ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 27 مرداد 1394 ساعت 11:50 https://www.migna.ir/news/32601/عاشقي-وقت-نوجواني -------------------------------------------------- درباره علاقه دختران نوجوان به ستاره ها عنوان : عاشقي به وقت نوجواني! -------------------------------------------------- درباره علاقه دختران نوجوان به ستاره ها / مهم ترين ويژگي نوجوان، خيال پردازي است متن : سال هاي ابتدايي نوجواني من، هم زمان بود با پخش جُنگ «ساعت خوش» و اغلب زنگ تفريح ها، يک دعواي درست و حسابي بين عاشقان سينه چاک رضاعطاران و نصرا... رادش به راه بود. بازيگران شاد و بانمکي که براي دختربچه هايي که ما بوديم، جذاب ترين جوان هاي دنيا به حساب مي آمدند. کمي بعد، جک، ستاره فيلم پر سر و صداي «تايتانيک» با آن نگاه و لبخند و فرم متفاوت مو، تبديل شد به پسر مورد علاقه بعضي از دخترمدرسه اي ها. با ديدن عکس و پوسترش جيغ مي کشيدند و براي داشتن کيف و ساعتي با چهره و لبخندش، قلب شان تالاپ تالاپ مي تپيد. بعدتر، سرِ بازي هاي جام جهاني 1998، يک شبه خيلي ها عاشق باتيستوتا، بازيکن تيم آرژانتين که خوش تيپ ترين فوتباليست جام بود شدند. فکر کنم بعضي از ما تا وقتي ديپلم گرفتيم، چند ده بار عاشق و فارغ شديم. رضاشاهرودي، پائولومالديني، يکي دو تا خواننده، بازيگران سريال هايي مثل «در پناه تو»، «روزگار جواني» و... آدم هايي بودند که هر کدام در دوره اي، توفاني در قلب دختران نوجوان و احساسي به پا کردند و پوسترهايشان به در و ديوار اتاق و عکس هايشان توي دفتر خاطرات جا خوش کرد. اين تازه حال و هواي بچه هاي معمولي تر بود؛ بعضي هاي ديگر که کلا به هذيان و تخيل افتاده بودند و مثلا عابدزاده، همسايه مادربزرگشان بود و دو تا جمعه قبل تر هم پارسا پيروزفر را در مهماني دخترخاله شان ديده بودند و اتفاقا خشايار اعتمادي هم بهشان ابراز علاقه کرده بود! الان با به ياد آوردنش يک دل سير مي خنديم و مي پرسيم: عقلمان کجا رفته بود؟ و با حيرت اعتراف مي کنيم: چقدر ساده بوديم! البته بودند دخترهاي نوجوان زيادي که اصلا دچار چنين احساساتي نمي شدند يا اگر مي شدند بروز نمي دادند و تبديل به نقطه ضعفي در زندگي شان نمي شد. طبيعي است که با نگاه و تفکر و تجربه امروز، آن همه محبت و علاقه به ستاره ها، الکي و بي ارزش است ولي آن موقع اگر بزرگترها چنين حرفي مي زدند، به نظر عجيب و غيرمنطقي مي آمد. کما اين که اين روزها هم اگر گشتي در فضاي مجازي بزنيد، با انبوه فن پيج هاي آدم معروف هايي مواجه مي شويد که توسط دختران نوجوانِ علاقمند و متعصب، مديريت مي شود. انگار اين علاقه هاي بي اساس و بي نتيجه، مثل تمام تغييرات دوره بلوغ و نوجواني، خاصيت اين دوره، به ويژه براي بعضي از دختر خانم هاست که محدود به ستاره ها هم نمي شود و گاهي به شکل زود گذر اما ظاهراً عميق شامل پسرخاله و بوتيکي سرکوچه و... هم مي شود. امروز قرار است درباره همين موضوع حرف بزنيم: عشق هاي دوره نوجواني دختران به خصوص عشق به ستاره ها! اين که خانواده ها براي پيشگيري از اين احساسات عجيب چه کنند و در صورت بروزش چه واکنشي داشته باشند و... - پدرها به دختران شان محبت کنند يادداشت شفاهي دکتر مجيد ابهري (آسيب شناس و متخصص علوم رفتاري) - عشق و علاقه هاي سنين نوجواني، بيش از اين که بر مبناي منطق و احساس باشد، بر اساس تحولات فيزيکي و هورموني است. و اين به معناي دروغين يا کم ارزش بودنش نيست، بلکه صرفا بايد هوشيار بود. علاقه دختران نوجوان به جنس مخالف، علاوه بر تمام تحولات دوران بلوغ، يک دليل بسيار مهم دارد و آن، دوري دختران از پدرانشان و کمبود حضور يک مردِ مهربانِ قابل اعتماد در زندگي آن هاست. به عنوانِ يک آسيب شناس، به تازگي با پديده اجتماعيِ جديدي رو به رو هستم و آن عشق و محبت و رابطه دختران جوان با مردان مسن است. وقتي از دخترخانم مي پرسي چرا؟ مي گويد: اين آدم، هم جاي دوست پسرم است و هم جاي خالي پدر را برايم پر مي کند! پس قبل از هر چيز، پدرها به عنوان اولين و مهم ترين مرد زندگي يک دختر، براي در امان ماندن فرزندشان از آسيب هاي دوره نوجواني، هميشه و به ويژه در اين دوره حساس، حسابي هواي دخترخانمشان را داشته باشند. وقت بگذارند، حوصله به خرج بدهند، محبت کنند، حرف بزنند، بيرون بروند و خلاصه نوجوان را به لحاظ محبت و توجه، سيراب کنند. ولي به شکل خاص، علاقه دختران نوجوان به ستاره ها و سلبريتي ها، دو وجه دارد: يکي عملکرد خودِ ستاره ها که معمولا جوان هايي هستند که پيش از رسيدن به جنبه و ظرفيتِ لازم، به شهرت و ثروت و محبوبيت رسيده اند و گاهي به شکل هاي مختلف، دست به سوءاستفاده از اين امکانات مي زنند. مثلا به تازگي شنيدم برخي چهره ها با گرفتنِ مبلغي پول، به عنوانِ سورپرايز در مهماني هاي تولد و جشن هاي عروسيِ طرفدارانشان ظاهر مي شوند. بُعد ديگر ماجرا، خيال پردازي نوجوان است که دنياي ستاره ها را بيش از چيزي که هست، جذاب و رنگارنگ و زيبا مي بيند و متوجه واقعيت هاي تلخ و تکان دهنده اي که دور و بر اين ستاره ها در جريان است، نيست. مثلا نوجوان هيچ وقت به اين فکر نمي کند که بودن و ازدواج با آدمي که تقريبا کل يک کشور به او علاقه مند هستند و به شيوه هاي مختلف سعي در نزديک شدن به او و ابراز محبت دارند، چقدر مي تواند سخت باشد. شايد در چنين شرايطي، بهترين کار اين باشد که والدين، به خصوص پدرها، با محبت و توجه، ابعاد پنهانِ چنين علاقه هايي را براي نوجوانِ بي تجربه شان باز و بيان کنند و نوجوان را دعوت به صبر و تلاش براي رشد شخصيتي، علمي، معنوي و اجتماعي کنند.- - گفت وگو با سمانه علويان، مشاور امور خانواده درباره احساسات دختران نوجوان مهم ترين ويژگي نوجوان، خيال پردازي است   سال هاي بلوغ، سال هاي رشد همه جانبه است. نه فقط رشد جسمي و جنسي، بلکه رشد روحي، رواني، عاطفي، هيجاني، شناختي، اجتماعي و از همه مهم تر، عقلاني! در دختران، معمولا از 10 يا 12 سالگي و در پسران، از 13 سالگي بلوغ شروع مي شود و گاهي تا 18 يا 20 سالگي ادامه دارد. هميشه خوانده و شنيده ايم که سال هاي بلوغ و نوجواني، سال هاي حساسي است که بايد با دقت و توجه نوجوان و والدين سپري شود تا آسيب هاي خاص اين سن مثل علاقه افراطي به ستاره ها و چهره هاي مشهور که گاهي عاقبت تلخي دارد، کمرنگ شود. براي به دست آوردن شناخت عميق از سنين نوجواني، علاقه نوجوان به سلبريتي ها و راه هاي پيشگيري و کنترل اينجور علاقه ها، با سرکار خانم سمانه علويان، مشاور امور خانواده که کارنامه پرباري از تعامل با نوجوانان دارد، به گفت و گو نشستيم. در ادامه، نظرات و تجربيات ايشان در اين زمينه را مي خوانيد: بلوغ، دوره تحولات اساسي در سن بلوغ و سنين نوجواني، کل وجود شخص متحول مي شود و در تمام زمينه هاي فيزيولوژيک و روحي، فرد دچار تغييرات بنيادين مي شود. البته اين تغييرات يک شبه و با هم اتفاق نمي افتد و در آدم هاي مختلف به شکل هاي گوناگون بروز مي کند. اولين نشانه هاي بلوغ، جسمي و ظاهري است اما بيشتر تغييرات در ذهن نوجوان شکل مي گيرد. البته که منشاء اغلب اين تغييرات، ترشح هورمون هاي شيميايي است که خودش را در جسم يا رفتار نشان مي دهد. تحريک پذيري و حساس شدن، احساس بزرگسال بودن، نياز به تنهايي و استقلال، جست وجوي هويت، بررسي فلسفه وجود، بازبيني اعتقادات مذهبي، خلاقيت و خودشکوفايي و... همه از جمله تغييرات بلوغ است. نيازهاي جديد و عميق يک نوجوان در سنين نوجواني، يک سري نيازهاي جديد در فرد شکل مي گيرد. يا اگر جديد هم نيست و از کودکي وجود داشته، حداقل با جنس و عمق تازه بروز مي کند؛ مثلا نياز به ديده شدن، مورد توجه بودن، محبت ديدن و محبت کردن، مورد قدرداني قرار گرفتن، نوازش شدن، کلمات محبت آميز و اميدوار کننده شنيدن، مورد قبول واقع شدن، احساس تعلق کردن و... که ممکن است از بدو تولد در وجود فرد بوده، اما در نوجواني با شدت و سمت و سوي متفاوتي ديده مي شود که اتفاقا همين کمبود و عطش، در صورتي که در خانواده و توسط محارم سيراب نشود، نقطه شروع دوستي هاي خياباني يا عشق و علاقه هاي خيالي و يک طرفه به ستاره هاست. سرگرداني و خيال پردازي مهم ترين ويژگي نوجوان، خيال پردازي است. خيال پردازي به نوجوان کمک مي کند هر آنچه را که در واقعيت وجود ندارد در خيال تجربه کند. نوجواني، مرز ميان کودکي و بزرگسالي است. جسم، شبيه آدم بزرگ هاست ولي روحيه و عقل در عوالم کودکي سير مي کند. بزرگ ترها به دليل رشد جسمي از نوجوان توقعات و انتظاراتي دارند اما نوجوان هنوز براي مسئوليت پذيري آماده نيست. نوجوان دلش مي خواهد مورد توجه جمع باشد اما هيچکس قبولش ندارد. خلاصه همه چيز کمي مبهم است. اينجاست که خيال پردازي به کمک نوجوان مي آيد. نوجواني که دوست دارد مورد توجه جنس مخالف باشد، نوجواني که دوست دارد مشهور و محبوب باشد، دوست دارد زيبا و خوش تيپ و ايده آل باشد و خود را مرکز دنياي محدودش مي داند، در خيال، خودش را به جاي ستاره هاي موفق يا همسر و دختر سلبريتي ها تصور مي کند. تخيل، محدوديت و چارچوب هاي دنياي واقعي را محو مي کند و فرصت تجربه هر آنچه را که نمي توان در دنياي واقعي تجربه کرد فراهم مي کند. نوجوان به تخيلاتش پر و بال مي دهد و متاسفانه گاهي در اين تخيلات غرق مي شود. شبکه هاي پر دردسر اين روزها دسترسي ساده، سريع و بي واسطه به ستاره ها در فضاي مجازي، به دنبال کنندگان و طرفدارانشان توهم ارتباط، تعامل و صميميت مي دهد و به علاقه هاي افراطي نوجوانان به سلبريتي ها دامن مي زند. اگر نوجوان نسل قبل، در صورت علاقه به چهره هاي مشهور، راه و کانالي براي ابراز اين علاقه نداشت و بالطبع اميدي هم به ملاقات، ارتباط و وصال نبود، صفحه هاي شخصي هنرمندان در شبکه هاي اجتماعي به نوجوان امروز، فرصت ارتباط بي واسطه و بي پروا با ستاره را مي دهد و اينطوري هاست که من به عنوان يک مشاور فعال در حوزه نوجوانان، سالانه با تعداد زيادي نوجوانِ عاشق رو به رو هستم که از شدت علاقه و محبت به يک بازيگر، خواننده يا بازيکن فوتبال، به شرايط خاص و وخيمي رسيده اند. علاقه يک طرفه، عشق نيست! همان طور که مي دانيم عشق به معني يک پيوند دوطرفه است با سه ضلع تعهد و صميميت که با تعقل کامل مي شود. مهم ترين و اصلي ترين راه پيشگيري از بسياري از آسيب هاي نوجواني، دقت و توجه والدين در دوره کودکي بچه هاست، اين که بچه، دوره کودکيِ خوب و شيريني را تجربه کند. کودکي خوب و شيرين، نه با پول و امکانات که بيش از همه چيز، با محبت و حوصله و وقت گذاشتنِ پدر و مادر براي بچه رقم مي خورد. همانطور که مي دانيم، کودکي دو دوره است. دوره اول که از تولد تا هفت سالگي است و دوره دوم از هفت تا حدود زمان بلوغ. در دوره اول، بهترين روش برخورد با کودک، بازي است و در دوره دوم، بهترين راهِ ارتباط با بچه، کارهاي مشارکتي است. ضمن اين که از همان کودکي بايد حواسمان به رفتار و گفتارمان که مهم ترين الگوي بچه است، باشد. بچه ها هر آنچه را که در کودکي ضبط کردند در نوجواني بروز مي دهند و آن موقع ديگر براي اصلاح و تربيت خودمان يا آن ها دير است. نوجوانت را بشناس قدم بعدي، به دست آوردن شناختِ عمومي و اختصاصي از نوجوان است. اين که والدين و بزرگ ترها به شکل کلي، اطلاعات کافي درباره خصوصيات و ويژگي هاي دوره بلوغ و نوجواني داشته باشند و به شکل خاص، نوجوانِ خودشان را بشناسند، از جزئيات رفتاري نوجوانشان مطلع باشند و سطح توقع و انتظارشان از فرد، واقع بينانه باشد تا هم خودشان حرص نخورند، هم عزت نفس و اعتماد به نفس نوجوان پايين نيايد. بايد ذهن نوجوان را با برنامه هاي فکري مشغول نگه داشت و با ايجاد برنامه هاي ورزشي، انرژيِ نوجوان را تخليه کرد و با سپردن مسئوليت هاي کوچک، به نوجوان فرصتِ ابراز وجود داد. حفظ رابطه صميمانه باور کنيم که نوجوان از کنترل شدن و سوال و جواب و امر و نهي گريزان است و تجسس والدين، به پنهانکاري و شيطنتِ بيشتر نوجوانان دامن مي زند. مهم ترين نياز نوجوان، صميميت با والدين است. اين که احساس امنيت بکند و بتواند اعتماد کند و حرف دلش را راحت و بدون ترس به پدر و مادر بزند و بابت حرف و عملش، حتي اگر احمقانه و کودکانه باشد، مورد سرزنش و تمسخر و بي تفاوتي قرار نگيرد. نوجوان بيش از هر چيز به يک دوست صميمي نياز دارد. پدرها مي توانند به بهترين شکل اين نقش را براي دختران ايفا کنند و بسياري از نيازها و کمبودهاي دخترشان به محبتِ جنس مخالف را با محبت و توجه پدرانه، تامين کنند. براي يک دختر نوجوان، هيچ چيز دلگرم کننده تر از حمايت و پشتيباني همه جانبه پدر نيست. متاسفانه در ايران، دختران نوجوان بيشترين فاصله را با پدرانشان دارند و پدرها به اشتباه، به محض اين که احساس مي کنند دخترشان کمي بزرگ شده، دور مي شوند و اين زمينه ساز نزديکي دخترخانم به مردانِ ديگر است. اگر دختر نوجوانمان...بدانيم علاقه به ستاره ها در سنين نوجواني، مورد نادر و عجيبي نيست. همه مان، چه زن، چه مرد يک جورهايي تجربه اش کرده ايم و با گذشت زمان حل شده و از آن جز خاطره خنده داري باقي نمانده است. پس اگر متوجه علاقه نوجوانمان به يک سلبريتي شديم، قبل از هر چيز درک کنيم، بفهميم و موضوع را بزرگ نکنيم. همراهي نکنيم اما در فضايي امن و آرام به گفت و گو بنشينيم و درباره ابعاد مختلف اين علاقه حرف بزنيم. از تجربه هاي شخصي بگوييم و ضمن احترام به اين احساس، واقع بيني را در نوجوان تقويت کنيم. چشم نوجوان را باز کنيم و جهانِ تخيلي و رنگارنگ نوجوان را با بيان واقعيات، ترميم کنيم. عزت نفس را در نوجوان پررنگ کنيم و يادآوري کنيم راهِ درازي براي رشد و پيشرفت و تجربه يک عشق واقعي و چشيدن طعم شيرين زندگي در پيش دارد.