دکتر یاسمن متقیپور، دانشیار بازنشسته دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی، در چهارمین همایش روانپزشکی فرهنگی و اجتماعی مطرح کرد: تحقیقات مختلف نشان دادهاند که روشهای مداخله در خانواده با هدف برقراری ارتباط با خانواده بیماران، آموزش و حمایت از آنان در کاهش میزان عود، دفعات بستری و همچنین میزان استرس و فشار روانی خانوادهها موثر است.
دکتر یاسمن متقیپور، موضوع خدمات آموزش خانوادهها در ایران را، با توجه به شروع برنامهریزیها برای خدمات روانپزشکی جامعهنگر، حائز اهمیت ویژه و با اشاره به محدودیت تختهای بیمارستانی، و مراقبت اکثر بیماران توسط خانوادهها، فقدان چنین برنامههایی را موجب فشار بیشتر بر روی خانوادهها دانست.
بنا بر آنچه گفته شد، در ایران بیماران و خانوادهها دارای محدودیتهایی همچون محدودیت در امکانات و منابع هستند. در عین حال بیش از 99 درصد بیماران روانی توسط خانوادهها مراقبت میشوند. در این میان، خانوادههایی که بار اول درگیر فرایند بیماری شدهاند، بیش از دیگر خانوادهها از مشکلات رنج میبرند.
متقیپور براساس آمارهای به دست آمده از تحقیقی 10 ساله، کمیها و کاستیهای طرح آموزش خانواده در ایران را مورد بررسی قرار داد. طی این طرح که به مدت 10 سال با جلسات 2 ساعته بر روی خانواده بیماران بستری مبتلا به بیماریهای شدید روانپزشکی و در دو بخش روانپزشکی در تهران برگزار شد؛ 1957 نفر از خانوادههای بیماران مورد بررسی قرار گرفتند. از این میان، پرسشنامههای مراقبت از بیماران (نشاندهنده تجربیات خانواده مراقب) و GHQ (نشاندهنده میزان سلامت روان) توسط 266 نفر از خانوادهها پاسخ داده شد. براساس نتایج به دست آمده از اجرای پرسشنامهها، نیمی از خانوادهها در پرسشنامه GHQ نمره مساوی و بالای 6 را به دست آوردند که این نمره حاکی از وجود حداقل یک بیماری روانپزشکی، افسردگی یا اضطراب در افراد است. همچنین در خانوادههای GHQی بالای 6، تجربه مراقبت از بیمار به صورت منفی بالاتر بود و خانوادههای سایکوز بار اول، مشکلات بیشتری نسبت به خانوادههایِ بیمارانِ چندبار بستری، داشتند. آمار به دست آمده از این نمونه 266 نفری در تهران با تحقیقی برهمین اساس در انگلیس مقایسه شد که طبق نتایج پرسشنامه مراقبت از بیمار، تجربه منفی مراقبت از بیمار در ایران 2 برابر بیشتر از انگلیس به دست آمد. گرچه تجربیات مثبت مراقبت از بیمار در ایران نیز بالاتر از سطح آن در انگلیس است. (این امر میتواند حاکی از بالاتر نمره دادن (مثبت یا منفی) در فرهنگ ایرانی باشد.) طبق آماربه دست آمده در ایران، اغلب مراقبین از بیماران را، زنان و مادران تشکیل میدهند، 30 درصد از آنها بیسواد و یا دارای حداقل سواد هستند. تقریبا بیش از 99 درصد بیماران با خانوادههای خود زندگی میکنند و 42 درصد از خانوادهها دارای بیماران بار اول بودهاند.
این روانپزشک با اشاره به اینکه برای اجرای پایدار هر برنامه، به 5 عامل، مدیریت، ساختارهای سازمانی، آموزش گروههای آموزشدهنده، متون و منابع، و ارتباط بین مراکز نیاز است؛ ایران را در بحث محتوایی و آموزشی موفق دانست و نیاز به ایجاد ساختار و کمیتهای برای نظارت، و در عین حال مدیریتی که برنامه آموزش خانواده را در همه سطوح درمانی دنبال کند، یادآور شد.
وی در بحث منابع به جزوههای ترجمه و بازبینیشده برای شناخت بیماریهای روانپریشی، دوقطبی و توهمی، برای خانوادهها، همچنین کتابچههایی برای آموزش بیمار و خانوادههای بیماران شدید روانپزشکی، و در نهایت پاسخ به پرسشهای متداول خانوادهها به بیانی ساده، اشاره کرد.
متقیپور در پایان با اشاره به برگزاری دورههای کارگاهی برای رزیدنتهای روانپزشکی در کشور، برای رسیدن به محتوایی مشابه در ارتباط با خانواده بیماران؛ موفقیت اجرای دورهها در مراکز درمانی را موفقتر دانست. همچنین ایشان، ضمن اشاره به ضرورت ایجاد محتوایی یکپارچه برای آموزش به خانوادهها، بار دیگر بحث کم بودن سطح سواد مراقبین، خانم بودن اکثر آنها و تفاوت زبانی در مناطق مختلف، را مورد توجه قرار داد.