«در حال حاضر شرایط خاصی که جامعه در آن قرارگرفته با تغییر و تحولات اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی باعث شده خانواده به عنوان اولین و مهمترین گروه اجتماعی، با تهدیدی بسیار جدی به نام طلاق روبرو باشد، تهدیدی که میتواند ساختارهای پیچیدهتر اجتماعی را نیز با مخاطره روبرو کند.
درواقع جامعه و خانواده ایرانی درحال پیشرفت و مدرن شدن است در حالی که هنوز بستر مناسبی برای آن فراهم نیست و هنوز بسیاری از ارزشهای سنتی در جامعه وجود داشته و نتوانستهاند خود را با مدرن شدن جامعه به شکل مناسب وفق دهند. البته این مساله دو جانبه، یعنی پذیرش تکنولوژی و مدرنیته به شیوهای صحیح صورت نمیپذیرد و باعث میشود این عدم تطابق باعث بروز مشکلاتی شود که بستری برای طلاق فراهم بیاورد.»
اینها بخشی از گفتههای دکتر غلامحسین قائدی، روانشناس و عضو گروه پژوهشي خانواده است که در گفت وگو با شفقنا زندگی معتقد است: «طلاق ممکن است به دلایل متعددی بیفتد. مطالعات مختلفی در مورد علل و چرایی آن صورت گرفته و باید بیان داشت که هر مطالعهای با توجه به جامعه مورد مطالعه، شرایط زمانی و مکانی و بافت فرهنگی و اجتماعی که در آن صورت گرفته، دلایل خاصی را مهمتر از دلایل دیگر بیان داشته و این مساله کاملا یک امر طبیعی است.»
به گفته او نیز در کشور ما نیز مطالعات مختلفی در این زمینه صورت گرفته که البته نمیتوان ادعا داشت که جامع هستند؛ هر کدام از این مطالعات از دیدگاهی به موضوع پرداخته و البته تمام جنبهها و دلایل آن را نیز به طور کامل بررسی نکرده است. با این حال این مطالعات وجود اشتراک بالایی دارند و گروه وسیعی از علل و عوامل را در شکلگیری طلاق موثر دانستهاند.
به سختی می توان طلاقی را پیدا کرد که صرفا یک دلیل داشته باشد
قائدی، در ادامه گفتوگو، براساس نتایج این مطالعات، عواملی مانند فقدان شناخت زوج از یکدیگر، بالابودن سطح انتظارات، فقدان درک و تفاهم، تفاوتهای فرهنگی، خانوادگی، مالی، اجتماعی و حتی تحصیلی زوج، دخالت والدین و اطرافیان، مشکلات جنسی، اقتصادی، خشونتهای خانوادگی، خیانت زوج، ازدواج احساسی، ازدواج اجباری، تاثیرگذاری رسانهها، تکراری شدن زن و مرد برای یکدیگر و بسیاری دیگر را از جمله دلایلی دانست که در این مطالعات مورد بررسی قرار گرفتهاند و اظهار داشت: «واقعیت این است که شاید به سختی بتوان طلاقی را پیدا کرد که صرفا یک دلیل داشته باشد، زیرا بسیاری از این دلایل با یکدیگر ارتباط دارند و شاید وجود یک مورد برای زوج قابل تحمل باشد، اما اضافه شدن موارد دیگر باعث از بین رفتن صبر زوجین شده و در نهایت به طلاق منجر میشود، هر کدام از این دلایل در جایگاه خود مهم هستند و باید در مورد آنها هوشیار بود. با این حال چه از دید عموم مردم و چه از دید متخصصان برخی دلایل ممکن است حداقل در مقاطع زمانی و مکانی خاص، مهمتر از سایرین باشند.»
زوجها نمیخواهند همدیگر را تحمل کنند
ازدواج برای برخی تبدیل به یک تجارت و معامله شده است
این روانپزشک در ادامه تصریح کرد: «واقعیت است که پذیرش بیقید و شرط و درک و احترام متقابل و توافق طرفین، مهمترین عناصر نگهداری خانواده هستند، اگر زوجین یاد بگیرند با وجود تمام تفاوتها، به یکدیگر و ارزشهای یکدیگر احترام بگذارند و در مورد همه چیز زندگی مشترک با هم به توافق برسند، عملا مشکلات بسیار کمتر خواهند شد، اما واقعیت این است که آنها حتی حاضر به پذیرش این دیدگاه نیستند، چه برسد به اینکه بخواهند بر اساس آن عمل کنند. زوجها دیگر نمیتوانند و بهتر است بگوییم که دیگر نمیخواهند همدیگر را تحمل کنند، ازدواج برای برخی تبدیل به یک تجارت و معامله شده است، ازدواج برای برخی صرفا به منظور بهرهکشی، دریافت مهریه و… است و به راحتی شبیه خرید و فروش ماشین شده! زوجین هر زمان که بخواهند میتوانند از همدیگر جدا شوند.»
خطر افزایش زندگی های موازی
وی بالارفتن سن ازدواج را به دلایل مختلف نیز بر این مساله تاثیرگذار دانست و گفت: «در حال حاضر طرز فکر و شیوه برخورد خانودههای مبدا به گونهای است که همه چیز را در اختیار فرزندان خود قرار میدهد یا لااقل انتظار دارند که باید همه چیز باشد، مهریههای بالا، جهیزیههای آنچنانی، خانه، ماشین، امکانات و… باعث شده است که زوج وقتی وارد منزل جدید خود میشوند، همه چیز داشته باشند بنابراین باهم بودن و با هم تجربه کردن و با هم به دست آوردن را کمتر تمرین کنند، یا یکی از دیگری انتظار به دست آوردن چیزی را داشته باشد و دیگری نیز انتظار ارائه خدماتی را از آن یکی، در نتیجه زوجین به جای نزدیک شدن به یکدیگر از همدیگر دور میشوند و به جای تجربه باهم بودن، چون به نوعی معامله دست زدهاند و تنها در صورتی که به هم نیاز دارند، پیش هم خواهند آمد. متاسفانه اگر یکی از طرفین نتواند نیازهای دیگری را برآورده کند، طرف مقابل خیلی راحت به دنبال شکل دادن به یک زندگی موازی خواهد بود و این مساله متاسفانه در حال زیاد شدن است و دیگر نه تنها مردان به زنان خیانت میکنند، بلکه زنان نیز به راحتی این کار را انجام میدهند.»
او در ادامه افزود: «البته باید بیان داشت هیچکدام از این مسائل به طور صدردصدی و در مورد همه صدق نمیکنند. این مسائل وقتی بحرانیتر میشوند، که زوجین از یکدیگر احساس استقلال کامل داشته باشند؛ چیزی که الان روبه ازدیاد است، زنان دیگر مانند گذشته در خانه وقت خود را برای پرداختن به وظایف خانهداری نمیگذرانند، شاغل هستند، تحصیلات و فعالیتهای اجتماعی گسترده دارند و حتی در برخی مقاطع موقعیتهای تحصیلی و شغلی بهتری از همسران خود! این مساله نیز میتواند باعث افزایش توقعات و انتظارات شود و وابستگی زوجین به یکدیگر را کمتر کند و منجر به طلاق شود.»
نارضایتی جنسی بر کیفیت زندگی تاثیر منفی می گذارد
بسیاری از زوج ها مهارت جنسی ندارند
قائدی با اشاره به اینکه مشکلات جنسی زوجین نیز میتواند یکی دیگر از دلایل مهم و تاثیرگذار در طلاقها باشد، گفت: «هرچند که بنابه دلایلی خیلیها از گفتن اینکه به دلیل مشکلات جنسی طلاق میگیرند، طفره میروند و دلایل دیگری را بیان میکنند. با این حال مشکلات جنسی و نارضایتی جنسی زوجین بر کیفیت زندگی آنها تاثیر منفی گذاشته و منجر به طلاق میشود؛ در اینجا منظور از این مشکلات، هم مشکلات جنسی، هم ناآگاهی جنسی و هم اختلالات جنسی است. متاسفانه در جامعه ما هیچ آموزش صحیحی در اینباره صورت نمیگیرد؛ اطلاعات به شکل ناقص و از منابع غیرعلمی در اختیار افراد قرار میگیرد که در بیش از ۹۰ درصد موارد نادرست هستند. افراد به جای داشتن آموزش صحیح، از رسانههای نظیر اینترنت، ماهواره و گروههای دوستی اطلاعاتی کسب میکنند و بدون یادگیری مهارتهای ارتباطی و جنسی وارد زندگی مشترک میشوند بنابراین نمیدانند در یک رابطه زناشویی، چه چیزی باید اتفاق بیفتد، چه باید بکنند و این مساله در بیشتر موارد در شرایطی اتفاق میافتد که هیچکدام از زوجها مشکل یا اختلال جنسی ندارند، بلکه فقط مهارت کافی ندارند که نتیجه آن، داشتن تجارب جنسی ناموفق خواهد بود که باعث نارضایتی جنسی شده و باعث میشود زوجین مسائل دیگر زندگی (نظیر اختلافات فکری و نگرشی، مشکلات مالی و خانوادگی) را دیگر تحمل نکنند و درخواست طلاق داشته باشند بنابراین مشکلات جنسی هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم میتوانند منجر به طلاق شود.»
وابستگی شدید زوجین به خانوادههای مبدا، از مهمترین دلایل طلاق
این روانپزشک جنسی همچنین اظهار داشت: «در کنار مشکلات جنسی، مسائلی نظیر اعتیاد، خشونت در خانواده، مشکلات مالی و اقتصادی، خیانت زوجین به یکدیگر، دخالتهای خانوادگی و… نیز هستند که به مانند مشکلات جنسی عمل میکنند به این گونه که ممکن است مسالهای به تنهایی قابل تحمل و قابل رفع کردن باشد، اما به دلیل ناآگاهی و در کنار سایر مشکلات، باعث بروز طلاق میشود. وابستگی شدید زوجین به خانوادههای مبدا، یکی از مهمترین دلایل طلاق است. افرادی هستند که حتی بعد از ازدواج به شدت تحت تاثیر خانواده خود هستند. در این بین مخصوصا افرادی که به شدت به خانواده خودوابسته بودهاند، در زندگی مشترک فعلی نیز همچنان وابسته بوده و به جای اینکه خود و همسرشان برای زندگی تصمیمگیری کنند، تصمیمگیری را بر عهده خانواده میگذارند که منجر به نارضایتی و ناسازگاری زناشویی و درنتیجه طلاق میشود. علاوه بر این، بسیاری از والدین ایرانی حتی با وجود گذشت چندین سال از ازدواج فرزندانشان تصور میکنند، بهتر از فرزندان، میتوانند تشخیص دهند چه چیزی به درد زندگی آنها میخورد، بنابراین بیدلیل در زندگی فرزندان خود دخالت میکنند و وارد تصمیمگیریهای مهم زندگی آنها میشوند.»
ازدواجهای احساسی
یکی دیگر از مهمترین دلایل طلاق، ازدواجهای احساسی است، ازدواجهایی که زوجین همدیگر را در خیابان، پارک، مترو و.. کشف کردهاند و تصور میکنند مهمترین کشف زندگی تاریخ بشریت را انجام دادهاند، بدون هیچگونه فکر و اندیشهای!
دکتر غلامحسین قائدی در این باره میگوید: «متاسفانه بسیاری از این ازدواجها و آشنا شدنها به دلیل مشکلات خانوادگی و برای انتقام گرفتن از خانواده مبدا یا دورشدن از خانواده مبدا صورت میگیرند که طبیعتا نتیجه ازدواجی بدون شناخت و آگاهی چیزی جز شکست نخواهد بود. باید بیان داشت برخی ازدواجهای دانشجویی با وجود اینکه در محیطهای آموزشی و دانشگاهی صورت میپذیرد و انتظار میرود براساس آگاهی و دانش باشد، نیز به راحتی به دلیل همین احساسی بودن، منجر شکست و طلاق خواهند شد.»
دسترسی به اطلاعات فراوان، انتظارات غیرمنطقی در افراد شکل داده
عضو گروه پژوهشي خانواده و سلامت جنسي در پایان با بیان اینکه با پیشرفت تکنولوژی و دسترسی به اطلاعات فراوان از طریق رسانهها، انتظارات غیرمنطقی در افراد شکل گرفته است، نظیر انتظارات جنسی غیرمنطقی و نادرست که فقط در فیلمها دیده میشود یا نمایش فیلمهایی که در آنها زوجین به راحتی با دیگران روابط نامشروع داشته و خیلی راحت هم با این مساله کنار میآیند، گفت: «طبیعتا استفادهکننده از چنین محتوی رسانهای، کمکم علاقهمند میشود زندگی آنچنانی داشته باشد، در نتیجه در زندگی مشترک خود نیز به دنبال روابطی خارج از زندگی زناشویی خود خواهد و البته توجهیات خاص خود را نیز خواهد داشت. بنابراین همانطور که بیان شد، طلاق پدیدهای که به دلایل متعدد ممکن است اتفاق بیفتد و شاید به سختی بتواند طلاقی یافت صرفا به یک دلیل، اما مجموعه عواملی که بیان شدند، از جمله مهمترین این علل هستند که معمولا به صورت پیچیده و چندبعدی در تعامل با یکدیگر منجر به شکلگیری طلاق میشوند؛ طبیعتا دلایل متعدد هستند، برخی از آنها را میشناسیم، برخی از آنها در آمارها بیشتر نقش دارند ولی باید بیان داشت دلایلی نیز ممکن است حضور داشته باشند، که هنوز نمیشناسیم، یا دلایلی وجود دارند که زوجین ترجیح میدهند آنها را گزارش ندهند بنباراین در آمارها نیز کمتر به چشم میخورند. اما آنچه بیان شد، جدای از اینکه تا چه حدی در طلاق موثر هستند، از اهمیت بالایی برخوردار بوده و لازم است برنامهریزیهای صحیحی برای آنها صورت پذیرد.»