جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۲۹ فروردين ۱۳۹۳ / ۱۴:۴۹
کد مطلب: 23913
۲
۲

درگذشت گابریل گارسیا مارکز، نویسنده نامدار جهان+وصیتنامه

گابریل گارسیا مارکز در سن 87 سالگی درگذشت.
درگذشت گابریل گارسیا مارکز، نویسنده نامدار جهان+وصیتنامه
به گزارش مهر به نقل از آسوشیتد پرس، گابریل گارسیا مارکز نویسنده نامدار جهان و آمریکای لاتین (کلمبیایی) در سن 87 سالگی و در منزل شخصی خود در مکزیکوسیتی درگذشت.
این خبر در حالی از سوی خانواده وی اعلام شده است که وی از ماه ها قبل به دلیل بیماری سرطان تحت مداوا قرار گرفته بود.
گابریل خوزه گارسیا مارکِز متولد ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکدهٔ آرکاتاکا در منطقهٔ سانتامارا در کلمبیا بود و در طول سال های فعالیتش به عنوان یک رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی شناخته می شد او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام «گابو» مشهور بود.

وی خالق آثار مشهوری چون «صد سال تنهایی»، «پاییز پدر سالار»، «ساعت شوم»، «عشق سال های وبا» و «خاطره دلبرکان غمگین من» به شمار می رفت و در سال 1982 به دلیل نگارش رمان صد سال تنهایی توانست جایزه نوبل ادبیات را کسب کند. وی همچنین خالق سبک ادبی رئالیسم جادویی در رمان نویسی جهان نیز به شمار می رفت. مارکز از مدتها قبل و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کرد.
به گزارش تسنیم، این نویسنده برجسته اسپانیایی زبان از حدود 30 سال پیش در مکزیک زندگی می‌کرد. مارکز از مادربزرگش داستانهای مردمی، سحر و جادو را آموخت. او برای مارکز خردسال با زبانی بسیار خشک و جدی قصه‌هایی در مورد اجداد مرده خانواده، ارواح و اجنه تعریف می‌کرد. مارکز بعدها برای نوشتن مهمترین کتاب خود از همین داستانها الهام گرفت.

گارسیا مارکز که به شدت تحت تاثیر ویلیام فالکنر، نویسنده آمریکایی بود، اولین کتاب خود را در 23 سالگی منتشر کرد که از سوی منتقدان با واکنش مثبتی روبرو شد.
تمام نسخه های چاپ اول «صد سال تنهایی» به زبان اسپانیایی در همان هفته اول کاملا به فروش رفت. در 30 سالی که از اولین چاپ این کتاب گذشت بیش از 30 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و به بیش از 30 زبان ترجمه شده است. ناآرامی و خشونت‌های سیاسی، خانواده به عنوان یک عنصر وحدت بخش و ترکیب آن با شور مذهبی و باور به مارواء طبیعت روی هم رفته سبک ادبی شاخص مارکز را به هم بافته‌اند.
آثار وی نظیر پدرسالار و یا ژنرال در هزار توی خود به خوبی تقویت انگیزه‌های سیاسی او در واکنش به تشدید خشونت در کشورش کلمبیا را نشان می‌دهند.
او پس از نوشتن مقاله‌ای در مخالفت با دولت کلمبیا به اروپا تبعید شد. وقتی که کتاب غیر داستانی سفر مخفیانه میگل لیتین به شیلی را در سال 1986 نوشت، حکومت دیکتاتوری ژنرال پینوشه 15 هزار نسخه از آن را در آتش سوزاند. گارسیا مارکز به دلیل دفاع از حکومت فیدل کاسترو که از نگاه گروه کثیری از روشنفکران و نویسندگان به مرور به یک رژیم خودکامه بدل شده بود، وارد بحث‌های تندی شد که یکی از نمونه‌های برجسته آن مجادله‌اش با سوزان سونتاگ، نویسنده معروف آمریکایی بود. به خاطر دفاعش از حکومت کوبا او مدتی حق ورود به آمریکا را نداشت. دولت آمریکا بعدها در این تصمیم خود تجدید نظر کرد و مارکز بارها برای معالجه سرطان غدد لنفاوی به کالیفرنیا سفر کرد.
دو سال پیش، برادر گابریل گارسیا مارکز اعلام کرد او از بیماری فراموشی (دمانس) رنج می‌برد و دیگر نمی‌نویسد. او گفته بود برادرش گاهی به او زنگ می‌زند و سوال‌های بدیهی می‌پرسد.
به گفته او "گابو (نام خودمانی گابریل) مشکل حافظه دارد؛ گاهی گریه می‌کنم چون فکر می‌کنم که دارم از دستش می‌دهم." او را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان «صد سال تنهایی» چاپ 1967 می‌شناسند که یکی از پرفروش ترین کتابهای جهان است.
عشق سالهای وبا،‌ گزارش یک مرگ و ژنرال در هزارتوی خود از دیگر آثار گابریل گارسیا مارکز است.
قسمتی از وصیت نامه گابریل گارسیا مارکز
 اگر پروردگار لحظه‌ای از یاد می‌برد که من آدمکی مردنی بیش نیستم و فرصتی ولو کوتاه برای زنده ماندن به من می‌داد از این فرصت به بهترین وجه ممکن استفاده می‌کردم.
شاید تمام آنچه را که فکر می کنم بازگو نمی کردم ، بلکه تأمل می کردم بر تمام آنچه که بازگو می کنم.
چیزها را نه بر مبنای ارزش آنها که بر مبنای معنای آنها ارزش گذاری می کردم.
کم می خوابیدم. بیشتر رؤیاپردازی می کردم، در حالیکه می دانستم که هر دقیقه ای که چشمانمان را می بندم، ۶۰ ثانیه نور را از دست می دهم.
به رفتن ادامه می دادم آن هنگام که دیگران مانع می شوند.
بیدار می ماندم آن هنگام که دیگران می خوابند.
گوش می دادم هنگامی که دیگران سخن می گویند و با تمام وجود از بستنی شکلاتی لذت می بردم.

اگر خداوند به من کمی زندگی می داد، به سادگی لباس می پوشیدم، صورتم را به سوی خورشید می کردم و روحم را عریان می کردم.
خدای من، اگر قلبی داشتم نفرتم را بر یخ می نوشتم و منتظر طلوع خورشید می شدم.
با اشک هایم گل های رز را آب می دادم تا درد خارها و بوسه ی گلبرگهایشان را احساس کنم.

خدای من، اگر کمی دیگر زنده بودم نمی گذاشتم روزی بگذرد بی آنکه به مردم بگویم که چقدرعاشق آنم که عاشقشان باشم. هر مرد و زنی را متقاعد می کردم که محبوبان منند و همواره عاشق عشق زندگی می کردم.

به کودکان بال می دادم امَا به آنها اجازه می دادم که خودشان پرواز کنند.
به سالخوردگان می آموختم که مرگ نه در اثر پیری که در اثر فراموشی فرا می رسد.

آه انسان ها، من این همه را از شما آموخته ام.
من آموخته ام که همه می‌خواهند بر فراز قله‌ی کوه زندگی کنند و فراموش کرده‌اند مهم صعود از کوه است. شادی واقعی ، درکِ عظمت کوه است.

یاد گرفته‌ام وقتی نوزادی انگشت شست پدر را در مشت می‌فشارد، او را تا ابد اسیر عشق خود می‌کند.
یاد گرفته‌ام انسان فقط زمانی حق دارد از بالا به پایین بنگرد که بخواهد یاری کند تا افتاده‌ای را از جا بلند کند.

از شما من جیزهای بسیار آموخته ام که شاید دیگر استفاده ی زیادی نداشته باشند چرا که زمانی که آنها را در این چمدان جای می دهم، باید با تلخ کامی بمیرم. گابریل گارسیا مارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و می‌داند عمر زیادی برایش باقی نیست.
بخوانید چگونه در بخشی از یک نامه‌ی کوتاه جملاتی چنین زیبا می گوید : اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی.
همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری.
مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن.
هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن.
به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت. … .

همراه با عشق گابریل گارسیا مارکز
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

پری
آه
سودابه رشیدی
روحش شاد دوستش داشتم وخواهم داشت(رمدیوس)
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
ميزان هوش، با توانايى تغيير كردن، اندازه گيرى ميشود. آلبرت انشتين