ميگنا : پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان 6 تير 1393 ساعت 13:59 https://www.migna.ir/note/25644/رابطه-ایده-آل-بین-پزشک-بیمار-کلید-اصلی-درمان-بیماری -------------------------------------------------- عنوان : رابطه ایده‌آل بین پزشک و بیمار کلید اصلی درمان بیماری ها -------------------------------------------------- اساسی ترین عامل در هر رابطه ای اعتماد است و ارتباط موفق و تعامل سالم بین بیمار و پزشک ترس و اضطراب را برطرف ساخته و به احساس خشنودی از خدمات ارائه شده مبدل می سازد. متن : ارتباط در جهان امروز کلید و رمز موفقیت در ارایه خدمات است؛ نکته مهم در برقرار ارتباطات موثر این است که هر واژه، ارتباط غیر کلامی، تصاویر نوشتاری و گفتار ممکن است برای افراد مختلف در فرهنگ های مختلف معانی خاص داشته باشد. ارتباط خوب و سالم بين پزشک و بيمار سنگ زير بنای مراقبت‌های خوب پزشکی است. تحقيقات نشان می‌دهد، بيشتر تشخيص‌های پزشکی و تصميم‌های درمانی براساس اطلاعات به‌دست آمده از مصاحبه است و اساس مصاحبه پزشکی ارتباط است. توانايی برقرارکردن ارتباط يک مهارت اساسی انسان است و مانند بسياری از مهارت‌ها بعضی افراد استعداد ذاتی بيشتری برای برقراری ارتباط نسبت به بقيه دارند،اما مهارت‌ها می‌توانند و بايد پيشرفت کنند.امور پزشكی، مداخله مستقیم در حیطه شخصی افراد را موجب می شود؛ امری كه از لحاظ اخلاقی چندان پسندیده نیست. از سوی دیگر پزشكی حرفه ای است كه بدون بهره مندی از احساس انسانی و همدلی و اعتقاد نمی توان آن را به درستی انجام داد و همین باعث می شود كه پزشكان از لحاظ اخلاقی جایگاه ویژه ای داشته باشند. در سال های اخیر، اخلاق پزشكی در سطح وسیعی در جامعه مطرح شده و موجب افزایش آگاهی مردم نسبت به این امور شده است. بخشی از این آگاهی ها به توسعه دانش و ظهور فناوری های نوین در زمینه هایی نظیر بیولوژی، بیوتكنولوژی و مهندسی ژنتیك در چند دهه گذشته مربوط می شود كه موجب ایجاد و گسترش مباحث اخلاق پزشكی در زمینه های مزبور هم شده و بخش دیگر به خاطر تحولات جامعه بشری در دهه های اخیر است. در صحنه طبابت، پزشك همیشه با بیمارانی روبه رو می شود كه به بیماران مشكل مشهورند. برخورد با چنین بیمارانی از همان لحظه اول دیدگاهی منفی در ذهن پزشك ایجاد می كند. این نگرش منجر به تلاش هایی می شود كه حاصل آن دوری جستن از بیمار و یا انجام اقدامات تشخیصی و آزمایشگاهی غیرضروری است. از طرف دیگر به بیمارانی مشكل گفته می شود كه به طور مكرر با ناراحتی های حاد و مزمن به پزشك مراجعه می كنند، تعداد زیادی نسخه دارویی در دست دارند، اقدامات تشخیصی آزمایشگاهی و رادیولوژیكی بیش از حدی برای آنها انجام پذیرفته، به متخصصان مشاور متعددی معرفی شده اند و پرونده این بیماران نشان دهنده حجم وسیع كار و تلاشی است كه پزشكان معالج به منظور تشخیص و درمان این بیماران انجام داده اند. امروزه بر این باور هستند كه چنین اقدامات غیرضروری و زیاده از حد، حاصل ارتباط پزشك با بیمار است كه هر دو در آن مسئولیت دارند. علاوه بر خصوصیات فردی پزشك و بیمار، عوامل اجتماعی نیز بر انتظارات و رفتار پزشك و بیمار تاثیر می گذارد. رضایت بیمار از ملاقات با پزشك، تبعیت از دستورات ارائه شده و ارائه تشخیص بالینی مناسب، نتیجه حاصل از ملاقات پزشك و بیمار است. در مورد بیماران مشكل، هدف، بهبود تبعیت از دستورات و پذیرش نتایج اقدامات انجام شده از طرف بیمار، رفع نگرش منفی و كاهش حجم پرونده بیمار از طرف پزشك معالج است. پزشكان در مواردی احساس می كنند كه در ارائه كمك و درمان به برخی از بیماران با مشكل مواجه هستند. اغلب این بیماران افرادی هستند كه مرتب مراجعه می كنند و هیجان و استرس دارند، علایمی كه اظهار می دارند بر پایه و اساس بیماری عضوی قابل توجیه نیست، از بیماری عضوی مزمن همراه با مسائل شدید روانی رنج می برند و یا دچار بیماری مزمن عضوی هستند كه به درمان، پاسخ كامل و خوب نمی دهد. البته باید در نظر داشت قبول و پذیرش بیماری برای برخی از بیماران بسیار سخت است و تحمل و ظرفیت آن را ندارند. اختلال شخصیتی پزشك نیز همانند بیمار در پیچیدگی روابط تاثیر می گذارد و به همان اندازه در نتایج ملاقات تاثیر دارد. مروری بر مطالعات آموزش مهارت‌های ارتباطی به دانشجويان پزشکی و پزشکان نشان داده که اين آموزش باعث موفقيت برقراری ارتباط شده است. هدف ارتباط عبارت است از: مبادله اطلاعات، ايجاد فهم مشترک، اعتماد و رسيدن به تصميم‌گيری مشترک. نياز است پزشکان مهارت‌های اساسی پايه مانند مهارت‌های بين فردی پزشک و بيمار مانند: سلام و احوالپرسی کردن، گوش دادن فعال، همدلی، احترام، علاقه‌مندی، تواضع، حلم و بردباری، رازداری، جمع‌آوری اطلاعات، دادن اطلاعات و آموزش بيمار و مهارت‌های پيشرفته ارتباطی را ياد بگيرند. - روش های ارتباط پزشک با بیمار پزشکان با ادای یک سوگند، متعهد می‌شوند به نجات زندگی‌ها بپردازند و در اوج رضایت از زمانی که پشت سر گذاشته‌اند، امیدوار به آینده‌ای پرثمر، بر منصب طبابت می‌نشینند. اکنون بعنوان یک متخصص مغز و اعصاب ، قلب ، ریه و یا هر تخصص دیگر به یکی از ارزشمندترین حرفه‌های بشری مشغولند. حرفه‌ای که رسالت "درمان" را بر دوش دارد. به سبب این شغل ، در طول روز با افراد زیادی از گروه های مختلف جنسی، اجتماعی و سنی مواجه می‌شوند. این افراد گرچه باهم فرق دارند اما پزشک همه را با یک نام مشترک یعنی بیمار می‌شناسد و بیمار می‌داند که می‌تواند به او اعتماد کند و مشکل خود را با وی درمیان گذارد. به دلیل همین اعتماد، بیمار، تصمیم گیری درباره سلامت خود را به پزشک می‌سپارد. قابلیت و توانایی علمی پزشک از مهمترین دلائل این اعتماد است اما آنچه بیمار بدان نیاز دارد تنها تجربه و مهارت علمی پزشک نیست بلکه او طبیبی را برای درمان دردش می‌جوید و طبیب، پزشکی است که درمان را با حس همدردی و محبت نسبت به بیمار خود همراه می‌سازد. این شفقتی است که طبابت را زینت می‌بخشد و تاثیر شگفتی در جلب اعتماد بیمار به طبیب و روند درمان دارد. در گذشته که راههای مشخصی برای درمان بیماریها وجود نداشت، پزشکی به جای آنکه یک علم باشد بیشتر یک هنر محسوب می‌شد. با ظهور علم و تکنولوژِی، جنبه‌های میان فردی مراقبت از بیمار تحت الشعاع قرار گرفت اما امروزه نگاه اجتماعی به علم پزشکی مجددا رواج یافته است. بطور کلی ارتباط بین پزشک و بیمار دو بعد ابزاری و بیانی دارد. جنبه ابزاری پزشکی مستلزم مهارت پزشک در استفاده از تکنیکهای درمانی ، انجام تستهای تشخیصی ، معاینات بدنی است و بعد بیانی آن منعکس کننده هنر طبابت است که شامل برقراری ارتباط صمیمی و گرم با بیمار و احساس همدردی با اوست. روش های ارتباط پزشک با بیمار مدل فعال – نافعال برخی معتقدند تمایز قدرت بین پزشک و بیمار برای تداوم دوره درمانی موثر لازم است. بیمار برای درمان خود اطلاعاتی را بدست می‌آورد و طلب کمک می‌کند. پزشک هم یک سری دستورالعملها را توصیه می‌کند و بیمار ناگزیر باید بپذیرد. این مدل شاید در موارد فوریتهای پزشکی موثر باشد اما در مورد بیماریهای مزمن محبوبیت خود را از دست داده است. در این روش پزشک درمان بیماری را بر عهده می‌گیرد اما بیمار هیچ اراده و کنترلی در روند درمان ندارد. مدل هدایت – همکاری این روش معمولترین راه درمانی است که در آن پزشک درمان را توصیه نموده و بیمار همکاری می‌کند. روش فوق با این ایده که "دکتر بهتر می‌داند" تطابق دارد که در آن پزشک دخالت دیکتاتور مآبانه‌ای ندارد بلکه مسئول است تا بهترین درمان را بیابد. بیمار هم اجازه دخالت چندانی نداشته و موظف است با پزشک همکاری کند. مدل مشارکت دو طرفه در مدل سوم پزشک و بیمار هر دو مسئولیت تصمیم گیری و برنامه ریزی دوره درمان را بر عهده دارند. هر دو طرف به نظر یکدیگر احترام می‌گذارند. برخی می‌گویند این مناسب‌ترین راه درمان بیماریهای مزمن است که در آن پزشک و بیمار ارتباط پیوسته و مفیدی باهم دارند تا کفایت درمان را بررسی کنند. خصوصیات یک پزشک خوب پزشک خوب: - متوجه نیازهای بیمار است -  توانا ، همراه ، مشاور ، صمیمی ، و اطمینان دهنده - متعادل ، با ایمان ، با شهامت ، و شجاع - با توجه ، دل نگران ، با قابلیت ، دلسوز ، بی‌پروا ، خلاق ، دارای مهارتهای ارتباطی قوی - خونسرد ، تسلی دهنده ، مدارا کننده ، با وجدان و وظیفه شناس ، همراه ، و صاحب کمال و معرفت - کاوشگر ، دارای توانایی مباحثه و مناظره ، قاطع ، حساس و دقیق - پیرو اصول اخلاقی ، دارای حس یکدلی ، کارآمد ، بردبار ، مشتاق و پرانرژی - دارای رفتار دوستانه ، باوفا نسبت به بیمار ، انعطاف پذیر - انسانی صادق ، خوش اخلاق ، نوع دوست ، فروتن ، با وقار و امیدوار - روشنفکر ، محقق ، منصف ، دارای اطلاعات مفید - دارای قضاوت عاقلانه و عادلانه ، خوش برخورد - مطلع و مهربان - آماده یادگیری ، شنونده خوب و وظیفه شناس - سخاوتمند ، پذیرای افکار نو ، خوش بین و هوشیار - صبور و با گذشت - واقع بین ، عاری از خود پرستی و عجب و ... است. شاید شناخت همه ویژگیهای پزشک خوب دشوارباشد و حتی با اطلاع از این شرایط ، ممکن است موارد دیگری در زمینه درمان برخی بیماران باشد که وی باید از آن آگاهی یابد. آنچه یک پزشک را به طبیبی حاذق تبدیل می‌کند همراهی علم پزشکی با هنر طبابت است. این دو متضاد هم نیستند بلکه کامل کننده یکدیگرند. رابطه پزشک با بیمار از دیدگاه روانشناختی درک وجود ارتباط مستقیم و غیرمستقیم میان جسم و روان را می توان را به حق، یکی از مهم ترین دستاوردهای علم پزشکی در طول دهه های اخیر قلمداد کرد. چنین درکی، علاوه بر اینکه در روند درمان و بهبود بیمار نقش بسیار عمده و سازنده ای ایفا می کند، بر سنگینی و اهمیت وظیفه وتکلیف طبیب نیز به مقدار زیادی می افزاید، به عبارت دیگر طبیب در زمان حاضر، به لحاظ لزوم و وجوب در نظر گزفتن مؤلفه های جسمی و روانی - اجتماعی، در پیدایش بیماری و تشخیص آن تکلیفی بسیار شاق تر از گذشته دارد. اکثر پزشکان در ارتباط تشخیص و درمان، روش«پزشک مداری» را اتخاذ می کند، به این معنی که به منظور تشخیص بیماری، با توجه به نشانه ها و علائم جسمانی بیمار، سوالات خاص مربوطه را مطرح می کنند. به این ترتیب بیمار بیشتر نقش پاسخگوی سوالات مطروحه را ایفا می کند گو آنکه اینگونه «جهت دادن ها» به بیمار در گزارشش ، اطلاعات مفیدی در اختیار پزشک قرار می دهد، ولی ، به لحاظ عدم توجه به اوضاع و مشکلات روانی بیمار از کفایت و کارایی کافی درمانی برخوردار نخواهد بود. روشی دیگر روش«بیمارمداری» است که طی آن طبیب به بیمار فرصت می دهد تا با آزادی کامل و بدون هیچ مانع و رادعی «هر چه می خواهد دل تنگش» بیان کند. البته این روش باب وسیع و گسترده ای به ما از ضمیر و مکنونات درونی بیمار می گشاید و بخصوص بیمار از مقاومت های درونی خویش در قبال سیل سؤالات مستقیم پزشک رهایی می یابد، جلوگیری از ایجاد مقاومت خود نقش عمده ای در تشخیص و مداوای بیماری ایفا می کند، اما روشن است که این روش نه تنها در کشورما بلکه تقریبا در هیچ یک از ممالک «راقیه» از نظر بهداشتی به لحاظ کثرت مشغله قابل اجرا نمی باشد و لذا پزشک باید روش میانه ای اتخاذ نماید و در هر حال به وضع روحی بیمار حتی الامکان توجه کافی داشته باشد و الا در تشخیص علل بیماری هایی که عامل عاطفی زیادی دارند موفقیت کامل نخواهند داشت و برخورد با آن تنها علامتی و خشک خواهد بود، بخصوص اگر مشکل واقعی بیمار در زیر سرپوش علائم ونشانه های نهفته باشد، مکشوف نخواهد شد و به علت عدم ایجاد ارتباط صمیمانه با بیمار ، جو لازم اعتماد نیز حاصل نخواهد شد، و لذا روش طبیب باید بدین منوال باشد که ضمن توجه به گفتار و مشکلات درونی بیمار ، روند مصاحبه را تحت هدایت خویش داشته باشد تا هر دو منظور تأمین گردد، یعنی هم معاینات و مصاحبه پزشکی دارا ی جهت و هدف باشد و هم بیمار با اظهار علاقه طبیب نسبت به مسائل درونیش احساس صمیمیت کند. به طور کلی پزشک باید از نقطه نظر بالینی نکات زیر را مورد توجه قرار دهد: 1- احساس مسئولیت پزشک 2- رعایت اصول اخلاقی 3- توجه به اعتقادات مذهبی بیمار 4- توجه به ذخایر عاطفی و ذهنی بیمار 5- توجه به میزان اطلاعات بیمار 6- توجه به معنای خاص بیماری برای بیمار 7- توجه به میزان آگاهی از وضعیت بیماری فرد 8- حضور ذهن و احترام در گفتار و رفتار و تأکید بر امیدواری   رابطه پزشک و بیمار! امور پزشكی، مداخله مستقیم در حیطه شخصی افراد را موجب می شود؛ امری كه از لحاظ اخلاقی چندان پسندیده نیست. از سوی دیگر پزشكی حرفه ای است كه بدون بهره مندی از احساس انسانی و همدلی و اعتقاد نمی توان آن را به درستی انجام داد و همین باعث می شود كه پزشكان از لحاظ اخلاقی جایگاه ویژه ای داشته باشند. در سال های اخیر، اخلاق پزشكی در سطح وسیعی در جامعه مطرح شده و موجب افزایش آگاهی مردم نسبت به این امور شده است. بخشی از این آگاهی ها به توسعه دانش و ظهور فناوری های نوین در زمینه هایی نظیر بیولوژی، بیوتكنولوژی و مهندسی ژنتیك در چند دهه گذشته مربوط می شود كه موجب ایجاد و گسترش مباحث اخلاق پزشكی در زمینه های مزبور هم شده و بخش دیگر به خاطر تحولات جامعه بشری در دهه های اخیر است. در صحنه طبابت، پزشك همیشه با بیمارانی روبه رو می شود كه به بیماران مشكل مشهورند. برخورد با چنین بیمارانی از همان لحظه اول دیدگاهی منفی در ذهن پزشك ایجاد می كند. این نگرش منجر به تلاش هایی می شود كه حاصل آن دوری جستن از بیمار و یا انجام اقدامات تشخیصی و آزمایشگاهی غیرضروری است. از طرف دیگر به بیمارانی مشكل گفته می شود كه به طور مكرر با ناراحتی های حاد و مزمن به پزشك مراجعه می كنند، تعداد زیادی نسخه دارویی در دست دارند، اقدامات تشخیصی آزمایشگاهی و رادیولوژیكی بیش از حدی برای آنها انجام پذیرفته، به متخصصان مشاور متعددی معرفی شده اند و پرونده این بیماران نشان دهنده حجم وسیع كار و تلاشی است كه پزشكان معالج به منظور تشخیص و درمان این بیماران انجام داده اند. امروزه بر این باور هستند كه چنین اقدامات غیرضروری و زیاده از حد، حاصل ارتباط پزشك با بیمار است كه هر دو در آن مسئولیت دارند.میگنا دات آی آر،علاوه بر خصوصیات فردی پزشك و بیمار، عوامل اجتماعی نیز بر انتظارات و رفتار پزشك و بیمار تاثیر می گذارد. رضایت بیمار از ملاقات با پزشك، تبعیت از دستورات ارائه شده و ارائه تشخیص بالینی مناسب، نتیجه حاصل از ملاقات پزشك و بیمار است. در مورد بیماران مشكل، هدف، بهبود تبعیت از دستورات و پذیرش نتایج اقدامات انجام شده از طرف بیمار، رفع نگرش منفی و كاهش حجم پرونده بیمار از طرف پزشك معالج است. ● خصوصیات بیماران مشكل از نظر تاریخی، قانون و مقررات مشخصی برای تعریف و شناخت بیماران مشكل وجود ندارد. اغلب این بیماران خانم ها هستند و از علایم جسمی نامشخص كه برحسب زمان نیز متغیر است، شكایت دارند. این بیماران اغلب ابراز تنفر، ناسازگاری، ترس و ناامیدی دارند و نسبت به پزشك معالج نیز بدبین هستند. این بیماران اغلب نوعی از بیماری را مطرح می كنند كه تظاهر غیرطبیعی دارد و همواره سعی در وانمود كردن علایم جسمی آن دارند. این قبیل بیماران ممكن است اختلال شخصیتی نیز داشته باشند. ● تظاهر غیر طبیعی بیمار طبق شواهد علمی و تجربی براساس فیزیولوژی و روان شناسی، هر بیماری اعم از جسمی و درمانی از علایم خاصی برخوردار است. بنابراین بروز هر نوع علامتی در بیماران نشانه وجود یك بیماری خاص است و شخص را وادار می سازد تا در جهت تسكین و بهبود آن اقدام نماید. باید توجه داشت كه واكنش افراد نسبت به بیماری ها متفاوت بوده و احتمال دارد كه تظاهرات آنها نیز در هر فرد به گونه ای ویژه باشد. برخی مواقع ممكن است تظاهر به بیماری وجود داشته باشد در صورتی كه فرد دچار عارضه جسمی نیست. بیمارانی كه با شكایات متعدد به پزشك مراجعه می كنند و ضایعات عضوی آنها ناچیز و كم اهمیت است، اغلب در ردیف بیمارانی قرار می گیرند كه بیماری آنها رفتار غیرطبیعی دارد و اطلاق لقب بیمار روانی نیز به آنها محتمل است. ●اختلال شخصیتی  اگر بیمار یا پزشك از اختلال شخصیتی برخوردار باشند، برقراری ارتباط بین آنها اغلب با مشكل مواجه می شود.اغلب این بیماران در برابر مسائل روحی و روانی حالت دفاعی به خود گرفته، واكنش های تندی از خود نشان می دهند كه موجب برداشت غیرواقعی و توجیه و تفسیر نامناسب از مسائل می گردد. به نحوی كه به طور مستقیم در رفتار و برقراری ارتباط با دیگران اثر می گذارد. این بیماران در برخورد با مسائل اجتماعی از استرس و اضطراب درونی رنج می برند كه كارایی و بازدهی آنها را كاهش می دهد. ●تظاهر به بیماری عضوی تظاهر به بیماری عضوی اغلب در بیمارانی مشاهده می شود كه به طور مرتب از علایم جسمانی شكایت می كنند؛ در حالی كه بیماری آنها را نمی توان به یك عارضه عضوی نسبت داد و یا میزان و شدت علایم به مراتب بیشتر از عارضه جسمی است. پزشكان به چنین بیمارانی، لقب بیماران مشكل داده اند. تظاهر به بیماری جسمی همانند رفتار غیرطبیعی بیماری، ناشی از ارتباط بین جسم، روح، بیماری و احساس بیماری است و علت آن كاملاً مشخص نیست و به عوامل فرهنگی و خانوادگی بستگی دارد. اگر این بیماران را با بیماران روانی مقایسه نماییم، مشاهده می كنیم كه این افراد از افسردگی كمتری برخوردارند و میزان نارضایتی آنها از جامعه، میزان استرس اجتماعی و شغلی و همچنین وابستگی آنها به دیگران به مراتب كمتر است. گاهی اوقات این بیماران را هیستریك یا هیپوكندریازیس (خود بیمارانگاری) می نامند. ●خصوصیات پزشكان آموزش پزشكی، رفتار و روش هایی را به پزشكان می آموزد كه به همراه خصوصیات ذاتی خود به بررسی و معالجه بیماران بپردازند. اگر چه این روند در ملاقات با بیماران ثابت است، با این وجود ممكن است تحت تاثیر عوامل مختلف قرار گرفته و در خصوصیات پزشك تاثیر بگذارد. نفوذ عوامل به پزشك و نظرات او وابسته است، یا اینكه پزشك در ملاقات با بیماران تا چه حد به محوریت بیماران احترام قائل است و یا تا چه حد به محوریت پزشك معتقد است، بیمار را از دریچه بیماری و پزشكی می نگرد و یا اینكه در برابر مسائل روحی و هیجانی بیمار تحت تاثیر قرار می گیرد و سعی در درك آن دارد تا بتواند در جهت حل مسائل بیمار تلاش نماید. پزشكان در مواردی احساس می كنند كه در ارائه كمك و درمان به برخی از بیماران با مشكل مواجه هستند. اغلب این بیماران افرادی هستند كه مرتب مراجعه می كنند و هیجان و استرس دارند، علایمی كه اظهار می دارند بر پایه و اساس بیماری عضوی قابل توجیه نیست، از بیماری عضوی مزمن همراه با مسائل شدید روانی رنج می برند و یا دچار بیماری مزمن عضوی هستند كه به درمان، پاسخ كامل و خوب نمی دهد. البته باید در نظر داشت قبول و پذیرش بیماری برای برخی از بیماران بسیار سخت است و تحمل و ظرفیت آن را ندارند. اختلال شخصیتی پزشك نیز همانند بیمار در پیچیدگی روابط تاثیر می گذارد و به همان اندازه در نتایج ملاقات تاثیر دارد.   رابطه ایده‌آل بین پزشک و بیمار ( دکتر سیدمهدی حسن زاده) «مردم شاید نتوانند میزان سواد پزشکان را حدس بزنند اما می‌توانند احساسات و عواطف او را درک کنند. مردم به پزشکی نیاز دارند که با آنها ارتباط روحی برقرار کند و مشکلات آنها را بفهمد. هنگامی که بیماری به مطب پزشک مراجعه می‌کند، انتظار دارد با خوش‌رویی و اخلاق‌خوب مواجه شود و پزشک نیز نخستین قدم درمانی را برای بیمار بردارد.» اینها را دکتر سیدمهدی حسن‌زاده، روان‌پزشک و فلوشیپ روان‌پزشکی فرهنگی اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران می‌گوید که علاقه بسیار زیادی به اخلاق پزشکی دارد و آن را از منظر سلامت روان نیز تجزیه و تحلیل می‌کند. از دیدگاه یک متخصص روان‌پزشکی فرهنگی اجتماعی، تعریف پزشک و بیمار چیست؟ پزشک یک کارشناس با تحصیلات عالی است که مسوولیت تامین سلامت مردم را دارد و بیمار، انسانی دردمند است که عضوی آسیب‌دیده دارد و از یک بیماری رنج می‌برد و به همین دلیل به پزشک مراجعه می‌کند. او همیشه با خود، گذشته افکار، اعمال، رفتار، خاطرات و شخصیتش را حمل‌ می‌کند. او یک مرد، زن یا کودک است. بیمار نه یک شماره است و نه تیروئید و یا کولیت؛ او انسانی است که گواتر یا کولیت دارد. و آن‌وقت تعریف بیماری چه می‌شود؟  بیماری اختلال یا اشکال در یک عضو، اندام یا دستگاه بدن است و گاهی به طور ناگهانی و حاد و گاهی آهسته و کند طی زمان و به طور مزمن ایجاد می‌شود. گاه خود به خود خوب می‌شود و گاهی با درمان بهتر می‌شود و البته در برخی مواقع نیز قابل درمان نیست. به نظر شما نخستین نیاز بیمار هنگام مراجعه به پزشک چیست؟ بیماری هرچه باشد، بیمار نیاز به آرامش دارد. مشکل اساسی اینجاست که پزشکان به علت باورهای غلط آموزشی که هنوز هم ادامه دارد، با بیماری به خوبی آشنا هستند اما مهارت آنها در برخورد با بیمار کافی نیست. اگر پزشکان این دوره آموزشی را فرا گیرند، رابطه پزشک و بیمار برقرار و محکم می‌شود. رابطه محکم پزشک و بیمار چه نتایجی به بار خواهد آورد؟ در نخستین مرحله مراجعه منظم بیمار به پزشک و سپس همکاری بسیار بالای بیمار با پزشک را در برخواهد داشت و در نهایت سبب کوتاه شدن طول درمان و صرفه‌جویی در بودجه سلامت کشور می‌‌شود. آمار مراجعه به پزشکان متعدد برای یک بیماری خاص کاهش می‌یابد و در وقت مردم و پزشکان صرفه‌جویی می‌شود که با این کار میلیاردها تومان در هزینه ناشی از اعمال‌‌جراحی بی‌جا و اقدامات آزمایشگاهی بی‌مورد صرفه‌جویی خواهد شد و رنج مردم به دلیل مراجعات مکرر به پزشکان که قابل اندازه‌گیری با اعداد و ارقام نیست، کاهش می‌یابد. به این رابطه چه تاثیری در میزان شکایت و قصور پزشکان دارد. به‌طور قطع و یقین، روابط مناسب بین پزشک و بیمار باعث کاهش قصور پزشکی و در نتیجه کاهش شکایت‌های مردم از پزشکان می‌شود و میزان خوش‌بینی به جامعه پزشکی را ارتقا می‌دهد. همچنین عوارض بعد از عمل جراحی از جمله دیرجوش خوردن زخم‌ها و عفونت‌ها کاهش پیدا می‌کند و در حرفه روانپزشکی، زخم روان بیمار که بدتر از زخم تن اوست زودتر بهبود می‌یابد. استنباط من از کلام شما این است که ارتباط انسانی و متعالی پزشک و بیمار سبب اجرای صحیح دستورات درمانی می‌شود؟ بله. دقت کنید که باید برای بیمارانمان به دقت درباره بیماریشان توضیح دهیم. هنگامی که به بیماری می‌گوییم آزمایش‌های شما نشان می‌دهد که اسیداوریک خون‌تان افزایش یافته است، باید در نظر داشته باشیم که او مضطرب خواهد شد. شاید بیمار از اسیداوریک چیزی نفهمد و از بالا بودن آن دچار تنش و اضطراب شود و پیش خودش فکر کند که دارد می‌میرد. فراموش نکنید که انسان‌ها حرف کسی را گوش می‌کنند که او را دوست داشته باشند. تقریبا نیمی از بیماران حرف نشنو هستند و ریشه این خصلت در این است که رابطه پزشک و بیمار به درستی شکل نگرفته است و در نتیجه بیمار در همان جلسه اول پزشک خود را تعویض کرده و به پزشک دیگری مراجعه می‌کند. چه توصیه‌هایی برای بیماران هنگام مواجهه با بیماری دارید؟  نخستین توصیه این است که هنگام بیماری و برای بهبودی آن، فریب تبلیغات ماهواره‌ای و روزنامه‌ای را درباره مراجعه به پزشک خاص نخورند و همچنین براساس تشخیص خودشان به پزشک مراجعه نکنند. به‌طور مثال، برخی بیماران می‌‌گویند چون پهلویم درد می‌کند حتما مشکل کلیه دارم و باید به متخصص و جراح کلیه مراجعه کنم. نکته دیگر اینکه اسم داروهای مصرفی و میلی‌گرم آن را بدانند تا در صورتی که با پزشک‌شان تلفنی صحبت می‌کنند، بتوانند به دقت پزشک‌شان را از نوع دارو و میزان مصرف آگاه سازند. به‌طور مثال، به پزشک‌شان بگویند از آن قرص آبی رنگ روزی دو عدد می‌خورم در ضمن بیماران توجه داشته باشند که از تعویض پزشک خودداری کنند و آخرین نکته اینکه از پزشک انتظار معجزه نداشته باشند. به‌طور مثال، در میان روان‌پزشک‌ها، اگر پزشکی داروهای ضدافسردگی تجویز کند سه تا شش هفته وقت لازم است تا تاثیر آن روی دهد بنابراین نباید روز سوم انتظار بهبود داشت. چه توصیه‌‌ای برای همکاران پزشک‌مان دارید؟ نخست اینکه با لبخند و روی خوش با بیمار سخن بگویند و به دقت به حرف‌های بیماران‌‌شان گوش بدهند و همان‌طور که تاکید کردم، برای بیماران درباره بیماریشان توضیح دهند و به آنها بروشور، کتاب و حتی پایگاه‌های اینترنتی مناسب معرفی کنند و اضطراب بیمار را درک کنند و در کاهش آن بکوشند. فراموش نکنید ما پزشکان، تکنسین نیستیم که پیچ دستگاهی را شل و سفت یا قطعه‌ای را تعویض کنیم. ما با ماشین و دستگاه طرف نیستیم ما با انسان طرف هستیم، انسان دردمند. واژه طبیب یعنی آرامش‌بخش - دشواری های رابطه پزشک و بیمار کدامند؟ در رابطه پزشک و بیمار فقط دانش و خلاقیت کافی نیست هر پزشکی تمایل دارد بهترین خدمات پزشکی را به بیمارانش ارائه دهد. بهبود بیماران و ابراز شادی و شعف و سپاسگزاری آنها، آرامش طولانی و احساس رضایت را از شغل برای پزشک به همراه دارد و محرک او برای تلاش هر چه بیشتر در ارائه خدمت حرفه ای اش است... رابطه میان پزشک و بیمار، رابطه ای حساس، ظریف و در ابعاد مختلف است و می تواند نتیجه ای خوشایند و سازنده داشته باشد یا برعکس ناخوشایند و تخریبی باشد. بیمار و پزشک در قبال یکدیگر حقوق و وظایفی دارند. آشنایی طرفین و اصرار به رعایت این اصول باعث توفیق این رابطه می شود، در نتیجه بیمار از بهبودی و پزشک از احساس رضایت و آرامش شغلی بهره خواهند برد. اگر هر یک از طرفین همدیگر را نفهمند، خصوصا اگر پزشک سطح اجتماعی، میزان هوش و توقعات بیمار را تخمین نزند، از همان ملاقات اول، گره های کوری در این رابطه ایجاد خواهد شد، بنابراین نمی توان همکاری خوب و مفیدی را انتظار داشت. شرایط تاثیرگذار اصولا پزشک خوب یا بد به طور مطلق وجود ندارد، همان طور که بیمار خوب یا بد وجود ندارد، اما رابطه خوب یا بد میان پزشک و بیمار وجود دارد. رابطه پزشک و بیمار مانند دیگر روابط انسانی تحت تاثیر عوامل و شرایط متعددی است. همان طور که در رابطه های خانوادگی، فامیلی و دوستی، سعی در تقویت نقاط اشتراک و کاستن از نقاط افتراق را برای پایداری و انسجام رابطه ضروری می دانند، باید بین پزشک و بیمار این نکات نیز رعایت شود تا از تنش و عدم اعتماد احتمالی جلوگیری و در نتیجه طبابت موفق برای پزشک و بهبود برای بیمار فراهم شود. گروه های مختلف بیماران بیماران را می توان به گروه های مختلف طبقه بندی کرد. ۱) گروه اول، آنهایی هستند که رابطه با پزشک را جدی و مهم می دانند و می کوشند آن را ارتقا دهند و همواره با پزشک همکاری می کنند. معمولا بیماران پزشکان مشهوری که دیگران او را توصیه کرده اند، به دلیل اعتماد به پزشک، اینگونه هستند. ۲) گروه دوم، بیمارانی هستند که به توصیه ها و تجویزهای پزشک اعتماد ندارند و مدام گله مند هستند، در نتیجه نمی توانند رابطه منطقی ای با پزشک برقرار کنند. ۳) برای گروه سوم، برقراری رابطه مناسب با پزشک مشکل نیست، اما برخوردی خنثی و بی تفاوت دارند. این پزشک نشد، پزشک دیگر. این کلینیک نشد، کلینیک دیگر. عوامل فرعی مانند شیک بودن مطب، پارکینگ اتومبیل و نزدیکی محل مطب و... در تصمیم گیری این بیماران برای انتخاب پزشک موثر هستند. رابطه هر یک از گروه های بیماران با گذشت زمان و افزایش مراجعات می تواند سرنوشت متفاوتی پیدا کند. گروه اول همواره به پزشک معالج معتقد باقی می مانند و آینده سلامتی خود را به دست او می سپارند. گروه دوم مستعد درگیر شدن با پزشک هستند و رابطه این بیماران با پزشک، مختل و در نهایت قطع می شود. این گسست رابطه به دو صورت اتفاق می افتد؛ یا بیمار با دعوا و قهر مطب را ترک می کند یا پزشک از بیمار می خواهد درمان را با پزشک دیگری ادامه دهد. در حالت اول احساس ناخوشایند و آمیخته به شکست اخلاقی به پزشک دست می دهد و چند روزی او را مکدر می کند، اما در واقع به پالایش جو مطب و در نهایت انبساط خاطر پزشک و همکاران او در مطب می انجامد. در حالت دوم پزشک می داند غرولند بیمار ارتباطی به دانش و تجربه و کیفیت درمان او ندارد، بلکه ناشی از عدم توانایی بیمار در کنار آمدن با بیماری اش است. به همین دلیل پیشنهاد تعویض پزشک معالج، برای فرصت دادن به بیمار برای به دست آوردن امیدی تازه است تا شاید با این تعویض کمتر رنج ببرد. در مورد گروه سوم، رابطه پزشک و بیمار همچنان خنثی می ماند. اگر دوباره به مطب پزشک معالج مراجعه کنند، کارشان انجام می شود و اگر هم دیگر نیایند، برای طرفین چیزی تغییر نمی کند. گاهی گفته می شود مشکل از بیماران نیست و پزشک هم درشکست رابطه نقش دارد. هرچند این عقیده را نمی توان رد کرد، باید بدانیم پزشک نقش امدادگر را دارد و بیمار در واقع در جستجوی کمک و امداد است. تقسیم کار میان پزشکان دو نوع تقسیم کار میان پزشکان وجود دارد. پزشکان عمومی خصوصا در شهرستان ها در کلیه مراحل بیماری راهنمای بیماران هستند و پزشکان دیگر فقط در زمینه تخصص پزشکی خود با بیماران سروکار دارند، بنابراین پزشکان عمومی در ارزیابی رابطه پزشک و بیمار از دید وسیع تری برخوردارند. آنها می دانند که مراجعه کنندگان فقط برای درمان مرض مراجعه نمی کنند، بلکه گاهی با انگیزه های دیگر با پوشش بیماری، مانند دستیابی به یک هدف مالی یا اجتماعی از قبیل بازنشستگی زودرس، دریافت خسارت از بیمه، توفیق در یک دعوای حقوقی، گواهی استعلاجی برای محل کار و... به نزد طبیب می آیند. به همین دلیل پزشک باتجربه و هوشیار می داند که همیشه نباید به درخواست ها و خواهش های دیگر بیماران توجه کند. مطالعاتی که در اروپا انجام شده نشان داد درصد بالایی از بیماران به پزشک دروغ می گویند یا تمامی حقیقت را نمی گویند. پزشک از بیمارانش انتظار برخورد صادقانه دارد و نمی تواند به هر درخواست بیمار پاسخ دهد. در رابطه پزشک و بیمار فقط خلاقیت و دانش پزشکی کافی نیست و مسائل دیگری هم به بیمار و برخورد او بستگی دارد. در اینجا به هیچ وجه توجیه نارسایی های طبابت پزشکان مدنظر نیست. هر انسانی ممکن است روزی بیمار شود. تجربه نشان داده وقتی خود پزشکان بیمار می شوند، بیماران خوبی نیستند. به همین دلیل آشنایی با ظرافت ها و پیچیدگی های رابطه پزشک ـ بیمار برای هر کسی لازم و قطعا مطالب زیاد دیگری در این رابطه قابل نوشتن است که امید دارم همکاران پزشک در مقالات دیگر آن را کامل کنند. ارتباط بيمار و پزشك این ارتباط بايد دو طرفه بوده و پزشك و بيمار با مشاركت يكديگر سعى در درمان بيمارى داشته باشند. صحبت كردن صادقانه و بى رودربايستى شما با پزشك در مورد هر مشكل يا نكته ى مورد توجه شما در چاره انديشى پزشك نقش بسيار مهمى دارد. در عوض پزشك نيز بايد با زبانى قابل فهم مسايل بهداشتى درمانى را به شما آموزش دهد. براى برقرارى يك ارتباط مناسب بين پزشك و بيمار بهتر است نكات زير را رعايت كنيد : 1 - قبل از ورود به مطب پزشك بهتر است سؤالات و مسايلى را كه مى خواهيد با پزشك در ميان بگذاريد يادداشت كنيد. 2 - تمام مشكلات خود را در مورد بيمارى و زمان شروع آنها و اثرات آنها را در مورد زندگى خود يادداشت كنيد و نيز عوامل تشديد كننده يا تخفيف دهنده مشكل را بنويسيد و آنها را به پزشك ارائه كنيد. 3 - تمام داروهايى را كه براى اين بيمارى و يا بيمارى هاى مزمن ديگر مصرف مى كنيد يادداشت كنيد يا آنها را همراه خود به مطب پزشك ببريد. 4 - در مورد نحوه زندگى خود مانند رژيم غذايى، مصرف دخانيات و ساير مسايل عمده زندگى صادقانه و با اعتماد كامل به پزشك گزارش دهيد و مطمئن باشيد كه پزشكان محرم اسرار شما هستند. 5 - مطمئن شويد كه دستورات و توصيه هاى پزشك را به خوبى متوجه شده ايد. پزشك بايد در حد كافى در مورد مشكلات شما و راه هاى درمان و بازتوانى شما اطلاعاتى به شما بدهد. به ياد داشته باشيد مراجعه به پزشكان عمومى باتوجه به احاطه اى كه بر تمام دستگاه هاى بدن و بيمارى ها دارند قدم اول است و مراجعه به متخصصين فقط در صورت ارجاع از طرف پزشكان عمومى و يا براى امور كاملا تخصصى لازم مى شود. پزشکی در منظر عام و بیماران •تصویری که پزشک از بیمار خود بدست می‌آورد یک پروفایل کلینیکی صرف نیست بلکه تصویر بیماری است که توسط مجموعه‌ای از عوامل شامل خانواده ، دوستان ، شغل ، روابط ، خوشیها و ناخوشیها ، امیدها و ترسها احاطه شده است. بنابراین پزشکی که بدون توجه به این عوامل موثر در زندگی احساسی بیمار ، در پی درمان او باشد ، در کار خود موفق نخواهد شد. •بیماران کسی را می‌خواهند که به فکر آنها باشد و عمده توجهش نه به بیماریها بلکه به خود بیماران باشد. این افکار زیبا و خوشایند از رابطه بیمار و پزشک امروزه بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد. • طبابت بعنوان یک حرفه ارزشمند زمانی موثر خواهد بود که طبیب توجه ژرفی به بیمار در مقام یک انسان داشته باشد و این درک عمیق را با حس همدردی و علم و دانش کافی همراه نماید. • پزشک بی‌حوصله و یا بی‌تفاوت نسبت به بیمار موفق به کسب اطلاعات سودمند از او نخواهد شد. • بد نیست پزشکان بدانند که بیماران اغلب ، آنها را بدقت زیر نظر دارند و به رفتارشان توجه می‌کنند. نحوه رفتار پزشک در شرح بیماری از سوی بیمار دخالت دارد. • پزشک خشن و غیر علاقمند به بیمار ، ممکن است در آنالیز اطلاعات بالینی یعنی یافتن راه حل مشکل بیمار ناموفق باشد. در حالیکه یک پزشک خوب با نگاهی مهربان و چشمانی پر از همدردی بیمارش را می‌نگرد. او بیمار را بر خود ارجح می‌داند نه خود را بر بیمار. • همه ما پزشکانی را ترجیح می‌دهیم که بدون توجه به موقعیت اجتماعی اقتصادی بیماران با آنها یکسان برخورد می‌کنند. این پزشکان حامی بیماران خود هستند و برای این حمایت از قدرت دانش و مهارتهای ارتباطی استفاده می‌کنند. به این ترتیب در عین حالیکه به بیمار با هر سطحی از اطلاعات احترام می‌گذارند بهترین و موثرترین روش را برای درمان او بکار می‌بندند. به هنگام پرسش از بیمار ادب را رعایت می‌کنند و به او اجازه می‌دهند راحت صحبت کند در حالیکه خودشان به دقت به حرفهای او گوش می‌دهند. • و بالاخره یکی از اساسی‌ترین ویژگیهای یک پزشک خوب ، باور او به وجود قدرتی برتر است که همه را تحت نظر دارد. این اعتقاد باعث می‌شود هر کسی در انجام وظیفه خود به بهترین نحو بکوشد و پزشکان متعهد نیز از این قاعده مستثنی نیستند. و حرف آخر اینکه: پزشکان متعهد ، علم را به زیور حکمت می‌آرایند ، شفقت را با جدیت همراه می‌سازند ، انصاف را زینت بخش رفتارشان نموده و آنگاه طبابت می‌کنند. منابع: -دکتر حسین طباطبایی /  عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران- "اخلاق پزشکی به انضمام مختصری از تاریخ پزشکی .ص170.وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ،معاونت امور فرهنگی" - سمیه شرافتی/ روزنامه همشهری