزی بود.
شکست ایران از روسیه، مولود انزواوطلبی و شیوه فکر جداگانه بود. در دوران قاجاریه استبداد مطلق شاهان سبب شد که هر کس سعی کند گلیم خود را از آب بیرون بکشد.
استبداد رضاشاه و اینکه او به مردم به چشم تحقیر مینگریست و به قول سپهبد رزمآرا در یادداشتهایش، ایرانیان را داخل آدم نمیدانست این فکر را دامن زد. جنبش ملی کردن نفت در سال1330 و انقلاب اسلامی در سال1357 و جنگ قهرمانانه با عراق این انزواگرایی را از میان برد و مردم دانستند در پرتو اتحاد، بسیاری از امور محال شدنی است بنابراین امروز هم اگر نظام بخواهد میتوان روحیه همکاری و مشارکت را تحت توجهات رهبر معظم در مردم تجدید و تقویت کرد.
البته علل غیرتاریخی و اجتماعی زیاد دیگری هم وجود دارد. سوءمدیریت، انتصاب مدیران ناکارآمد، نبود تشویق و تنبیه، اصول (نپوتیسم) خانواده سالاری، ناامیدی از اینکه کارها به نتیجه برسد، وضعیت معاش نگرانکننده، همه و همه در تضعیف اصل فرهنگ کار جمعی در اذهان تأثیر میگذارد. ملت ژاپن و ملت آلمان به اصول رژیمانتاسیون یعنی کار جمعی معتقد است.
محیط کارخانه به قدری برای کارگران ژاپنی دوست داشتنی و مطبوع است که روزهای تعطیل هم به آن مراجعه میکنند. در ژاپن بسیاری «کو- کیتا- کیومی شو» یعنی بیماری دوری از کارخانه در روز تعطیل دارند، یعنی کارگران عاشق کارخانه هستند.
قدس آنلاین