سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۲ / ۱۵:۰۵
کد مطلب: 18490
۲
۱

تأثير پايگاه اقتصادي اجتماعي در بروز بيماري‌هاي رواني

تأثير پايگاه اقتصادي اجتماعي در بروز بيماري‌هاي رواني
بيماري‌هاي رواني از مشكلات بزرگ جوامع امروزي است؛ مطالعات نشان می دهد بين عوامل اجتماعي و بيماري‌هاي رواني رابطه معناداري وجود دارد.بيماري رواني پديده‌اي اجتماعي است به اين علت كه در اوضاع و شرايط اجتماعي پديد مي‌آيد و ريشه‌هاي آن در ساختمان جامعه قرار دارد. بيماري رواني را بايد بيماري جامعه دانست نه بيماري افرادي كه جامعه از آن‌ها تشكيل مي‌شود. در اين ميان پايگاه‌هاي اقتصادي و اجتماعي مي‌توانند به عنوان متغير مستقل، موجب آشفتگي رواني مردم شود.
به عبارتي ساختار جامعه بر فرصت‌هاي زندگي اعضايش تأثير مي‌گذارد. بديهي است كه شيوع بيماري‌هاي رواني در گذشته به‌شدت امروز نبوده است و در هيچ عصري، شدت عواملي كه بر سيستم عصبي انسان فشار وارد مي‌كند و موجبات نابساماني و پريشاني افكار و عواطف وي مي‌شود، مانند عصر حاضر نبوده است.تحقيقات نشان مي‌دهد افرادي كه در سطوح پايين‌تر قشربندي اجتماعي قرار مي‌گيرند، از نابساماني‌هاي رواني بيشتري رنج مي‌برند؛ بنابراين،موقعيت فرد در چنين ساختارهاي اجتماعي با نابساماني فرد مرتبط است.
مطالعات حاضر ما را به اين نتيجه مي‌رساند كه آشفتگي‌هاي رواني به‌وسيله عوامل اقتصادي اجتماعي شكل مي‌گيرد. اما در اين ميان، كمتر نوشته‌اي به تبيين نظري اين اختلال مبادرت كرده و بيشتر، معيارهاي اختلالات رواني مورد بررسي قرار گرفته است و اگر هم درباره علت‌شناسي و عوامل به وجود آورنده اين اختلال سخني به ميان آمده يا بسيار موجز و مختصر بوده يا در مورد عوامل اقتصادي و اجتماعي كمتر سخن رفته است.

به عبارت ديگر،ساختار جامعه بر فرصت‌هاي زندگي اعضاي آن تأثير مي‌گذارد و آسيب‌پذيري افراد در برابر اثرات ضايعه، تحت تأثير پايگاه اقتصادي اجتماعي قرار مي‌گيرد. با توجه به پژوهش‌هاي مستمر نگارنده در بيمارستان‌هاي رواني شهر تهران، رابطه معناداري ميان پايگاه اقتصادي اجتماعي و بيماري رواني به دست آمده است.

براساس يافته‌هاي تحقيق، 79 درصد بيماران، متعلق به پايگاه اقتصادي اجتماعي پايين، 18 درصد متعلق به پايگاه اقتصادي اجتماعي متوسط و فقط 3 درصد از بيماران متعلق به پايگاه اقتصادي اجتماعي بالاي جامعه هستند.بيماري‌هاي رواني نتيجه كنش متقابل عوامل ارثي و سرشتي از يك سو و عوامل ساختاري و بيروني از سوي ديگر است.
الگوي حاكم بر درمان بيماري مبني بر اين عقيده است كه بيماري رواني، بيماري‌ جسماني است كه در مغز تجلي مي‌يابد در اين زمينه به عوامل ارثي وسرشتي بهاي بيشتري داده مي‌شود در صورتي كه با توجه به پژوهش حاضر نقش عوامل اقتصادي و اجتماعي در بروز بيماري‌هاي رواني از نقش عوامل ارثي و سرشتي نيرومند‌تر است.لذا تا علت اختلال رواني به گونه‌اي تقليل گرايانه به عوامل ارثي و ژنتيكي ربط داده مي‌شود، از درمان واقعي خبري نيست؛ به‌عنوان نمونه زن مطلقه و سرپرست خانه‌اي كه داراي شغل فرودستي است و به علت احساس فقر نسبي و شكاف طبقاتي عميق، گرفتار افسردگي مي‌شود، به‌حتم قرص‌هاي شيميايي مشكل مستاجر بودنش را حل نمي‌كند.
بنابراين نتيجه مي‌گيريم حفظ بهداشت رواني در جامعه مستلزم عدالت اجتماعي، فراهم كردن بسترهايي براي شكوفايي افراد، رفع تبعيضات و تعصبات غيرمنطقي و غيرعقلاني، ايجاد امنيت اقتصادي اجتماعي و فضايي زاينده و بالنده است كه فرد بتواند در آن آينده خود را برنامه‌ريزي كند.
مصطفي آب‌روشن /  عضو انجمن جامعه‌شناسي ايران
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

فقرادم را به کفر می کشاند بیماری روانی که سهل است.
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
خوشبختی یعنی بدست آوردن یک زندگی و تقسیم آن با دیگران!