همکاري بين کارکنان مدرسه در راهنمايي و مشاوره ي دانش آموزان
موضوع مورد بحث عبارت از اين است که راهنمايي، مشاوره و مراقبت از سلامت رواني، عاطفي و اجتماعي دانش آموزان فقط بر عهده ي معلّمان مدارس نيست، بلکه بايد تمامي افراد، کارکنان مدرسه و نهادهاي مؤثّر تربيتي با يک ديگر هماهنگ شده و خدمات مورد نياز براي دانش آموزان و خانواده هاي آنان را ارايه دهند. هم چنين مشورت با متخصّصان و بهره گيري از دانش مشاوره اي فرصت هاي خوبي را براي معلّمان فراهم مي سازد تا به ارايه ي خدمات ياورانه مؤثّرتري براي دانش آموزان نيازمند بپردازند.
محدودّيت هاي شخصي در ياري کردن
در اين زمينه معلّمان با تجربه به موارد زيادي از دانش آموزان برخورد کرده اند که رفتار مخرّب يا ناهنجار آن ها يا افت تحصيلي و عدم پيشرفت مناسب آموزشي آن ها ناشي از شبکه ي پيچيده اي از مشکلات عاطفي و رواني است که گرفتار آن هستند و اکثر معلّمان در کار حرفه اي خود اين موقعيّت هاي حسّاس را تجربه نموده اند و در اين جا ارايه ي کمک به تنهايي براي معلّم مقدور نيست.
معلّمي در دوره ي راهنمايي مشکل دانش آموز 13 ساله اش را در شوراي تربيتي مدرسه چنين عنوان کرد:
« دانش آموز بيش از حد کم رو و مؤدّب است. وضعيّت درسي خوبي ندارد. بيش تر روزها غيبيت مي کند. تکاليف خود را به درستي انجام نمي دهد. بچه هاي همسال او را نمي پذيرند و با بزرگسالان نيز رابطه ي خوبي ندارد. دوستان دوره ي ابتدايي دانش آموز که شناخت نسبي از او داشتند گفتند که والدين او از هم جدا شده اند. محيط خانه خشن است و تعصّبات خاصّ فرهنگي و مذهبي وجود دارد و در دوره ي ابتدايي مورد سوء استفاده ي جسمي قرار گرفته است. » معلّم در ادامه چنين عنوان کرد که با توجّه به وضعيّت اين دانش آموز قصد کمک به او را دارد ولي احساس مي کند که به تنهايي قادر به اين کار نيست و علي رغم رابطه ي مناسبي که با او برقرار کرده است، اگر از منابع حمايتي و ارجاعي بيرون از مدرسه و کمک هاي لازم از سوي ساير کارکنان برخوردار نشود نخواهد توانست خدمات مناسب را ارايه دهد.
اموري مانند مشورت، راهنمايي، مشاوره، تشخيص مشکلات و ارجاع براي معلّمان مبتدي و يا معلّماني که آموزش هاي اساسي در حوزه ي مشاوره را نگذرانده اند امري دشوار و گاه مشکل زا است.
موارد بسياري از مشکلات چون افسردگي، اختلالات ناشي از ترس هاي مرضي، آسيب به خود، سوء مصرف آزمايشي مواد و غيره که به موقع تشخيص داده نمي شود مي تواند در سال هاي بعد به ناهنجاري هاي وسيع تبديل گردد. محقّقان در بررسي خود در انگلستان و ولز به اين نتيجه رسيده اند که بين 10 تا 20 درصد از نوجوانان زير 16 سال نياز به کمک هاي اساسي براي غلبه بر مشکلات شخصي خود دارند ( يانگ ميندز (2) 1996) . شواهد ارايه شده به سازمان جهاني بهداشت رواني اين سازمان را وادار به ارايه ي اين هشدار نمود که چنان چه درمان هاي تخصّصي و مداخلات باليني موفّق بوده است بايد جوانان در معرض خطر، در مدارس شناسايي و کمک هاي لازم به آن ها ارايه گردد ( اتکينسون و هورنباي (3) 2002 )، هم چنين اين سازمان اجزاي کليدي برنامه هاي کمکي در مدراس را به شرح زير عنوان نموده است ( سازمان بهداشت رواني (4) 1999):
* شناسايي و ياري به موقع و ورود به هنگام.
* کار روي خانواده ي دانش آموزان مشکل دار، هم زمان با کار روي خود دانش آموز.
* همکاري بين نهادهاي مختلف تربيتي در خصوص کمک به رشد سلامت رواني دانش آموزان.
* بهره گيري از خدمات مشورتي علاوه بر مشاوره ي مستقيم از جانب مدارس.
* تدارک برنامه هاي کار آموزي براي کارکنان مدارس در جهت ارتقاي سطح بهداشت رواني دانش آموزان.
اين بررسي نقش حسّاس گروه هاي حمايتي و هدايتي مدارس را در شناخت به موقع دانش آموزان مشکل دار مشخّص مي سازد. بسياري از دانش آموزان با بر چسب « داراي مشکلات عاطفي و رفتاري » رو به رو مي شوند بدون آن که برنامه ي مدوّني براي کمک به آن ها در نظر گرفته شود. کاتلرو کاتلر (5) ( 1993) يک چک ليست ساده را براي معلّمان طرّاحي نموده اند که با پاسخ دادن به آن وضعيّت خود را در حمايت دروني و يا بيروني مورد نياز از دانش آموزان مشکل دار مورد ارزيابي قرار دهند:
* آيا اين رفتار دانش آموز غير عادي محسوب مي شود؟
* آيا رفتار در مدّت طولاني ادامه يافته است؟
* آيا به اطّلاعات بيش تري براي قضاوت در مورد مشکل اين دانش آموزان نياز ندارم؟
* از چه افرادي مي توانم اطّلاعات بيش تري در مورد اين دانش آموز کسب کنم؟
* آيا مي توانم نسبت به مشکل دانش آموز بي تفاوت بمانم يا او را به حال خود رها سازم؟
* آيا دانش آموز در خطر جدّي قرار دارد؟
* چگونه مي توانم رابطه ي مناسبي با اين دانش آموز برقرار کنم؟
* در رابطه با اين دانش آموز با چه کساني بايد مشورت نمايم؟
حتّي براي معلّمان با تجربه برخورداري از اين اعتماد به نفس و داشتن شهامت اعتراف به اين موضوع که در فرآيند ياري به دانش آموزان برخي محدوديّت ها براي آنها وجود دارد دشوار است. بات کينگ (6)( 1999) به ما ياد آوري نموده است که به دلايل مختلف اخلاقي يا معنوي گاه يک معلّم نمي تواند به يک دانش آموز کمک کند. به عنوان مثال، يک معلّم مرد جوان و مجرد براي کمک به دختر دانش آموزي که مشکلات خاصّ ارتباط با جنس مخالف را دارد مناسب نيست و يا معلّمي که تعصّب مذهبي خاصّي دارد و يا از واکنش منفي نسبت به دانش آموزاني که مشکل اخلاقي و جنسي دارند برخوردار است، نمي تواند مشاور خوبي براي اين گروه از دانش آموزان قلمداد گردد. معلّمان نياز دارند از صداقت لازم در رابطه با حرفه ي خود برخوردار باشند و در شرايطي که مي دانند ارايه ي کمک به مورد خاصّي براي آن ها مقدور نيست خود وارد چنين جرياني نشوند؛ به عنوان مثال اگر يک معلّم دچار داغ ديدگي شده و از نشاط عاطفي لازم براي انرژي دادن به دانش آموزي که افسرده است عاجز مي باشد، کمک به او را به ديگران واگذار کند.
همکاري در مدرسه
حال با توجّه به موارد گفته شده در بحث از حمايت هاي ياورانه از دانش آموزان در مدارس، امروزه گفته مي شود که همکاري، کار گروهي، مشورت و همبستگي کارکنان مدرسه به ويژه معلّمان با يک ديگر و فاصله گرفتن تدريجي معلّمان از نقش سنّتي خود مبني بر آموزش صرف، موجب موفّقيّت بيش تر مدرسه خواهد شد.
کمک گرفتن
* بهره مند شدن از دانش و تخصّص افراد حرفه اي.
* تغيير در نوع نگاه يا توجّه به مشکلات دانش آموزان.
* طرّاحي و هدايت برنامه هاي کمک به والدين دانش آموزان.
* کمک به تغيير و تفسير نتايج حاصل از آزمون هاي اجرا شده روي دانش آموزان.
* شناسايي و ارايه ي کمک هاي ويژه به دانش آموزاني که داراي نيازهاي خاص مي باشند.
همکاري موفّقيّت آميز در عمل
سطح دانش و تجربه:
مهارت ها و فنون:
شايستگي هاي فردي:
مهارت هاي ارتباطي براي همکاري موفّقيّت آميز
جاکوبسکي و لنگ (9) ( 1978) فهرستي از حقوقي را که دانش آموزان در مدرسه و در موقعيّت هاي مختلف مي توانند از آن برخوردار باشند ارايه داده اند.
اين حقوق عبارت است از:
* مورد احترام قرار گرفتن.
* ابراز احساسات.
* درخواست اطّلاعات.
* اشتباه کردن.
* گفتن « نه » در برابر برخي مسايل بدون احساس گناه.
* تقاضاهاي شخصي از مدرسه.
* درخواست زماني براي تعويق انداختن برخي خواسته ها.
* رفع نيازهاي شخصي به نوعي که به حقوق ديگران آسيبي نرسد.
*....
به عنوان يک تمرين سعي نماييد به بررسي ميزان حقوقي که براي ديگران به ويژه دانش آموزان قايل هستيد بپردازيد و آن ها را براي خود فهرست کنيد در اين مورد مي توانيد از موارد ذکر شده ي بالا نيز استفاده نماييد.
راهکارهايي جهت بهبود ارتباط با ديگران
زبان تن. (10)
درخواست کمک و خواهش کردن
* درخواست خود را مستقيماً بيان کنيد.
* آن چه را که تقاضا داريد صريح و دقيق بيان کنيد.
* تقاضاي خود را با حالت مثبت ارايه دهيد.
* به فرد مقابل فرصت دهيد تا راجع به آن فکر کند.
* براي ارايه ي تعهّد در مقابل تقاضايتان آمادگي داشته باشيد.
* اين امکان را به فرد ديگر بدهيد که تقاضاي شما را رد کند.
مواجهه با پرخاش گري هاي کلامي
نشان دادن همدلي
غفلت انتخابي
پاسخ به انتقاد
گوش کردن به انتقاد:
تصميم گيري درست:
پاسخ توأم با ابراز وجود:
ارايه ي بازخوردي سازنده:
توصيف:
بيان با شرح :
تصريح:
پيامدها:
به کار گيري اين الگوي چهار مرحله اي به شما فرصت مي دهد که با اعتماد به نفس بيش تر نظرات انتقادي خود را در قالب بازخوردي مفيد به ديگران نشان دهيد. ( هورنباي 1994).
ابراز احساسات
موارد زير شما را راهنمايي مي کند که چگونه هنگام ابراز خشم يا هر هيجان ديگري به صورت جرأت مندانه ابراز وجود کنيد. ( هورنباي 1994).
* به ياد داشته باشيد که شما مسؤول احساسات خود هستيد.
* تحريک کننده هاي خود را بشناسيد ( در چه موقعيّت هايي خشمگين مي شويد )
* دريابيد که احساس خشم براي شما کار پسنديده و جالبي نيست.
* به ياد داشته باشيد که افراد به علّت عصبانيّت شما مجبور به تغيير دادن خود نيستند.
* ياد بگيريد که هنگام عصبانيّت آرام باشيد.
-
نتيجه گيري
مک نامارا و مورتن (15) ( 1995) پاسخ مي دهند که تکيه به مشاور يا ساير متخصّصان بيرون از مدرسه براي حلّ مشکلات دانش آموزان مي تواند نوعي وابستگي قلمداد شده و منجر به نوعي درماندگي آموخته شده براي معلّم شود. آن ها مي گويند که تکيه بر منابع بيروني کمک، به جاي حلّ آن موجب افزايش مشکل مي گردد. ما نيز به نوعي نگراني هاي مک نامارا و مورتن را در تکيه ي بيش از حد به متخصّصان بيروني در حلّ مشکل تأييد مي نماييم يعني براي حلّ مشکلات دانش آموزان ابتدا خود مدارس مسؤول هستند و در مرحله ي بعد طرح راهکاري براي حلّ مشکل با کمک و حمايت افرادي بيرون از مدرسه نيز مي تواند مورد توجّه قرار گيرد.
در حاشيه: خاطره اي جالب از يک معلّم موفّق (16)
قبل از ورود به کلاس مورد بحث، مدير و معاون مدرسه به من گفتند که در کلاس سوم، دانش آموزي است که از قرار اطّلاع علاقه اي به درس نداشته و به همين دليل سعي دارد کلاس هاي درس را به هم بزند. وي معمولاً در انتهاي کلاس مي نشيند و قدّي بلند دارد و فضول و مزاحم و ناسازگار است. او مخصوصاً در کلاس رياضيّات رفتاري نامطلوب دارد و لذا اگر خلافي از اين دانش آموز مشاهده گرديد وي را به دفتر مدرسه بفرستيد تا کلاس درس براي دانش آموزان ديگر مساعد، مفيد و قابل استفاده گردد.
من با اين آگاهي ها وارد کلاس سوم راهنمايي شدم. پس از احوال پرسي و مقدّمه چيني لازم درباره ي اهداف درس رياضي و فوايد آن، رياضي دانان جهان و اسلام و ايران، اهمّيّت رشته ي رياضي، ارتباط رياضي فيزيک، تکنولوژي و.. و جهان آينده و رياضي به تفصيل سخن گفتم و اصل اثر و نتيجه ي مربوط به نظريّه ثوراندايک را به دقّت در آغاز تدريس مدّ نظر داشتم.
در حالي که درس مي دادم شاگرد معرفي شده را در بين شاگردان ديگر جست وجو کردم و مشاهده کردم که به چشم دوخته و به دقّت نگاهم مي کند. پس از طرح فوايد درس رياضي، بحثي از کتاب رياضي سال سوم را به زبان ساده، با مثال، قابل فهم و با صداي رسا مطرح کردم آن گونه که همه ي دانش آموزان به خوبي بفهمند.
سپس از دو دانش آموز کلاس براي انجام تمرين و حلّ مسايل رياضي دعوت کردم تا به پاي تابلوي کلاس آمده و تمرين ها را حل کنند. پس از انجام هر تمرين تشويقشان کردم و از آگاهي رياضي دانش آموزان تعريف و تمجيد نمودم و همواره و به جا از اصل تشويق استفاده کردم. و بالاخره شاگرد مورد بحث را که در انتهاي کلاس نشسته بود به پاي تابلو فرا خواندم و بر اساس اصل تفاوت هاي فردي، به وي تمرين ساده تري دادم و راهنمايش کردم تا تمرين داده شده را حل کرد.
دستي به پشت شانه اش زدم و گفتم استعداد رياضي داري، اگر بخواهي و تلاش کني، موفّق خواهي شد، از اين به بعد به تو در درس رياضي کمک مي کنم و هر لحظه و هر زمان مشکل داري به من مراجعه کن و من براي شما آينده ي خوبي اميد دارم.
برخورد مناسب، تکريم شخصيّت او و کلمات گرم من چون جرقه اي وجود وي را روشن کرد و او را بسيار متأثر ساخت و چشم هايش پر از اشک شد و لبخندي زد و به جاي خود در کلاس بازگشت.
از فردا به بعد به او بيش تر رسيدگي کردم و لذا روز به روز در درس رياضي احساس پيش رفت کرد تا جايي که يکي از دانش آموزان مؤدّب و علاقه مند به درس رياضي شد.
روزي در حالي که در کلاس درس بودم به من اطّلاع دادند که پدر اين دانش آموز به مدرسه آمده و درخواست ملاقات دارد به ملاقات وي رفتم. از من پرسيد شما معلّم رياضي فرزندم هستيد؟ گفتم: بلي. او به طرف من آمد و مرا غرق در بوسه نمود.
وقتي دليل اين عمل را جويا شدم. گفت نمي دانم چه کرده اي که فرزند من که نامرتّب و بي علاقه به مدرسه و درس بود اکنون به شدّت به تحصيل علاقه مند شده است به خصوص به درس رياضي به طوري که هنگام غذا خوردن نيز کتاب رياضي را از خود دور نمي سازد.
خاطره ي فوق، عظمت کار معلّمي را که نگاهي: ساختي، رشدي، هدايت، تربيتي دارد نشان مي دهد و مبيّن اين واقعيّت است که پس از شاگردان، اصل معلّم است و معلّم است و معلّم است و....
پينوشتها:
1. Williams.
2. Young Minds.
3. Atkinsion & Hornby.
4.The Mental Health.
5. Kottler & Kottler.
6. Bat King.
7. Corrigan.
8. Miller.
9. Jakubowski & Lang.
10. Body Language.
11. Manthei.
12. Bolton.
13. Holand & ward.
14. Bower & Bower.
15. Mc Namara & Moreton.
16. به نقل از کتاب اصول و فنون راهنمايي و مشاوره، احمد صافي
-
زير نظر مختار موسوي، (1391)، مشاوره با دانش آموزان در مدارس ، حميد اصغري پور، نگار اصغري پور، منوچهرفضلي خاني، تهران: وراي دانش، چاپ سوم