جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ / ۲۰:۲۷
کد مطلب: 9546
۰
۵

نگاه انتقادي به تنبيه بدني دانش آموزان

دانش آموزاني که قرباني ديوار حاشاي بلند مسوولان مي شوند
تنبيه بدني کودک يا نوجوان آن هم مقابل دوستانش، باعث تحقير او مي شود و يک حس خشم و نفرت را نسبت به خود و معلم در درونش پديد مي آورد و از آن جا که به دليل ترس، امکان بروز اين احساس را ندارد، به مرور زمان دچار افسردگي مي شود.
به گزارش ايلنا، نوستالژي هاي دانش آموزان دهه 60 که اين روز ها مردان و زناني شده اند گرفتار در چمبره زندگي، فقط "ريزعلي فداکار"، "آبگوشت غذاي لذيذي است"، "گاو کوکب خانم" و "زاغکي قالب پنيري ديد" نيست; کابل و شلنگ دفتر مدرسه و مبصر حاضر به يراقي که گوش به فرمان معلم مي دويد براي آوردنش و طفلکاني که پاي تخته به خود مي پيچيدند از درد ضربات بي امان آن زمزمه محبت، از خاطرات کودکان ديروز است.
اين روز ها اما، ديگر از اين خبر ها نيست، دست کم نه به آن شدت. اما هم چنان زمزمه هايي به گوش مي رسد و  گاه   رسانه اي هم مي شود.
"علي نوروزي" دانش آموز کلاس چهارم ابتدايي شهر لالي در استان خوزستان بود که به علت تاخير در ورود به کلاس توسط معلم با کابل برق آن چنان تنبيه شد که به اغما رفت و از ناحيه کمر دچار آسيب شديد شد. (فارس و ديگر رسانه ها/ 11 ارديبهشت 87 ).
مدير کل دفتر ارزيابي عملکرد و پاسخگويي به شکايات مردمي وزارت آموزش و پرورش در زمان انتشار اين خبر گفته بود:«بستري شدن دانش آموز اهوازي در بيمارستان براي تنبيه بدني نبوده و بايد پزشک متخصص نظر نهايي را اعلام کند و هنوز بررسي هاي ما در اين زمينه نهايي نشده است.»
عباس رهي ادامه داده بود: « ما منکر اين نيستيم که تنبيه از سوي معلم صورت گرفته، اما ممکن است دانشآموز اهوازي دچار بيماري خاصي بوده و به اين خاطر در بيمارستان بستري شده باشد.»
وي در حالي اين موضوع را مطرح مي کرد که دانش آموز اهوازي از شدت ضربات معلم از هوش رفته بود.(خبرگزاري مهر/ 7 فروردين 88).
"آنياز بازيار" هم دانش آموز کلاس اولي ديگري بود در روستاي "منصورخاني" شهرستان ياسوج که وقتي نتوانست شکل دايره را روي تخته سياه بکشد، يک چشم خود را از دست داد چرا که وقتي معلم عصباني خط کش آهني را به لبه ميز کوبيد، خط کش برگشت و محکم به چشم دانش آموز خورد و آن را براي هميشه نابينا کرد.( واحد مرکزي خبر و ديگر رسانه ها/ 24 آذر 89).
در نيک شهر از توابع استان سيستان و بلوچستان هم "سعيد" هم دانش آموز کلاس سوم مدرسه راهنمايي شهيد باهنر چون کتاب درسي اش را به همراه نداشت، مورد مواخذه معلمش قرار گرفت و بعد هم با گوشه کتاب چنان بر سرش کوبيده شد که به اغما رفت و بعد هم به هوش نيامد.(ايرنا و ديگر رسانه ها، آبان 89).
از اين دست فجايع را البته نه با اين شدت و حدت، در پايتخت و شهرهاي بزرگ هم هنوز مي توان سراغ گرفت.
***
معلم يک مدرسه دخترانه ابتدايي در منطقه 13 تهران: «هميشه برايم سوال بود که چرا دانش آموزان کلاس همجوار دست خط بهتري از شاگردان من دارند. از معلمشان سوال کردم، گفت که مداد مي گذارد ميان انگشتان دخترکان 7 ساله و آن قدر مي فشارد تا رسم الخط ياد بگيرند.»
تصور کنيد انگشتان ظريف دستان يک دختر که نه، فرشته کوچک را. حلقه مفقوده در اين ميان مهر مادري و حس زنانگي معلم است...
***
يک آموزگار مقطع راهنمايي پسرانه در منطقه 15 تهران: «ناظمي داشتيم که حتي معلم ها هم محتاط با او برخورد مي کردند. در کنار مدرسه، ساختماني را مي ساختند و سگ نگهباني بزرگ را براي مواظبت از مصالح مقابل آن بسته بودند.
روزي معمار ساختمان براي شکايت از دانش آموزي به ناظم مراجعه کرد که اين پسر به سگ، سنگ انداخته است. ناظم سر صف صبحگاهي و مقابل چشم همه دانش آموزان، خاطي را بيرون کشيد و اصرار داشت که بايد برود و پاي سگ را ببوسد و کشان کشان پسر را به طرف ساختمان نيمه کاره برد تا خواسته اش را عملي کند.
معلم ها جرات جلو آمدن را نداشتند اما   همان معمار که انتظار چنين شدت عملي را نداشت، واسطه شد و با هزار خواهش و تمنا کودک را رهانيد. دانش آموز خاطي چنان ترسيده بود که خودش را خيس کرد.»
معلم راوي در برابر اين پرسش که چرا گزارش عملکرد ناظم را به اداره آموزش و پرورش منطقه نمي داديد، "عالم همکاري" را بهانه مي کند و مي گويد که نمي خواستند نان بري کنند.
***
دبير يکي از دبيرستان هاي منطقه 6 تهران: «تنبيه بدني به آن صورت که نداريم اما چک و لگد چرا. اگر چک و لگد نباشد که نمي شود دانش آموزان را کنترل کرد!»
***
معلمي که مي زند، مريض است

اما چه دلايلي موجب مي شود آموزگار، عنان اختيار از کف داده، دانش آموزش را تنبيه  بدني کند؟
به اعتقاد دبير انجمن علمي روانپزشکان ايران، تنها دليل تنبيه بدني آن است که معلم خود دچار مشکلات فردي، رواني و شخصيتي است.
"پرويز مظاهري" با تاکيد بر اينکه تنبيه  بدني توسط معلمان به هيچ عنوان قابل توجيه نيست، مي گويد: «اضطراب يا مشکلات خانوادگي و حتي مالي يک معلم، آستانه تحريک پذيري  وي را به شدت کم مي کند و موجب مي شود کوچک ترين عمل دانش آموزان را با عکس العمل شديد پاسخ بگويد و خودش را موقتا تخليه کند و آرام بگيرد.»
اين روانپزشک که مديرعامل انجمن ارتقاي بهداشت روان هم هست، اين مشکلات شخصيتي را گا ه به گذشته ها مربوط مي  داند و معتقد است که ريشه و خاستگاهش را بايد در زندگي پيشينه و نوع تربيت خانوادگي و اجتماعي افراد واکاوي کرد.
عوارض روحي تنبيه بدني از جسماني اش بيشتر است; مظاهري تنبيه بدني را در درجه نخست باعث سرخوردگي و افسردگي دانش آموز مي داند: «تنبيه بدني کودک يا نوجوان آن هم مقابل دوستانش، باعث تحقير او مي شود و يک حس خشم و نفرت را نسبت به خود و معلم در درونش پديد مي آورد و از آن جا که به دليل ترس، امکان بروز اين احساس را ندارد، شروع به خودخوري کرده، به مرور زمان دچار نااميدي، سرخوردگي و افسردگي مي شود.»
اين متخصص، عارضه ديگر تنبيه بدني در دانش آموزان را بي تفاوتي و افت تحصيلي ذکر مي کند: «مواردي داشته ايم که دانش آموزي با ضريب هوشي بالا تنها به خاطر رفتارهاي نامناسب معلم، از درس و تحصيل بازمانده و حتي مسير زندگي اش به کلي عوض شده است.
اخيرا نيز متخصصان روان شناس در کانادا هشدار داده اند که تنبيه بدني باعث مي شود کودکان براي پنهان کردن خطاهاي خود بيشتر به دروغگويي متوسل شوند. »

تنبيه بدني در مدارس ممنوع و جرم است

به گفته دبير کل شوراي عالي وزارت آموزش و پرورش، براساس مصوبات اين شورا تنبيه بدني دانش آموزان توسط معلم به هر بهانه اي ممنوع است.
"مهدي نويدي" تاکيد مي کند که نمي توان دانش آموز را به خاطر انجام ندادن تکاليف درسي و مسايل انضباطي تنبيه کرد.
وي تذکر، درج در پرونده، جابه جايي مدرسه، استان و حتي برکناري از مسووليت را مراتب برخورد با معلمان خاطي عنوان مي کند.

معلم خاطي را به مراکز درماني معرفي کنيد

مظاهري اما به مسوولان آموزش و پرورش توصيه مي کند که به جاي برخورد قضايي و حقوقي با معلمان خاطي، آن ها را براي معالجه به مراکز درماني معرفي کنند.
مديرعامل انجمن ارتقاي بهداشت و روان معتقد است برخوردهاي قهرآميز، مشکلات معلم را مضاعف کرده و چه بسا که حساسترش هم بکند.
وي مي گويد: «پس از معرفي معلم به مرکز درماني، با تشخيص نوع بيماري، درمان آغاز مي شود. به طور مثال، اگر معلم افسرده است يا اضطراب دارد، درمان ضدافسردگي در يک دوره مشخص توسط متخصص در نظر گرفته مي شود. يا ممکن است معلم، مشکل شخصيتي حادي نداشته باشد اما در زندگي خانوادگي با گرفتاري هايي دست و پنجه نرم کند که اين هم با کمک مددکاران اجتماعي قابل رفع است.»
مظاهري در عين حال که معلمي را شغلي با چاشني عشق و علاقه معرفي مي کند، تاکيد دارد معلمان هم مانند انسان هاي ديگر نيازهايي دارند که بايد به آن ها توجه شود.
دبير انجمن علمي روانپزشکان ايران البته از متوليان وزارت آموزش و پرورش هم مي خواهد که دست کم مشکلات مالي معلمان را تا جايي که ميسر است رفع کنند تا عوارضش گريبان طفلکان معصوم را نگيرد.

والدين ماجرا را علني کنند

اين روز ها کار بر مدار ديگري مي چرخد; والدين هوشيار شده اند و بچه ها شايد عزيز تر. دوران عزيز بودن کودکان در چشم و دل و خوار بودن به زبان و عمل گذشته و عصر پدرسالاري جايش را به روزگار کودک سالاري واگذارده است.
در سال هاي نه چندان دور، اگر دانش آموزي از معلمش نزد والدين شکايت مي کرد، بعيد نبود که کتکي هم از آن ها نوش جان کند. اما امروزه، ارتقاي سطح دانش و فرهنگ جامعه، آشنايي با حقوق عمومي و شهروندي را به ارمغان آورده و مردم را نسبت به آن چه در اطرافشان مي گذرد، حساستر کرده است.
مظاهري به والدين توصيه مي کند که در مواجهه با تنبيه بدني کودکانشان حتما ماجرا را علني کنند و از ترس به خطر افتادن موقعيت فرزند خود در مدرسه، موضوع را مسکوت نگذارند.
وي مي گويد:  «والدين ابتدا بايد از معلم به مدير مدرسه شکايت برند و اگر به نتيجه نرسيدند، به اداره هاي آموزش و پرورش مراجعه و طرح شکايت کنند.

گزينش رواني هم لازم است

هرچند براساس بخش نامه هاي وزارت آموزش و پرورش، معلمان هم به مانند ديگر کارکنان دولت براي استخدام از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سو»پيشينه، معاينات پزشکي و... عبور مي کنند اما به دليل حساس بودن شغلشان و سروکار داشتنشان با آينده سازان مملکت، چه بهتر که صلاحيتشان از لحاظ روحي و رواني هم تاييد شود.»
دبير انجمن علمي روانپزشکان ايران شرکت افراد داوطلب را در يک مصاحبه 10 تا 15 دقيقه اي روانپزشکي هم مکفي مي داند: «در همين زمان کوتاه هم مي توان با انجام تست هايي تخصصي، زمينه هاي اضطراب، افسردگي و ديگر معضلات روحي و رواني را شناسايي و درمان را آغاز کرد.»
پاسخ مظاهري در برابر اين پرسش که آيا تا به حال از سوي آموزش و پرورش درخواستي براي انجام از اين دست مصاحبه ها به انجمن علمي روانپزشکان ايران رسيده، منفي است.

ديوار بلند حاشا

متاسفانه در سال هاي اخير، مسوولان آموزش و پرورش در برابر رسانه اي شدن مواردي از تنبيهات شديد اعمال شده در مدارس، ابتدا از در حاشا و انکار وارد شده، سپس نادربودن را منطقي براي ناديده انگاشتن عنوان مي کنند و در   نهايت، طرح خطا ها، کاستي ها و انتقادات را توطئه مي دانند.
امسال در فضاي مجازي فيلمي منتشر شد که معلمي، دو دانش آموز را در مقابل هم قرار داده و آن ها را به کتک زدن يکديگر ترغيب مي  کرد; گفته مي شد اين حادثه رقت ا نگيز در يکي از روستاهاي جيرفت رخ داده است اما وزير آموزش و پرورش اصل اين فيلم را دروغين و ساخته آمريکا و اسرائيل عنوان کرد.
حميدرضا حاجي بابايي" حتي نعل وارونه زد و از همه فرهنگيان و معلمان به خاطر انتشار اين فيلم عذرخواهي کرد!!
وزير آموزش و پرورش حتي اعلام اين که در برخي از مدارس هنوز تنبيه بدني وجود دارد را نوعي توهين به فرهنگيان مي داند و اصرار دارد که معلمان تحت هيچ شرايطي دست به تنبيه دانش آموزان نمي زنند.
"ذکريا يازرلو"، معاون پرورشي وزارت آموزش و پرورش هم فيلم هايي را که گا ه از تنبيه دانش آموزان منتشر مي شود، "آن طرف آبي" مي نامد; وي نيز همانند مسوول بالا دستي اش مطرح کردن موضوع تنبيه در مدرسه ها را توهين به معلمان مي پندارد.
"عباس زهي"، مدير کل دفتر پاسخگويي به شکايات آموزش و پرورش اما همه چيز را انکار نمي کند از بيخ و بن، بلکه تاکيد دارد که ميزان تنبيه بدني آن قدر کم و ناچيز است که اصلا به حساب نمي آيد و قابل طرح نيست.
در اين که تنبيه بدني اين روز ها مثل سابق در مدارس اعمال نمي شود، هيچ شک و گماني نيست، اما انکار يک مساله به بهانه کمياب بودنش هم منطقي و عقلايي به نظر نمي رسد.
تنبيه بدني فارغ از عوارض جسماني و رواني اش، نوعي کودک آزاري است و براساس قوانين هرچند کم رنگ مصوب کودک آزاري، قابليت پيگيري قضايي و حقوقي را دارد.
دست اندرکاران وزارت آموزش و پرورش چه بپذيرند يا نپذيرند و چه خوششان بيايد يا نيايد، بايد بدانند هم چنان در بعضي از مدارس و به ويژه در شهرستان ها و روستاهاي کوچک و دورافتاده، گاه دانش آموزان مورد تنبيهات شديد قرار مي گيرند و آن چه هر از گاهي رسانه اي مي شود، به قله کوه يخي مي ماند که از آب بيرون مي زند.
اعمال و رفتار متوليان فرهنگ و دانش به علت مسووليت خطيري که بر عهده دارند، بي شک بيش از ساير بخش ها زير ذره بين و مداقه افکار عمومي و رسانه هاي جمعي است، بنابراين به نظر مي رسد به جاي انکار و توهم و اتهام، شفاف سازي و پاسخ گويي بايد رد اولويت قرار گيرد.   نويسنده : محسن محمدي مردمسالاری - نسخه شماره 2871 - 1390/12/18
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

اظهار نظر فرادی که هیچ وقت درس نداده اند و جو تدریس و کلاس رو تجربه نکرده اند انتظاری جز متهم کردن معلم نمی باشد.این اظهارنظرها کارشناسانه نمی باشد.
Iran, Islamic Republic of
تشويق وتنبيه يكي از ابزارهاي مهم تعليم وتربيت است كه كاربرد بجا آن اثار مثبت داشته است اما تنبيه بدني راكه ميتوان مصداق بارز كودك آزاري دانست واز ضعف علمي وكلاسداري معلم نشات ميگيرد
Iran, Islamic Republic of
برخی معلم ها تفاوت قائل هستند حتی عقده های زمان مدرسه خود را اجرا می کنند این رفتارهای نادرست از کودکی با آن ها است آموزش و پرورش بخاطر همین نمی توانند کنترل کننداز مقایسه کتک زدن وخیلی از رفتارهای زشت بسیاری از معلمین را گرفت درست گفته اگر بگویید این رفتار درست نیست حاشا می کنند هم اکنون خیلی از معلمها این رفتار وزبان بد دارند
Iran, Islamic Republic of
من فرهنگی هستم.هفته گذشته شاهد رفتار وحشیانه مدیر مدرسه با دانش اموز بودم که موجب شکایت من از ایشان نزد مسئول اداره شد ولی متاسفانه همه چیز به ضرر من وحتی تهدید اینجانب .....
با سلاماینکه کسی از تنبیه بدنی حمایت کند بدیهیست که مورد انتقاد است اما نگاه یک جانبه به این قضیه نیز بی انصافی در حق معلم است چرا که کشور ما نیز همچون همه کشورهای درحال پیشرفت مشکلات اجتماعی و روانی بویژه در نوجوانان دارد که همه معلم را مسئول حل همه این مشکلات میدانند اما با کدام وسیله ؟اول باید پرسیده شود به معلم چه میدهیم که از او چه بخواهیم آری مشکلات شخصی و زندگی معلم را ما به او هدیه میدهیم کمی فکر کنید آنوقت متوجه میشوید...اگر گمان کنیم معلم در رویارویی با مشکلات خود و مشکلات ناشی از دانش آموزان کنترل خود را از دست ندهد در اینصورت ما معلم را انسان نمیدانیم بلکه او رارباطی فرض کرده ایم که در مقابل هر وظیفه ای انتظار عملکرد صددرصد از او را داریمپس باید به جای تایید یا رد تنبیه بدنی (چون بدیهیست!)علل را پیدا و حل کرد نه اینکه با سخنان احساساتی و خام قشر فرهنگی را تخریب کنیمموفق باشید
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است...