ضريب تلقينپذيري، ويژگياي است كه عدهاي از مردم آن را باور نداشته يا انكار ميكنند.
تاكنون شايد بارها اتفاق افتاده باشد كه فردي با انرژي مثبت فعاليتهاي روزانه را از سر گرفته باشد اما پايان روز يا ساعتي بعد تبديل به يأس و نگراني شده باشد و اين بيانگيزگي او، روحيه تلاش را هم از ديگران سلب كرده باشد.
جملاتي مثل چقدر رنگت پريده، چرا بيحالي و... كه گاه در ملاقاتهاي رودررو تكرار ميشود و ناخودآگاه با القاي امواج منفي در ذهن، الگوي رفتاري آن روز را تعيين كرده و به تبع رفتار ما، ديگران هم احساس ناخوشايندي پيدا ميكنند.
تجربيات باليني بيانگر آن است تلقينهاي كلامي، ديداري، فكري، نوشتاري و شنيداري سهم گستردهاي از سبك زندگي ما را تشكيل ميدهد و اين پديده كه از شاخصههاي شخصيت هر انساني است گاه موجب برقراري تعامل، حركت و پيشرفت در زندگي اجتماعي شده و گاه پسرفت را به دنبال دارد.
شناخت عواطف
عواطف و احساسات انسان همواره در گرو شناخت او از پيرامون خود است كه همگي در بخشي از مغز به نام كورتكس يا ماده خاكستري كه خارجيترين بخش آن است شكل ميگيرد.
كليه افكار، تمايلات و تجربيات در اين قسمت از مغز پردازش شده و با اثرات مثبت يا منفي خود، اعمال انسان را هدايت ميكند.
دكتر سجاد موسوي، روانپزشك، سيستم شناختي انسان را تحت تأثير تكرار ميداند و ميگويد: هنگامي كه موضوعي بهطور مكرر براي انسان تكرار ميشود اين موضوع تحت تأثير پديدهاي به نام القا در ذهن نهادينه شده و بخشي از ويژگيهاي شخصيتي فرد ميشود. اين پديده كه تلقين نام دارد براساس نوع شخصيت از درجات متفاوتي برخوردار است.
ابوالفضل شعبانپور، روانشناس، تلقين را تغيير تفكر فرد پيرامون موضوعي خاص ميداند كه ميتواند از دو جنبه مثبت و منفي برخوردار باشد.
وي معتقد است: تلقين، تجزيه و تحليل ذهني انسان را دگرگون كرده و باعث ميشود رفتارهاي كلامي و غيركلامي و حتي تظاهرات سيستم شناختي او را دستخوش تغيير كند.
به گفته دكتر موسوي، پديده تلقين در سنين مختلف به شكلهاي متفاوتي بروز پيدا ميكند.
بهطوري كه مشاهده ميشود نوجوانان بيشترين اثرپذيري از القاي تفكر را داشته و جوانان كمتر تحت تأثير قرار ميگيرند در حالي كه اين ويژگي شخصيتي در سنين بزرگسالي و سالمندي كمي بيشتر از دوران جواني ميشود.
به اعتقاد اين روانپزشك، ويژگيهاي شخصيتي نيز با پديده تلقينپذيري مرتبط است بهطوري كه شخصيتهاي وسواسي كمتر از القاهاي فكري ديگران تأثير ميپذيرند و شخصيتهاي هيجاني يا برونگرا خاصيت تلقينپذيري بيشتري دارند.
وي خصيصه تلقينپذيري را متفاوت از ويژگي دهنبيني در افراد ميداند و ميگويد: ضريب تلقينپذيري يكي از ملزومات شخصيتي هر فردي است كه به واسطه آن امكان رسيدن به باورها را فراهم ميكند.
ميزان پرورش اين جنبه از شخصيت در هر انساني متفاوت است و افراط و تفريط در آن تهديدكننده فرايند فكري افراد است.
بهگونهاي كه مشاهده ميشود كماهمــــيتشدن تلقينپذيري در افراد درونگرا آنها را به شخصيتي سنتي تبديل كرده و افراد برونگرايي كه همواره با القاي جامعه بيروني پيش ميروند با زيادهروي در امر تلقينپذيري تبديل به افرادي دهنبين ميشوند.
ضريب تلقينپذيري
تلقينهاي مثبت آثار بسزايي در زندگي روزمره دارند و ممكن است فرد را به سمت موفقيتهاي آتي سوق دهند در حالي كه تلقينهاي منفي اغلب بر تواناييها و نگرانيها تأكيد دارند و موجب احساس نااميدي در فرد شده و سرعت پيشروي انسان به سمت موفقيت را روز به روز كاهش ميدهند.
به گفته دكتر شعبانپور، تلقين بايد مثبت و ارزشمند باشد و با توانايي فرد مغايرتي نداشته باشد.
چنانچه فردي با استفاده از انرژي مثبت و براساس تواناييهايش به باورهاي صحيحي برسد، به مرور زمان شناخت بهتر و بيشتري نسبت به خود و محيط جامعه و زندگي پيدا كرده كه اين تغييرات دريچه تازهاي از زندگي را به روي فرد بازخواهد كرد.
وي ميافزايد: اشاره به تواناييها و تلقين مثبت براي فردي كه تصور جمعي مناسبي از خود ندارد و خود را ناتوان ميشمارد باعث ايجاد احساس كفايت و ارزشمندي در او شده و رفتار او را برخلاف گذشته از نظر ايجاد انگيزه اصلاح ميكند.
البته بايد توجه داشت كه در برخي جلسات و گروههاي آموزشي، تلقينهاي به ظاهر مثبت و غيرواقعي موجب پيدايش اميدهاي كاذب و دستنيافتني در فرد ميشود كه پس از قرارگيري وي در جامعه به دليل فقدان تطابق باورها با واقعيت، دچار افسردگي و سرخوردگي ميشود، لذا تلقين مثبت چنانچه با تواناييها و واقعيت مطابقت داشته باشد سازگاري فرد و اعتمادبهنفس او را افزايش داده و عوامل مؤثر بر منفيبافي را از بين ميبرد، در غير اينصورت موجب خودبزرگبيني و احساس شادي پوچ شده و باورهاي غيرواقعي را رشد ميدهد.
القاي تفكر مثبت يا منفي
عملكرد مغز انسان با اعمال و تفكرات او در ارتباط است.
به گفته دكتر علي اسماعيلي، روانشناس، تكرار يك جلسه اميدواركننده و انرژيبخش باعث فعاليت بخشهايي از مغز شده كه در نهايت موجب افزايش توانمندي انسان ميشود.
اين مسئله آنچنان در علم روانشناسي پررنگ است كه به واسطه آن بسياري از متخصصان براي درمان مبتلايان به اختلال بيمارپنداري استفاده ميكنند و با القاي جملات اميدواركننده به مرور تفكرات آنها را در جهت مثبت سوق داده و ظرفيت و توانايي فرد را به حداكثر ميرسانند.
بر اين اساس متخصصان معتقدند جملات منفي مانند نميتوانم يا نميشود تلقينهاي مخربي است كه پس از مدتي عليرغم وجود توانايي و مهارت تبديل به واقعيت شده و با كاهش انرژي فرد، او را منزوي كرده و از واقعيت دور ميكند.
تلقين در كودكان
از آنجا كه پرورش ضريب تلقينپذيري به عنوان يكي از ملزومات پيشرفت و ترقي بايد از سنين كم صورت گيرد، آموزش اين خصوصيت از دوران كودكي و پيشگيري از افراط آن، سلامت رواني فرزندان را پس از ورود به اجتماع تضمين ميكند.
به گفته دكتر موسوي، نظامهاي ارزشي يك خانواده، ميزان آسيبپذيري او را در آينده تعيين ميكند.
چنانچه خانواده از نظام ارزشي سالم و مطابق با ريشههاي اخلاقي جامعه و مذهب برخوردار باشد مطمئناً فرزندان خانواده را با تضاد كمتري روبهرو خواهد كرد و احتمال الگوبرداري از اطرافيان را در آنها كاهش ميدهد.
همچنين در مواقعي كه خانواده نقش تربيتي خود را به مدرسه يا جامعه محول كند، الگوي مناسبي براي فرزند خود نيست. نوجوانان هم نسبت به اعمال و رفتار دوستان و اطرافيان خود، تلقينپذيري بيشتري پيدا كرده و كمتر از خانواده الگو ميپذيرند.
از آنجا كه تكرار و بيان تفكرات موجب القا و تغيير رفتار ميشود و اين مسئله در دوران كودكي و جواني به دليل الگوبرداري شدت بيشتري پيدا ميكند، تعميم تفكرات و حتي آرزوهاي دست نيافته والدين به فرزند در صورتي كه مغاير با سطح توانايي او باشد، آسيب جدي به رشد كودكان و نوجوانان وارد ميكند.
دكتر اسماعيلي، در اين رابطه ميگويد: عدهاي از والدين از سنين كم به كودك خود مشاغلي چون پزشكي يا مهندسي را تلقين ميكنند بدون آنكه ميزان بهره هوشي و سطح تواناييهاي او را در نظر بگيرند.
در نتيجه به كاربردن چنين اصطلاحات و كلماتي جزئي از پردازشهاي ذهني دانشآموز شده و چنانچه كودك يا نوجوان به هر دليلي نتواند خواستههاي والدينش را عملي كرده و موفق شود احساس بيكفايتي كرده و مستعد آسيبهاي رواني ميشود، اين در حالي است كه اميد بخشيدن به فرزندان با استفاده از كلمات مثبت و انرژيبخش كه بيش از سطح توانايي او نباشد، انگيزه را افزايش ميدهد.
روزنامه ايران / 4آبان89