سلامت معنوي؛ رکن چهارم سلامت
تاريخچه سلامت معنوي به عنوان جزيي از ابعاد مختلف سلامتي، به تاريخ برميگردد. از زماني که بشر تصميم گرفت به مقابله با بيماريها و ناخوشيهاي خود بپردازد، توجه به مسايل رواني معنوي هم نمايان شد و شايد قبل از دخالت طبيبان جسماني، پزشکان رواندرمان و معناگرا بودند که به کمک سلامت مردم آمدند...
براي تعريف سلامت، چهار بعد مختلف را تعريف ميکنند؛ شامل بعد جسماني، رواني، اجتماعي و معنوي، به اين معني که هر کدام از اين ابعاد دچار اختلال شود، روي ساير ابعاد هم تاثير ميگذارد و برعکس هر وقت بخواهيم عارضهاي از يکي از اين ابعاد را درمان کنيم، بايد از همه مولفههاي سلامت براي درمان بهره بگيريم. احتمالا همه ما شاهد موارد عديدهاي بودهايم که يک بيماري مشابه در دو فرد با خصوصيات رواني و اجتماعي مختلف و اعتقادهاي گوناگون، نشانههاي متفاوتي از خود بروز ميدهد و پاسخ به درمانها نيز براي آنها يکسان نيست. اين امر امروزه به اثبات رسيده است و ما سعي ميکنيم با بهرهگيري از دانش استادان دانشمند مرکز تحقيقات سرطان، جزييات بيشتري از سلامت معنوي را که کمتر درمورد آن صحبت شده است، بيان کنيم. تاريخچه سلامت معنوي همانطور که گفتم، اين تاريخچه به قدمت تاريخ است و گاهي به شکل معناگرايي و گاهي هم به صورتهاي انحرافي مثل جادوگري و کلاهبرداري و تحميق جامعه خودنمايي کرده است. در ادبيات ما، توجه جامع به سلامت نمادهاي مختلفي دارد. شاعران به پزشکي دستمريزاد ميگويند که هم به درمان جسمي بيمار (دواي تن) و هم به عافيت بيمار (راحت جان) که تعبير بسيار زيبايي از درمان رواني معنوي است، توجه ميکند. در ادبيات اسلامي اين توجه بسيار آشکارتر است. بهعنوان مثال امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه در قالب دعا براي سلامت چنين ميفرمايد: «خداوندا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا عافيت بخش، کافي و شفابخش و برتر و روزافزون بر عافيتي که بر بدنم سلامت توليد کند و در يک کلمه عافيت دنيا و آخرت و بر من منت نه به تندرستي و امنيت و سلامت در دين و بدن و بصيرت در دل» در اين کلام است که ابعاد سلامت به خوبي پرسش نمايانده ميشود همچنين در مثال ديگري در فراز 11 و 59 از دعاي معروف جوشنکبير که از امامسجاد(ع) به نقل از اجداد بزرگوارش و نهايتا به نقل از حضرت جبرئيل که به پيشگاه رسولا...(ص) ارائه شده است، توجه به معنا در تامين سلامت بسيار روشن نشان داده شده است که توصيه ميکنم خوانندگان عزيز علاوه بر متن عربي، متن فارسي آن را نيز مطالعه کنند. در اين دعا ميخوانيم «اي ذخيره من در روز سختي، اي اميد من هنگام مصيبت، اي مونس من در وقت ترس و...» يا ميخوانيم «اي دوست آنکه دوستي ندارد، اي طبيب آنکه طبيبي ندارد و....» يعني براي آنکه بيمار است، نيازمند است و مستأصل است. در ادبيات اسلامي، منبعي لايزال معرفي ميشود که ميتواند به تمام نيازهاي معنوي، رواني و بالتبع جسمي و اجتماعي پايان دهد. البته تفاوت است بين معناگرايي در دين، اخلاق و فرهنگ که خود بحث جداگانه?اي را مي?طلبد. اما حدود 32 سال قبل، يعني در سال 1979 ميلادي، سازمان جهاني بهداشت در اجلاسي بينالمللي، سلامت معنوي را به سه بعد قبلي سلامت يعني سلامت جسمي، رواني و اجتماعي اضافه کرد و از اين تاريخ بود که موضوع سلامت معنوي در ادبيات?سلامت روز جايگاه قويتر پيدا کرد و تحقيقات بسيار زيادي در اين مورد انجام شد.
براي تعريف سلامت، چهار بعد مختلف را تعريف ميکنند؛ شامل بعد جسماني، رواني، اجتماعي و معنوي، به اين معني که هر کدام از اين ابعاد دچار اختلال شود، روي ساير ابعاد هم تاثير ميگذارد و برعکس هر وقت بخواهيم عارضهاي از يکي از اين ابعاد را درمان کنيم، بايد از همه مولفههاي سلامت براي درمان بهره بگيريم. احتمالا همه ما شاهد موارد عديدهاي بودهايم که يک بيماري مشابه در دو فرد با خصوصيات رواني و اجتماعي مختلف و اعتقادهاي گوناگون، نشانههاي متفاوتي از خود بروز ميدهد و پاسخ به درمانها نيز براي آنها يکسان نيست. اين امر امروزه به اثبات رسيده است و ما سعي ميکنيم با بهرهگيري از دانش استادان دانشمند مرکز تحقيقات سرطان، جزييات بيشتري از سلامت معنوي را که کمتر درمورد آن صحبت شده است، بيان کنيم. تاريخچه سلامت معنوي همانطور که گفتم، اين تاريخچه به قدمت تاريخ است و گاهي به شکل معناگرايي و گاهي هم به صورتهاي انحرافي مثل جادوگري و کلاهبرداري و تحميق جامعه خودنمايي کرده است. در ادبيات ما، توجه جامع به سلامت نمادهاي مختلفي دارد. شاعران به پزشکي دستمريزاد ميگويند که هم به درمان جسمي بيمار (دواي تن) و هم به عافيت بيمار (راحت جان) که تعبير بسيار زيبايي از درمان رواني معنوي است، توجه ميکند. در ادبيات اسلامي اين توجه بسيار آشکارتر است. بهعنوان مثال امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه در قالب دعا براي سلامت چنين ميفرمايد: «خداوندا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا عافيت بخش، کافي و شفابخش و برتر و روزافزون بر عافيتي که بر بدنم سلامت توليد کند و در يک کلمه عافيت دنيا و آخرت و بر من منت نه به تندرستي و امنيت و سلامت در دين و بدن و بصيرت در دل» در اين کلام است که ابعاد سلامت به خوبي پرسش نمايانده ميشود همچنين در مثال ديگري در فراز 11 و 59 از دعاي معروف جوشنکبير که از امامسجاد(ع) به نقل از اجداد بزرگوارش و نهايتا به نقل از حضرت جبرئيل که به پيشگاه رسولا...(ص) ارائه شده است، توجه به معنا در تامين سلامت بسيار روشن نشان داده شده است که توصيه ميکنم خوانندگان عزيز علاوه بر متن عربي، متن فارسي آن را نيز مطالعه کنند. در اين دعا ميخوانيم «اي ذخيره من در روز سختي، اي اميد من هنگام مصيبت، اي مونس من در وقت ترس و...» يا ميخوانيم «اي دوست آنکه دوستي ندارد، اي طبيب آنکه طبيبي ندارد و....» يعني براي آنکه بيمار است، نيازمند است و مستأصل است. در ادبيات اسلامي، منبعي لايزال معرفي ميشود که ميتواند به تمام نيازهاي معنوي، رواني و بالتبع جسمي و اجتماعي پايان دهد. البته تفاوت است بين معناگرايي در دين، اخلاق و فرهنگ که خود بحث جداگانه?اي را مي?طلبد. اما حدود 32 سال قبل، يعني در سال 1979 ميلادي، سازمان جهاني بهداشت در اجلاسي بينالمللي، سلامت معنوي را به سه بعد قبلي سلامت يعني سلامت جسمي، رواني و اجتماعي اضافه کرد و از اين تاريخ بود که موضوع سلامت معنوي در ادبيات?سلامت روز جايگاه قويتر پيدا کرد و تحقيقات بسيار زيادي در اين مورد انجام شد.