پژوهشی که به همّت دانشگاه اوپسالا در سوئد انجام شده نیز بر تأثیر کارآمد و مقرون به صرفهٔ کتابدرمانی برای آرام کردن ناهنجاریهای رفتاری تأکید دارد.نکتهٔ قابل توجه دیگر این است: تلاشهایی که در زمینهٔ درمان از طریق مطالعه در فرانسه انجام میشود، بیشتر فردی و پراکنده است و به پزشک یا مدیر بیمارستان بستگی دارد، درحالیکه در آمریکای شمالی این تلاشها بیشتر سازماندهی و نهادینه شده است. بااینحال طی ده سال گذشته، تعداد اشخاصی که دورهٔ کتابدرمانی را گذراندهاند رو به افزایش است و کارشناسان کتابدرمانی برای کتابدارها و پزشکان و روانپزشکان و علاقهمندان این حوزه دورههایی برگزار میکنند. در حال حاضر، در بعضی از ایالتهای امریکا یا بعضی کشورهای اروپا مثل انگلستان و فرانسه میتوان از کتابدارانی که دورهٔ کتابدرمانی را دیدهاند، یاری گرفت.
یکی از کتابها برای درک بهتر این حوزه که بهعنوان مرجع شناختهشده اثری است با عنوان «کتابدرمانی» نوشتۀ مارک آلن اُواکنن (Marc-Alain Ouaknin)، فیلسوف و خاخام فرانسوی که در ۱۹۹۴ منتشر شد. رژین دتامبل (Régine Detambel)، نویسنده و کارشناس کتابدرمانی فرانسوی نیز کتابی دارد با عنوان کتابها از ما مراقبت میکنند که در آن از نقش کتابدرمانی و جنبههای کاربردی آن سخن میراند. وی کسی را کارشناس کتابدرمانی میداند که میتواند کتابی را پیشنهاد کند تا برای شخصی خاص و با نیازی مشخص مفید باشد. کارشناس کتابدرمانی باید نیاز مخاطبش را بشناسد و بتواند اعتماد او را برانگیزد.
اگر انتظار زیاد و خارقالعادهای از تأثیر کتابدرمانی نداشته باشیم، دستکم امکان آشنایی با کتابی خوب برایمان پیش میآید و این فرصت ایجاد میشود که مطالعه در حدّ حلّ یک مشکل یا گشایش گرهی ذهنی کمکمان کند. این تجربه دستکمی از درمان ندارد. چه، کتاب به همراه خوانندهاش در جهت گرهگشایی از روان قدم برمیدارد.
در روزگاری که اضطراب همنشین زندگی روزمرهمان شده، درمان به لطف خواندن مثل دادن میزان مشخّصی از آرامش است به روانی که به دنبال آرام و قرار میگردد. کتاب ما را با خودمان مواجه میکند و همانطور که پروست در کتاب در باب خواندن یادآوری کرده، تلنگری میزند به انفعال درونی. آلن دو باتن، از گردانندگان و پایهگذاران «مدرسهٔ زندگی» در لندن، کتابدرمانی را روشی میداند که ما را با زندگی درونیمان پیوند میدهد.
طبیعی است که هر فرهنگی دربارهٔ این موضوع نظر خودش را دارد. طرز فکر انگلیسیها جوری است که تجویز کتاب را بهعنوان روشی برای درمان پذیرفتهاند و «مدرسهٔ زندگی» در لندن کلاس و سمینار برگزار میکند و آلن دو باتن معتقد است قرار نیست حتماً کسی بیمار باشد تا بخواهد در این کلاسها و سمینارها شرکت کند. یا مثلاً در آمریکا از اواخر قرن بیستم انجمن ملّی «کتاب درمانگر» تأسیس شده که صلاحیت درمانگران را تشخیص میدهد. درحالیکه در کانادا کسانی که به کتابدرمانی علاقهمند هستند، اغلب از اعضای انجمنهای ادبیاند. نزد فرانسویها این تجربه به گونهای دیگر است: رژین دتامبل که قبلاً فیزیوتراپ بوده و تجربهاش بهعنوان کارشناس کتابدرمانی را با سالمندان شروع کرده، میگوید: «متوجّه شدم تخیّل در حرفهای این اشخاص غایب است، فقط از گذشته میگویند و بدون هیچ روایتی زندگی میکنند.» روش او مبتنی است بر آشتی دادن مراجعانش با تخیّل.
این همه مقدّمهای بود تا به این سؤال برسیم که «پس کِی نوبت ما میرسد؟»
ما ایرانیها درهرحال کم کتاب میخوانیم و زیاد دارو مصرف میکنیم. تا همین ده پانزده سال پیش استفاده از گیاهان دارویی و مراجعه به متخصص این علم چندان رایج نبود. حتی عدّهای کارشناسان گیاهان دارویی را «دکتر علفی» میخواندند. درحالیکه امروز هم رایج است و هم نزد خیلیها بر سایر روشهای درمانی برتری دارد. آیا نمیتوان از کتابشناسان کمک گرفت و در کنار مداواهای غیردارویی کتاب را هم وارد این حوزه کرد؟ کتاب در جامعهٔ ما هم میتواند اضطراب و افسردگی و ناهنجاریهای رفتاری را کاهش دهد، اگر گروهی توانمند از کتابداران، پزشکان، روانشناسان، مترجمان، نویسندگان و روزنامهنگاران حوزهٔ کتاب، کتابدرمانی در ایران را پایهگذاری کنند.
شاید بتوان گفت در ایران درمان به کمک کتاب تا حدّی از نوع خودپزشکی بوده؛ که حداقل در این یک مورد نه ضرر دارد نه آثار جانبی! اما امکانات و ظرفیتهای بالقوهای هم وجود دارد که بتواند این درمان را هدفمندتر کند. قرار نیست فقط شاهکارهای ادبی پیشنهاد شوند. مهم این است که خواندن بتواند ذهن خواننده را برانگیزد و او را نسبت به گرههای ذهنی خودش اندکی آگاه کند. گواه حیّ و حاضر، کتاب دلایلی برای زنده ماندن است از مت هیگ که با استقبال خوانندگان فارسیزبان مواجه شد. این کتاب از آن گروه کتابهایی است که در طبقهبندی دکتر بونه (نک. ابتدای مقاله) در دستهٔ دوم قرار میگیرد؛ یعنی روانشناسی به زبان ساده.
نویسندهٔ این کتاب از افسردگی خود میگوید و روند رفتن به ته چاه افسردگی و کمکم از آن بیرون آمدن را تعریف میکند. مت هیگ که نویسنده و خبرنگار است با زبانی ساده و ملموس از بیماریای میگوید که سالانه افراد زیادی را مستقیم و غیرمستقیم از بین میبرد و درعینحال هنوز که هنوز است در نزد عموم نه جدّی گرفته میشود نه بهراحتی تشخیصدادنی است. در این کتاب افسردگی بهعنوان بیماری بدقلق، اما پایشپذیری مطرح میشود و نویسنده از تلاش طاقتفرسایش برای قدمبهقدم فاصله گرفتن از این بیماری میگوید و نیز از تأثیر انکارناپذیر کتابهایی که بهنوعی نجاتش دادند.
این کتاب نوعی دستورالعمل شناخت و مواجهه با افسردگی است. استقبال خوانندگان فارسیزبان از این کتاب یا از جستارهایی در باب عشق اثر آلن دو باتن، یا کتابهای روانشناسی مثل آثار اریک فروم، اریک برن، تامس هریس، استیون هیز و اکهارت تول نشان میدهد کسانی هستند که کتاب را به داروی ضدافسردگی ترجیح میدهند. اقبال خوانندگان کنجکاوتر به موفقیت کتابهایی مثل ناخودآگاه اثر آنتونی ایستوپ میانجامد که در ردهٔ روانشناسی تخصّصی قرار میگیرند.
از طرف دیگر، عبارت «فیل گود بوکز» (Feel Good Books) که یکراست از آمریکا وارد فضای کتاب شده، معرّف ژانر تازهای است و به کتابهایی اطلاق میشود که بدون اینکه لزوماً شاهکار ادبی باشند، خواندنشان آسان است و با درونمایههای مثبت و پایانهای خوش و امیدوارانه به خواننده حسّ خوبی منتقل میکنند. اینکه در ردۀ آثار ادبی قرار بگیرند یا نه چندان اهمیت ندارد؛ آنچه مهم است این آثار حسّ مثبتی را منتقل یا ایجاد میکنند که برای خواننده مفید است.
مقولهٔ کتابدرمانی در ایران چندان شناخته شده نیست، اما سالهاست که فعالیتهای متعدّد، امّا پراکندهای در زمینهٔ آشتی دادن درمان و بهورزی از طریق کتاب صورت گرفته و خوشبختانه همچنان نیز در جریان است. از این میان میتوان از ایجاد کتابخانه در کانون اصلاح و تربیت به همّت شورای کتاب کودک اشاره کرد، یا پژوهشی تحت عنوان «تأثیر کتابدرمانی در کاهش میزان افسردگی در کودکان». همچنین، فعالیت پزشکانی، چون دکتر محمد احمدآبادی، پزشک عمومی و بنیانگذار انجمن کتاب سیمرغ، که کتاب را بهعنوان کمک درمان به بیمارانش تجویز میکند. از اقدامات باارزشی است که بیتردید در نهادینه کردن این فعالیت بهعنوان راه درمان مکمّل مهم خواهد بود. دکتر احمدآبادی میگوید: «در مطبّ خود کتابخانۀ کوچکی در اتاق انتظار دارم و به بسیاری از بیمارانم، با توجّه به مشکلاتی که دارند، کتاب برای مطالعه هدیه و یا امانت میدهم. مثلاً برای کسی که خیلی در زندگی احساس شکست و ناامیدی و افسردگی میکند، سه کتاب دختر ایران و زندگی بی حد و مرز و هرگز تسلیم نشو را برای مطالعه توصیه میکنم. حتی برای کسانی که به دنبال کاهش وزن و هستند، کتاب اثر مرکّب را پیشنهاد میدهم.» در این زمینه هنوز سهم تألیف به زبان فارسی اندک است و آثاری مثل مبانی روانکاوی فروید – لکان از دکتر کرامت موللی (نشر نی) از نوادر آثار مرجع و درخشانی هستند که در این حوزه به زبان فارسی نگاشته شده است. از این رو، انتخاب مترجمها اهمیت زیادی دارد که کتابی با درون مایهٔ روانشناختی و زبانی قابل درک را برمیگزینند و به همّت ناشران و با همراهی کتابفروشها به خواننده عرضه میکنند.
چنین تلاشهایی که تا به امروز به همّت اصحاب کتاب و پزشکان و روانشناسان شکل گرفته، در راستای گشایش مسیر کتابدرمانی در ایران تاثیری انکارنکردنی دارند.
برگرفته از:
انسان شناسی و فرهنگ