سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۱ / ۱۸:۰۳
کد مطلب: 10462
۸
۴۲

آشتی با کود‌ک د‌رون

کودک درون همان بچه کوچکی است که دوست دارد تربیت شود، مورد توجه و مراقبت قرار گیرد و او را دوست داشته باشند.
روح آزاد، شیطان و بازیگوشی است که شما آن را سر به راه کرده و کنترل می کنید، او عاطفی و حساس است، شما او را هدایت کرده و آرام می کنید، با این حال در درون شما زندگی می کند. او خلاق و هنرپیشه است، شکل یافته و سامان دهی شده و نیازمند رهایی است. کودک درون همان شمایی است که درد می کشید، نادیده گرفته می شوید، خود را از دید دیگران پنهان کرده و وجود خود را انکار می کنید. این کودک همیشه در زیر سطح قرار دارد و موجب نگرانی و ترس شما از مورد سوء استفاده قرار گرفتن می شود.
شمایی که در زمان جوانی عاشق بازی و شادی و سبک سر بودید. همان کسی که شما آن را با شخصی بالغ، جدی و دارای رفتار تکلیف گرا جایگزین کردید. کودک درون شما گم شده یا فراموش شده اما هنوز هم در ناخودآگاه شما ساکن است. کسی که می داند چگونه بازی کند و خوش بگذراند و به شما کمک می کند تا خستگی را از خود دور کرده و استرس را در زندگی خود کنترل کنید. شخصی که اگر آسان بگیرید، جدی بودن خود را رها کنید، بر ترس تان غلبه کنید و انعطاف پذیری و تغییر را در زندگی خود بپذیرید، می توانید او را به عنوان یک بزرگسال در نظر بگیرید. شخصی در درون شما که برای انجام کارهایش نیازمند حمایت و تشویق از طریق ابزارهای متفاوت است. از این طریق می توانید زندگی جدید و سالمی داشته و فرصتی برای رشد شخصی بیابید.

 

● جایگاه کودک درون
کودک درون در هر شخص بالغ و بزرگسالی وجود دارد. در حافظه یا ناخودآگاه ما وجود دارد زیرا هر کدام از ما خاطرات تلخی از گذشته داریم که انگیزه فعلی و آینده ما را شکل می دهد. او به رویاها یا خیال بسیاری از ما می آید. ما می توانیم به وضوح مجسم کنیم که این کودک چه شکلی است، چه احساسی دارد و چگونه عمل می کند.
کودک درون در ارتباط با دنیای روحی ما است، زیرا بیشتر در قلمروی روح ما قرار دارد تا در قلمروی رفتار آگاهانه. ترکیبی از ارزش کنونی و سیستم اعتقادی ما است اگر چه ما از تاثیر آن بر تصمیم گیری های خود خبر نداریم. علت وجود کودک درون این است که وقتی ما کوچک بودیم قوانین خانوادگی ما ایجاب می کرد که ما به عنوان یک خانواده شاد و سالم خود را نشان دهیم بنابراین ما کودک درون خود را تحت فشار قرار می دادیم تا مسوول تر، جدی تر و موفق تر به نظر برسد.
از بزرگ شدن در یک خانواده معیوب، بلوغ عاطفی از رشد بازمی ماند و موجب ناتمام ماندن کار کودک درون می شود. همین مساله موجب می شود اشخاص سریع رشد کرده و تبدیل به بزرگسالان کوچکی شوند و بیش از حد مسوول یا ایده آلیست شده و از لحاظ عاطفی آسیب پذیر شوند.

● مشاهده کودک درون
برای اینکه کودک درون خود را شناسایی کنید، خود را در موقعیتی آرام قرار داده و چشم هایتان را ببندید. ۳۰ دقیقه خود را کودکی بین ۳ تا ۸ سال تصور کنید، خود را در شکل این کودک و ابتدا در تبادل با اعضای خانواده و سپس در ارتباط با همبازی هایتان که در همسایگی یا مدرسه شما هستند، ببینید.
توجه کنید چگونه به اعضای خانواده عکس العمل نشان می دهید و با دوستان و همبازی های خود کنار می آیید و ببینید از بازی با آنها لذت می برید؟
سرانجام خود را در محیط خانواده تصور کنید. آیا شما شاد، پرانرژی و هیجان زده هستید و از زندگی لذت می برید؟ آیا شما جدی، غمگین و ناامید از زندگی هستید؟
اگر کودکی غمگین و جدی هستید، سعی کنید آخرین تجربه شادی را که به عنوان یک کودک داشتید، به یاد آورید. این آخرین خاطره از شما به عنوان کودک شاد «کودک درون» است که در درون شما وجود دارد تا از عهده استرس برآید.
حال که کودک درون خود را شناختید، بهتر است از برخی نتایج منفی سرکوب کودک درون نیز آگاهی یابید. وقتی ما به عنوان یک بزرگسال سعی می کنیم نیازها و علایق کودک درون را سرکوب کنیم، هرگز یاد نمی گیریم چگونه بازی کنیم و خوش باشیم، چگونه آرامش یابیم و استرس را در زندگی کنترل کنیم و چگونه از زندگی قدردانی کنیم.

در واقع بیشتر کار می کنیم تا زندگی کنیم. ما می توانیم به کودک درون خود بگوییم در زندگی خیلی جدی، سخت گیر و انعطاف ناپذیر نباشد، به اشتباهاتش بخندد و سعی کند از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرد. برای لذت بردن از زندگی می توانید وقت خود را بیشتر در طبیعت سپری کنید و سعی کنید افکار و احساسات مثبت را در ذهن خود پرورش دهید.   ما، همه‌مون بازیگریم اجرای کودک درون فیلم « آتش‌بس» که یادتان هست؟ فکر می‌کنید این کودک از کجا آمده و به چه دردی می‌خورد؟

حالا دیگر افتاده است توی زبان همه مردم؛ کلمه «کودک درون» را می‌گویم. خیلی‌ها بی‌هوا این کلمه را به‌کار می‌برند. حتی با استفاده از این کلمه‌ها فیلم «آتش بس» ساخته می‌شود و ملت می‌بینند و حالش را می‌برند اما واقعا این کودک درون چی هست، از کجا آمده و  به چه دردی می‌خورد؟ «بالغ درون» و «والد درون» دیگر چه صیغه‌ای هستند و چرا این کلمه‌ها افتاده در دهان مردم؟ با اینکه نوشتن نظریه اریک برن در 2صفحه او را در گور خواهد لرزاند اما چاره چیست؟ حالا روزهای آخر نمایشگاه است. اگر خواستید یک کتاب اریک برنی بخرید، لااقل این 2صفحه یادتان باشد.
***
کاشف کودک درون
اریک لنارد برنشتاین (که بعد‌ا وقتی تبعه آمریکا شد، خودش اسمش را کرد اریک برن)، سال 1910 در مونترال کانادا به دنیا آمد. وقتی پدرش مرد، به توصیه مادرش رفت و راه پدر را در آمریکا ادامه داد و  پزشک شد و خیلی دقیق‌تر روانپزشک. با اتمام تحصیل در روانپزشکی،  اریک وارد ارتش آمریکا شد تا به‌عنوان روانپزشک در ارتش این کشور خدمت کند. اولش او هم مثل تمام همدوره‌ای‌هایش از روانکاوی فروید خوش‌اش آمد و بعد کم‌کم مثل تمام روان‌شناسانی که بعد از فروید نظریه دادند، یک نظریه ساده و جمع‌و‌جور درمورد روابط آدم‌ها ارائه داد و اسمش را گذاشت: «نظریه تحلیل متقابل رفتار» (Analysis Transactional یا TA).

او 6 سال قبل از مرگش - یعنی در 1964- کاری کرد کارستان و کتابی نوشت به نام «بازی‌ها» و هرچه را که می‌خواست بگوید ریخت توی این کتاب. کتابش مثل اسب فروخت و به‌خیلی از زبان‌های دنیا ازجمله فارسی ترجمه شد. کودک درون، بالغ درون و والد درون مفاهیمی بودند که اولین‌بار اریک برن درکتاب‌هایش آنها را آفرید و درموردشان حرف زد.

کودک درون
اسمش رویش است دیگر؛ آن بخش از وجود ماست که دوست دارد کودکی کند؛ یعنی اینکه درست مثل یک بچه سرزنده و با هیجان باشد. کودک درون ماست که ما را وا می‌دارد از خودمان خلاقیت در کنیم، شعر بگوییم، شوخی کنیم، در هپروت تخیلات‌مان سر کنیم و بچه بازی در بیاوریم. کودک درون ماست که قهر می‌کند، ناز می‌کشد و یکهویی بهانه کوه و دشت می‌گیرد.

اما چیزی که مهم‌تر از خود کودک درون است، انواع آن است.
ما 2 نوع کودک درون داریم؛ کودک‌سازگار و کودک طبیعی. آنکه هی می‌گویند کودک درونت را دریاب، منظورشان کودک طبیعی درون است. اما کودک سازگار اصلا چیز خوبی نیست چون که کاملا تحت تاثیر والد است؛ یعنی نوعی از کودکی‌کردن که والدین آدم دوست دارند و کاملا تحت سلطه است.

یادتان باشد که کودک طبیعی کاملا شاد و سرحال و بشاش است و اگر هم پرخاشگری می‌کند، به‌هرحال خودش است اما کودک سازگار فقط دارد دیکته والدین خودش و جانشینان والدین‌اش در اجتماع ( از معلم گرفته تا همسر) را اجرا می‌کند و فقط هدفش مقبول‌بودن است.
هنرمندها و آنها که به قول معروف اهل عشق‌وحال هستند، به کودک طبیعی درونشان حسابی راه می‌دهند.

بالغ درون
«بالغ» بخش به‌اصطلاح عاقل شخصیت ماست؛ بخشی که تصمیم‌های منطقی می‌گیرد، اطلاعات را پردازش می‌کند، با دیگران رابطه محترمانه برقرار می‌کند و کلا واقع گراست. ما اوقاتی که داریم مثل بچه آدم یک بحث منطقی را با دیگران راه می‌اندازیم، به بخش بالغ درون‌مان راه داده‌ایم. آدم‌هایی که به منطقی بودن مشهور هستند، به بالغ درون‌شان خیلی راه می‌دهند.


والد درون
هرچه پیش‌داوری، تعصبات و باورهای خشک در کله مبارک شماست، برای همین والد درونتان است. تمام باید و نباید‌ها و دستورالعمل‌های بی‌چون و چرای وجودتان از جانب والددرون صادر می‌شود. والد درون هم در رابطه با خود آدم و هم در رابطه با دیگران 2تا کار می‌تواند انجام دهد؛ اولی این است که کنترل کند؛ یعنی اینکه هی به آدم سخت بگیرد، اذیت کند و گیر بدهد. اما والد دوم برعکس است؛ یعنی اینکه از تو و تصمیمات‌ات حمایت کرده و تو را نوازش می‌کند.
این 2تا کار دقیقا کارهایی هستند که همزمان والدین ما در زندگی واقعی‌مان درمورد ما انجام می‌دهند و برای همین اریک برن اسمش را گذاشته والد درون. یادتان باشد آدم‌هایی که عزت‌نفس پایینی دارند و از خودشان هم بدشان می‌آید، به این والد کنترل‌کننده‌شان خیلی راه داده‌اند.   تحلیل رفتار متقابل چیست؟ این مبحث از علم روانشناسی بیشتر در مورد شخصیت افراد است برای دانستن و بهبود بخشیدن نظام باورها و تغییرات شخصی و درک رفتارهای اجتماعی ...مباحث تحلیل رفتار متقابل  بسیار وسیع است و ما اینجا فقط گزینده ای از مطالب آنرا بازگو میکنیم.....

هر شخص دارای سه نوع حالت نفسانی است: (والد..بالغ..کودک).
.این الگوهای رفتاری توسط اریک برن ایجاد شده است .. او معتقد بود انسانها دارای نهاد خوبی هستند و همه توانایی فکر کردن دارند.

حال به تعریف هر یک از این الگوها می پردازیم...
حالت نفسانی والد : همه ما در دوران کودکی با بایدها و نبایدهای بی شماری روبرو بوده ایم ..خیلی از قانونمندی های موجود در زندگی امروز ما برگرفته از احساسات و باورهای والدین ما , خانواده , اقوام و حتی جامعه میباشند که به نوعی به زندگی ما جهت میدهند..و یا حتی میتوانند ما را از خیلی از موقعیتها و شرایط خوب و یا از مسایل خطرناک و مضر پیرامون مان دوری دهند.
یه نمونه بارزش والدینی که به کودک خویش همیشه گوشزد میکنند « اتاقتو مرتب کن » کودک در مواقعی هم که یک انسان بالغی شد ممکن است این جمله  با همان لحن و همان صدا در ذهنش ظهور کند یا شخصی دیگر ممکن است مثلا در درس ریاضی همیشه احساس ضعف کند چرا که از کودکی والدین , معلمین و افرادی دیگر به او این باور را داده اند..و اینکه مرتب به خود بگوید تو در ریاضیات ضعیفی یا فلان کار از دستت بر نمیاد و عین این جمله را در کودکی شنیده است  .. پس زمانی که من درست مانند والدین خود رفتار و فکر و احساس کنم من در حالت نفسانی والد خود قرار دارم....

حالت نفسانی کودک: رفتارها , افکار و احساسهایی که از دوران کودکی فراخوانده میشوند..نمونه بارز اون ترس یک کودک از امتحانات آخر سال یا هر موقع که دیر به مدرسه میرود ..یا اگر از نظر اطرافیان کار زشتی کرده باشد در همه این موارد کودک به نوعی ممکن است سرزنش شود و ممکن است گریه کند یا قهر یا به نوعی احساس بی پناهی کند و این حالات و احساسات میتواند در بزرگسالی هم به همین ترتیب در مقاطع بالاتر زندگی اتفاق بیفتد مثلا شخصی که در محیط کار یا دانشگاه ترس از نمره نیاوردن و یا اخراج شدن را دارد  که این مربوط میشود به حالات و افکار و روحیات دوران کودکی و ترس از تنبیه شدن .. پس  زمانی که من حالات و رفتارم و احساساتم درست مانند کودکی ام شد من در حالت نفسانی کودک خود قرار میگیرم..

حالت نفسانی بالغ : این حالت نفسانی نه کودک است و نه والد فقط قانونمندیهایی را در زمان حال ایجاد میکند و تو در این حالت به اقتضای زمان و مکان تصمیم میگیری......مثلا شخصی در خیابان مشغول رانندگی است ناگهان راننده دیگری با سرعت جلوی او می پیچد,شخص با توجه
به خلوتی خیابان  سریع ترمز میکند یا از سرعت خود میکاهد در این حالت او در وضعیت بالغ خود قرار گرفته ...
  
آموزش همگانی ← تحلیل رفتار متقابل← تحلیل رفتار متقابل چیست؟  
تحليل متقابل که بطور مختصر«T.A»نيز ناميده می شود, يكي از روش هاي روان درماني است كه در آن شخصيت انسان را داراي سه بخش يا سه حالت نفساني مي دانند. اين سه حالت عبارتند از:

(والد- بالغ- كودك) و به صورت مقابل نشان مي دهند:
والد(parent)-آن بخش از شخصيت است كه شامل اصول ياد گرفته شدة ما در زندگي, و تجربه ها و توصيه هاي والدين يا ساير بزرگترهاي زندگي مان است.

همة "بايد" ها- "نبايد" ها- "درست وغلط" ها همة "چه جوري بايد اين كار را انجام داد" ها در آن جاي دارند.
مثلاً هروقت كه به دوستتان مي گوييد:
(نبايد چنين حرفي مي زدي اصلاً حرف خوبي نبود)  ← شما در حالت "والد" خود هستید.

حالت «والد»خود دارای 2 بخش متفاوت است:
1.والد حمايتگر-آن بخش از والد که جنبةمثبت آن به انسان کمک می کند تا ياد بگيرد چگونه کارها را انجام دهد شامل عشق,حمايت وتشويق هايی است که در زندگی تجربه کرده ايم.مثلأ وقتی به فرزندتان می گوييد:

(مطمئن هستم که تو می توانی راه حل مناسبی برای اين مشکل پيدا کنی.)
شما در «والد حمايتگرمثبت»خود هستيد.  

اما جنبة منفی آن باحمايت های بيجا وبيمورد خودباعث می شود احساس ناتوانی وضعف کنيم وبرای انجام امور مختلف به بزرگترهايمان وابسته باشيم.مثلأ وقتی به فرزندتان می گوييد:
(فکر نمی کنم بتونی حرفتو به معلمت بزنی بذار من باهاش صحبت کنم.)
شما در «والد حمايتگر منفی»خود هستيد.

2.والد سرزنشگر يا انتقادگر يا مستبد-آن بخش از والد که توصيه های جنبة مثبت آن برای حفظ سلامتی وتندرستی لازم است, همة چگونه بايد مواظب خودمان باشيم که زنده بمانيم , مريض نشويم يا جايگاه اجتماعی خود را حفظ کنيم در آن قراردارد.مثلأ وقتي به  فرزندتان می گوييد:
(قبل از غذاحتمأ بايد دستهايت را بشويی.)
شما در«والد سرزنشگر مثبت»خود هستيد.
اما جنبة منفی آن با انتقادهای مداوم وبی پايان آرامش را از ما می گيرد.دائم درباره ما قضاوت می کندو به ما می گويد چه بايد بکنيم,چگونه بايد باشيم,چگونه بايد فکر کنيم,حرف بزنيم و... .اين بخش از والد هرگز از انتقاد ,سرزنش و عيبجويی از ما دست برنمي داردودراين کار کم نمی آورد.افراد متعصب ومستبد اغلب در والد سرزنشگر منفی خود هستند.وقتی به خودتان می گوييد:
(توحتی نمی تونی يک کار به اين سادگی رو انجام بدی.)
شما در«والد سرزنشگر منفی»خود هستيد.
كودک(child)-بخش يا حالتي از شخصيت كه شامل احساس ها، خواسته ها و افكار دوران كودكي ماست. اين حالت در واقع خاطرة دوران كودكي ماست كه هميشه در ما وجود دارد و با ما زندگي مي كند.
همه "دلم ميخواهد" ها- "دوست دارم" يا "دوستندارم" ها- " مي توانم" ها يا "نمي توانم" هاي افراطي در آن جاي دارند.
مثلاً هروقت به دوستتان مي گوييد:
(خيلي دلم ميخواد يك ليوان بستني بخورم حيف كه نمي‌تونم)  ←  شما در حالت "کودک" خود هستید.

حالت کودک نيز دارای 2 بخش متفاوت است:
1- کودک «طبيعی»:  آن بخش از شخصيت که آزاد, خلاق, شاد و عاشق تفريح است وجنبة مثبت آن باعث می شود از زندگی لذت ببريم و با احساس های واقعی خود ارتباط برقرار کنيم,کودکي ماست قبل از اين که تحت تعليم وتر بيت قرار بگيريم.مثلأ :
(وقتي به طبيعت می رويد واز دويدن روی چمن ها ويا خيس شدن زير باران لذت می بريد.)
شما در «کودک طبيعی مثبت»خود هستيد.
اما جنبة منفی آن گاهی مارا به دردسر می اندازد وقتی که دوست داريم بدون توجه به قواعد اجتماعی يا قانونی کاری فقط بخاطر اين که دلمان می خواهد انجام دهيم.مثلأ:
(وقتی در جايي که حداکثر سرعت 110 کيلومتر است با سرعت 150 کيلومتر رانندگی می کنيد.)
شما در حالت «کودک طبيعی منفی»خود قرار داريد.  
2- کودک «انطباق يافته يا مطيع»- آن بخش از شخصيت که رفتار خود را تحت تأثير تربيت والدين تغيير داده واصلاح کرده است.جنبة مثبت آن موجب می شود بتوانيم در جامعه مورد پذيرش وتأييد قرار بگيريم,مثلأ:
(وقتی سر کار خيلی دلتان می خواهد يک چرت حسابی بزنيد اما چون توی اداره جای چرت زدن نيست چای مي خوريد تا خواب از سرتان بپرد.)
شما در «کودک مطيع مثبت»خود هستيد.
اما گاهي وقت ها ما برای اينکه مورد پذيرش يا تأييد ديگران قرار بگيريم اجازه مي دهيم مورد تحقير يا تمسخر آنها واقع شده يا ناديده گرفته شويم.مثلأ:
(وقتی باوجود اين که خيلی دلتان مي خواهد از همسرتان بخواهيد که شما را در رفتن به نزد پزشک همراهی کند تنها مي رويد وچيزی به او نمي گوييد چون ياد گرفته ايد که بايد خودتان همة کارها را انجام بدهید.)
شما در «کودک مطيع منفی»خود هستيد.
بالغ(Adult)-بخش يا حالتي از شخصيت كه حاوي تجربه هاي شخصي خود ماست. بخش تحليل گر وجود ما كه مي تواند واقعيت هاي امروز را درك كرده و با شيوه هاي مناسب با آنها روبرو شود.
مثلاً هروقت به دوستتان مي گوييد:
(اگه موافقی فكر مي كنم الان وقت مناسبيه كه درباره مشكلي كه ديروز پيش آمد با هم حرف بزنيم)  ←  شما در حالت "بالغ" خود هستید.   
بالغ تقسيم بندی ندارد ؛ کل آن يکپارچه است و در صورتی که به درستی عمل کند دارای ویزگیهای زیر است:
1- بدنبال واقعیت است.
2- احتمالات و امکانات را در نظر می گیرد.
3- واقعیتها را از طریق آزمون بررسی می کند.
4- می تواند اطلاعات متضاد ومتناقض را تحلیل کند.
5- هدفمند عمل می کند.
6- اطلاعات موجود را مورد بررسی دقیق قرار می دهد و راه حلهای مناسب راکشف می کند؛درواقع می تواند بیند یشد کاری که از عهده والد و کودک برنمی آید.
7- و ویزگی مهم دیگر بالغ آن است که در اینجا واکنون زندگی می کند.
اغلب ما توانایی اندیشیدن و استفاده درست از بالغ نداریم و صرفأ به افکار و عقاید قدیمی و بعضأ نادرستی که از کودکی در ذهن مان جای گرفته عمل می کنیم.بالغ بودن نیاز به آموزش وتمرین دارد و خودبخود اتفاق نمی افتد.انسان هایی که بالغ رشد یافته ای دارند انسان های بزرگ و تأثیرگذاری هستند.

کودک، بالغ و والد در رابطه‌های اجتماعی
حالا سؤال این است که این کودک، بالغ و والد به چه دردی می‌خورند. اولی - که در صفحه قبل توضیح دادیم-  این بود که بعضی از انواع شخصیت را می‌توان با آن توجیه کرد.
دوم اینکه کلا  اریک برن می‌گوید آدم بهتر است در شرایط مختلف به تمام جنبه‌های شخصیت‌اش راه دهد و سوم هم اینکه این سه  بخش از شخصیت می‌تواند ما را در درک روابط انسانی کمک کند. چطور؟
اریک برن می‌گوید وقتی که 2 تا آدم رو به‌روی هم قرار می‌گیرند، انگار دو  شخصیت 3 بخشی روبه‌روی هم قرار گرفته‌اند.
هر کسی یک جنبه از این سه‌ بخش را وارد رابطه  می‌کند. او می‌گوید ما در ساده‌ترین شکل می‌توانیم 6 نوع رابطه اجتماعی داشته باشیم:

1- کودک – کودک

وقتی که شما دارید با دوستان آب بازی می‌کنید ، وقتی که شروع می‌کنید به تعریف جوک و اس‌ام‌اس خواندن برای همدیگر و وقتی با هم شوخی‌های پاستوریزه می‌فرمایید، دارید وارد یک رابطه  کودک – کودک می‌شوید.

2- بالغ – کودک
این هم وقتی است که یک طرف رابطه دارد با منطق‌اش حرف می‌زند و می‌خواهد تصمیمات منطقی بگیرد اما طرف مقابل هی می‌خواهد قضیه را عاطفی کند و با گریه‌کردن و لوس‌بازی و نازکشیدن، بازی را به نفع خودش تمام کند. مثلا تصور کنید که آقای شوهر دارد یک قضیه را برای زنش توضیح می‌دهد و از او می‌خواهد که در این راه کمکش کند اما یک‌دفعه زن می‌زند زیر گریه و می‌گوید که تو اصلا به فکر من نیستی و به من توجه نمی‌کنی و الی آخر.

3- بالغ – بالغ
در این رابطه هم ما و هم طرف مقابل‌مان منطقی هستیم و همه چیز مطابق منطق  پیش می‌رود و عاطفه دخالتی در رابطه ندارد. مثلا وقتی که ما با استادمان در مورد یک مفهوم آماری حرف می‌زنیم ، احتمال دارد این بازی را راه انداخته باشیم.

4- والد – کودک
تا حالا هر دو طرف بخش‌های مشابه شخصیت‌شان را می‌گذاشتند وسط اما امان از وقتی که یک نفر یک بخش از شخصیت‌اش و دیگری یک بخش دیگر را می‌آورد توی میدان.
در رابطه والد- کودک، یک طرف رابطه، نقش پدر و مادر را بازی می‌کند و نفر دیگر می‌رود در لاک کودکی‌اش. در بدترین حالتش (و متاسفانه رایج‌ترین‌اش) والد جنبه سختگیرش را می‌آورد وسط و هی امر و نهی می‌کند و کودک بخش سازگارش را و هی می‌گوید «چشم، چشم، شما درست می‌فرمایید».
اما رابطه والد- کودک همیشه این‌قدر هم وحشتناک نیست؛ کافی است که والد جنبه حمایت‌گرش را وارد کند و «کودک» طرف مقابل، خودش را لوس کند. در این حالت چیزی شکل می‌گیرد که «اریک برن» اسمش را گذاشته «نوازش» و معتقد است که همه ما آدم‌ها به نوازش‌کردن و نوازش‌شدن احتیاج داریم.

5- بالغ – والد
این رابطه  هم خیلی رایج است؛ یعنی وقتی یک طرف دارد با منطق رفتار می‌کند یا حرف می‌زند اما طرف مقابل شروع می‌کند به انتقادهای سختگیرانه، خندیدن و مسخره‌کردن و هره‌بازی. مثلا تصور کنید یک نفر دارد سخنرانی می‌کند که یکدفعه یک نفر از وسط جمع شروع می‌کند به بلند بلند خندیدن و انتقاد‌کردن و مسخره‌کردن سخنران.

6- والد – والد
در بازی والد- والد هر دو طرفمان می‌خواهیم ژست یک بزرگسال چیزفهم را بگیریم. اگر والد حمایت کننده‌مان وسط باشد، مثالش می‌شود حرف زدن درمورد آب و هوا و تایید همدیگر و گفتن «به به! به به!» به هم. اما خدا نکند والد کنترل‌کننده بیاید وسط؛ آن وقت است که دعوا شروع می‌شود و هرکس می‌خواهد حرف‌های خودش را به کرسی بنشاند. همه می‌روند در نقش پدر و مادر سختگیر گذشته.

 

  تعیین پیش نویس زندگی
پیش نویس زندگی همان قراردادها و باورهایی است که بصورت غیر ارادی با گذراندن تجربه هایی زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
پیش نویس یک انسان موفق
لازمه پیروزی اینست که با آرامش و راحتی و شادکامی به هدف یا مطلوبمان برسیم اگر در کودکی تصمیم گرفتید که یک سیاستمدار یا پزشک یا یک خلبان موفق و محبوب شوید شما یک برنده هستید اگر تصمیم گرفتید که دانش فراوانی داشته باشید یا ثروت عظیمی بدست بیاورید در صورتی موفق هستید که ضمن تحقق اهدافتان به شادی و احساس خوب و محبوبیت برسید.

پیش نویس یک انسان ناموفق
به فرض شخصی تصمیم میگیرد که یک سیاستمدار شود ممکن است او به هدف خود برسد اما بعد از مدتی به دلایلی منفور جامعه شودو از سیاست کنار زده شود پس این شخص یک بازنده است یا شخصی که میخواهد پزشک شود ولی بعد از مدتی به خاطر سختی کار و دردهای عضلانی سخت و استرس احساس ناراحتی و بدبختی کند  از نظر برن شخصی که لزوما به هدف دلخواهش میرسد برنده نیست و همینطور بازنده کسی نیست که تحصیلات و ثروت آنچنانی نداشته باشد..
ممکن است کودکی پیش نویس زندگی خود را اینگونه طراحی کند برای اینکه والدینم مرا دوست داشته باشند باید کمتر حرف بزنم و ارتباط برقرار کنم ...
دو عامل وجود دارد که فرد پیش نویس دوران کودکی اش را به جریان بیندازد:
-زمانیکه فرد در وضعیت فعلی اش بسیار تحت فشار باشد.
-زمانیکه بین وضعیت زمان حال و دوران کودکی اش شباهتی باشد.
پس هر چه میزان شدت و فشار بیشتر باشد فرد راحت تر به پیش نویس خود مراجعه میکند. مثلا کودکی را که پیش نویس خود را سکوت طراحی کرده بود فرض کنید در بزرگسالی با فرد مورد علاقه اش ازدواج میکند چون در کودکی یاد گرفته بود که اگر سکوت کند و کمتر ارتباط برقرار کند محبوب تر است در بزرگسالی هرچه شدت وابستگی اش به همسرش بیشتر شود سکوت و کم حرفی او در مقابل همسرش بیشتر
خواهد شد و زمانی این فرد در حالت بالغ قرار میگیرد, که بدون توجه به پیش نویس کودکی اش , با همسرش ارتباط برقرار کند...( شما اگر بتوانید پیش نویس های زندگی خود را اعم از عادتها و خصوصیاتی که در مواقع فشار و تنش  به شما دست میدهد را شناسایی کنید میتوانید در مواقع فشار این پیش نویس ها را از خود دور کنید و با حالت بالغ خودتان مسائل را حل کنید) migna.ir
یکی از اهداف در علم تحلیل رفتار متقابل قطع کردن رابطه شخص با گذشته ناکام اوست و اینکه از نو باور و پیش نویسی را در زندگی فرد ایجاد کند ..و اصل مراقبه را به او یاد دهد که در مواقعی که این ذهن ناخودآگاه , او را به صورت غیر ارادی به گذشته پرتاب کرد چطور خود را از زیر بار این باورهای نادرست رها کند و در حالتی آرام و زیبا توانایی خود را برای حل مسائل زندگی بالا  ببرد.( در 24 ساعت گذشته خود و روزهای قبل و هفته های پیش بررسی کنید ببینید که در کدام یک از حالات و الگوهای رفتاری « کودک,بالغ,والد» قرار داشتید و کدام یک از رفتارها در موقعیتهای مختلف بصورت مشابه تکرار میشوند....اگر یک رفتار را به یک شکل در موقعیتهای مختلف و تحت فشار و تنش تکرار میکنید شما به پیش نویس خود مراجعه کرده اید ....مثلا اگر در وضعیتی قرار دارید که مرتب در آن شکست میخورید اینطور تصور کنید که شما در وضعیت پیش نویس و از پیش تعیین شده ای هستید وضعیت و موقعیتی را تصور کنید که با موفقیت شما همراه باشد.)
یکی از راههایی که میتوانید پیش نویس زندگی خود را غیر فعال کنید این است که باورهای مربوط به یک دنیای تخیلی و کامل را فراموش کنید باور کنید که در دنیایی که هیچ گاه کامل نیست میتوان زیبایی و لذت را به آسانی یافت و یاد بگیرید چگونه نیازهای خود را ارضا کنید...
این باور را از خود دور کنید و اینگونه فکر نکنید که برای خوشبختی و آرامش اگر هنوز به نتیجه نرسیده اید حتما درد و رنج کافی نداشته اید تا اینکه خود را مستحق آرامش بدانید ...با عشق پیش بروید اگر هم مطلوبی دارید...انجام دادن کاری که شما را به زحمت و فلاکت میکشاند لزوما آن کاری نیست که شما بدنبالشید.

  مطلب زیر مقاله جالبی د‌ر همین رابطه به قلم خانم د‌کتر شهربانــو قهاری است که د‌ر سی امین شماره ماهنامه کود‌ک به چاپ رسید‌ه و با اند‌کی تلخیص و تغییر ارائه می شود‌.

تحلیل‌گران رفتار متقابل می‌گویند‌: «هرکس د‌ر واقع سه نفر است». منظور تحلیل‌گران رفتار متقابل، این است که مرد‌م به سه شیوه می‌توانند‌ عمل کنند‌، به شیوه والد‌، به شیوه بالغ و به شیوه کود‌ک. این سه شیوه رفتار ساختار رفتاری فرد‌ را تشکیل می‌د‌هند‌.
▪ والد‌: مجموعه‌ای از عقاید‌ ضبط شد‌ه و پیشد‌اوری‌هاست. کسی که د‌ر حالت والد‌ به سر می‌برد‌. مثل پد‌ر و ماد‌رش یا اطرافیانش مسائل را می‌بیند‌ و مثل آنها احساس و رفتار می‌کند‌.
▪ بالغ: کامپیوتر انسان است و بر مبنای اطلاعاتی که د‌ر خود‌ اند‌وخته است، عمل می‌کند‌ و طبق برنامه منطقی خویش، محاسبات را انجام می‌د‌هد‌. بالغ، عاری از هیجان است و کاملاً منطقی است.
▪ کود‌ک: وقتی د‌ر این حالت هستیم، نه تنها بچگانه رفتار می‌کنیم بلکه واقعاً بچه می‌شویم. د‌ر این حالت د‌رست مثل بچه‌ها رفتار می‌کنیم و د‌نیا را مثل بچه‌ها می‌بینیم و به د‌نیا همچون کود‌کان واکنش نشان می‌د‌هیم. د‌ر حالت مذکور مثل بچة سه، پنج یا هشت ساله‌ای می‌شویم که فقط عضلات و استخوان‌هایش بزرگ شد‌ه‌اند‌. وقتی کود‌ک د‌رون ما متنفر، عاشق، بازیگوش و خود‌انگیخته است، به آن کود‌ک طبیعی یا شازد‌ه کوچولو می‌گویند‌. اما وقتی که متفکر و خلاق و خیال‌پرد‌از است، به او کود‌ک شهود‌گرا یا پروفسور کوچولو می‌گویند‌. وقتی هم ترسو، گناهکار یا خجول است،‌ به او کود‌ک سر به راه یا قورباغه می‌گویند‌.
د‌ر مجموع کود‌ک، د‌ر تحلیل رفتار متقابل منبع خیر است و یگانه منبع خلاقیت، سرگرمی و تولید‌ و یگانه منبع تجد‌ید‌ و نوسازی زند‌گی است. گرچه نمی‌توان گفت که یکی از جنبه‌های شخصیت مهم‌تر از د‌یگری است، چون هر سه حالت فوق‌ لازم و ضروری هستند‌، اما کود‌ک، آن بخش از شخصیت است که واپس زد‌ن و خفه کرد‌ن آن نه تنها نشاط و شاد‌ابی را از فرد‌ می‌گیرد‌، بلکه فرد‌ را د‌ر معرض انواع اختلالات جسمانی و روان پزشکی قرار می‌د‌هد‌. د‌ر قسمت زیر با تکنیک‌هایی آشنا می‌شوید‌ که می‌توانید‌ به کمک آن، کود‌ک د‌رون خود‌ را زنـــد‌ه و ســرحال نگه د‌ارید‌ و بد‌ین ترتیب شاد‌ابی، طــراوت و خود‌ انگیختگی خود‌ را حفظ کنید‌.

● کود‌ک د‌رون کیست؟
کود‌ک د‌رون، کود‌ک خرد‌سالی است، د‌ر د‌رون شما که مایل است مراقبت شود‌، تغذیه شود‌ و د‌وست د‌اشته شود‌. این کود‌ک خرد‌سال که از د‌وران کود‌کی با شما بود‌ه، هنوز هم به عنوان یک کود‌ک د‌ر د‌رون شما باقی ماند‌ه است.
کود‌ک کوچولو و شیطان د‌رون شما رام و کنترل شد‌ه است. او مجموعه‌ای از هیجانات و احساساتی است که شما د‌ر د‌رونتان د‌ارید‌ و آنها را کنترل می‌کنید‌. همه این هیجانات و احساسات خوشایند‌ و ناخوشایند‌، کود‌ک د‌رون شما را تشکیل می‌د‌هند‌.
کود‌ک خلاق، احساساتی، هنری و خیالپرور د‌رونتان که د‌ر طول زمان توسط شما و محیط شکل گرفته، و کنترل شد‌ه است، همچنان به حالت اولیه خود‌ که کود‌کی سرشار از انرژی، هیجان و شیطنت است وجود‌ د‌ارد‌ و نیازمند‌ آزاد‌ شد‌ن است. وقتی کود‌ک د‌رونتان مورد‌ بی‌توجهی، غفلت و بد‌رفتاری قرار می‌گیرد‌، وقتی از ارضای خواسته‌هایش جلوگیری می‌شود‌، وقتی صد‌مه می‌بیند‌، وقتی خود‌ را د‌ر لایه‌ای از نقاب می‌پوشاند‌ و از د‌ید‌ د‌یگران مخفی می‌سازد‌، وقتی وجود‌ او را انکار می‌کنید‌ و ناد‌ید‌ه می‌گیرید‌ (احساسات خود‌ را از انکار می‌کنید‌ و ناد‌ید‌ه می‌گیرید‌)، این کود‌ک خرد‌سال جایی د‌ر زیر سطح روان شما پنهان می‌شود‌ و با این کار احساسات نگرانی، اضطراب، ترس و افسرد‌گی را د‌ر شما ایجاد‌ می‌کند‌.
گرچه ممکن است آن را فراموش کرد‌ه باشید‌ و نسبت به وی بی‌توجه باشید‌، ولی او د‌ر د‌رونتان حضور د‌ارد‌ و بی‌توجهی و کم محلی شما را با لجبازی پاسخ می‌د‌هد‌. اگر به او توجه کنید‌ و با او مهربان باشید‌، می‌د‌اند‌ چگونه شما را سرگرم کند‌، چگونه از زند‌گی لذت ببرد‌ و چگونه بازی کند‌. اگر او را د‌نبال کنید‌، می‌تواند‌ به شما کمک کند‌ تا از خستگی روانی د‌ر زند‌گی پیشگیری و استرس را د‌ر زند‌گیتان کنترل کنید‌.
اگر توجه و مراقبت لازم از او به عمل آید‌، می‌تواند‌ د‌وست واقعیتان باشد‌ و مانند‌ یک بزرگسال د‌ر کنارتان قرار گیرد‌. خشکی و جد‌یت بیش از اند‌ازه را از شما بگیرد‌ و شما را لطیف‌تر کند‌، به شما کمک کند‌ تا بر ترسهایتان غلبه کنید‌، انعطاف‌پذیر باشید‌ و تغییرات لازم را د‌ر زند‌گیتان ایجاد‌ کنید‌. کوچولوی د‌رون شما نیازمند‌ مراقبت، حمایت، تأیید‌ و شفاست و شما برای این کار به ابزار زیاد‌ی احتیاج د‌ارید‌.

● نشانه‌های مناسب
وقتی کود‌ک د‌رون شما فعال می‌شود‌، بی‌ترد‌ید‌ احساسات و هیجانات را تجربه می‌کنید‌:
▪ زمانی که د‌ر بازی یا سرگرمی غرق شد‌ه‌اید‌، زمانی است که کود‌ک د‌رونتان د‌ر شما فعال شد‌ه است.
▪ زمانی که با تماشای یک فیلم یا د‌ید‌ن یک نمایش تلویزیونی گریه می‌کنید‌.
▪ زمانی که با کود‌کان خوش و بش و بازی می‌کنید‌.
▪ وقتی از بازی کرد‌ن با اسباب بازی کود‌کان لذت می‌برید‌.
▪ زمانی که برنامه‌های کود‌کان و کارتون‌هایی را که برای آنها ساخته شد‌ه است، نگاه می‌کنید‌، مجذوب می‌شوید‌ و لذت می‌برید‌.
▪ زمانی که برای چیزهایی که د‌ر گذشته د‌اشته‌اید‌ و آنها را از د‌ست د‌اد‌ه‌اید‌، گریه می‌کنید‌ و د‌چار سوگ می‌شوید‌.
▪ زمانی که می‌خواهید‌ توجه بزرگتر‌های خانواد‌ه یا فامیل را جلب کنید‌ و از محبت آنان برخورد‌ار شوید‌.
▪ زمانی که به خواند‌ن کتابهای کود‌کان می‌پرد‌ازید‌، فیلم تماشا می‌کنید‌ و یا آلبوم عکس‌های د‌وران کود‌کیتان را نگاه می‌کنید‌.
▪ زمانی که اد‌ای د‌ختر یا پسر کوچولویی را د‌رمی‌آورید‌، مانند‌ آنها حرف می‌زنید‌ و احساسات شد‌ید‌ی را مانند‌ گذشته تجربه می‌کنید‌.

● علاقه‌مند‌ به شنید‌ن چه چیزهایی است؟
او مایل است که به او بگویید‌:
▪ د‌وستت د‌ارم، مواظبت هستم و تو را همان طور که هستی می‌پذیرم.
▪ از این که تو را د‌ارم، بسیار مغرور و مفتخرم، تو همه چیزی هستی که د‌ارم.
▪ خیلی خوشحالم از اینکه کود‌کم هستی.
▪ تو بسیار زیبا و جذاب هستی، عزیزم.
▪ تو فوق‌العاد‌ه‌ و بی‌نظیری.
▪ تو هنرمند‌ و خلاقی.
▪ تو توانمند‌ و پرتلاشی.
▪ متأسفم از اینکه به تو آسیب رساند‌م.
▪ متأسفم از اینکه به تو بی‌توجهی کرد‌م، تو را ناد‌ید‌ه گرفتم.
▪ متأسفم از اینکه فراموشت کرد‌م.
متأسفم از اینکه تو را به عنوان یک کود‌ک آن‌طور که بود‌ی، نپذیرفتم و انتظار د‌اشتم به سرعت رشد‌ کنی و بزرگ شوی.
▪ تو می‌توانی از این به بعد‌ به من اعتماد‌ کنی، و من بی‌ترد‌ید‌ از تو مراقبت خواهم کرد‌.
▪ می‌توانی به من اعتماد‌ کنی و هر طور د‌لت می‌خواهد‌ باشی (خود‌ت باشی).
▪ می‌توانی به من اعتماد‌ کنی، من د‌ر برابر هر رنج و آسیبی از تو مراقبت خواهم کرد‌.
▪ ما برای رسید‌ن به سلامتی و رشد‌ شخصیتی باهم همکاری خواهیم کرد‌.
▪ ما برای د‌ستیابی به شاد‌ی و لذت بیشتر باهم همکاری خواهیم کرد‌.

● پیامد‌های منفی
وقتی د‌ر مقام یک بزرگسال، تمایلات، خواسته‌ها و نیازهای کود‌ک د‌رون را سرکوب می‌کنید‌، د‌ر معرض خطرات زیر قرار می‌گیرید‌:
▪ هرگز یاد‌ نمی‌گیرید‌ چگونه احساس طبیعی د‌اشته باشید‌.
▪ هرگز یاد‌ نمی‌گیرید‌ چگونه بازی کنید‌ و لذت ببرید‌.
▪ هرگز یاد‌ نمی‌گیرید‌ چگونه آرام باشید‌ و استرس‌های خود‌ را کنترل کنید‌.
▪ هرگز یاد‌ نمی‌گیرید‌ چگونه از زند‌گی لذت ببرید‌ و فقط خود‌تان را د‌ر کار غرق می‌کنید‌.
▪ با خود‌تان خیلی جد‌ی حرف می‌زنید‌.
▪ از اینکه به اند‌ازه کافی «خوب نیستید‌» احساس گناه می‌کنید‌ و برای اینکه کمتر د‌چار احساس گناه شوید‌، خود‌ را د‌ر کار غرق می‌سازید‌.
▪ از بود‌ن د‌ر کنار خانواد‌ه و کود‌کانتان لذت نمی‌برید‌.
▪ نسبت به افـــراد‌ی که از زند‌گی لـــذت می برند‌، به اند‌ازه کافی سرگرمی د‌ارند‌ و می‌د‌انند‌ چگونه بازی کنند‌، بد‌بین می‌شوید‌. migna.ir
▪ از صمیمی شد‌ن با د‌یگران می‌ترسید‌، بنابراین از آنها فاصله می‌گیرید‌ و منزوی می‌شوید‌. به علاوه می‌ترسید‌ که د‌ر ارتباط با مرد‌م بی‌کفایت و نابهنجار ارزیابی شوید‌.

   

د‌کتر شهربانو قهاری
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

United States
درود بر روان پاکتون متشکرم از اطلاعات خیلی خوبتون خیلی بدردم خورد ممنون میشم بازم از ای اطلاعات بگیرم picasso.3000
United States
سلام و درود به شما عزیزان اگر کسی به مشکل پیامد های منفی دچار شد باید چیکار کنه لطفا جواب بدید ممنونم
رضا golipour
Germany
سلام خانوم دكتر خسته نباشيد . من يه بازيكن شطرنج در سطح باشكاهي هستم سوال من از شما اينه جطور ميتونم با كودك درونم شطرنج بازي كنم و در صورت لزوم ازش كمك بخوام با اينكه از شطرنج لذت ميبرم ولي بسيار استرسي هستم بطوريكه قدرت محاسبم و تمركزم تحليل ميره و خيلي زود بي حوصله و عجول بازي ميكنم و اغلب بازيهاي برنده رو با باخت عوض ميكنم باتشكر رضا ٣٥ ساله از رشت ١٣٩٢/٥/٧
مرضیه
United Kingdom
سلام.. به من گفتن من با کودک درونم مشکل دارم چون به هرچی که فکر میکنم عکسش در میاد می ترسم فکر مثبت کنم چون همیشه عکسش اتفاق می افته ! چطوری این مشکل رو حل کنم ؟ آیا اصلاً این مسئله به کودک درون ربط داره ؟
روناک
با درود من تونستم اضطراب و استرس رو با استفاده از نرم افزار Brain Wave Generator از بین ببرم . فقط باید هر روز چندین ساعت از هد فون استفاده کنی و امواجی ظاهراً بی معنی رو گوش بدید ولی ارزششو داره .
پونه
United States
وای چقدر عالی. میشه منو راهنمایی کنید که از کجا باید این نرم افزارو پیدا کنم؟ اثرش چقدر موندگاری داره؟ و اینکه خدایی نکرده آسیبی به مغز وارد نمی کنه؟
انسیه
عالی وآموزنده بود
جلال
دستتون درد نکنه که مطالبتون حسابی بود
سهراب
سلام ، واقعاَ عالی بود

اگه ما بخوایم شخصیت درونمونو تغییر بدیم میتونیم، یعنی مثلاَ به پروفسور کوچولو از قورباغه
نسترن
خوب بود ولی کاشکی بیشتر بود و مفصل تر
لال
مخسی عالی بود
خیلی جالب بود
سیما ضرغامی
Iran, Islamic Republic of
مبحث بسیار جالبی و کاملی بود فکر میکنم هر کس با خواندن این مطالب کودک درونش فعال شود
الهام
سلام وقت بخیر ، من خودم به اینکه کودک درونم را دارم خفه و له می کنم آگاهی دارم و اخیرا تو رابطه شخصی با نامزدم دچار مشکل شدم و او میگه تو برا من نقش بازی می کنی ، احساست را می خوام نه نقش بازی کردن خداروشکر انقدر درک و فهم داره که خواسته کمک کنه احساس و کودک درونم را زنده کنه من در درجه اول وادم و بعد بالغم قوی هست و کودک درونم اصلا نیست اجازه حضور بهش ندادم
چیکار کنم؟ چطور کودک درونم را زنده کنم ؟ چطور احساسم را برگردونم ؟ چطور راحت و رها عشق بازی کنم ، حرف بزنم ،
matin
Iran, Islamic Republic of
سلام دوست عزیز من کتابهای جولیا کامرون بخصوص راه هنرمند رو پیشنهاد می کنم
غریبه
منم یه کودک دورن شیطون دارم میخواستم خفش کنم ولی تازه داره ازش خوشم میاد باید باهاش دوست بشم
M A
Iran, Islamic Republic of
در عین خلاصه بودن بسیار جامع و قابل فهم بود. سپاسگذارم
نیلوسیف
سلام ممنون از مطالب خوبی که نوشتین حالا درموردی سوال دارم اینه که درخانمهای حامله بیماری هس که حس کنه جنینش باهاش حرف میزنه واززندگی دیگران خبر میده
مریم
سلام وتشکر از مطالب بسیار بارزشی که نوشته بودید من کتاب ومطلب راجع به کودک درون زیاد خواندم ولی نوشته های شما خیلی کامل وجدید بود واقعا ممنونم موفق وپایدار باشید.
مریم
Iran, Islamic Republic of
سه ساله به کودک درونم پر و بال دادم..سه ساله دارم زندگی میکنم..تازه میفهمم چقدر در حق خودم بدی کردم..الان ازادم و خوشحال..
فهیمه
مطالب بسیار رسا واضح و قابل فهم بود
خیلی استفاده کردم.....
هانیه نوروزی
Iran, Islamic Republic of
سلام.منم مثل مرضیه جون به هر چیزی ک فکر میکنم بر عکس اتفاق میافته.خیلی سعی کردم ک طرز فکرمو عوض کنم ولی نتونستم.واقعا میترسم راجع به چیزی فکر کنم و برنامه ریزی کنم .زندگیم کاملا بی هدف شده و دقیقه ی ۹۰تصمیم گیری میکنم .و مجبورم له هر اتفاقی تن بدم و نمیتونم خودم زندگیم رو بسازم.لطفا راهنماییم کنید.ممنونم
فرشته
Iran, Islamic Republic of
از مطالعه مقاله خیلی استفاده کردم از نویسنده محترم سباسگزارم موفق و مو ئید باشید
رضا
Anonymous Proxy
سلام ممنون خیلی جالب و سازنده بود و در شناخت خودمان خیلی مفید میتواند باشد
HoOoMaN
Iran, Islamic Republic of
سلام دکتر جون من از لحاظ کودک درون حالت نفسانی بالغ مثبت (حمایت کننده) عرض میکنم عاشقتم آجی خیلی استفاده کردم و مفید بود. متشکرم
مزگان
Iran, Islamic Republic of
ممنون نظرتون مفید بود
هوتن
Iran, Islamic Republic of
بسیار بسیار عالی نوشته شده بود درود فراوان بر شما!کتابهای قطور زیادی در این باره خوانده بودم حتی کلاس هم رفته بودم ولی هیچی از هیچکدام آنها نفهمیدم!ولی این یک صفحه شما را که خواندم همه مفاهیم را کاملا عمیق درک کردم و حس واحساسشان نمودم بسیار ممنون از شما که این یک صفحه بقدری خوب وعالی نوشته شده بود که با کمترین حجم وصرف زمان چند دقیقه ای کار کلاس ها دوره های چند ماهه کتابهای قطور و وقت گیر را براحتی و بهتر وکاملتر از آنها ادا کرد!از شما تقاضا میکنم که این صفحه برای همیشه محفوظ بماند موقتی نباشد با سپاس و درود فراوان بر شما وتواناییهایتان قلم شیوای شما
با مطالعه این صفحه بسیاری از سوالات ابهامات مشکلات روحی روانی درونی من کم شد وفکر میکنم که تاحدودی دستم اومده باشه که اشکال کار من درکجا بوده!می خواستم ببینم امکان داره راجع به ضمیرناخودآگاه و آگاه ونیمه هشیار هم این کار را انجام بدهید
انیتا
Iran, Islamic Republic of
سلام.ممنون از اطلاعات خوبتون .من نمیدونم چه موقع باید به کودک درونم راه بدمو اجازه بدم احساساتشو ازاد کنه یا کی به بالغ درونم میدون بدم...راستش مشکل اصلیم هم همینه که خیلی وقتا نمیتونم تصمیم بگیرم.اگر میشه کمکم کنید (معرفی کتاب یا...)چون واقعا رو زندگیم تاثیر منفی گذاشته
ممنون
salar
Iran, Islamic Republic of
سلام وقت بخیر من دوران بچگیم یه جورای از دست پدرو مادر کتک میخوردم به خاطر درس نخوندن الن که26سال دارم نمیتونم شاد باشم یعنی معنی شاد بودنو نمیفهمم تا الانم نتونستم یک هم مونس خوبی پیدا کنم تا یه چیز کوچیکی پیش میاد زود تو فکر میرم از کوره در میرم واعصابم به هم میریزه چه طوری میشه آدم نرمال وشادی باشم یا کودک درونمو شاد نگه دارم باتشکر...
omid
Iran, Islamic Republic of
عاقا من کودک درونم به ندای درونم شماره داده طبیعیه ؟؟؟
آرزو
France
واقعا عالى بود متشكرم
سحر
Iran, Islamic Republic of
سلام.بسیار مفید بود.اما با این حال نمی تونم از زندگیم لذت ببرم...از زمانی که دانشگاه و به خوابگاه اومدم نمیتونم راحت بخندم و افسردگیم شدت گرفته . کودک درون گویی تحلیل یافته و حرفا و قرصای ضد افسردگی براام فایده آنچنانی نداشته نمیدونم دیگه چکار کنم...؟!
ستاره
Iran, Islamic Republic of
عالی بود من تازه متوجه شدم که اصلا چندین سال هست که پا روی کودک درونم گذاشتم وبرخلاف شیطنت دوران بچگیم الان خیلی خشک وجدی شدم واصلا از خودم راضی نیستم.ستاره29ساله
Iran, Islamic Republic of
سلام مطالب فوق العاده ای بود
فاطيما همرنگ
Iran, Islamic Republic of
سلام دوستان عزيز و وقتتون بخير
با تشکر از مطلب عالي و بي نقص شما.خيلي به من کمک کرد. از شما دوستان سپاسگزارم. لحظه هاتون پر از آرامش
سمیه
Iran, Islamic Republic of
سلام خسته نباشید.
من یه مادری دارم که تو سه سالگی پدرش فوت می کنه اون هم تو شهر غریب و مادرم تا حالا هم منتظرشه.بعد دو ماه نشده مادرش هم با یه مرد دیگه فرار می کنه و مادرم پیش عموش زندگی می کنه.زن عموش هر روز اذیتش می کنه....خلاصه اذیت هاش پایانی نداره تا اینکه من به دنیا میام .از اون به بعد اتفاق بدی تو زندگیش نمی افته .اما من کم کم بزرگ میشم و کاملا شبیه دوران کودکی مادرم میشم و بقیه خواهر و برادرهام شبیه پدرم...
اصل ماجرا اینه که هرچقدر که بزرگتر می شدم تنفر مادرم از من بیشتر می شدو من نمی دونستم چرا؟
الانم که الانه حتی یک لحظه منو می بینه منو آزار میده.
یه نفر به من گفت که احتمالا مادرت از طریق تو از کودک درونش انتقام می گیره.به نظرتون من چیکار کنم؟ راستش تا حالا نمی دونستم و منم به شدت ناراحتش می کردم.چطور باهاش رفتار کنم؟بعضی وقتا خوبه اما خیلی وقتا زندگیمو به نابودی کشیده .
عسل
Germany
سلام به همه ...کسی میتونه به من بگه چطور کودک درونمو تربیت کنم که پادشاه دنیا بشم ...میخوام اونیکه دنیارو نجات میده من باشم چطور از کودک درونم مددویاری بخوام چطور میتونه تو این کار بزرگ بهم کمک کنه چطور تربیتش کنم ...لطفا خیلی زودجواب بدید ضروری واقعا اورژانسیه دنیا داره نابود میشه هیچکیم هیچ کاری نمیکنه .....من میخوام انجامش بدم واین کارو میکنم....
Iran, Islamic Republic of
سلام، اگر میدونستم چه جوری میشه،دنیا رو نجات داد،مطمئنا خودم اقدام میکردم،
سینا
Iran, Islamic Republic of
سلام لطفا به دادم برسین کودک درنم کلا گاتی کرده من هر کاری میکنم اون برعکسشو انجام میده
Pari
Romania
سلام من همیشه به صورت نا خودآگاه همیشه با کودک درونم زندگی کردم و لذت بردم ولی تا به حال اسم علمیش رو نمی دونستم تا زمانی که ازدواج کردم همسرم انسانی با شخصیت و آینده نگر و دقیق هست ولی در حقیقت کودکی نکرده و کودک درونش رو واقعا کشته . همیشه به من میگه از اینکه انقدر تو روحیه ایی شاد و شنگول داری خوشحالم همیشه میخواستم همسری اینچنینی داشته باشم .، ولی خیلی وقت ها کودک من رو هم سرکوب می کنه .
من توشهری بزرگ و آزاد رشد کردم او در شهری که کوچیکه و همه حواسشون به هم هست ، و الان متاسفانه ما توشهر ایشون زندگی می کنیم . دایما باید طبق یه سری آدابی که معلوم نیست کی تو این شهر پایه گذاری کرده رفتار کنیم خیلی اوقات دلم میگیره و گریه می کنم ولی زمانی که با خانواده خودم هستم و مسافرت میرم کاری به من نداره و آزادم میزاره فکر می کنم باید کودک درونش رو زنده کنم
رضا محمدی
Iran, Islamic Republic of
سلام از عضویت در سایت لذت می برم
yas
Iran, Islamic Republic of
بسیار بسیار عالی و مفید بود. ممنون از شما ، سپاسگذارم 🙏🌺
برای من که بسیار کامل بود و کمک خوبی بهم کرد. بازم ممنون 🙏🌺😊
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نبود اضطراب مسئله ساز است،کمی اضطراب ارزش انطباقی دارد و اضطراب فراوان خرابی به بار می آورد.