پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۳ / ۲۰:۴۵
کد مطلب: 28825
۰
جام جم گزارش می دهد

خطری به نام معتادان پرخطر

برای خودش لمیده است، پاها را دراز کرده و چرت می زند. لباس هایش ژنده، موهایش نامرتب و پریشان و چسبان از شدت کثیفی، دست ها دیگر از مرز چرک بودن عبور کرده اند و یکسره به سیاهی می زنند، پاهایی که گوشت ساق هایش قلوه کن شده و حفره هایی به اندازه یک بند انگشت اشاره به وجود آورده است، اگر دلش را داشته باشی و با دقت نگاه کنی شاید استخوان را هم ببینی، و در کف دست چپش، یک سرنگ؛ اسلحه اش، برگ برنده اش، همانی که ایمنش می کند از اعتراض دیگران، چه کسی جرات دارد به سمت او و سرنگی برود که فقط خدا می داند آلوده به چند نوع مرض و درد بی درمان است.

شانس با مسافران یار شده که مرد خمار است و حال ایستادن و حتی نشستن را هم ندارد، وگرنه چه تضمینی وجود داشت که بر اثر توهمات مخدر و در صورت بروز کوچک ترین درگیری، سرنگ آلوده را در تن و بدن مردم بیچاره و بی پناه فرو نکند؟

فارغ از آن که او چگونه توانسته با این حال نزارش، به دور از چشمان تیزبین ماموران مترو که چهارچشمی مسافران را می پایند که مبادا کسی بدون بلیت عبور کند و از مدخل ورودی بگذرد، سوال اساسی این است که چه نهاد، سازمان، ارگان و وزارتخانه ای مسئول جمع آوری این معتادان خطرناک آب از سر گذشته از سطح خیابان ها و اماکن عمومی است؟ معتادانی که این روزها در گوشه و کنار خیابان های تهران با خیال آسوده و بدون حتی ذره ای نگرانی و تشویش و اضطراب، پایپ و سرنگ به دست می شوند و ساز خود را کوک می کنند در مقابل دیدگان زن و بچه و کودک و جوان.

دست پیش را هم می گیرند، حالت تهاجمی دارند، طلبکار هستند، نمی شود گفت بالای چشم شان ابروست، که هجوم می آورند و هتاکی و فحاشی هم می کنند.

خودشان هم می دانند کسی نمی خواهد و اصولا نمی تواند کاری با آنها داشته باشد. سرنگی که همزمان بین چند معتاد دست به دست می شود برای تزریق، آلوده به ویروس ایدز نباشد، هپاتیت روی شاخش است، شک نکنید.

اگر همین مرد ژنده پوش داخل واگن مترو هنگام پیاده شدن در اثر تکان های ناگهانی قطار، پایش بلغزد و سر بخورد و روی سر مسافر بیچاره ای هوار شود و سرنگ در دستش به بدن آن بینوا فرو رود، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟

امنیت روانی حق مسلم هر شهروند است. شهرنشینان این روزها به اندازه کافی مشغله و اسباب درگیری فکر و ذهن را دارند، دیگر نیازی به معتادان خطرناک تا آخر خط رفته نیست، در دام اعتیاد گرفتارشده هایی که حالا این قدر پرخطر شده اند که حتی ماموران هم ترجیح می دهند زیاد با آنها روبه رو نشوند و همین راه کج کردن ها و دوری گزیدن هاست که اینچنین خیالشان را راحت کرده تا در سطح شهر برای خودشان جولان دهند و تاخت و تاز کنند.

 

نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید، کس دیگری دارد نفس های آخرش را می کشد. پس دست از گله و شکایت بردارید و بیاموزید چگونه با داشته هایتان زندگی کنید.