سلامت روان در كودكان
برخلاف نيازهاي جسمي، نيازهاي روحي و احساسي كودك ممكن است مشخص نباشد و به همين دليل ناديده گرفته شود اما اين نيازها به اندازه نيازهاي جسمي مهم هستند.برآورده شدن نيازهاي روحي كودك و در يك كلام سلامت رواني آنها باعث ميشود بچهها خوب تفكر كنند ، پيشرفت اجتماعي داشته و مهارتهاي جديد را بخوبي بياموزند.
علاوه بر اين، دوستان خوب و كلمات تشويق آميز از جانب بزرگسالان همه براي كمك به پيشبرد اعتمادبهنفس و ايجاد عزت نفس مهم بوده و نگرش او را نسبت به زندگي بهبود ميبخشد. خانواده نقش اساسي در حفظ سلامت رواني كودكان دارد. در جريان رشد طبيعي هر كودك يك رشته تغييرات شناختي، عاطفي و اجتماعي را شاهد هستيم. كودك بايد در محيط خانه تا حدي آزادي عمل داشته باشد و اگر كودك مدام توسط والدين محدود شود، در مدرسه اقدام به زورگويي خواهد كرد. احترام گذاشتن والدين به كودكان، افزايش حس اعتماد به نفس و عزت نفس كودك و پرهيز از نامگذاريهاي خشن و نادرست روي كودك از مهمترين عوامل پيشگيري از زورگويي كودك در مدرسه است. توجه داشته باشيم تربيتي كه آزادي را به كلي در كودك ناديده بگيرد و انتخاب و ميل قلبي را از وي سلب كند و تنها مبتني بر ترس و آداب خشك و بيروح ظاهري باشد، نهتنها دوام نمييابد بلكه در نهايت به ركود وعصيان كودك ميانجامد. كودكان و نوجوانان در حال حاضر در معرض رسانههاي مختلفي مانند اينترنت و رايانه قرار دارند. اگر خانوادهها نتوانند به مقدار كافي روي آنها تاثير بگذارند، كودكان و نوجوانان از اثرات منفي اين وسايل جمعي در امان نخواهند بود، بنابراين لازم است خانوادهها در تربيت صحيح فرزندان خود بكوشند. امروزه خانوادهها از حالت سنتي خود خارج و به خانوادههاي مدرن تبديل شدهاند. اين موضوع باعث شده تا نحوه تربيت فرزندان با گذشته تفاوتهايي پيدا كند. علاوه بر آن با كاهش تعداد بچهها، فرزند سالاري در خانوادهها پديد آمده كه همين امر موجب بروز مشكلات رفتاري در آنان شده است. پذيرش پيدرپي خواستههاي فرزندان باعث ميشود آنان دچار حالت عدم تحمل ناكامي شوند. اين در حالي است كه آنان بايد بياموزند براي مدت زماني رسيدن به خواستههاي خود را به تعويق بيندازد. اگر خانواده اين اصل را رعايت نكند، كودك در ورود به اجتماع دچار سرخوردگي ميشود چون او عادت كرده سريع به خواستههاي خود دست يابد و در كانون توجه باشد. از سوي ديگر از اين بچهها در خانواده در قبال خدماتي كه به آنها داده ميشود، مسووليت خواسته نميشود، در نتيجه آنان مشكلات رفتاري پيدا ميكنند و مضطرب ميشوند. در نظر داشته باشيد تقريبا همه كودكان در طول رشد و در جريان سازگاري با اين تغييرات دچار مشكلاتي ميشوند و استرس و تعارضي كه به آن ايجاد ميشوند ممكن است به مشكلات رفتاري، عاطفي و يادگيري در آنها بينجامد. در اين موارد مراجعه به روانپزشك يا متخصص علوم رفتاري ميتواند كمككننده باشد. در واقع درصد بسيار بالايي از مراجعات به درمانگاهها و كلينيكهاي روانپزشكي اطفال مربوط به كودكان و نوجواناني است كه مشكلات رفتاري، هيجاني و فكري دارند. جام جم
علاوه بر اين، دوستان خوب و كلمات تشويق آميز از جانب بزرگسالان همه براي كمك به پيشبرد اعتمادبهنفس و ايجاد عزت نفس مهم بوده و نگرش او را نسبت به زندگي بهبود ميبخشد. خانواده نقش اساسي در حفظ سلامت رواني كودكان دارد. در جريان رشد طبيعي هر كودك يك رشته تغييرات شناختي، عاطفي و اجتماعي را شاهد هستيم. كودك بايد در محيط خانه تا حدي آزادي عمل داشته باشد و اگر كودك مدام توسط والدين محدود شود، در مدرسه اقدام به زورگويي خواهد كرد. احترام گذاشتن والدين به كودكان، افزايش حس اعتماد به نفس و عزت نفس كودك و پرهيز از نامگذاريهاي خشن و نادرست روي كودك از مهمترين عوامل پيشگيري از زورگويي كودك در مدرسه است. توجه داشته باشيم تربيتي كه آزادي را به كلي در كودك ناديده بگيرد و انتخاب و ميل قلبي را از وي سلب كند و تنها مبتني بر ترس و آداب خشك و بيروح ظاهري باشد، نهتنها دوام نمييابد بلكه در نهايت به ركود وعصيان كودك ميانجامد. كودكان و نوجوانان در حال حاضر در معرض رسانههاي مختلفي مانند اينترنت و رايانه قرار دارند. اگر خانوادهها نتوانند به مقدار كافي روي آنها تاثير بگذارند، كودكان و نوجوانان از اثرات منفي اين وسايل جمعي در امان نخواهند بود، بنابراين لازم است خانوادهها در تربيت صحيح فرزندان خود بكوشند. امروزه خانوادهها از حالت سنتي خود خارج و به خانوادههاي مدرن تبديل شدهاند. اين موضوع باعث شده تا نحوه تربيت فرزندان با گذشته تفاوتهايي پيدا كند. علاوه بر آن با كاهش تعداد بچهها، فرزند سالاري در خانوادهها پديد آمده كه همين امر موجب بروز مشكلات رفتاري در آنان شده است. پذيرش پيدرپي خواستههاي فرزندان باعث ميشود آنان دچار حالت عدم تحمل ناكامي شوند. اين در حالي است كه آنان بايد بياموزند براي مدت زماني رسيدن به خواستههاي خود را به تعويق بيندازد. اگر خانواده اين اصل را رعايت نكند، كودك در ورود به اجتماع دچار سرخوردگي ميشود چون او عادت كرده سريع به خواستههاي خود دست يابد و در كانون توجه باشد. از سوي ديگر از اين بچهها در خانواده در قبال خدماتي كه به آنها داده ميشود، مسووليت خواسته نميشود، در نتيجه آنان مشكلات رفتاري پيدا ميكنند و مضطرب ميشوند. در نظر داشته باشيد تقريبا همه كودكان در طول رشد و در جريان سازگاري با اين تغييرات دچار مشكلاتي ميشوند و استرس و تعارضي كه به آن ايجاد ميشوند ممكن است به مشكلات رفتاري، عاطفي و يادگيري در آنها بينجامد. در اين موارد مراجعه به روانپزشك يا متخصص علوم رفتاري ميتواند كمككننده باشد. در واقع درصد بسيار بالايي از مراجعات به درمانگاهها و كلينيكهاي روانپزشكي اطفال مربوط به كودكان و نوجواناني است كه مشكلات رفتاري، هيجاني و فكري دارند. جام جم