پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۴ / ۰۰:۴۲
کد مطلب: 32712
۱

به دوران كودكی برگرديد!

به دوران كودكی برگرديد!
کودکان نمادهای طبیعی هوش معنوی هستند، و ما هم برای ارتقای معنویت خود باید بكوشیم تا حواس‌مان به کارهای آن‌ها باشد و از آن‌ها بیاموزیم.

نمی‌خواهم بگویم که باید به رفتار کودکانه‌مان بازگردیم، اما باید از نظر جهان‌بینی و نگرش،‌ بیش‌تر شبیه کودکان شویم و ویژگی‌هائی را که با بزرگ‌تر شدن از دست‌شان می‌دهیم، دوباره کشف کنیم؛ نظیر:

انرژی و اشتیاق بیکران؛ عشق بدون شرط؛ شادمانی؛ خودانگیختگی و هیجان؛ حس ماجراجوئی؛ صراحت و اعتماد؛ راستگوئی؛

سخاوت و بخشندگی؛ کنجکاوی و جستجوگری؛ شگفتی و حیرت.

با چنین نگرشی به زندگی، هوش معنوی و همین‌طور، حس بهره‌مندی از حیات ناب خود را بسیار بالا می‌بریم! علاوه بر این، کنجکاوی و اشتیاق افزون ما، ذهن و جسم ما را سالم و فعال نگه می‌دارد و به ما کمک می‌کند عمر بیشتری داشته باشیم؛ کیفیت زندگی‌مان بالاتر برود، و زندگی ما با پویائی، شادی و موفقیت همراه شود. وقتی این فصل را به پایان برسانید، تصمیم می‌گیرید روحیه شرارت، کینه، بدخواهی و ... را کنار بگذارید و خصوصیات معنوی‌تر و هرچه بیش‌تر شبیه به کودکان را برگزینید.


بهترین روزهای زندگی شما!

چرا دوران کودکی، غالباً سرخوشی و بی‌آلایشی را به یاد می‌آورد؟

دلیلش این است که خوشبختانه برای اکثر ما، کودکی دورانی است که در بهشت نسبتاً معنوی و در جهانی کاملاً نو که برای‌مان بسیار عجیب است - زندگی می‌کنیم؛ به‌ طور فعال، تمام قلمروهای دانش را می‌كاویم و پرسش‌های شگفت‌انگیز و شیطنت‌‌آمیز می‌پرسیم؛ به نظام‌های اخلاقی خود پی می‌‌بریم و «نحوه انجام کارهای مردم» را تمرین می‌کنیم؛ کسانی که به ما نزدیک و برای ما عزیز هستند، به ما عشق می‌ورزند و با ما به مهربانی و محبت رفتار می‌کنند؛ به ما آموخته می‌شود و فرصت‌هائی در اختیارمان قرار می‌گیرد؛ دنیای شگفت‌انگیز خنده و اشتیاق را کشف می‌کنیم؛ و به شیوه‌هائی آموزش می‌بینیم که برای بقای ما ارزشمند است.

بعد از این دوره نسبتاً بهشتی، بارهای سنگین و فزاینده زندگی روزمره از راه می‌رسد: صورتحساب‌ها، مالیات‌ها، رهن و گروها، مسئولیت‌های بزرگسالی، زخم‌ها و بیماری‌ها، و بمباران‌‌های روزانه با خبرهای بد رسانه‌ها!

مشکل ما وقتی بالغ می‌شویم، غالباً این نیست که چه اتفاقی برای‌مان می‌افتد، بلکه این است که واکنش ما به این اتفاقات چگونه است. به سمتی پیش می‌رویم که با خودمان جدی‌تر و سختگیرتر می‌شویم؛ به خاطر شکست‌ها، خودمان را تنبیه می‌کنیم و حس بازیگوشی خود را از دست می‌دهیم.

خوشبختانه، برعکس کردن این روند آسان است تا به اشتیاق دوران کودکی بازگردیم. آنچه می‌‌باید انجام دهید، این است كه بیندیشید قرار است «دوران دوم کودکی‌ خود» را تجربه کنید.

همه ما، می‌دانیم چرا پدر و مادرها اسباب‌بازی‌های خاصی برای بچه‌ها می‌خرند؛ برای این‌كه بتوانند با آن‌ها بازی کنند. همه ما، هیجان ماشین‌سواری شهربازی، برف‌با‌زی، بازی‌های ایما و اشاره‌ای، و تاب‌بازی در طبیعت، کشف کردن، خلق کردن و خیالبافی را به یاد می‌آوریم.


تمرین‌های روحی و معنوی!

هنگام انجام این تمرین، خصلت‌های مثبت کودکی را به یاد داشته باشید که در تضاد با زودرنجی، خودخواهی، حسادت، خشم، لجبازی، لب ورچیدن، کسالت، ناخرسندی و نارضائی، نافرمانی، و خصلت‌های غیر اصولی کودکانه باشد!

تنوع، نمک زندگی است؛

با روحیه پرسشگری و جستجوگری به همه چیز نزدیک شوید و منتظر کشف شگفتی و عجایب در همه چیز باشید؛ برای نمونه، حتا اگر تنها هیجانی که سرانجام دل و جرأت انجامش را پیدا کرده‌اید، پرش بانجی باشد!

در پی لحظات رضایت و خشنودی باشید؛

باید به دنبال لحظات خشنودی و رضایت بود؛ آن‌ها را تشخیص داد و قدردان آن‌ها بود. نگریستن دوباره به جهان با نگاه کودکانه، کمک می‌کند تا چیزهائی را که بدیهی فرض کرده‌اید، به شما یادآوری شود. میزان لذت و شادی، رضایت و خشنودی کامل کودکان - که می‌توان آن‌ها را از ساده‌ترین چیزها نتیجه‌گیری کرد (از آغوش گرفتن یک عروسک خرسی، تماشای پروانه‌ها، بازی با نی نوشیدنی‌شان) حیرت‌آور است.

نگرشی شاد داشته باشید؛

نگرش شاد به هنگام رویاروئی با مسائلی که با آن‌ها سر و کار دارید، برای گسترش معنویت شما از اهمیت بالائی برخوردار است. احساس شما را نیز در باره انجام وظایف و کارهای‌تان تغییر می‌دهد! نگرش شما، همان‌طور که ممکن است شاد به نظر برسد، ممكن است نگرشی کسالت‌بار و بی‌تفاوت باشد که باعث افسردگی شماست. حالا در این‌جا بازنده كیست؟

شاد باشید؛

هر آنچه ممکن است مایه ناراحتی در زندگی شما باشد، لحظه‌ای است که می‌توانید شاد بودن را گزینش کنید. برای شروع چنین فرایندی – هر چند کمی هم سخت باشد - «قیافه‌ای شاد» به خود بگیرید، لبخند بزنید، یا حتا گونه‌های‌تان را بکشید. این کار، مغز را تحریک می‌کند تا باور کند شما شاد هستید. درنتیجه مواد شیمیائی شادی‌آور تراوش می‌كند و شما را شاد‌مان می‌سازد! به محض این‌كه این کار را آغاز كردید، خود به خود ادامه پیدا می‌كند.

ذهن‌تان را باز نگه دارید؛

ذهن و نگرش‌تان را به زندگی باز نگه دارید. توقع و انتظار مثبتی از وقایع داشته باشید و بگذارید زمان، واقعیت را در معرض نمایش قرار دهد. تنها ممکن است «شیوه دیگر» انجام کارها، نفع بیش‌تری از روشی داشته باشد که شما قصد انجام آن را دارید.

سبکبار سفر کنید؛

وقتی به زندگی قدم می‌گذارید، خودتان را از نظر فیزیکی، ذهنی و مادی سبکبار کنید و بارهای اضافی را دور بریزید؛ کودکان از زندگی لذت می‌برند، چون معمولاً «بار» سنگینی همراه خود ندارند. بارها را کنار بگذارید! فرایند ملایم تخمین و ارزیابی بار اضافی (ایده‌های کهنه) را آغاز كنید. بعد چیدمان‌های ذهنی را که دارید شروع و سپس فکر کنید چگونه می‌توانید از شرشان رها شوید.

بخشندگی طبیعی کودکانه خود را به یاد آورید؛

بچه‌های کوچک، مشارکت کردن را دوست دارند، کمک کردن را دوست دارند، بخشش را دوست دارند. ماهیت بخشنده آن‌ها زنده است و در وجود شماست؛ بنابراین دوباره به آن بپیوندید و ببخشید! به‌راحتی و بدون هیچ‌گونه وابستگی ببخشید.

انعطاف‌پذیر باشید؛

سعی کنید برنامه نرمش کششی ملایمی را آغاز کنید. کلاس‌های یوگا یا تای‌چی، از بهترین شیوه‌های کسب انعطاف‌پذیری بیش‌تر است. ذهن منعطف، جوانی جاویدانه به ارمغان می‌آورد! شما سرگرم کشف این هستید که فکر و حس کنجکاوی خود را آزاد كنید؛ بین این‌ها و انعطاف‌پذیری پیوند برقرار کنید. به گزینه‌ها بنگرید همه چیز را با روشی دیگر بیازمائید. این امر، باعث می شود همه چیز تازه و باطراوت باقی بماند، به زندگی شما، شادی و خوشحالی می‌افزاید و ممکن است ایده کاملاً تازه‌ای به شما بدهد. «نیاز ما، در اختراع است.» تفکر منعطف، مغز را پرشتاب و فعال نگه می‌دارد: از نتایج آن لذت ببرید.

ورزش كنید؛

ورجه وورجه، جست و خیز، شادمانی و ورزش، روش‌های طبیعی ابراز احساسات در کودکان، و روش طبیعی ابراز احساسات در انسآن‌های با روحیه بالا و متعالی است. ورزش، انعطاف بدن و ذهن را گسترش می‌دهد. نرمش هوازی، فوق‌العاده است و ابراز احساس لذت و خنده را در شما برمی‌انگیزد.

هر روز زندگی کنید؛

هر روز از زندگی‌ خود را «تولدی» دوباره بدانید و آن را جشن بگیرید! به یاد بسپارید که اگر 100 سال هم زندگی کنید - که این روزها احتمالش بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود- 36,500 تولد خواهید داشت که باید آن‌ها را جشن بگیرید!

 

 
 
مرجع : زندگی آنلاین
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
هر وقت احساس حسادت کردیم ، یادمان باشد ، خاموش کردن شمع دیگری ، باعث نمیشود ، شمع ما درخشان تر نور افشانی کند